روزگاری نیز، از بسیجیان خواهند گفت. جوانان و نوجوانانی نحیف و کوچک جثه اما پولاد همت که آن قدر می جنگیدند تا ابه تیر خصم متجاوز از پای بیافتند یا از خستگی به زانو درآیند.
در
عکسی که می بینید، یک بسیجی، با یک قبضه آر.پی.جی بر دوش،با گام هایی که
به خوبی حکایت از خستگی او دارد، سری شکسته از آتشبار دشمن، و صورتی که از
فرط شلیم موشک آر.پی.جی، با خاک و باروت سیاه شده است، ظرف آبی به دست
گرفته و گام برمی دارد. معلوم نیست به سوی استراحتگاهی می رود تا دقایقی از
شکار تانک بیاساید یا دوباره به محل استقرار خود بازمی گردد تا به شکارش
ادامه دهد. شمایلش به اسطوره نمی ماند. خسته است و زخم خورده و ژولیده. اما
اگر به چشمِ غیرت نگاهش کنی، شکارچی خسته را، حقیقتی می یابی، بر گونه
اساطیر.