به گزارش مشرق به نقل از فردا، وزیر صنعت، معدن و تجارت روز گذشته و در حاشیه مراسم تودیع و معارفه رئیس ایمیدرو به نخستین اظهار نظر رسمی خود درباره صنعت خودرو پرداخت. گرچه پیشتر نیز چنین اظهاراتی را از نعمتزاده شاهد بودهایم، این بار نیز در مورد انحصاری بودن یا نبودن صنعت خودرو در کشور عنوان کرد: «به اعتقاد بنده، خودرو کالای انحصاری نیست. شورای رقابت می گوید خودرو کالای انحصاری است درحالی که صنعتگران معتقدند خودرو کالای انحصاری نیست، البته شورای رقابت تاکنون وظیفه قانونی خود را انجام داده و نظرش هم محترم است».
وزیر صنعت در شرایطی بر انحصاری نبودن صنعت خودرو تاکید میکند که از نقطه مقابل آن سخنی نگفته است. اگر نقطه مقابل انحصاری نبودن، رقابتی بودن است که باید گفت صنعت خودروی کشور ما به شدت رقابتی نیست! بلکه میتوان گفت چیزی بین انحصار و رقابت است و بر اساس سطح درآمدهای دهکهای مختلف جامعه کفه به سمت هریک از این دو قطب سنگینی میکند. اما در مجموع میتوانیم بگوییم، صنعت خودروسازی کشور ما برای اکثر مردم کشور با درآمدی متوسط به یک صنعت تحمیلی تبدیل شده است.
افرادی که تا مدتی پیش میتوانستند پراید را در قیمتی زیر ده میلیون تومان خریداری کنند، امروز با پراید پانزده میلیون تومانی روبهرو هستند؛ آن هم در شرایطی که نه درآمدشان رشد قابل توجهی یافته و نه کیفیت خروجی خودروی پراید تحولی پیدا کرده است. این در شرایطی است که خودروهای تولید داخل با کیفیتهای مختلف جهش قیمتی قابل توجهی پیدا کردهاند و خودروهای وارداتی نیز هم به واسطه قیمت دلار و هم به دلیل تعرفههای سنگین گمرکی در ابرها جای گرفتهاند! این پازل ایجاد شده، نشاندهنده رشد شدید ناتوانی مردم در خرید خودروهای داخلی مطلوب یا خودروهای خارجی متناسب است. به این ترتیب در شرایطی که دیگر خودروهای خارجی برای قشر اصلی جامعه به یک هدف غیر قابل دستیابی تبدیل شده و از این رو میتوان شرایط کنونی خودروسازی کشور را نسبتاً انحصاری دانست. البته اگر از زاویه دید دهکهای بالایی جامعه نگاه کنیم، خودروهای خارجی نیز قابل دستیابی است و از این رو بازار خودرو یک بازار انحصاری طبقهبندی نمیشود گرچه رقابتی هم معنا نخواهد داشت؛ چرا که عملاً نمیتوان پراید و پژو ۲۰۶ و سمند را با خودروهای چند صد میلیونی وارداتی مقایسه منطقی نمود!
در شرایطی که عموم مردم از کیفیت و مخاطرات خودروی پراید آگاه هستند، پس چرا چنین هجمهای برای خرید آن وجود دارد؟ آیا این مسأله به دلیل انحصاری بودن خودروسازی کشور در این رده قیمتی نیست؟ و آیا این نکته حاوی تحمیلی بودن خودروهای ایرانی به مردم نیست؟ پاسخ به این پرسش کاملاً فضای واقعی صنعت خودرو را روشن خواهد کرد.
جالب اینجاست که در شرایطی که نعمتزاده از انحصاری نبودن صنعت خودرو سخن میگوید، زنگنه ـ وزیر نفت ـ نیز در بخشی از اظهاراتش درباره قیمت بنزین اشاره میکند: «با این شرایط قیمت مناسب بنزین بالای ۳ هزار تومان است اما شرطش این است که خودرویی تولید کنیم که رقابتی باشد نهاینکه برای گذران زندگی خودروسازان به مردم زور بگوییم. نظر آقای نعمتزاده نیز در خصوص تولید خودرو با نظر من یکسان است. در تولید خودروی مناسب و اصلاح این رویّه باید حرکتی را آغاز کنیم تا ظرف سه تا چهار سال آینده به این هدف برسیم».
