به جرات میتوان گفت دوران اصلاحات، دوران مظلومیت راه و اندیشه امام بود. در آن دوران، اصلاحطلبان تا جایی پیش رفتند که اعلام کردند میخواهند برای همیشه این رهبر بزرگ را به موزه تاریخ بسپارند اما تاریخ نشان داد حرکتهای اینچنینی با درایت و تدبیر مردم راه به جایی نمیبرد. دوران اصلاحات و بعد از آن، دوران فتنه پس از انتخابات سال 88 دوران مظلومیت امام بود. با این حال این تحرکات نیز امروز نیز با نقل خاطره از امام و حتی لطیفهسازیها ادامه دارد.
در دورانی که موسسه حفظ و نشر آثار امام در برابر این حرکات، بیشتر به حمایت از خاطرهسازان از امام خمینی میپردازد تا افکار امام، شاید باید به سراغ ایشان و صحبتهای حضرت امام (ره) رفت تا بهتر بتوان به شبهاتی که این روزها از منتسبان به ایشان مطرح میشود، پاسخ گفت. به همین دلیل در این گزارش به چند شبهه مطرح شده و البته پاسخهای صریح امام راحل(ره) به این افکار و عقاید پرداخته شده است.
*حجاب درمقابل انقلاب رنگها!
نعیمه و زهرا اشراقی، دو تن از نوادگان بنیانگذار انقلاب اسلامی بودند که اظهارنظرات آنها درخصوص امام خمینی (ره)، تعجب مردم را برمیانگیخت. این دو خواهر به دلیل نزدیکی فکری و خانوادگی با طیف اصلاحطلبان، هر روز شبهات جدید را علیه مسائلی که امام با صراحت به آن پرداخته بودند، مطرح میکردند. همین چند وقت پیش بود که زهرا اشراقی در گفتوگو با یکی از سایتهای خبری عربی از مکروه بودن چادر مشکی و رنگ مشکی در لباس خانمهای ایرانی گفت و بیان کرد که امام نیز با رنگ مشکی مخالف بودند و آن را مکروه میدانستند. البته او و خواهرش پیش از این نیز با توسل به برخی گفتهها و خاطرهسازیها از امام(ره) بیان میکردند که رنگ مشکی رنگ خوبی برای چادر نیست و صراحتا از تنفر خود از پوشش چادر میگفتند.
به گزارش تسنیم، زهرا اشراقی 10 سال پیش در گفتوگو با خبرنگار نیویورکتایمز گفته بود:«متاسفانه چادر را به زور به زنان تحمیل کردهاند».او همچنین به پیشبینی یکی از دوستانش اشاره کرده که قرار است تا 2 سال آینده حکم آزادی حجاب را اعلام کنند. اشراقی بیان کرده بود که حجاب باید جاذبه داشته باشد و به همین دلیل به دنبال ایجاد انقلاب رنگ در پوشش خانمهای ایرانی است! او حتی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور، در پاسخ به خانمی که گفته بود من در این مراسم با لباسهای رنگی آمدهام، گفت:باید رنگ را به جامعه بپاشیم.
نعیمه اشراقی هم در اکثر گفتوگوهایی که با رسانههای داخلی و خارجی داشته است، کلمه چادر را به عنوان محور کلیدی گفتوگوهایش انتخاب کرده و بیان کرده بود: «به خاطر شرایط خانوادگی مجبور به استفاده از چادر هستم وگرنه به آن اعتقادی ندارم. اما این مسئله که حکومت بیاید و حجاب را اجباری کند، از نظر شرعی، برای من جای شک است. در اینکه حجاب مسئلهای فردی است یا اجتماعی، بحث و نظر بسیار وجود دارد. ولی باید در نظر گرفت که برای رعایت نکردن حجاب، برعکس دزدی، روزهخواری و...، حدی در دین تعیین نشده است و به باور من، اجباری کردن حجاب وقتی معنا پیدا میکرد که دین، حدی برایش قائل شده باشد. در غیر این صورت، مانند نماز نخواندن که حدی ندارد، و ما نمیتوانیم فرد تارک نماز را زندانی یا مجازات کنیم، اجباری کردن حجاب هم از نظر شرعی پشتوانهای ندارد».
