کد خبر 227799
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۲

یک کارشناس مسائل استراتژیک درباره تصمیم آمریکا برای واگذاری مسئولیت‌های امنیتی و باز کردن باب مذاکره با طالبان در قطر اظهار داشت: آمریکا در تلاش است از خط مقدم درگیری با طالبان خلاص شود و به عنوان داور و میانجی خود را مطرح کند.

به گزارش مشرق، «محمد فرهاد کلینی» کارشناس مسائل استراتژیک در گفت‌وگو با فارس اظهارداشت که ابتکار آمریکایی در مذاکره با طالبان به نیاز آمریکا مربوط شده و با صلاح افغانی فاصله پیدا کرده است.

این کارشناس در ادامه گفت: آمریکا تاکنون سعی کرده است تا خود را از درگیری خط مقدم با طالبان خارج کند و هم زمان با ژست مذاکرات از یک طرف درگیر به یک داور و میانجی تغییر جایگاه بدهد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد که نگاه ایران این است که افغان‌ها باید برای افغانستان تصمیم بگیرند و بایستی همه برای یک افغانستان آرام و آباد تلاش کنند.

****متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است****

*: در برهه کنونی بین انتقال کامل مسئولیت‌های امنیتی، خروج نیروهای آمریکایی و ناتو و ایجاد دفتر طالبان در قطر چه ارتباطی وجود دارد؟

کلینی: موضوع انتقال امنیت به واحدهای افغان دارای پیشرفت است و آمریکا تاکنون سعی کرده است تا خود را از درگیری خط مقدم با طالبان خارج کند و هم زمان با ژست مذاکرات از یک طرف درگیر به یک داور ومیانجی تغییر جایگاه بدهد.

تا حدودی می‌توان گفت آمریکا تغییر شیوه‌های خود از حضور کمی به حضور کیفی را دنبال می‌کند.

بخشی از این سیاست ناشی از تغییر تاکتیک طالبان و آمریکا بصورت همزمان است؛ البته باید نقش برخی از کشورهای همسایه و علاقه‌مند به توسعه نفوذ خود در آینده افغانستان را در نظر گرفت و نمی‌توان انتخاب تاکتیکی طرفین را از یک اراده واحد نتیجه‌گیری کرد.

درگیر شدن نیروهای افغان با طالبان به جای درگیری طالبان با ناتو در چارچوب کاهش هزینه‌های آمریکا و ناتو صورت می‌پذیرد.

آمریکا نیاز دارد تا دلیل کافی برای عقب‌نشینی از مواضع قبلی خود را توجیه‌پذیر کند و وعده‌های اوباما در انتخابات را به شکلی پاسخ دهد.

با گشایش دفتر طالبان و اصرار این جریان مبنی بر استفاده از پرچم، خود گویای این مطلب است که آمریکا بصورت غیر مستقیم به داشته‌های خود در دولت افغانستان پشت کرده است و تعامل خود با دولت افغانستان را در شرایط حداقلی قرار داده است.

همچنین مواضع کرزی به عنوان رئیس دولت فعلی و قانونی افغانستان کم‌رنگ شده است و بی‌دلیل نیست که انتقادات دولت افغانستان از آمریکا بیش از گذشته است.

طالبان و آمریکا هنوز درک واحدی از مختصات چانه‌زنی و آینده مشخص از افغانستان ندارند، لذا با گام‌های تدریجی و محدود ایفاگر نقش خود در صحنه هستند.

اگر وضعیت با همین مختصات به پیش رود، یعنی مذاکرات نیمه تمام مانده و درگیری برای افزایش چانه‌زنی ادامه یابد، با توجه به انتقال کامل مسئولیت‌های امنیتی به نیروهای دولتی، خروج نیروهای آمریکایی و ناتو و تغییر جایگاه طالبان، عملاً گفت‌وگوهای افغانی– افغانی که مورد خواست جامعه افغانستان است به درگیری افغانی– افغانی منجر خواهد شد.

*: هدف آمریکا از بازگشایی دفتر طالبان در قطر چیست؟ آیا واقعاً آمریکا در برابر طالبان احساس ضعف کرده که پای میز مذاکره با آنان نشسته است؟

کلینی: آمریکا خود را بی‌اطلاع جلوه می‌دهد و می‌گوید که از کیفیت گشایش دفتر طالبان یعنی با پرچم و... مطلع نیست، خوب این هم سیاست است و قرار نیست آمریکا در مذاکرات راست بگوید.

