به گزارش مشرق و به نقل از فارس، فصل گذشته ستارگان ملیپوش و بازیکنان تاثیرگذار فوتبال از باشگاهها دستمزد میلیاردی درخواست کردند و حدود 40 یا 50 بازیکن در فوتبال ایران در لیگ دوازدهم قراردادی در حدود یک میلیارد تومان امضا کردند اما در فصل نقل و انتقالات کنونی تقریبا تمامی بازیکنان حتی بازیکنان درجه دوم و غیر ملیپوش هم دستمزدی در حدود 700 میلیون تومان و یک میلیارد از باشگاهها میخواهند.
در این شرایط بازیکنان ملیپوش و به اصطلاح ستاره ارقامی بیش از یک میلیارد و 200 میلیون تومان میخواهند و باشگاهها نیز با وجود مخالفت ظاهری با دستمزدهای میلیاردی به خواسته ستارهها تن میدهند.
این در حالی است که مدیران باشگاهها به همراه رئیس و دبیر فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ جلسهای با وزیر ورزش هم برگزار کردند و با یکدیگر قول و قرار گذاشتند که فوتبال بیرویه گران نشود و باشگاهها دستمزدهای میلیاردی نپردازند!
این اتفاقها در سال 92 رخ میدهد سالی که با عنوان حماسه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی مزین شده است. قرار است طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، اقتصاد مقاومتی در همه بخشها و نهادها اجرایی شود و حتی برخی باشگاهها در همان ابتدای سال اعلام کردند که به مناسبت اقتصاد مقاومتی 20 درصد از هزینههای خود را کم میکنند تا نقش موثری در اقتصاد مقاومتی داشته باشند اما ظاهرا آن بیانیهها بیشتر شعار گونه بوده و در عمل خبری از اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی در فوتبال نیست!
اکنون باشگاهها برای جذب ستارهها حسابی دست و دلباز شدهاند و به دستمزدهای یک تا دو میلیارد تومانی ستارهها پاسخ مثبت میدهند، آن هم در شرایطی که تقریبا تمامی مدیران عامل باشگاهها از افزایش بیرویه دستمزد بازیکنان در مصاحبههایشان گلایه میکنند.
یکی پرداختهای میلیاردی و بیرویه را خیانت به فوتبال میداند و دیگری پرداخت چنین دستمزدهایی را فاجعه میخواند و مشخص نیست که چه کسی و کدام مدیر به خواستههای میلیاردی بازیکنان و مدیربرنامههایشان پاسخ مثبت میدهند!؟
آیا مدیران عامل باشگاههایی از کره ای دیگر و از فضا به دنبال جذب ستارههای فوتبال ما هستند؟
قانون سقف قراردادها که در زمان عزیز الله محمدی در سازمان لیگ مصوب و اجرا شد هیچگاه رعایت نشد و رقم 350 میلیون تومانی که به عنوان سقف دستمزد بازیکنان تعیین شده بود خیلی زود تبدیل به کف دستمزدها تبدیل شد؛ همه بازیکنان، مربیان و باشگاهها نیز این قانون را به روشهای غیرقانونی! دور زدند.
این قانون اگرچه ناکارآمد بود اما مسئولان وقت سازمان لیگ تلاش کردند که با این اهرم مانع از گرانی بیرویه فوتبال شوند هرچند در این راه موفقیتی نداشتند.
در حال حاضر نیز مهدی تاج رئیس سازمان لیگ صراحتا میگوید «تعیین سقف قرارداد قانونی نیست اما بودجه باشگاهها را کنترل خواهیم کرد.»
بعید است که با بررسی و بازرسی بودجهها و نحوه هزینه کرد این بودجهها بتوان مانع از گران شدن بیرویه فوتبال و افزایش دستمزد بازیکنان شود. آن هم در فوتبالی که تقریبا ورشکسته است. زیرا طبق قانون و اعلام رسمی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال 12 باشگاه لیگ برتری بدهکارند و فعالیتشان در نقل و انتقالات تعلیق شده است! حکمی که بعید است اجرایی شود زیرا باشگاههای استقلال، پرسپولیس جز بدهکارترینها هستند و لیگ را هم نمیتوان با 4 تیم برگزار کرد اما نکته حیرتانگیز ماجرا این است که باشگاههای بدهکار بیشتر از همه در جذب ستارهها و بازیکنان میلیاردی تلاش میکنند!
قول و قرارهای شفاهی مدیران باشگاهها نیز خیلی ضمانت اجرایی ندارد. با این شرایط بدون تعارف باید گفت لیگ سیزدهم لیگی است که به گفته یکی از مدیران باشگاههای لیگ برتری شاید به پایان نرسد زیرا با توجه به شرایط اقتصادی باشگاهها و درآمدزا نبودن این باشگاهها بعید است آنها بتوانند دستمزدهای کمرشکن ستارهها را به طور تمام و کمال پرداخت کنند دستمزدی که حتی باعث شگفتی تاجران برجسته، پزشکان ماهر و فوق تخصص، مهندسان و نخبگان اقتصادی هم شده است.