در این میان اما این پرسش مطرح میشود که دیدگاه امام خمینی (ره) پیرامون چگونگی ظهور و بروز خانمها در جامعه چه بوده است؟ امانم خمینی در سخنانی فرمودهاند: «از خیانتهای بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از ما گرفتند... بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند! و خدا نخواست. اینها اهانت به مقام زن کردند. اینها میخواستند زن را مثل شی، مثل یک چیز، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند. اسلام زن را مثل مرد در همۀ شئون ـ در همه شئون ـ میخواهد، همانطوری که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. همان طوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبۀ دست جوانهای هرزه بشوند.زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بَزَک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند؛ باید با تقوا باشند. زنها مقام کرامت دارند. زنها اختیار دارند؛ همان طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه برای صلاح شماست. همۀ قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها که زنها را میخواهند ملعبۀ مردان و ملعبۀ جوانهای فاسد قرار بدهند، خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند؛ زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدمساز است؛ زن مربی انسان است.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، الزام به حجاب بانوان در ادارهها و سطح کشور را از اولویتهای برنامههای فرهنگی نظام قرار دادند و ذرهای در این امر نرمش از خود نشان ندادند، چرا که بیحجابی و بی بندوباری را به حق ترفند استعمار برای تخدیر و به نابودی کشیدن نسل کشورها میدانستند. بنابراین از همان روزهای اوّل انقلاب به مسئولان دولت وقت، برای جلوگیری از بیحجابی نهیب زدند: «الان وزارتخانهها- این را میگویم که به دولت برسد، آنطورى که براى من نقل میکنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى (بى حجاب) بیایند، زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» (صحیفه نور ج6 329)
* از آمریکای هاشمی تا آمریکای اشراقی
یکی دیگر از مسائلی که این روزها جنجال زیادی هم در رسانهها به پا کرد، برخی خاطرهسازیها برای از بین بردن شعار "مرگ بر آمریکا" بود. این خاطرهسازیها که ابتدا توسط رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد، به نحو دیگری، به نعیمه اشراقی تعمیم یافت تا او که قبل از آن در صفحه شخصی خود در فضای مجازی بارها به ضرورت حذف شعار مرگ بر آمریکا اشاره کرده بود، بگوید:«آمریکا آن زمان دشمن و رویاروی ما بود. در حالیکه امروز آنطور نیست. آمریکا یک رئیسجمهور صلحطلب دارد و حرف من این است که نباید فرصتسوزی کنیم.»
امام خمینی اما همیشه و به ویژه در سالهای آخر حیاتشان بر استمرار این شعار تاکید ویژه داشتهاند. ایشان در سخنرانی در سوم اسفند سال 67 برای تعیین استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران میفرمایند: «ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانۀ فساد و جاسوسی امریکا تماشا کردهایم، ما همۀ شعارهایمان را با عمل محک زدهایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شدهایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم».(صحیفه امام جلد 21)
ایشان در همان سخنرانی از کسانی که به شعار مرگ بر آمریکا ایراد گرفتهاند انتقاد کرده و میفرمایند: «آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همۀ کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند، گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همۀ اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانۀ جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر. و نکتۀ مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحمهای بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونهای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند».
امام خمینی (ره) در 29 تیرماه سال 67 نیز در پیامی که برای سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598 هم داشتند، نوشتند: «انشاءاللّه ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همۀ عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با امریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبۀ مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروی را به صدا درآوریم».
* امام و گروهک نهضت آزادی
یکی از مواردی که سالها پیش از سوی خواهران اشراقی بیان شد و چندان هم مورد توجه رسانههای عمومی قرار نگرفت، مسئله همراهی آنها با فتنهگران در ایام انتخابات سال 88 بود. زهرا اشراقی در آن زمان مانند امروز از شبکههای اجتماعی برای بیان مواضعش استفاده میکرد و بیان کرده بود :«اگر موسوی و کروبی و حامیان آنها ضد انقلاب هستند، پس امام هم ...» او البته ادامه جمله خود را تکمیل نکرده بود اما تکمیل پروژههای آمریکایی سران فتنه در ایران و آشکار شدن رابطه آنها و حامیانشان با گروههایی چون منافقین نشان داد او یا فتنه را نمیشناخته و یا امام(ره) را.
با این حال این پایان ماجرا نبود و در دی ماه سال 89 او بار دیگر وارد میدان شد تا حمایت خود از ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی را نشان دهد و وانمود سازد بیت امام (ره) از حامیان نهضت آزادی است. در حالیکه این مسئله نیز در تضاد آشکار با نظرات امام قرار داشت چرا که امام شخصا در سال 1367 در پاسخ نامه سید علیاکبر محتشمیپور که در آن زمان وزیر کشور بود، رسما عدم رسمیت نهضت آزادی را برای همیشه اعلام کردند.
امام خط نهضتآزادی را حتی از منافقین نیز بدتر میدانستند و در این نامه به آن اشاره کرده بودند. با این حال نعیمه و زهرا اشراقی ترجیح دادند به جای آنکه امام راحل را پدر معنوی خود بدانند، بارها اعلام کنند که ابرهیم یزدی «پدر معنوی» آنها است!
* امام و موسیقی
گفتوگوهای خواهران اشراقی با رسانههای غربی و عربی، عمدتا بر پایه نشان دادن نوع نگاه و شیوه زندگی خاندان امام هدفگذاری شده است. هدفگذاریای که نشان میدهد خاندان امام زندگی به شیوه اسلامی را نمیپسندند. رسانههای غربی و به خصوص عربی به خوبی از این هدفگذاری سود برده و به چیزی که میخواستهاند رسیدهاند چرا که خواهران اشراقی با تمام اقدامات اسلامی که روزی پایه اصلی انقلاب بود، مخالفت کردهاند. به گزارش تسنیم، زهرا اشراقی اخیرا در مصاحبهای گفته که در خانه موسیقی غربی گوش میدهد، آنهم موسیقی خوانندههایی که روزی به خاطر انقلاب، از ایران فرار کردند و در حال حاضر هم در هر اجتماعی علیه نظام جمهوری اسلامی شرکت میکنند. «صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده . مثلا "علی ای همای رحمت" هایده بسیار زیبا است. هایده و مهستی از زیباییهای موسیقی ما هستند. موسیقی پاپ را میپسندم، امابرخی از آهنگهای جدید را نه. بالاخره زندگی بدون موسیقی معنی ندارد. به نظرم زندگی اساسا بدون هنر و موسیقی بی روح است.»
