چرا سعوديها به مرسي پشتپا زدند؟
در پاسخ به این پرسشها ابتدا به دلایل و ریشههای سردی روابط میان اخوان المسلمین و نظام سعودی اشاره کرده و در ادامه به نشانههای این اختلافات نگاهی افکنده و در نهایت به اقدامات نظام سعودی برای مقابله با اخوانیها و اهداف نظام سعودی از کودتا علیه مرسی اشاره خواهيم كرد.
1- دلایل و ریشههای سردی روابط بین اخون المسلمین و نظام سعودی
با سرنگونی حاکمان خودکامه عربی و همپیمان با نظام سعودی نظیر بن علی، مبارک و عبدالله صالح موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی به راه افتاد و زمینه برای به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در کشورهای تونس و مصر مهیا گردید. اما نظام سعودی بنا به دلایل زیر از همان ابتدا نگران قدرتیابی اخوانیها در منطقه بود:
1-1- نگرانی سعودیها از فراگیر شدن الگوی اخوان در جهان عرب
عربستان سعودی و مصر رقبای سنتی برای رهبری جهان عرب به شمار میروند و دولت اخوانی مصر یک سیستم جایگزینی را ارائه میداد که بهطور اساسی با مدل سعودی تفاوت داشت. عربستان سعودی از همان ابتدا خواهان روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر نبود، چون آنها خواهان برقراری نمونهای از حکومت اسلامی مردمسالار بودند که مورد خواست سعودیها نبود. اخوان المسلمین هرچند که در دهههای گذشته از تفکرات تند سلفیت وهابی تاثیر پذیرفته است، اما با این حال این تاثیرات باعث نشد که اخوانیها روش انعطافپذیرتری را در اجرای اسلام و برخورد با مخالفان بویژه شیعیان و مسیحیان در پیش نگیرند.
فراگير شدن الگوي اخوان نگراني حاكمان سعودي را برانگيخت
تفکر اخوانی به اسلام به عنوان راه حل سیاسی بیماریهایی مینگرد که جهان اسلام دچار آن است، از این رو اصلاح و حرکت به سمت ایجاد آیندهای بهتر در منظومه فکری اخوان جایگاه مهمی دارد و از منظر سعودیها این تفکر برای آینده خاندان حاکم بر عربستان خطرناک است. حال آنکه سلفیها به اصلاح از زوایه اعتقادی مینگرند و به مسائل شرک و کفر اهتمام اساسی نشان میدهند اما در سیاست چندان به اصلاح اعتقادی ندارند بلکه بر ضرورت تبعیت از حاکم و ولیامر تاکید میورزند و این تفکری است که نظام سعودی میتواند به راحتی آن را تحت سلطه خود در آورده و در جهت مطامع سیاسی خود به کار بندد.
گفتمان سلفيها و اخوانيها اختلافاتي وجود دارد
توماس هیگامر نویسنده کتاب جهاد در عربستان میگوید: «اخوان المسلمین یک گفتمان سیاسی دینی ارائه میدهد که با مذهب وهابی تعارض دارد. این مسأله تهدیدی برای حکومت عربستان است که مشروعیت خود را بر مبنای آیین وهابیت بنا نهاده است». اگر علمای وهابی نوعی فلسفه سیاسی ابداع کردهاند که بر ضرورت اطاعت از حاکم تاکید میکند، اخوان المسلمین بر نقش سیاسی فعال اسلام به عنوان یک سازمان انقلابی و به عنوان یک نیرویی که نقش مهمی در سیاستهای دموکراتیک بازي ميكند، تاکید میورزد. اینجاست که میتوان به راز حمایت سعودیها از سلفیها در مصر پی برد. این قضیه در سوریه نیز صادق است و عربستان در مقایسه با معارضان لیبرال و یا اخوانی بیشترین توجه را معطوف سلفیها میکند.
البته این به معنای آن نیست که عربستان برای دستيابي به توافق با اخوان المسلمین تلاش نکرده باشد بلکه در مصر عربستان تلاش کرد تا سلفیها و اخوانیها به ائتلاف دست یابند چرا که این ائتلاف اولاً میتوانست با ایجاد یک دژ مستحکم سنی جلوی نفوذ ایران شیعی در این کشور را بگیرد و ثانیاً میتوانست منجر به استفاده جریانهای سلفی از تجارب اخوان المسلمین بویژه در فعالیتهای تشکیلاتی و سیاسی شود.
1-2- نگرانی سعودیها از قدرتیابی جریان الصحوة در داخل عربستان
اخوانيهاي سعودي در دهه هشتاد، يك جريان فكري سعودي به نام «الصحوة» ايجاد كردند كه دنبال سازش ميان تفكر وهابي و تفكر اخواني بود، به گونهاي كه تفكر وهابي را در زمينه اعتقادي و تفكر اخواني را در زمينه سياسي پذيرفت. جنبش الصحوة آموزههاي سنتي سلفي را با ديدگاههاي مدرن و جديد اخوان المسلمين تلفيق كرد. الصحوة خواهان انجام اصلاحات در عربستان است و سلطه علماي سنتي وهابي بر نهادهاي ديني كشور را رد كرده و خاندان سعودي را عامل اصلي مشكلات عربستان ميداند. نظام سعودي نيز نسبت به قدرتيابي اين جريان بويژه پس از روي كار آمدن اخوان المسلمين در كشورهاي عربي نگران است.