اهمیت بازی با همه طرف‌ها برای پراگماتیسم آمریکایی فایده خود را دارد، شاید نتیجه فوری خیلی هم مطلوب تاکتیک غرب نبوده و ایجاد خلاء قدرت بتواند بازی با همه را تبدیل به یک ظرفیت برای اهداف واسطه‌ای آمریکا کند.

احساس ضعف آمریکا هم در صحنه افغانستان است، هم در عرصه مدیریت ناتو و هم در رقابت سیاسی در واشنگتن و همه این توابع با یکدیگر مرتبط هستند.

ترکیب شکست در افغانستان و بحران امنیت اجتماعی در آمریکا و پیامدهای فرار جریان اطلاعاتی، عدم موفقیت در دولت‌سازی با زور در سوریه، مؤلفه‌های خوبی برای آینده دموکرات‌ها در انتخابات آتی کنگره نیست.

آمریکا نیازمند این است که دستاوردی را برای افکار عمومی آماده کند و لذا ساده‌ترین آن در شرایط فعلی بهره‌گیری از مذاکره با طالبان است.

آمریکا تلاش دارد تا از تهدیدات فرصت‌سازی کند و تقاطع هر مرحله برای آنان ارزش خود را دارد.

*: آیا اقدام اخیر آمریکا در تناقض با شعار 12 سال پیش این کشور نیست؟ شعار آمریکا در سال 2001 زمان حمله به افغانستان محو پدیده تروریسم بود، چگونه است که این کشور حاضر شده با تروریست های دیروز پای میز مذاکره بنشیند؟

کلینی: آمریکا در حذف بن لادن تصمیم گرفت تا همه شرایط را به یک چهره ختم کند تا پس از خارج شدن این چهره از صحنه، آن را به نام اتمام یک پروسه معرفی کند.

امروزه آمریکا در مختصات کامل جمهوری‌خواهان قرار ندارد و دولت دموکرات فعلی واقعاً منتقد سیاست خارجی نوکان‌ها بود.

در زمان عملیات تروریستی در آمریکا، پاسخ به فوری به این اقدام برای دولت وقت این کشور جدا از اهداف دیگر یک حیثیت محسوب می‌شد، ولی امروزه معادله پرستیژ وجود ندارد و آمریکا بر اساس موازنه قدرت تاکتیک خود را تعیین می‌کند.

امروزه آمریکا ازجریان افراطی در سوریه به اشکال مختلف حمایت می‌کند. فرو افتادن آمریکا در دام همکاری با برخی از جریانات افراطی باعث شده تا دیگر آمریکا به عنوان یک حامی دموکراسی شناسایی نشود و این پاسخ دقیقی از جانب رقبای جهانی آمریکا است.

*: چرا آمریکا از پیش‌شرط‌هایی که برای مذاکرات تعیین شده بود مانند پذیرفتن قانون اساسی، توقف حملات تروریستی و.... کوتاه آمد؟

کلینی: دانه پاشی در مذاکرات همواره وجود دارد؛ هنوز نمی‌توان گفت که رویکرد آمریکا در افغانستان صرفاً با نتایج مذاکره با طالبان پیوند می‌خورد.

آمریکا امتیاز تبادل برخی از زندانیان و خارج از لیست کردن نام برخی از چهره‌های طالبان در سازمان ملل، آشکارسازی برخی از تعاملات با طالبان و گشایش دفتر طالبان در قطر را با حمایت واسطه‌گری برخی از کشورهای اروپایی در مقاطع مختلف را دنبال کرده و تبادل  معدل و متوسط نتایج مذاکرات را با لندن و پاریس و برلین دنبال می‌کند.

آخرین وضعیت را آلمان دنبال کرد؛ نوطالبان با طالبان جدید در جریان است و البته هنوز همه جریانات داخلی در طالبان در مزر هماهنگی کامل قرار ندارد.

نفس مذاکره با آمریکا می‌تواند اختلافات داخلی طالبان با یکدیگر را افزایش دهد و آمریکا همواره از طالبان خواسته است تا فاصله خود را با القاعده مشخص کند، فکر نمی‌کنم با توجه به نوع بازی، «اسلام آباد» و «ریاض» این شرایط را به راحتی پذیرا باشند.