براین اساس می توان گفت، دیدن سریالها و فیلمهای ماهوارهای، عقیده نداشتن به حجاب اسلامی و دنبال کردن اخبار از طریق رسانهها معاند، نوع سبک زندگیای است که این افراد به دنبال آن هستند.
امام خمینی در 30 تیر 1358 در دیدار با کارکنان رادیو دریا، در حالی که انقلاب اولین ماههای عمر خود را میگذراند، به بیان مساله موسیقی پرداختند. ایشان موسیقی را از جمله چیزهایی که برای مغزهای جوانها مخدّر است و تخدیر میکند و انسان را از جدیت میاندازد، دانستند. « اینکه میگویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشد آنها میروند از جای دیگر میگیرند موسیقی را، بگذار بگیرند از جای دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کمکم برمیگردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقی در رادیو نباشد، آنها میروند از جای دیگر موسیقی میگیرند. حالا اگر از جای دیگر موسیقی بگیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوانهای ما. این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض این یک چیزی بگذارید آموزنده باشد».
* از بین بردن روحیه ایثار و شهادت
صحبتهای اخیر نعیمه اشراقی و کامنتی که در صفحه فیسبوک منسوب به وی نوشته و توهینی که به خانواده شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی شد، موجب برانگیخته شدن احساسات خانوادههای شهدا و اقشار مختلف مردم شد. البته هنوز معلوم نیست بعد از ماجرای حجاب و شعار مرگ بر آمریکا و حمایت از گروهکهایی نظیر نهضت آزادی، این لطیفه جدید درخصوص پاسدارها و همسران شهدا، برای چه هدفی نوشته شده است اما به نظر میرسد مهمترین اثر این جمله کوتاه و گفتن آن از سوی منتسبین به امام، از بین بردن روحیه ایثار و شهادت در میان مردم باشد.
یکی از پررنگترین موارد احساس دِینِ امام راحل نسبت به مردم انقلابی ایران، آنجایی است که ایشان در ششم تیر ماه 1359 در جمع سرپرست بنیاد شهید و خانوادههای شهدای انقلاب به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینههای گوناگون کشور به شدت اعتراض میکنند. امام (ره) پس از مرور زحمات و مصیبتهای خانواده شهدای انقلاب میگویند: «من از شماها عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از این مادرهایی که بچههای خودشان را از دست دادند، معذرت میخواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت میخواهم. من از این ارتشیهایی که جوانان خودشان را از دست دادهاند، از این پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست دادهاند و برادران خودشان را، معذرت میخواهم که عُرضۀ این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت میخواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ معذرت میخواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت میخواهم. من از شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت میخواهم. ما نتوانستیم برای شما کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار آرمهایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانههای ما، وزارتخانههای ما باز وزارتخانههای طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم. باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح میکنیم».
البته در شرایطی که موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) درباره این اظهارات، تنها و تنها سکوت میکرد، خانواده شهدا، واکنش قابل توجهی از خودنشان دادند و در نهایت با وارد شدن مجلس شورای اسلامی به بررسی این موضوع و همچنین تشکیل کمیتههای مردمی برای حفظ آثار و رهنمونهای امام راحل نشان داد، مردم به منسوبین امام تذکر دادند که نمیتوان به این سادگیها مانند روزهای اصلاحات، سیاست «امام زدایی» را در جامعه پی گرفت.
پس از این واکنش ها بود که سرانجام حجتالاسلام سیدحسن خمینی تولیت آستان امام خمینی سکوتش را شکست و در صحبتهایش به نوع سبک زندگیای که امام به دنبال آن بودند، اشاره کرده و عنوان کرد که «در خانواده ما وقتی نوههای پسری به سن بلوغ میرسیدند، امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوههای دختری منع میکردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمیتوان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت».
او با تاکید بر اینکه امام تمام کارها را برای دین خدا انجام میداد؛ چه انقلاب و چه نوع و سبک زندگی امام دینی و برای حفظ شئون دینی در جامعه بود، به موضوع موسیقی اشاره کرده و گفته «در بحث موسیقی، امام شبها که رادیوهای بیگانه را گوش میکردند، به محض آنکه صدای موسیقی از رادیو بلند میشد، آن را قطع میکردند؛ لذا همه افراد باید مراقب باشند که خدای نکرده امام را بهگونهای تحلیل نکنند که بُعد عنایت ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه داده شود».