مقامات سعودي در نخستين سفر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض به وي يادآور شدند كه از تجربه حکومت اخوان المسلمین در مصر خرسند نیستند زیرا این امر سبب تشویق و دلگرمی اخوانيها براي كسب قدرت در کشورهای دیگر میشود؛ امری که با امنیت ملی عربستان در تضاد است. سعوديها بر این باورند که هستههاي اخوانی پنهان در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس توسط اخوان المسلمین مصر تحریک میشوند تا در این کشورها اهداف خاصی را مورد تعرض قرار دهند. اخوان المسلمین از این طریق، میزان تاثیرگذاری خود را بر این کشورها و ارتباطات منطقهای خود میآزماید.
1-3- نگرانی از هم پیمانی اخوان با قطر
گسترش نفوذ روزافزون منطقهاي قطر در كشورهايي چون مصر و تونس و ليبي كه اخوانيها در آنها به قدرت رسيدند، نگراني فزاينده حاكمان سعودي را برانگيخت. درون کشورهای حاشیه خلیج فارس دو رویکرد در برخورد با سازمان اخوان المسلمین وجود دارد: رویکرد اول که قطر در پیش گرفته و مبتنی بر سیاست درهای باز و حمایت مالی و رسانهای گسترده است و رویکرد دوم که عربستان و امارات و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس در پیش گرفتهاند که مبتنی بر محاصره امنیتی و پیگردهاي امنيتي و قضايي است. در رویکرد نخست قطر تعامل همه جانبه با اخوان المسلمین و میزبانی از اخوانيها و سرمایهگذاری برای افزایش نفوذ این گروه در تعدادی از کشورهای عربی را انتخاب كرده است. اما در رویکرد دوم جریان اخوان که در مصر، تونس، مراکش و لیبی به قدرت رسیده است، تهدیدی پنهان علیه نظامها و امنیت و ثبات کشورهای پادشاهي منطقه بويژه كشورهاي همپيمان سعودي قلمداد میشود.
قطر از جريانهاي اخواني در منطقه حمايت مالي و رسانهاي به عمل ميآورد
اینجاست که میبینیم قطر میزبان کنفرانسها و انجمنهای اخوان المسلمین است و از رهبران اخوان پذیرایی میکند و با انواع حمایتهای رسانهای و سیاسی و مادی از این جریان در سرتاسر جهان پشتيباني میکند، این در حالی است که بقیه کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور متناوب از دستگیریهای دورهای عناصر اخوان المسلمین به اتهام تهدید امنیت و بر هم زدن ثبات و توطئه برای سرنگونی نظامهای حاکم خبر میدهند.
اما چگونه میتوان وجود دو رویکرد متفاوت در کشورهای منطقه را تبیین نمود؟ تفاوت رویکردهای کشورهای حاشیه خلیج فارس در قبال اخوان المسلمین به عوامل زیر بر میگردد:
1- برای حاکمان قطر با جمعیت و مساحت کم این نگرانی وجود دارد که اخوان المسلمین معادلات قدرت در درون کشور را به نفع خود دگرگون سازد لذا پس بهتر ميبينند که با آنان همکاری نمايند. هم اکنون این احساس خطر در میان امارات و عربستان نیز وجود دارد، اما آنان رويه حذف و سركوب و نه همكاري را در قبال اخوانيها در پيش گرفتهاند.
2- عنصر دیگر که این تفاوت رویکرد را تفسیر میکند به تفاوت در نقشهاي تعريف شده هر يك از بازيگران در رویکردهای سیاسی آمریکا در منطقه باز میگردد. بنابراین قطر نقشی کارکردی در تبلور بخشیدن به رویکرد جدید آمریکا مبنی بر وارد كردن جریانهای معتدل اسلامی در حکومت بازی میکند و این بر اساس سناریوهایی است که انقلابهای عربی در تعدادی از کشورهای عربی نظیر تونس، مصر، مراکش و لیبی پديد آورده است. البته عربستان و امارات نیز از گستره سیاستهای آمریکا خارج نیستند. تمامی این کشورها در جهت رويكردهاي سیاسی و راهبردی آمریکا حرکت میکنند. آمریکا قصد ندارد تمامی گزینههای خود را در یک سبد قرار دهد. بنابراین از يك سو اسلام سیاسی معتدل را تشویق میکند و از سوي ديگر همزمان نیروهای مخالف و طرفداران سكولار و ليبرال خود را تشویق میکند تا به عنوان یک نیروی فشار و تضمینکنننده استمرار توازن مطلوب عمل نمايند.
3- عنصر دیگر در تفسیر تعامل قطر با اخوان به انگیزههای روانی حاکمان قطر برمیگردد. این مسأله با عقده حقارت نزد حاکمان قطری پيوند عميقي دارد. قطر کشور کوچکی است که میخواهد نقشهای بزرگی بازی کند، نقشهایی که فراتر از حد و اندازههای آن است.
1-4- نگرانی از موج بیداری اسلامی و قدرتيابي اخوان المسلمين
حاكمان سعودي از همان ابتداي به راه افتادن موج بيداري اسلامي نگران اين حركت عظيم مردمي بودهاند. به همين خاطر عربستان سعودی رویکرد انقلاب معکوس (ضدانقلابیگری) را در كشورهاي بيداري اسلامي تعقیب میکند و هدف عمدهي ریاض آن است كه تلاش میکند تا مانع از رسیدن موج بيداري اسلامي به شبهجزیره عربستان شود.
عربستان سعودي نگران رسيدن موج بيداري اسلامي به اين كشور است
عربستان نفوذ فریبنده از طریق ابزارهای اقتصادی و جریان سلفيگري وهابی را جایگزین رویارویی مستقیم با اين حركت مردمي نمود و از این حیث با غرب متحد شد تا نه تنها انقلاب مصر بلکه سایر انقلابهای عربی در لیبی و یمن و بحرین را نیز ناکام سازد، چرا که سعودی ها میدانستند که روند پرشتاب انقلابهای عربی ناشی از بیداری اسلامی در صورت ادامه، خیلی زود دامن خود این کشور را نیز میگیرد و سرکوبها و فشار امنیتی و اصلاحات موقت و هزینههایی که سعودیها برای آرام نگهداشتن افکار عمومی داخلي صرف کردهاند، نیز زیاد نمیتواند جلوی تحرکات مردمی در رسیدن به آزادی و مردمسالاري و عدالت را بگیرد.
مردم عربستان پس از بيداري اسلامي انرژي جديدي كسب كرده و خواهان سرنگوني آل سعود هستند.
اينجاست كه به عنوان مثال ميبينيم پس از انقلاب تونس که جریان اسلامی النهضة در آن جایگزین نظام بن علی شد، سعودیها به زین العابدین رئیس جمهور تونس پناه دادند و از تسلیم وی به مقامات تونس اجتناب ورزيدند و این بزرگترین نشانه بر دشمنیها و اختلافات میان اخوان المسلمین و عربستان سعودی است که رفته رفته بر دامنه و حجم آن افزوده شد.
1-5- نگرانی از نزدیک شدن اخوان المسلمين به ایران
یکی از نگرانيهاي همیشگی عربستان نسبت به اخوان المسلمين احتمال نزدیک شدن این جریان به ایران بوده است. هرگونه ائتلاف اخوان المسلمین مصر با ایران و نادیده گرفتن منافع راهبردی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با مصر موجب نگرانی مقامات سعودی است و به باور سعودیها این گونه ائتلاف ها، مصر را به متحد مهمی برای ایران تبدیل خواهد کرد، البته این در عمل محقق نشد و عملاً روابط تهران - قاهره به مانند دوران مبارك همچنان سرد باقي ماند. اين نگراني بويژه در سفر مرسي به ايران و يا تشكيل كميته چهارجانبه حل بحران سوريه از سوي مصر نمود بيشتري پيدا كرد.
سعوديها نگران نزديك شدن اخوان به ايران بودند
1-6- نگرانی از ارتقای جایگاه و قدرت منطقهای مصر
مصر كه زماني در دوران عبدالناصر رهبر بلامنازع جهان عرب بود، با صلح ننگين كمپ ديويد در دوران سادات و تداوم سياستهاي سازشمحور با رژيم صهيونيستي در دوران مبارك برتري و سيادت خود بر جهان عرب را از دست داد و اين عربستان سعودي بود كه به فضل دلارهاي نفتي و حمايتهاي سياسي آمريكا رهبري جريان موسوم به «ميانهرو» در منطقه را بر عهده گرفت. يكي از نگرانيهاي حاكمان سعودي پس از انقلاب مصر آن بود كه مبادا حاكمان جديد اين كشور بخواهند با در پيش گرفتن سياست خارجي مستقل و پويا، جايگاه و قدرت منطقهاي مصر را ارتقا بخشيده و سكان هدايت اعراب را از چنگ سعوديها در بياورند.
اين نگراني زماني بيشتر شد كه دولتمردان جديد مصر گاه و بيگاه به رقباي سعودي خود گوشزد ميكردند كه مصر تغيير كرده و مناسبات جديد بين دو كشور بايد بر پايه اصول احترام متقابل و استقلال در تصميمگيريها باشد. اين مسأله را به وضوح ميتوان در سفر مرسي به تهران علي رغم مخالفت سعوديها با آن مشاهده نمود. موضع مصر در قبال جنگ غزه كه توانست براي توقف يورش عليه غزه نقش ميانجيگر را بازي نمايد، مورد پسند سعوديها كه در مواضع بين المللي سعي ميكنند خود را سردمدار كشورهاي عربي نشان دهد، قرار نگرفت.
عربستانيها از نقشآفريني مرسي در جنگ غزه چندان خوشحال نشدند
2- نشانههای اختلاف بین اخوان المسلمین و نظام سعودی
اختلافات میان اخوان المسلمین و نظام سعودی پس از انقلابهای عربی بعضاً به وضوح خود را در پارهاي از مسائل نشان داد كه میتوان برخي از اين اختلافها را در موارد زیر مشاهده نمود:
الف) وزیر آموزش و پرورش عربستان اخيراً اقدام به جمعآوری کتابهای حسن البنا و سید قطب از رهبران برجسته اخوان المسلمين از کتابخانههای این کشور کرد و این نشانهی بارزی است که سعودیها شروع به مبارزه و انکار تفكرات اخوان المسلمين کردهاند.