متغیر انتخابات جدید در پاکستان و جریان متمایل مذهبی و حساسیت انگلیس از شدت گرفتن برخی از رقابت‌های پنهان در پاکستان، بازی آرام و گام به گام هند، نگرانی عمیق روسیه و چین از جهت‌گیری تحولات افغاستان و ... .با نوع تاکتیک مذاکرات آمریکا و پیش‌شرط‌ها در یک انسجام محدود قرار دارد.

*: دلایل اظهارات متناقض مقامات آمریکایی در مورد مذاکره با طالبان چیست؟ چهارشنبه سفیر آمریکا در افغانستان اظهار داشت که ابتدا آمریکا باید با طالبان مذاکره کند اما برخلاف اظهارات وی پنجشنبه «جیمز دابینز» گفت ابتدا دولت افغانستان باید با طالبان مذاکره کند.

کلینی: بافت سیاست‌مدارن آمریکایی مرتبط با موضوع افغانستان تغییر کرده است؛ دابینز معرف نگاه اوباما و انتخاب «چاک هیگل» است، البته «جان کری» هم مخالف انتخاب وی نبود.

سفیر آمریکا در نگاه برنامه‌ای« USAID » عمل می‌کند و متأثر از نتایج دیالوگ «سنت کام» و دستگاه سیاست خارجی آمریکا است.

سفیر آمریکا میزان غیرت افغانی در دستگاه دولتی افغانستان را به درستی نمی‌شناسد و سرگرم یافته‌های خود در افغانستان است، «رایان کراکر» سفیر پیشین آمریکا این موضع را بهتر درک می‌کنند.

درخواست طالبان برای حضور در کنفرانس تهران و تأکید تهران برای تحکیم استقلال این کشور با رعایت نقش قانونی دولت کابل برای مجریان دستگاه دیپلماسی آمریکا قابل پیش‌بینی نبود، البته آنها احتمال را همواره در دستور کار خود داشته‌اند، ولی به متغیر تعریض بازی طالبان به این سرعت واقف نبودند.

دابینز دارای تفکر است، او فقط استدلال نمی‌کند بلکه پیوستگی تحولات را خارج از مسئولیت جغرافیایی سفیر آمریکا در افغانستان تحلیل می‌کند.

*: نقش کشورهای همسایه افغانستان مانند ایران، هند، پاکستان، چین و روسیه در این مذاکرات و کلا روند صلح افغانستان چه می تواند باشد؟

کلینی: این سؤال شما بسیار وسیع است. ه بنظرم همه باید برای یک افغانستان متمدن و دوست داشتنی تلاش کنند. ملت افغانستان بسیار محترم است و نمی‌توان صرفاً با برخی از موضوعاتی که خواست مردم این کشور نیست پیرامون کشور برادر و دوست قضاوت کرد.

سرچشمه امنیت و صلح در درجه اول در خود افغانستان است و اگر هم برخی از کشورها قصد دخالت داشته باشند، در صورت استحکام درونی دچار کوبیدن آب در هاون خواهند شد.
*: آیا نارضایتی دولت افغانستان از انجام مذاکرات صلح توسط آمریکا ادامه می‌یابد یا دولت افغانستان در آینده از خود نرمش نشان خواهد داد؟

کلینی: آمریکا نباید ناقض حقوق، قانون اساسی و دولت منتخب افغانستان باشد؛ این رفتار آمریکا همانند نادیده گرفتن حقوق مردم و استقلال این کشور در گذشته است که منجر به تداعی شدن نام یک اشغالگر در افکار عمومی شد.

نقش اول را مردم افغانستان بازی می‌کنند و بدیهی است که دولت افغانستان نمی‌تواند مخالف اهداف ملی باشد.

مردم افغانستان خواهان خروج نیروهای آمریکایی هستند و طالبان نیز به خوبی بر این موج حرکت می‌کند و درخواست‌های خود را در گردونه شرایط قرار می‌دهد.

آمریکا تغییر خود را به طالبان می‌فروشد و آمریکا به عمد نیروهای ملی افغانی را نادیده می‌گیرد و با وعده عمل می‌کند.

این نارضایتی محدود به دولت نیست، بلکه نیروهای دیگر را از خود رانده است؛ ابتکار آمریکایی به نیاز آمریکا مرتبط شده و با صلاح افغانی فاصله پیدا کرده است.

نگاه ایران همواره این است که افغان‌ها باید برای افغانستان تصمیم بگیرند و بایستی همه برای یک افغانستان آرام و آباد تلاش کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس