به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از فارس، مراسم بزرگداشت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به بهانه سالروز درگذشت مرحوم محمود گلابدرهای شب گذشته در سازمان هنری رسانهای اوج با حضور اهالی هنر و ادب برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مستند «اکنون و آن عشق» روایت تصویری کتاب لحظههای انقلاب اثر ماندگار مرحوم گلابدرهای پخش شد.
*صادق کرمیار: ادبیات انقلاب امروز پایدار نیست
صادق کرمیار، نویسنده
با ذکر خاطرهای از چگونگی آشنایی گلابدرهای با او گفت: گلابدرهای خیلی
پر انرژی بود. او میخواست این انرژی را تخلیه کند اما همه حوصله گوش دادن
به او را نداشتند. او میگفت زمانی در کنگره نویسندهها در آمریکا دعوت
بود. در آنجا با عزت و احترامی خاص با او برخورد میشد. در انتهای کنگره او
در جلوی کاخ سفید بر علیه بوش و کارتر سخنرانی میکند و با تشویق حضار
مواجه میشود. محمود فریدزاده در آنجا او را میبیند و میگوید به ایران
بیا که در آنجا بیشتر به تو نیاز دارند.
وی افزود: گلابدرهای به ایران آمد اما کسی منتظر او نبود. او سالها در یک غار زندگی میکرد و بعد از آن یک خانه به او در انتهای گلابدره دادند. محمود گلابدرهای وضعیت اقتصادی خوبی نداشت و حتی زمانی که به تدریس در فرهنگسرا مشغول بود کرایه رفت و آمد نداشت.
این نویسنده در تشریح تحولات جامعه در هنگام انقلاب گفت: وقوع انقلاب مانند انفجار یک بمب است. در هنگام انفجار بمب اول تحولاتی در هسته بمب اتفاق میافتد که منجر به ترکیدن پوسته بمب میشود. در هنگام انقلاب نیز اتفاقاتی در درون افراد میافتد که باعث انفجار پوسته جامعه میشود که فرم اجتماعی را تغییر میدهد. لحظه انفجار زمانی است که اتفاقات درون جامعه از پوسته آن جلو میزنند. در این زمان شعار در جامعه شکل میگیرد.
کرمیار اضافه کرد: در زمان انقلاب شعار بر ساختار غلبه دارد. در این زمان اگر رمانی نوشته شود در آن شعار بر ساختار ادبی غلبه دارد. در مورد رمانهای نوشته شده در انقلاب بیش از اینکه به جنبه ادبی آن توجه کنیم باید به محتوا اهمیت داده شود. در مورد «لحظههای انقلاب» گلابدرهای نیز باید اینگونه رفتار کرد.
وی درباره نحوه نگارش آثار ادبی پس از گذشت چندسال از انقلاب گفت: وقتی از انقلاب فاصله میگیریم باید ساختار و شعور بر شعار پیشی بگیرد. متاسفانه امروزه هنوز کتابهایی در مورد انقلاب چاپ میشوند که ساختاری ضعیف دارند. اگر شعارها در بطن جامعه قرار گیرد ادبیات ما میتواند بازتاب دهنده این شعارها باشد.
این نویسنده با تاکید بر اینکه کرامت انسانی یکی از شعارهای انقلاب است خاطرنشان کرد: نویسنده وقتی میتواند از کرامت انسانی بنویسد که در جامعه کرامت داشته باشد و تحقیر و تخفیف نشود. محمود گلابدرهای خیلی تحقیر شد. او هم از جانب روشنفکران و هم از طرف نیروهای انقلابی مورد توهین قرار میگرفت.