ب) حسنی مبارک پس از سرنگونی خود در نامهای محرمانه به عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان از وی خواست تا برای نجات وی میانجیگری کند. پادشاه عربستان نیز با ارسال نامهای به محمد مرسی از وی خواست تا دستور عفو حسنی مبارک را صادر نمايد؛ به این شرط که وی و فرزندانش تا زمان حضور مرسی در قدرت وارد سیاست نشوند. اما مرسی با این درخواست پادشاه عربستان موافقت نکرد که این دلخوری حاکمان سعودی از سران اخوان را به همراه داشت. حتي عربستان سعودي دولت مصر را تهديد كرد كه در صورت ادامه پيگرد و محاكمه حسني مبارك رئيس جمهور سابق مصر كمكهاي خود به اين كشور را قطع خواهد كرد اما اين مواضع با واكنش شديد دولتمردان اخواني همراه بود.
خواسته پادشاه سعودي براي عفو مبارك مورد قبول مقامات مصري قرار نگرفت
ج) سفر مرسی به ایران عليرغم مخالفت عربستان با این اقدام؛ به گونهای که مرسی با سفر به تهران برای شرکت در نشست عدم تعهدها عملاً به عربستان سعودی دهن کجی کرد. مرسی با این سفر تلاش کرد در صحنه بین المللی وجهه جدیدی به دست آورد که چندان به مذاق سعودیها خوش نیامد.
د) اختلاف نظر میان قاهره و ریاض به دلیل کمیته چهارجانبه پیشنهادی مصر برای حل بحران سوریه. بر اساس پيشنهاد محمد مرسي و با حضور مصر، عربستان، ایران و ترکیه کمیته چهارجانبهاي براي حل بحران سوريه ايجاد شد. اما پس از مدتي عربستان اعلام كرد كه ادامه حضور در طرح مصر بيفايده است و نتايجي را كه از آن انتظار ميرود، به دنبال نخواهد داشت. اساس اختلاف نظرها ميان قاهره و رياض بر سر حضور ايران بود، چرا كه عربستان مدعي بود كه ايران خودش عامل بحران سوريه است و نبايد در اين كميته حضور داشته باشد اما مصر ايران را بخشي از حل بحران سوريه ميدانست و معتقد بود اخراج تهران از اين طرح به نفع مسأله سوريه نيست و ايران تاثير زيادي بر نظام بشار اسد دارد و ميتوان از آن به عنوان كانال تماس مناسبي با سران سوريه استفاده نمود.
و) سفر مرسي به روسيه براي حل بحران سوريه و اظهارات وي در مسكو كه اعلام داشت نظر مصر و روسيه در قبال بحران سوريه يكي است، خشم مقامات سعودي را برانگيخت و موجب تعميق بيشتر بحران در روابط رياض- قاهره شد.
ز) دستگيري احمد الجيزاوي فعال و وكيل مصري در عربستان و محكوميت وي به زندان و شلاق، روابط قاهره و رياض را متشنج كرد. اين اقدام عربستان با موج عظيمي از نارضايتي و خشم در ميان مصريها مواجه شد و مردم كه اين اقدام سعوديها را اهانت به كرامت مصريها پس از انقلاب ميدانستند، در مقابل نمايندگيهاي اين كشور در مصر تظاهرات بر پا كرده و تهديد كردند كه به سفارت و كنسولگريهاي عربستان يورش خواهند برد. عربستان نيز سفيرش در قاهره را براي رايزني فراخواند و سفارتش در قاهره و دو كنسولگري خود را در دو استان اسكندريه و سوئز بست.
اين اتفاقات هرچند قبل از رياست مرسي رخ داد اما پس از انتخاب مرسي و در اولين سفر خارجي وي به عربستان مردم مصر با فشار بر دولت جديد اقدام گسترده دستگاه ديپلماسي مصر در جريان اين سفر براي آزادي زندانيان مصري در بند دولت سعودي را خواستار شدند؛ زندانياني كه بدون هيچ محاكمهاي زنداني شده بودند. مرسي هرگز نتوانست اين مسأله را با طرف سعودي حل و فصل نمايد و اين معضل به قوت خود باقي و باعث سردي هرچه بيشتر روابط طرفين گرديد.
تظاهرات مصريها در برابر سفارت عربستان سعودي در قاهره
3- اقدامات عربستان برای مقابله با اخوان
عربستان در کوتاه مدت برای کاستن از نفوذ اخوان المسلمین در مصر و در دراز مدت برای براندازی دولت اخوان المسلمین دست به اقداماتی زد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
3-1- حمایت از سلفیها
يكي از ابزارهاي دولت سعودي براي كاستن از نفوذ اخوان المسلمين در مصر سلفيهاي وهابي بودند كه پس از انقلاب مصر به ظاهر به مردم پيوستند و در ميدان التحرير حضور پيدا کردند، حال آنكه پيش از انقلاب شاهد حضور آنان در صحنه نبوديم. رژيم مبارک از اين گروهها حمايت ميکرد و در سايه اين رژيم و حمايتهاي عربستان سعودي بود که اين گروهها پرورش يافتند. آنها كه هیچ نقشی در پیروزی انقلاب مردمی این کشور نداشتند و حتی در برههای، انقلابیون را دستهای از زنان فاسد و بدکاره و مردان صهیونیست نامیده بودند و انتخابات آزاد را امری غیراسلامی میدانستند، از طريق همين انتخابات توانستند به عرصه قدرت و نهادهاي دولتي رخنه كنند و 23 درصد از كرسيهاي پارلمان را از آن خود نمايند. سلفيها همچنين با اعمال فشار بر مرسي وي را در قضيه شيعيان مصر يا رابطه با ايران و موضعگيري منفي در قبال سوريه در تنگنا قرار داده و وي را به پذيرش خواستههاي خود وادار ساختند.