مسئولان ورزشی و فدراسیون با همکاری نهادهای نظارتی باید متر و معیاری برای دستمزد بازیکنان تعیین کنند. باید معیارهای فنی و ارزش گذاری فنی برای بازیکنان قائل شد.
باید بین عرضه و تقاضای بازیکنان طبق قانون تجارت آزاد تعادل برقرار کرد و این مسئله فقط در صورتی امکانپذیر است که باشگاههای بزرگ ما به سمت بازیکن سازی و تولید بازیکن بروند و به جای جذب نامها و ستارهها و به اصطلاح حاضری خوری در ساخت بازیکن و توجه به تیمها پایه با یکدیگر رقابت کنند.
در چنین شرایطی فوتبال ایران نه تنها میتواند بر روی پای خود بایستند بلکه با انتقال بازیکنان به تیمهای خارجی برای کشور ارز آوری هم کند البته به شرطی که مدیران باشگاهها امنیت خاطر داشته باشند و با یک برد و یک باخت جای خود را به دیگری ندهند و انتخاب مدیران عامل باشگاهها بر اساس شایستهسالاری و برنامه باشد نه ارتباطات غیرورزشی! باید در فوتبال ایران ثبات مدیریت وجود داشته باشد و در آن صورت مدیران باشگاهها میتوانند به تیمهای پایه توجه کنند و بازیکن بسازند و ارز آوری کنند.
تا زمانی که باشگاه ها به بازیکنانی که به قول خودشان بیش از 150 میلیون تومان نمی ارزند بها دهند این آش همان است و کاسه همان. در سالی که می طلبد مردم ایران اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار دهند چرا نباید بازیکنان فوتبال این شرایط را درک کنند؟ آیا بازیکنان جایی فراتر از ایران زندگی خود را می گذرانند؟ آیا بهانه بالا رفتن تورم در کشور فقط برای بازیکنان و مربیان فوتبال غیر قابل تحمل است؟
مسئله این است تا زمانی که مدیران ایرانی برای جلوگیری از پرداخت های فضایی به بازیکنان و مربیان دست به کار نشوند پیشنهادهای میلیاردی نه تنها کاهش پیدا نمی کند بلکه روز به روز و سال به سال بدتر هم می شود. اکنون شرایطی شده که بازیکنان و مربیان برای کمبود همه مشکلات مالی خود همه زورشان را به باشگاه ها وارد می کنند و حتی اندکی به این فکر نمی کنند در روزهایی که فشار اقتصادی بر دوش عامه مردم است باشگاه ها با تکیه بر کدام منابع مالی باید این خواسته ها را برآورده کنند؟!
در این شرایط بازیکنان ملیپوش و به اصطلاح ستاره ارقامی بیش از یک میلیارد و 200 میلیون تومان میخواهند و باشگاهها نیز با وجود مخالفت ظاهری با دستمزدهای میلیاردی به خواسته ستارهها تن میدهند.
این در حالی است که مدیران باشگاهها به همراه رئیس و دبیر فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ جلسهای با وزیر ورزش هم برگزار کردند و با یکدیگر قول و قرار گذاشتند که فوتبال بیرویه گران نشود و باشگاهها دستمزدهای میلیاردی نپردازند!
این اتفاقها در سال 92 رخ میدهد سالی که با عنوان حماسه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی مزین شده است. قرار است طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، اقتصاد مقاومتی در همه بخشها و نهادها اجرایی شود و حتی برخی باشگاهها در همان ابتدای سال اعلام کردند که به مناسبت اقتصاد مقاومتی 20 درصد از هزینههای خود را کم میکنند تا نقش موثری در اقتصاد مقاومتی داشته باشند اما ظاهرا آن بیانیهها بیشتر شعار گونه بوده و در عمل خبری از اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی در فوتبال نیست!
اکنون باشگاهها برای جذب ستارهها حسابی دست و دلباز شدهاند و به دستمزدهای یک تا دو میلیارد تومانی ستارهها پاسخ مثبت میدهند، آن هم در شرایطی که تقریبا تمامی مدیران عامل باشگاهها از افزایش بیرویه دستمزد بازیکنان در مصاحبههایشان گلایه میکنند.
یکی پرداختهای میلیاردی و بیرویه را خیانت به فوتبال میداند و دیگری پرداخت چنین دستمزدهایی را فاجعه میخواند و مشخص نیست که چه کسی و کدام مدیر به خواستههای میلیاردی بازیکنان و مدیربرنامههایشان پاسخ مثبت میدهند!؟
آیا مدیران عامل باشگاههایی از کره ای دیگر و از فضا به دنبال جذب ستارههای فوتبال ما هستند؟
قانون سقف قراردادها که در زمان عزیز الله محمدی در سازمان لیگ مصوب و اجرا شد هیچگاه رعایت نشد و رقم 350 میلیون تومانی که به عنوان سقف دستمزد بازیکنان تعیین شده بود خیلی زود تبدیل به کف دستمزدها تبدیل شد؛ همه بازیکنان، مربیان و باشگاهها نیز این قانون را به روشهای غیرقانونی! دور زدند.