کرمیار در ادامه تصریح کرد: در ایران بیش از 500 نویسنده حرفهای و جدی وجود ندارد. در سازمانهایی که برای این نویسندگان برپا شده اند به ازای هر نویسنده 5 کارمند مشغول به کار هستند. 3 نفر از این کارمندها مسئول نظارت بر نویسنده و 2 نفر مسئول خدمات رسانی هستند. البته به دلیل عدم بودجه 2 نفر کارمند هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. امروز 99 درصد نویسندگان با مشکل کار میکنند. نویسندهای که مسافرکشی میکند چگونه میتواند برای نوشتن یک رمان 3 سال تحقیق کند. جامعه ای که نویسندهها در آن تحقیر میشوند از هیچ نظر رشد نمیکند. به نظرم اگر قرار بود گلابدرهای اکنون «لحظههای انقلاب» را بنویسد به گونه دیگری مینوشت.
وی افزود: گلابدرهای به ایران آمد اما کسی منتظر او نبود. او سالها در یک غار زندگی میکرد و بعد از آن یک خانه به او در انتهای گلابدره دادند. محمود گلابدرهای وضعیت اقتصادی خوبی نداشت و حتی زمانی که به تدریس در فرهنگسرا مشغول بود کرایه رفت و آمد نداشت.
این نویسنده در تشریح تحولات جامعه در هنگام انقلاب گفت: وقوع انقلاب مانند انفجار یک بمب است. در هنگام انفجار بمب اول تحولاتی در هسته بمب اتفاق میافتد که منجر به ترکیدن پوسته بمب میشود. در هنگام انقلاب نیز اتفاقاتی در درون افراد میافتد که باعث انفجار پوسته جامعه میشود که فرم اجتماعی را تغییر میدهد. لحظه انفجار زمانی است که اتفاقات درون جامعه از پوسته آن جلو میزنند. در این زمان شعار در جامعه شکل میگیرد.
کرمیار اضافه کرد: در زمان انقلاب شعار بر ساختار غلبه دارد. در این زمان اگر رمانی نوشته شود در آن شعار بر ساختار ادبی غلبه دارد. در مورد رمانهای نوشته شده در انقلاب بیش از اینکه به جنبه ادبی آن توجه کنیم باید به محتوا اهمیت داده شود. در مورد «لحظههای انقلاب» گلابدرهای نیز باید اینگونه رفتار کرد.
وی درباره نحوه نگارش آثار ادبی پس از گذشت چندسال از انقلاب گفت: وقتی از انقلاب فاصله میگیریم باید ساختار و شعور بر شعار پیشی بگیرد. متاسفانه امروزه هنوز کتابهایی در مورد انقلاب چاپ میشوند که ساختاری ضعیف دارند. اگر شعارها در بطن جامعه قرار گیرد ادبیات ما میتواند بازتاب دهنده این شعارها باشد.
این نویسنده با تاکید بر اینکه کرامت انسانی یکی از شعارهای انقلاب است خاطرنشان کرد: نویسنده وقتی میتواند از کرامت انسانی بنویسد که در جامعه کرامت داشته باشد و تحقیر و تخفیف نشود. محمود گلابدرهای خیلی تحقیر شد. او هم از جانب روشنفکران و هم از طرف نیروهای انقلابی مورد توهین قرار میگرفت.
کرمیار در ادامه تصریح کرد: در ایران بیش از 500 نویسنده حرفهای و جدی وجود ندارد. در سازمانهایی که برای این نویسندگان برپا شده اند به ازای هر نویسنده 5 کارمند مشغول به کار هستند. 3 نفر از این کارمندها مسئول نظارت بر نویسنده و 2 نفر مسئول خدمات رسانی هستند. البته به دلیل عدم بودجه 2 نفر کارمند هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. امروز 99 درصد نویسندگان با مشکل کار میکنند. نویسندهای که مسافرکشی میکند چگونه میتواند برای نوشتن یک رمان 3 سال تحقیق کند. جامعه ای که نویسندهها در آن تحقیر میشوند از هیچ نظر رشد نمیکند. به نظرم اگر قرار بود گلابدرهای اکنون «لحظههای انقلاب» را بنویسد به گونه دیگری مینوشت.