در سفري كه جان كري وزير امور خارجه آمريكا به عربستان داشت، مقامات سعودي به صراحت به کری اعلام کردند از مخالفان مرسی در مصر حمایت میکنند و حتی کمک مالی به آنها میدهند و سعی دارند سلفیها نقش جایگزین اخوان المسلمین را بازی کنند و نمایندگی جنبش اسلامی را در مصر و غیر مصر بر عهده گیرند. ریاض تاکید کرد سلفیها تحت سلطهاش خواهند بود و خطری برای غرب نیستند و تضمین میکند سلفیها به جنبش سیاسی گسترده بر ضد مرسی در مصر و یا در سوریه (بر ضد اخوان المسلمین ) ملحق شوند و پشت سر ارتش آزاد سوریه و نیروهای مدنی مخالف قرار گيرند.
این رویکرد عربستان سعودی در عمل نيز اجرا شد بویژه اینکه حزب سلفی النور در مصر از حمایت از اخوان المسلمین دست کشید و به جنبش سی ام ژوئن طرفدار ارتش مصر پیوست و رهبر حزب نور در جلسهاي كه طي آن عبدالفتاح سيسي وزير دفاع مرسي را بركنار كرد، در كنار شخصيتهايي چون رئيس الازهر، پاپ شنوده، البرادعي و ... حضور داشت و موافقت خود با بركناري مرسي را اعلام نمود.
حمايت حزب سلفي نور از كودتا عليه دولت مرسي
یکی دیگر از نشانه های عملی شدن رویکرد عربستان این است که پادشاه این کشور نخستین رهبر عربی بود که به ارتش و رئیس جمهور مصر با شور و شوق تبریک گفت. حتي برخي صاحبنظران مصري نسبت به خطر سلفيها براي آينده كشور هشدار داده و ميگويند: «ما اخوان المسلمين را كنار نزديم تا سلفيها بر ما حكومت كنند» . اين بيانگر آن است كه مصريها نگران تسلط سلفيها بر اركان جامعه و دولت مصر در آينده هستند. حتي با كمال تاسف برخي خبرها حاكي از آن است كه مخالفان مصري پيشنويس قانون اساسي را براي تاييد به مقامات سعودي عرضه داشتهاند. حتي گفته ميشود ریاض اخیرا روی قطر کار کرد تا دوحه را قانع کند رابطهاش را با تشکيلات بین المللی اخوان المسلمین قطع یا محدود نمايد. ریاض شرط مصالحه با دوحه را اجرای شروط عربستان سعودی دانست. تغییر دولت در قطر نیز از برخی ابعاد با محتوای نقش خارجی جدید دوحه مرتبط است تا در خدمت پاسخ مثبت به این خواسته سعودی باشد.
برخي تحليلگران ميگويند تغيير پادشاه قطر پاسخ مثبت به خواسته سعوديها بوده است.
عربستان و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس حمایتهای بسیاری از سفلیها در مصر انجام میدهند و ظرف 25 سال گذشته این جماعتها و گروهها حدود 25 میلیارد دلار از عربستان سعودی کمک مالی دریافت کردهاند و به این ترتیب این جریانها تحت عنوانها و پوششهای مختلف عملاً تحت اختیار عربستان قرار دارند، آنها شبکه عظیمی در داخل مصر ایجاد کرده اند که شامل حدود 36 شبکه تلویزیونی ماهوارهای، 20 هزار مسجد و 20 هزار جمعیت خیریه است و در واقع نیرو و جریان خطرناکی است که تا پیش از انقلاب زیر لوای دستگاههای امنیتی مبارک فعالیت میکرد و هم اکنون کشورهای حوزه خلیج فارس مستقیماً این گروه را تحریک میکنند. در نتيجه بايد نسبت به آينده مصر بسيار هوشيار بود چرا كه احتمال دارد عربستان با استفاده از پتانسيل قابل توجه سلفي ها در جهت پيشبرد اهداف و نقشههاي شوم خود در اين كشور از آنان استفاده كند و اين براي مصر و امت اسلامي خطرناك خواهد بود.
روز به روز بر دامنه سلفيگري در مصر افزوده ميشود
3-2- تدارک کودتا علیه مرسی
ابزار مهم ديگر سعودي كه ميتوانست كار اخوان المسلمين را فيصله ببخشد، كودتا بود. نظامیان مصری بدون کمک سرویسهای اطلاعاتی عربستان و امارات و بدون حمایت مالی آنها، قادر نبودند کودتای نرم خود را مدیریت و اجرا کنند.