این قانون اگرچه ناکارآمد بود اما مسئولان وقت سازمان لیگ تلاش کردند که با این اهرم مانع از گرانی بیرویه فوتبال شوند هرچند در این راه موفقیتی نداشتند.
در حال حاضر نیز مهدی تاج رئیس سازمان لیگ صراحتا میگوید «تعیین سقف قرارداد قانونی نیست اما بودجه باشگاهها را کنترل خواهیم کرد.»
بعید است که با بررسی و بازرسی بودجهها و نحوه هزینه کرد این بودجهها بتوان مانع از گران شدن بیرویه فوتبال و افزایش دستمزد بازیکنان شود. آن هم در فوتبالی که تقریبا ورشکسته است. زیرا طبق قانون و اعلام رسمی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال 12 باشگاه لیگ برتری بدهکارند و فعالیتشان در نقل و انتقالات تعلیق شده است! حکمی که بعید است اجرایی شود زیرا باشگاههای استقلال، پرسپولیس جز بدهکارترینها هستند و لیگ را هم نمیتوان با 4 تیم برگزار کرد اما نکته حیرتانگیز ماجرا این است که باشگاههای بدهکار بیشتر از همه در جذب ستارهها و بازیکنان میلیاردی تلاش میکنند!
قول و قرارهای شفاهی مدیران باشگاهها نیز خیلی ضمانت اجرایی ندارد. با این شرایط بدون تعارف باید گفت لیگ سیزدهم لیگی است که به گفته یکی از مدیران باشگاههای لیگ برتری شاید به پایان نرسد زیرا با توجه به شرایط اقتصادی باشگاهها و درآمدزا نبودن این باشگاهها بعید است آنها بتوانند دستمزدهای کمرشکن ستارهها را به طور تمام و کمال پرداخت کنند دستمزدی که حتی باعث شگفتی تاجران برجسته، پزشکان ماهر و فوق تخصص، مهندسان و نخبگان اقتصادی هم شده است.
مسئولان ورزشی و فدراسیون با همکاری نهادهای نظارتی باید متر و معیاری برای دستمزد بازیکنان تعیین کنند. باید معیارهای فنی و ارزش گذاری فنی برای بازیکنان قائل شد.
باید بین عرضه و تقاضای بازیکنان طبق قانون تجارت آزاد تعادل برقرار کرد و این مسئله فقط در صورتی امکانپذیر است که باشگاههای بزرگ ما به سمت بازیکن سازی و تولید بازیکن بروند و به جای جذب نامها و ستارهها و به اصطلاح حاضری خوری در ساخت بازیکن و توجه به تیمها پایه با یکدیگر رقابت کنند.
در چنین شرایطی فوتبال ایران نه تنها میتواند بر روی پای خود بایستند بلکه با انتقال بازیکنان به تیمهای خارجی برای کشور ارز آوری هم کند البته به شرطی که مدیران باشگاهها امنیت خاطر داشته باشند و با یک برد و یک باخت جای خود را به دیگری ندهند و انتخاب مدیران عامل باشگاهها بر اساس شایستهسالاری و برنامه باشد نه ارتباطات غیرورزشی! باید در فوتبال ایران ثبات مدیریت وجود داشته باشد و در آن صورت مدیران باشگاهها میتوانند به تیمهای پایه توجه کنند و بازیکن بسازند و ارز آوری کنند.
تا زمانی که باشگاه ها به بازیکنانی که به قول خودشان بیش از 150 میلیون تومان نمی ارزند بها دهند این آش همان است و کاسه همان. در سالی که می طلبد مردم ایران اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار دهند چرا نباید بازیکنان فوتبال این شرایط را درک کنند؟ آیا بازیکنان جایی فراتر از ایران زندگی خود را می گذرانند؟ آیا بهانه بالا رفتن تورم در کشور فقط برای بازیکنان و مربیان فوتبال غیر قابل تحمل است؟
مسئله این است تا زمانی که مدیران ایرانی برای جلوگیری از پرداخت های فضایی به بازیکنان و مربیان دست به کار نشوند پیشنهادهای میلیاردی نه تنها کاهش پیدا نمی کند بلکه روز به روز و سال به سال بدتر هم می شود. اکنون شرایطی شده که بازیکنان و مربیان برای کمبود همه مشکلات مالی خود همه زورشان را به باشگاه ها وارد می کنند و حتی اندکی به این فکر نمی کنند در روزهایی که فشار اقتصادی بر دوش عامه مردم است باشگاه ها با تکیه بر کدام منابع مالی باید این خواسته ها را برآورده کنند؟!