*جوانبخت: حق گلابدرهای را به درستی ندادند
در ادامه محمود جوانبخت، نویسنده در تحلیل وضعیت رمان
نویسی در ایران گفت: روحیه ایرانیها اساسا تجربی است. ما بلد هستیم زیسته
شده ها و تجربیات شخصی خود را بنویسیم. بهترین کتابهای نویسندگان ایرانی
مبتنی بر تجربیات شخصی آنها است. ما در زمینه رمان نویسی کار علمی انجام
نمیدهیم. اما در غرب اینگونه نیست.
وی در مورد خلا آثار ادبی دوران انقلاب اسلامی ایران گفت: متاسفانه نسل رمان نویسان دوران انقلاب که باید از حوادث آن روز مینوشتند سیاسی شدند. کسانی مثل جمال میرصادقی که سیاسی نشدند فضا به آنها اجازه کار نمیداد.
این نویسنده در ادامه افزود: فکر میکنم باید یک رویکرد علمی به رمان داشته باشیم تا رمان در دههای بعدی در جایگاه خودش قرار گیرد. تا وقتی نافعین یک انقلاب زنده هستند نمیتوان خیلی از حرفها را در مورد انقلاب زد. در کتاب «لحظههای انقلاب» گلابدرهای یک پارچه آتش است. او نگران آینده و این روزهای انقلاب بود. ما مدعی هستیم تمام دستاوردهایی که مردم از انقلاب میخواستند اتفاق نیافتاده است. با توجه به شرایط کنونی جهان و فضای آزاد جریان اطلاعاتی، در دهههای آینده فضای رمان نویسی متحول میشود.
جوانبخت اضافه کرد: گلابدرهای آدم خاصی بود. او شبیه هیچکس غیر خودش نبود. او از جریان روشنفکری غالب عبور کرده بود. در زمان قبل از انقلاب فرح یک جایی را به راه انداخته بود که همه نویسندگان روشنفکر در آنجا بودند. چون در آنجا حقوق خوبی به نویسندگان میدادند گلابدرهای نیز کار خود در ایران ناسیونال را رها کرد و به آنجا پیوست. با اینکه گلابدرهای از آنجا حقوق میگرفت اما تمام آثارش را در بیرون از کانون منتشر میکرد که بعضا این کتابها خمیر میشدند. او هیچ کتابی در راستای اهداف کانون و در خدمت به حکومت شاه ننوشت.
وی در مورد شخصیت گلابدرهای خاطرنشان کرد: روح آزادگی و سیادت گلابدرهای باعث شد او فضای روشنفکری را بشکافد. او به هیچ جایی تعلق خاطر نداشت. او با توجه به ارتباطاتی که داشت میتوانست در فضای بعد انقلاب سمتهایی را بر عهده بگیرد اما آنگونه که دلش میخواست زندگی کرد.
وی در مورد خلا آثار ادبی دوران انقلاب اسلامی ایران گفت: متاسفانه نسل رمان نویسان دوران انقلاب که باید از حوادث آن روز مینوشتند سیاسی شدند. کسانی مثل جمال میرصادقی که سیاسی نشدند فضا به آنها اجازه کار نمیداد.
این نویسنده در ادامه افزود: فکر میکنم باید یک رویکرد علمی به رمان داشته باشیم تا رمان در دههای بعدی در جایگاه خودش قرار گیرد. تا وقتی نافعین یک انقلاب زنده هستند نمیتوان خیلی از حرفها را در مورد انقلاب زد. در کتاب «لحظههای انقلاب» گلابدرهای یک پارچه آتش است. او نگران آینده و این روزهای انقلاب بود. ما مدعی هستیم تمام دستاوردهایی که مردم از انقلاب میخواستند اتفاق نیافتاده است. با توجه به شرایط کنونی جهان و فضای آزاد جریان اطلاعاتی، در دهههای آینده فضای رمان نویسی متحول میشود.