سيسي در اقدامي غيرقانوني دولت مشروع مرسي را سرنگون ساخت.
عربستان و امارات که تا پیش از این نتوانسته بودند در جریان انقلابهای عربی نقش موثری داشته باشند، از ژنرالهای ارتش مصر حمایت سیاسی و مالی کردند تا بتوانند اولین گام را در مسیر اثرگذاری بر این تحولات، بردارند.
السيسي رهبري كودتا عليه مرسي را برعهده داشت
گفته ميشود ژنرال «عبد الفتاح السیسی» وزیر دفاع مصر که این کودتا را مدیریت و رهبری کرد، دو قول از عربستان و امارات گرفته است:
1- در صورتی که دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا کمک سالانه 1.3 میلیارد دلاری به مصر را قطع کند، عربستان و امارات این کسری بودجه را میپردازند. عربستان و امارات حتی به ارتش وعده دادهاند که تمام مبلغی را که قطر در یکسال گذشته به حساب اخوانالمسلمین واریز کرده، که جمعا چیزی در حدود 13 میلیارد دلار است، به مصر پرداخت کنند.
يك هيات عالي رتبه اماراتي متشكل از وزير امورخارجه و مشاور امنيت ملي اين كشور براي حمايت از كودتا وارد مصر شدند.
2- عربستان، امارات و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس نظیر بحرین و کویت به سرعت پس از استقرار دولت، شروع به تزریق منابع مالی به مصر میکنند تا چرخ اقتصاد این کشور به خوبی بچرخد. بهبود وضعیت اقتصادی موجب خواهد شد تا مردم به یک سطح حداقلی از رفاه برسند و دولت جدید را به دوران اخوانالمسلمین که با مشکلات فراوان اقتصادی روبرو بودند، ترجیح دهند.
خلف احمد الحبتور سرمايهدار اماراتي 10 ميليون پوند مصري به صندوق حمايت از اقتصاد مصر اهدا كرد
زماني ميتوانيم به نقش عربستان در كودتا بهتر پي ببريم كه بدانيم عدلی منصور رئیس دادگاه عالی قانون اساسی مصر که شورای نظامی این کشور او را به عنوان رئیس جمهور موقت تعیین کرد، پیش از این مشاور وزارت بازرگانی عربستان سعودی و از چهرههاي نزديك به نظام سعودي بوده است.
رئيس جمهور موقت مصر مدتي مشاور وزارت بازرگاني عربستان بوده است.
يا اينكه بدانيم عربستان اولين كشوري بود كه در سایه ناآرامیها در مصر و در آستانه برگزاری تظاهرات گسترده مخالفان در 30 ژوئن سه کنسولگری خود را در مصر بست و يا امارات از شهروندان خود خواست در شرایط کنونی به این کشور سفر نکنند.
«عبدالله القحطانی» از نويسندگان عربستاني با اشاره به شتابزدگی عربستان و امارات برای تبریک برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر مينويسد: «عربستان و امارات پس از اعلام برکناری مرسی بی درنگ شبکههای ماهوارهاي اسلامگرا را قطع کردند تا کودتا علیه وی به طرز صحیحی انجام گیرد... عربستان و امارات زندانی شدن همه اعضای گروههای اسلامگرا و تحت نظر گرفتن محمد مرسی را خواستار شدند تا از انتقال پیامهای آنها به طرفدارانشان جلوگیری شود و ارتش بتواند آنها را تحت کنترل خود درآورد».
4- اهداف عربستان از کودتا در مصر
عربستان سعودي از اعمال فشار بر اخوان المسلمين و كودتا عليه دولت مرسي اهداف خاصي را دنبال ميكند كه برخي از اين اهداف سعوديها عبارتند از:
4-1- دامن زدن به فتنه داخلی در مصر
يكي از اهداف اصلي عربستان از كودتا در مصر دامن زدن به فتنه، آشوب و جنگ داخلي در اين كشور است. پس از كودتا عليه مرسي شاهد قطببندي شديد سياسي ميان طرفداران و مخالفان وي و صفآرايي مردم عليه يكديگر هستيم. حتي عناصري از القاعده و سلفيهاي جهادي در صحراي سيناء اعلام كردهاند كه دست به سلاح خواهند برد. درگيريهاي شديدي نيز در استانهاي مختلف مصر به وقوع پيوسته است. عربستان با برهم زدن ثبات مصر ميتواند به مردم خود نشان دهد كه عاقبت هرگونه انقلاب و دموكراسيخواهي كشت و كشتار و خونريزي خواهد بود؛ پس مبادا به فكر اصلاح و انقلاب و آزادي و مردم سالاري باشيد.
