به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، نشست عصر تجربه اختصاص به انتقال تجربیات احمد شاکری داشت. در این نشست ابتدا شاکری به چرایی انتقال تجربیات تاکید و در ادامه به مواردی اشاره کرد.
* ادبیات داستانی معاصر ما بشدت مبتلا به نویسنده محوری بلکه نویسندهزده است
شاکری در این نشست با بیان اینکه چگونه تجربیات را تبدیل به یک متن روایی، روایت و یا در اسلوب داستان بیان کنیم، ابراز داشت: در بهترین شکل اگر تجربه نقل شود مبدل به خاطره خواهد شد، نویسنده در بسیاری نقاط و نه ضرورتا در تجربهاش دخل و تصرف میکند، به این معناست که تجربه باید در ضمن اسلوبهای مشخص در بیاید تا به آن بتوانیم عنوان «داستان» اطلاق کنیم.
این داستان نویس در ادامه با تاکید بر اینکه ادبیات بعد از انقلاب را نباید با تئوریهای غرب سنجید،خاطرنشان کرد: ادبیات داستانی معاصر ما بشدت مبتلا به نویسنده محوری بلکه نویسندهزده است، در ادبیات ما نظریپردازی، نقد، تاریخ ادبیات و آموزش را از نویسنده میخواهند، یعنی این دانشها از یکدیگر تفکیک نشدهاند، به این دلیل این اتفاق رخ میدهد که ادبیات داستانی در کشور ما به بلوغ نرسیده است، هنوز جریان نقد و پژوهش را شناسایی نکرده است.
* نویسنده محوری در ادبیات ما بعضا جریان داستان نویس را ممکن است به اشتباه ببرد
به گفته وی، در حال حاضر در ادبیات ما داستانهایی اوج میگیرند که مدح و ستایش آنها مدح منتقدانه و عادلانهای بعضا نیست، جلوه کردن و اصل شدن و برجسته شدن نویسنده و نویسنده محوری در ادبیات ما بعضا جریان داستان نویس را ممکن است به اشتباه ببرد، چون هنر نویسنده این است که داستان خوبی مینویسد لزوما منتقد و نظریه پرداز خوبی نیست.
وی درباره عصر تجربه روش شناسی و امکان سنجی آموزش تجربی داستان توضیح داد: بحث حاضر به این مقوله می پردازد که ایا آموزش داستان نویسی از طریق انتقال تجربه داستان نویسانه ممکن است یا خیر و روشهای آموزش داستان نویسی بر مبنای تجربه داستان نویسانه چیست؟
* ادبیات داستانی معاصر در عرصه برنامه ریزی دچار نوعی اکنون نگری و حال اندیشی شده است
شاکری به ضرورتهای طرح مسئله هم اشاره و با بیان اینکه ممیزی مشکل اول مملکت و ادبیات ما نیست، متذکر شد، ادبیات داستانی معاصر در عرصه برنامه ریزی دچار نوعی اکنون نگری و حال اندیشی شده است. جریان ادبیات داستانی معاصر و بخصوص ادبیات داستانی دچار بحران روش شناختی است. هر گونه برنامه ریزی و اجرای برنامه در حوزه ادبیات نیازمند شناخت ضرورتها، روشها و اهداف است. غلبه تجربه گرایی در حوزه آموزش داستان نویسی روندی رو به رشد است. روشهای تجربهگرا در آموزش داستان عموما از بستر انکار یا تضعیف تئوری داستان بر آمدهاند.
* چند پرسش اصلی درباره تجربه داستان نویسانه
نویسنده انجمن مخفی با تاکید بر پرسش اصلی درباره تجربه داستان نویسانه افزود: چند پرسش در این راستا مطرح است از جمله اینکه تجربه داستان نویسانه چیست؟ مفاهیم مقابل تجربه داستان نویسانه کدامند؟ معیار تشخیص تجربی بودن چیست؟ سنت ارائه تجربیات داستان نویسانه به چه دلیل شکل گرفت؟ کارکردهای بیان تجربیات داستان نویسانه چیست؟ مهمترین منابع تالیفی و ترجمهای در حوزه معرفی و انتقال تجربه داستان نویسانه کدامند؟ مراتب و مدارج بکارگیری تجربه در متون اموزشی داستان نویسی چیست؟ قابلیتها و کاستیهای آموزش داستان نویسی بر پایه تجربه چیست؟
* تجربه داستاننویسانه چیست/ تجربهای است که در مسیر خلق داستان توسط نویسنده بکار گرفته میشود
این منتقد به چیستی تجربه داستان نویسانه اشاره و با بیان اینکه باید از تجربیات نویسندگان قبل از انقلاب استفاده کرد، ادامه داد: تجربه داستان نویسانه تجربهای است که در مسیر خلق داستان توسط نویسنده بکار گرفته میشود. بنابراین محوریت تجربه موضوع واحد نیست بلکه غایت و هدف مشخص است. بنابر این گستره نامحدودی به وسعت موضوعات، مضامین، ساختارها و انواع داستان در ان جای میگیرد. تجربه داستان نویسانه دانش یا امری آزموده شده است. بنابر این دانش نظری داستان نویسی پس از بکارگیری به تجربه بدل میشود. همچنین تجربه داستان نویسانه پس از ضبط، استقراء و قیاس به دانش داستان نویسی منتهی میشود. تجربه داستان نویسانه با خلق مصداق واحد محقق میشود. به میزان تکرار تجربه، شدت ان در نویسنده افزایش پیدا میکند و به ملکهای در نویسنده تبدیل میشود. بخشی از تجربیات داستان نویسانه در ضمن هر اثر داستانی قابل شناسایی است. باید از تجربیات نویسندگان قبل از انقلاب استفاده کرد، این دیدگاه که باید ادبیات گذشته را کنار بگذاریم درست نیست، بالاخره نسل دولت آبادی هم جا افتاده است و توصیفات صادق چوبک تنگسیر بی نظیر است.