جوانبخت اضافه کرد: گلابدرهای آدم خاصی بود. او شبیه هیچکس غیر خودش نبود. او از جریان روشنفکری غالب عبور کرده بود. در زمان قبل از انقلاب فرح یک جایی را به راه انداخته بود که همه نویسندگان روشنفکر در آنجا بودند. چون در آنجا حقوق خوبی به نویسندگان میدادند گلابدرهای نیز کار خود در ایران ناسیونال را رها کرد و به آنجا پیوست. با اینکه گلابدرهای از آنجا حقوق میگرفت اما تمام آثارش را در بیرون از کانون منتشر میکرد که بعضا این کتابها خمیر میشدند. او هیچ کتابی در راستای اهداف کانون و در خدمت به حکومت شاه ننوشت.
وی در مورد شخصیت گلابدرهای خاطرنشان کرد: روح آزادگی و سیادت گلابدرهای باعث شد او فضای روشنفکری را بشکافد. او به هیچ جایی تعلق خاطر نداشت. او با توجه به ارتباطاتی که داشت میتوانست در فضای بعد انقلاب سمتهایی را بر عهده بگیرد اما آنگونه که دلش میخواست زندگی کرد.
*وحید جلیلی: ضعف از نویسندگان است
وحید
جلیلی، عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی دیگر سخنران برنامه «قدمهای
استوار» بود که به همراه جهانگیر خسروشاهی به بالای سن رفت. او در مورد
وضعیت ادبیات انقلاب اسلامی گفت: یکی از دلایل پا نگرفتن این ادبیات روبرو
بودن با مخاطبانی است که تجربه زیستی آنها تجربه دراماتیکی است. واقعیاتی
که مردم ایران تجربه کردند بسیار پر ماجرا بود. مردم ایران افشرهای از
صدها میلیون اتفاق را در 30 سال گذشته تجربه کردهاند. به این دلیل ادبیات
ما از واقعیت جامعه عق مانده و نمی تواند به آن برسد.
وی افزود: گلابدرهای در خاطرات انقلاب تلاش کرده استبه فضای انقلاب نزدیک شود که این تلاش باعث جذابیت متن کتاب شده است. ادبیات انقلاب اسلامی در گام اول باید به واقعیت انقلاب اسلامی و جامعه انقلاب نزدیک شود. اگر ما در گام اول شکست بخوریم نمی توانیم در گامهای بعدی موفق باشیم. به نظر من ضعف ادبیان انقلاب به خاطر ضعف نویسندهها است.
عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با انتقاد از کسانی که میگویند رمان قابلیت به تصویر کشیدن مفاهیم متعالی را ندارد گفت: این حرف صحیح نیست رهبر انقلاب میگویند که ویکتور هوگو یک حکیم است. این نوع حرفها برای روشنفکران لائیک و دینی خوب است. همانطور که شهید آوینی گفته است باید آدم این کار پیدا شود.
جلیلی در ادامه تصریح کرد: یکی از خدماتی که میتوان به انقلاب کرد فعال کردن خاطره نویسی است. بسیاری از افراد از دنیا رفتهاند که حتی یک برگ از خاطراتی را که تجربه کرده اند به جا نگذاشته اند. باید نهضتی از خاطره نویسی شکل گیرد.
وی با تاکید بر اینکه دفاع مقدس برگ برنده ما در 30 سال گذشته است افزود: در کنار جنگ نهادهای مختلفی مانند جهاد سازندگی و نهضت سواد آموزی در ایران فعال بودند. یکی از دلایل عدم شکوفایی جریان ادبیاتی در ایران وجود ادبیاتی به نام ادبیات انسانی است که میخواهد تنها مشترکات تجربیات ایران با دیگر کشورهای غربی را نشان دهد.