آيا عربستان، مصر را هم به مانند سوريه به آشوب خواهد كشاند؟
رژیم سعودي تاكنون به صورت ماهرانهای از حوادث جاری در منطقه به منظور تقویت سلطه خود بر عربستان سعودی بهرهبرداری کرده است. نظام سعودی از جنگ عراق و پیامدهای آن استفاده کرد تا به مردم نشان دهد که سرانجام هرگونه حرکتی به سمت دموکراسی چه خواهد بود و چنین اقدامی میتواند مشکلات عدیدهای به همراه داشته باشد. نظام سعودی همین مسأله را اکنون با سوریه انجام میدهد. فعالان سعودی معتقدند که جنگ سوریه به صورت مؤثری بر بیداری عربی- اسلامي در عربستان تاثير منفي گذاشته و آن را برای دست براي چند سال به تاخیر انداخته است و مردم به دلیل ترس از فرولغزیدن در یک تنگنای داخلی، فعلاً تمايل ندارند مسیر اصلاحطلبی را بپیمایند. به هر حال اين حربهاي است كه پس از عراق و سوريه، نظام سعودي بدش نميآيد در مصر هم به اجرا بگذارد.
در همين راستا، چند روز پس از كودتا قاهره شاهد درگیری خونین ارتش و نیروهای پلیس با طرفداران مرسی مقابل کاخ ریاست جمهوری در قاهره بود. در جریان درگیری طرفداران مرسی با نیروهای ارتش و پلیس 53 نفر از طرفداران اخوان کشته و بيش از 1000 نفر زخمي شدند.
كشتار وحشيانه طرفداران مرسي از سوي ارتش
پلیس می گوید که افراد مسلح به سمت نیروهای ارتش تیراندازی کرده و قصد ورود به ساختمان گارد ریاست جمهوری را داشتند جایی که گفته می شود محمد مرسی در آنجا تحت حفاظت ارتش قرار دارد اما طرفداران مرسی می گویند که آنها قصد درگیری با ارتش را نداشته و برای حمایت از وی در مقر گارد ریاست جمهوری تحصن کرده و پلیس علیه آنها از گاز اشک آور و گلوله های جنگی استفاده کرده است.
تشييع جنازه يكي از طرفداران مرسي
4-2- احیای نقش ارتش
بدون ترديد كودتاي مصر با هماهنگي آمریکا و عربستان سعودی بوده است تا براساس آن بتوانند اهداف بعدی خود را در منطقه محقق سازند. در کشورهای عربی و تعمیم آنچه که در مصر اتفاق افتاد به دیگر کشورهای عربی بویژه سوریه است.
عربستان درصدد احياي نقش ارتش به عنوان يك عامل بازدارنده و سركوبكننده است.
به نظر ميرسد آمريكا و متحدان منطقهاي اين كشور بويژه عربستان به اين نتيجه رسيدهاند كه كارآمدترين نهاد براي مهار بيداري اسلامي نهاد ارتش است. ارتشها با برخورداري از ساختار و تشكيلات منظم و نيز محبوبيت نسبتاً قابل توجه در كشورهاي عربي ميتوانند در راستاي تامين منافع غرب مورد استفاده قرار گيرند. بويژه آنكه آمريكا در ساليان گذشته و در دوران حكومتهاي خودكامه سابق –مثلاً در دوره مبارك- توانست با اعطاي برخي امتيازات و تسهيلات، وفاداري سران ارتش را به خود تضمين نمايد.
عالم دين الازهري كه پوكههاي خالي فشنگ را به طرف مردم گرفته و ميگويد ارتش عليه حاميان مرسي به كار برده است.
4-3- بازگرداندن عناصر نظام سابق به قدرت
هدف ديگر عربستان از كودتا هموار نمودن بازگشت عناصر نظام سابق به عرصه قدرت بوده است. اينكه يكي از همين عناصر به نام احمد شفيق كه در انتخابات رياست جمهوري از محمد مرسي شكست خورد و سپس به امارات- كه با عربستان در كودتا همدست بود- فرار كرد اعلام ميدارد كه پس از كودتا قصد دارد به كشور باز گردد و مشغول به خدمت شود! دقيقاً در راستاي همين سياست است. عناصر نظام سابق نيز در داخل در طول دو سه سال اخير كه پس از انقلاب مصر ميگذرد از هيچ كاري براي ضربه زدن به انقلاب مصر دريغ نورزيدند و اكنون پس از كنار زدن اخوان اميد زيادي به بازگشت به سياست دارند. به هر حال اين عناصر همراهي بيشتري با طرحهاي آمريكايي – صهيونيستي و سعودي دارند و بهتر ميتوانند منافع آنان را در مصر تامين نمايند.
خطر بازگشت بازماندگان نظام سابق به قدرت
4-4- انتقام جویی از آمریکا
برخي رسانهها و تحليلگران ادعا کردهاند که اقدام عربستان در كودتا عليه مرسي با هدف انتقام گرفتن از دولت اوباما بوده است که در سال 2011 اجازه داد حکومت «حسنی مبارک» در مصر سقوط کند. به نوشته پايگاه خبري صهيونيستي دبکا، «حکام عربستان هیچگاه اوباما را به دلیل رفتارش در زمان انقلاب مصر نمیبخشند...حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر که بر اثر انقلاب 2011 سقوط کرد، با حمایت اوباما از قدرت به زیر کشیده شده بود و این مساله خشم پادشاه عربستان را برانگیخت، زیرا مبارک دوست او بود». دبکا، دخالت عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس در براندازی نظام و تغییر دولت را همچنین به مثابه پدید آمدن مرحله ای جدید از مراحل انقلابهای عربی در خاورمیانه دانست و نوشت: «برای نخستین بار است که مجموعه ای از دولت های عربی مرتبط و وابسته به آمریکا، رأساً و بدون اجازه آمریکا اقدامی انجام میدهند تا خلاء به وجود آمده از ناتوانی آمریکا در پیگیری مستقیم طرح های آمریکا در جنگ داخلی در سوریه یا اقدامات ضد ایرانی را پر کنند».