اظهارات وزیر نفت به نوعی نمایشی واقعیتر از صنعت خودروی کشور است. برای آنکه بتوانیم سکون و حرکت کند دهههای اخیر خودروسازی کشور را جبران کنیم نیاز به واقعنگری و تحولخواهی در این حوزه داریم. اگر بخواهیم با توجیه و تمجیدهای بیحاصل، باز هم زمان را زائد کنیم، به یقین رشدی در این صنعت و صنایع وابسته به آن صورت نگرفته و همچنان در قالبی تحملی باقی خواهد ماند.
وزیر صنعت در شرایطی بر انحصاری نبودن صنعت خودرو تاکید میکند که از نقطه مقابل آن سخنی نگفته است. اگر نقطه مقابل انحصاری نبودن، رقابتی بودن است که باید گفت صنعت خودروی کشور ما به شدت رقابتی نیست! بلکه میتوان گفت چیزی بین انحصار و رقابت است و بر اساس سطح درآمدهای دهکهای مختلف جامعه کفه به سمت هریک از این دو قطب سنگینی میکند. اما در مجموع میتوانیم بگوییم، صنعت خودروسازی کشور ما برای اکثر مردم کشور با درآمدی متوسط به یک صنعت تحمیلی تبدیل شده است.
افرادی که تا مدتی پیش میتوانستند پراید را در قیمتی زیر ده میلیون تومان خریداری کنند، امروز با پراید پانزده میلیون تومانی روبهرو هستند؛ آن هم در شرایطی که نه درآمدشان رشد قابل توجهی یافته و نه کیفیت خروجی خودروی پراید تحولی پیدا کرده است. این در شرایطی است که خودروهای تولید داخل با کیفیتهای مختلف جهش قیمتی قابل توجهی پیدا کردهاند و خودروهای وارداتی نیز هم به واسطه قیمت دلار و هم به دلیل تعرفههای سنگین گمرکی در ابرها جای گرفتهاند! این پازل ایجاد شده، نشاندهنده رشد شدید ناتوانی مردم در خرید خودروهای داخلی مطلوب یا خودروهای خارجی متناسب است. به این ترتیب در شرایطی که دیگر خودروهای خارجی برای قشر اصلی جامعه به یک هدف غیر قابل دستیابی تبدیل شده و از این رو میتوان شرایط کنونی خودروسازی کشور را نسبتاً انحصاری دانست. البته اگر از زاویه دید دهکهای بالایی جامعه نگاه کنیم، خودروهای خارجی نیز قابل دستیابی است و از این رو بازار خودرو یک بازار انحصاری طبقهبندی نمیشود گرچه رقابتی هم معنا نخواهد داشت؛ چرا که عملاً نمیتوان پراید و پژو ۲۰۶ و سمند را با خودروهای چند صد میلیونی وارداتی مقایسه منطقی نمود!
در شرایطی که عموم مردم از کیفیت و مخاطرات خودروی پراید آگاه هستند، پس چرا چنین هجمهای برای خرید آن وجود دارد؟ آیا این مسأله به دلیل انحصاری بودن خودروسازی کشور در این رده قیمتی نیست؟ و آیا این نکته حاوی تحمیلی بودن خودروهای ایرانی به مردم نیست؟ پاسخ به این پرسش کاملاً فضای واقعی صنعت خودرو را روشن خواهد کرد.
جالب اینجاست که در شرایطی که نعمتزاده از انحصاری نبودن صنعت خودرو سخن میگوید، زنگنه ـ وزیر نفت ـ نیز در بخشی از اظهاراتش درباره قیمت بنزین اشاره میکند: «با این شرایط قیمت مناسب بنزین بالای ۳ هزار تومان است اما شرطش این است که خودرویی تولید کنیم که رقابتی باشد نهاینکه برای گذران زندگی خودروسازان به مردم زور بگوییم. نظر آقای نعمتزاده نیز در خصوص تولید خودرو با نظر من یکسان است. در تولید خودروی مناسب و اصلاح این رویّه باید حرکتی را آغاز کنیم تا ظرف سه تا چهار سال آینده به این هدف برسیم».
اظهارات وزیر نفت به نوعی نمایشی واقعیتر از صنعت خودروی کشور است. برای آنکه بتوانیم سکون و حرکت کند دهههای اخیر خودروسازی کشور را جبران کنیم نیاز به واقعنگری و تحولخواهی در این حوزه داریم. اگر بخواهیم با توجیه و تمجیدهای بیحاصل، باز هم زمان را زائد کنیم، به یقین رشدی در این صنعت و صنایع وابسته به آن صورت نگرفته و همچنان در قالبی تحملی باقی خواهد ماند.