وی افزود: گلابدرهای در خاطرات انقلاب تلاش کرده استبه فضای انقلاب نزدیک شود که این تلاش باعث جذابیت متن کتاب شده است. ادبیات انقلاب اسلامی در گام اول باید به واقعیت انقلاب اسلامی و جامعه انقلاب نزدیک شود. اگر ما در گام اول شکست بخوریم نمی توانیم در گامهای بعدی موفق باشیم. به نظر من ضعف ادبیان انقلاب به خاطر ضعف نویسندهها است.
عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با انتقاد از کسانی که میگویند رمان قابلیت به تصویر کشیدن مفاهیم متعالی را ندارد گفت: این حرف صحیح نیست رهبر انقلاب میگویند که ویکتور هوگو یک حکیم است. این نوع حرفها برای روشنفکران لائیک و دینی خوب است. همانطور که شهید آوینی گفته است باید آدم این کار پیدا شود.
جلیلی در ادامه تصریح کرد: یکی از خدماتی که میتوان به انقلاب کرد فعال کردن خاطره نویسی است. بسیاری از افراد از دنیا رفتهاند که حتی یک برگ از خاطراتی را که تجربه کرده اند به جا نگذاشته اند. باید نهضتی از خاطره نویسی شکل گیرد.
وی با تاکید بر اینکه دفاع مقدس برگ برنده ما در 30 سال گذشته است افزود: در کنار جنگ نهادهای مختلفی مانند جهاد سازندگی و نهضت سواد آموزی در ایران فعال بودند. یکی از دلایل عدم شکوفایی جریان ادبیاتی در ایران وجود ادبیاتی به نام ادبیات انسانی است که میخواهد تنها مشترکات تجربیات ایران با دیگر کشورهای غربی را نشان دهد.
*خسروشاهی: نمیگذارند ادبیات داستانی رشد کند
جهانگیر خسروشاهی، نویسنده آخرین
سخنران مراسم با انتقاد از نحوه توزیع بودجه در حوزه فرهنگ گفت: مسئولین
حاضر نیستند برای نوشته شدن رمانی در مورد شهید چمران 10 میلیون هزینه کنند
تا نویسنده به آمریکا برود و با فضای زندگی این شهید آشنا شود اما
میبینیم یک بازیگر میتواند ماشینی چند میلیاردی داشته باشد.
وی افزود: در زمینه تولید ادبیات داستانی ظلم بزرگی شده است. جهانی شدن ادبیات اسلامی همراه با روالی است که متاسفانه توسط مسئولان فرهنگی انجام نمیشود.
این نویسنده در خصوص مرحوم گلابدرهای گفت: ای کاش او در جلسه ما بود. او در تمامی مراسم شهید آوینی شرکت میکرد. گلابدرهای رنجهای زیادی را متحمل شد که نمیخواهم به آنها بپردازم. خوب بود مسئولان فرهنگی اندکی زودتر بزرگداشتها را انجام ددهند تا خود افرد نیز در مراسم حاضر باشند.به نظر من «منیر» شاهکار او نیست بلکه «لحظههای انقلاب» شاهکار است.
وی افزود: در زمینه تولید ادبیات داستانی ظلم بزرگی شده است. جهانی شدن ادبیات اسلامی همراه با روالی است که متاسفانه توسط مسئولان فرهنگی انجام نمیشود.
این نویسنده در خصوص مرحوم گلابدرهای گفت: ای کاش او در جلسه ما بود. او در تمامی مراسم شهید آوینی شرکت میکرد. گلابدرهای رنجهای زیادی را متحمل شد که نمیخواهم به آنها بپردازم. خوب بود مسئولان فرهنگی اندکی زودتر بزرگداشتها را انجام ددهند تا خود افرد نیز در مراسم حاضر باشند.به نظر من «منیر» شاهکار او نیست بلکه «لحظههای انقلاب» شاهکار است.