برخي ميگويند هدف عربستان از كودتا در مصر انتقامگيري از اوباما بوده است!
اين به نظر بيش از آنكه يك تحليل واقعبينانه و مبتني بر حقايق باشد، يك ادعاست كه هدفي جز سرپوش گذاشتن بر حمايتهاي آمريكا از ديكتاتوريهاي منطقه ندارد. چرا كه اولاً آمريكا در انقلاب مصر تا لحظه آخر از حسني مبارك حمايت كرد و هنگامي كه از نجات وي نااميد شد، دست از حمايت او كشيد، ثانياً مواضع دولتمردان آمريكايي درباره بركناري مرسي غالباً در جهت حمايت از كودتا و چشمپوشي از اين اقدام ضددموكراتيك بوده است و ثالثاً اگر غرض عربستان انتقامگيري از آمريكا بوده، آيا آمريكا اين توان را نداشت كه جلوي اين حركت را بگيرد و يا دست كم تلاشي مثبت در جهت ممانعت از كودتا انجام دهد و آيا اساساً عربستان نميداند كه تضعيف آمريكا در منطقه به معناي تضعيف خود عربستان است؟
آيا پادشاه سعودي قدرت نه گفتن به اوباما را دارد؟
جمعبندی
1- به قدرت رسيدن گروههاي اخوان المسلمين در كشورهاي بيداري اسلامي نگراني حاكمان سعودي را به همراه داشت و آنها براي انحراف در اين موج عظيم مردمي تلاشهاي خود را به كار بستند.
2- سعوديها كه از همان ابتدا با دكترين اخوان المسلمين مشكل داشتند و گسترش آن را تهديدي اساسي براي آينده سياسي خود ميپنداشتند، عزمشان را براي به شكست كشاندن تجربه اخوان المسلمين در امر حكومتداري جزم نمودند. اولين پيروزي آنان در مصر رقم خورد و احتمال دارد اين مسأله در كشورهاي ديگري چون ليبي و تونس نيز رخ دهد و اخوانيها در اين كشورها نيز از حكومت كنار گذاشته شوند.
3- عربستان سعودي با حمايت از كودتا به احتمال زياد تلاش ميكند تا در آينده نزديك ضمن اعمال فشار بيشتر بر اخوان المسلمين و وادار كردن مقامات مصري به زندان و بازداشت نمودن رهبران اين جريان، زمينه را براي قدرتيابي روز افزون جريانهاي سلفي كه همسو با سياستهاي رياض هستند، هموار سازد. اين كودتا حتي ممكن است زمينه را براي بازگشت مجدد عناصر سابق به قدرت فراهم سازد. اگر انقلابيون مصري آگاه نباشند ممكن است در دام اين سناريوي سعوديها گرفتار شوند.
4- به نظر ميرسد عربستان سعودي تلاش ميكند تا همانند سوريه آتش جنگ داخلي در مصر را برافروزد و بدين ترتيب به مردم خود هشدار دهد كه عاقبت هرگونه انقلاب و اصلاحطلبي چيزي جز جنگ و كشتار و قتل و گرفتاري نخواهد بود. پس به ناچار بايد به سلطه خاندان حاكم تن دهند. نشانههاي اين نقشه شوم در حال هويدا شدن در مصر است و مردم و نخبگان مصري بايد نسبت به خطرات اين سناريوي از پيش تعيين شده سعودي آگاه باشند.
منابع:
http://www.azzaman.com/?p=5557
http://www.rasid.com/?act=artc&id=595
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
http://www.france24.com/ar/20130214
http://www.france24.com/ar/20130214
http://www.islamtimes.org/vdccxmq4.2bq4x8laa2.html
http://www.coptstoday.com/Archive/Detail.php?Id=15916
http://eslambidarast.blogfa.com/category/3?p=2
http://www.youm7.com/News.asp?NewsID=1151756&
http://www.asnoor.ir/Public/Interviews/ViewInterviews.aspx?Code=105443
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920415000141
http://fa.alalam.ir/news/1492008
http://jahannews.com/vdcfvcd01w6dcta.igiw.html
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
http://fa.alalam.ir/news/1492167
http://fa.alalam.ir/news/1492167
http://www.rasid.com/?act=artc&id=595
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
http://www.france24.com/ar/20130214
http://www.france24.com/ar/20130214
http://www.islamtimes.org/vdccxmq4.2bq4x8laa2.html
http://www.coptstoday.com/Archive/Detail.php?Id=15916
http://eslambidarast.blogfa.com/category/3?p=2
http://www.youm7.com/News.asp?NewsID=1151756&
http://www.asnoor.ir/Public/Interviews/ViewInterviews.aspx?Code=105443
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920415000141
http://fa.alalam.ir/news/1492008
http://jahannews.com/vdcfvcd01w6dcta.igiw.html
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
http://fa.alalam.ir/news/1492167
http://fa.alalam.ir/news/1492167