* داستان نویسان از تجربه داستان نویسانه پرسش میشوند نه منتقدان و نظریه پردازان
در ادامه شاکری به مفاهیم مقابل تجربه داستان نویسانه هم اشاره کرد و بیان داشت: زمانی که از تجربه داستان نویسانه سخن میگوییم از چه سخن نمیگوییم؟ این مفهوم در گفتمان ادبیات داستانی در مقابل «علم داستان» مطرح میشود. مراد از علم داستان قضایا و گزارههای علمی هستند که درباره اسلوبها، عناصر، ساختار، انواع، قالبها، مکاتب، موضوعات و مضامین داستانی سخن میگویند. تجربه داستان نویسانه از اموری یاد میکند که ممکن است هنوز تحت قاعده علمی الگوبندی نشده باشد. تجربه داستان نویسانه از اموری یاد میکند که به واسطه خلاقیت داستانی محقق شدهاند نه امکان تحقق دارند. بنابر این داستان نویسان از تجربه داستان نویسانه پرسش میشوند نه منتقدان و نظریه پردازان. تجربه داستان نویسانه درباره هر آنچه که مستقیما در ساخت داستان بکار نمیآید یا برای خلق داستان جنبه ژرف ساخت دارد سخن نمیگوید.
وی درباره شکل گیری سنت ارائه تجربیات داستان نویسانه خاطر نشان کرد: رشد روز افزون گرایش به نویسندگی در دوران معاصر ادبیات داستانی ایران، پر شماری اثار ترجمه ای و تالیفی نظری در حوزه داستان، پندار بی تاثیر یا کم تاثیر بودن علم داستان نویسی برای افرینش داستان، پندار ناقص بودن اثار نظری در حوزه داستان و پیشگام بودن تجربه داستان نویسانه نسبت به علم داستان، پندار دست یابی به میان برهای ادبی برای خلق شاهکارهای داستانی، پندار مانعیت علم داستان برای خلاقیت داستانی: نویسنده در حین خلاقیت باید تمام آموختههای نظریاش را فراموش کند.
* فواید بیان تجربیات نویسنده
شاکری پیرامون کارکردهای بیان تجربیات داستان نویسانه اضافه کرد: آموزش داستان نویسی، نفوذ به خاستگاه شکل گیری داستان و کشف رمزگان داستان در رویکردهای نقد ادبی است.
این منتقد در این نشست به مهمترین منابع تالیفی و ترجمهای در حوزه معرفی و انتقال تجربه داستان نویسانه،هم اشاره کرد.
شاکری با تاکید بر اینکه قابلیتهای آموزش داستان نویسی بر پایه تجربه است، افزود: امکان بنیان نهادن تجربه بومی داستان نویسی: ادبیات داستانی پس از انقلاب، دوره جدیدی را پدید آورد. در این دوره، تجربه خلق داستان با فاصله قابل توجهی جلوتر از تئوری داستان حرکت میکند. تجربه داستان نویسانه بر خلاف دانش دانش جسارت بخش است. تجربه داستان نویسانه به خلاقیت منتهی میشود اما دانش داستان ممکن است به مهارت نقد بیانجامد.
وی در پایان سخنان خود به کاستیهای آموزش داستان نویسی بر پایه تجربه اشاره و اضافه کرد: ضعف روشمندی در متون آموزشی، عدم جامعیت ابعاد آموزشی، عدم برخورداری از ساختار علمی- استدلالی، ضعف نویسنده در ژرف نگری و نقد علمی اثر خلاقه در حین نگارش، غلبه نگرش جزئی و مصداقی به جای نگرش عقلانی انتزاعی و کلی نگر از جمله کاستیهای موجود است.