به گزارش مشرق، به
تازگی آقای لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، سفری به چین داشته که به
دنبال آن، حرف و حدیثهای فراوانی از علت سفر و محتوای مذاکرات در چین در
رسانهها پیش آمده است. در این باره، «تابناک» گفتوگوی مفصلی با حسین
شیخالاسلام درباره دیپلماسی پارلمانی و سفر چین انجام داده و در پایان نیز
پای خاطرات وی از تسخیر لانه جاسوسی نشستیم.
حسین شیخالاسلام، متولد اصفهان است و به همراه دانشجویان پیرو خط امام در بازسازی و رمزگشایی اسناد لانه جاسوسی آمریکا، نقش پررنگی داشته است. معاونت سیاسی و قائم مقامی وزارت امور خارجه، سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوریه و نمایندگی مردم تهران در مجالس شورای اسلامی در دوره هفتم بخشی از سمتهای او بوده است. او هماکنون مشاور امور بینالملل و سیاست خارجی رئیس مجلس، مدیرکل روابط بینالملل مجلس شورای اسلامی و دبیرکل دبیرخانه کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه و قدس مجلس شورای اسلامی است.
*
آقای شیخالاسلام، برای پرسش نخست بفرمایید آیا سفرهای آقای لاریجانی کار
جدیدی در چهارچوب تحرکات دیپلماتیک دولت جدید است یا آن که اقداماتی از
قبل شکل گرفته است؟
ــ باید گفت این سفرها از قبل شکل گرفته و به دولت جدید ربط ندارد. دیپلماسی پارلمانی از قبل نیز بوده و ما تلاش میکنیم روابطمان را با همه پارلمانهای دنیا افزایش دهیم. ما به تاکتیک صندلی خالی در فعالیتهای پارلمانی اعتقاد نداریم و میکوشیم عنصر فعال مجامع بینالمللی پارلمانی باشیم؛ مثلا ما در چند نشستی که در بینالمجالس جهانی شرکت کردیم، جزو کمیته نگارش قطعنامه بودهایم.
البته این نکته را باید در نظر گرفت که ما با مخالفان جدی روبهرو هستیم، به ویژه گروه «۱۲+» از جمله کشورهای استرالیا و زلاندنو که به غرب نزدیک هستند و با ما بسیار مخالفاند؛ اما خوشبختانه توانستهایم با این مخالفتها به کارگروههای «دیپلماسی پارلمانی» راه پیدا کنیم.
* آقای لاریجانی در هفته های اخیر به چند سفر از جمله اروپا و چین رفته است؟ آیا در سفرهای اخیر از مذاکرات هستهای نیز سخنی به میان آمده است؟
ــ آقای لاریجانی از هنگامی که در شورای امنیت بودند، با مسائل هستهای آشنایند. ما در گذشته با سه کشور اروپایی مذاکره میکردیم، ولی در زمان آقای لاریجانی، سایر کشورها از جمله چین، روسیه و امریکا به مذاکرات وارد شدند. بيگمان، با توجه به نقشی که ایشان در گذشته و حتی امروز در موضوع هستهای داشتهاند، در مذاکرات، موضوع و بحث هستهای نیز مطرح میشود.
* نظر آقای لاریجانی نسبت به مذاکرات هستهای پس از دوران خودشان چیست؟
ــ هر که سکان دیپلماسی را به دست دارد، قطعا از آن حمایت میشود؛ اما گاهی میشود که یک تیم سیاست خارجی میخواهد مذاکره محتوایی کند، ولی گاه نیز همانند تیم قبلی جدیتی در مذاکره نشان نمیدهد.
زمان آقای احمدینژاد، ایشان شعار دیگری را مطرح کردند. ایشان «انرژی هستهای حق مسلم ماست» را شعار خود قرار داده بود و تلاشش بر این بود که این شعار را محقق کند. اما ایشان دو اشتباه اساسی کرد؛ او نخست اعلام کرد که قطعنامهها کاغذ پاره است. در واقع ایشان آشنایی خوبی به روند کار بینالمللی نداشت، ولی اشتباه بزرگتر وی این بود که ایشان به مجلس آمد و گفت که تحریمها تأثیر داشته است؛ بنابراین، غربیها از این سخنان ایشان استفاده کردند و احتمال دادند که تحریمها کارساز بوده است. البته همه در آن زمان از شعار احمدینژاد حمایت کردند.
البته باید به این نکته اذعان کرد که توان هستهای امروز با اوایل زمان آقای احمدینژاد کاملا متفاوت است.
اما آقای روحانی با شعار دیگری به سر کار آمد و آن این که ما میتوانیم با گفتوگو به حقوقمان دست یابیم. از این شعار نیز همه ارکان نظام از جمله رهبری حمایت کردند. حال این که این دولت به موفقیت دست پیدا کند یا نه، باید به آینده سپرد. ما زیاد هم خوشبین نیستیم چرا که مشکل ما با غرب و امریکاییها، تنها بحث هستهای نیست و همین طور بالعکس؛ بنابراین، در این دوران اخیر، ما حکمت جدیدی مبنی بر نرمش قهرمانانه پیش گرفتیم. بر همین اساس، مذاکرات در دوران جدید بر این اصل شکل گرفته است. دولت نیز بهترین کسانی را که میتوانستهاند در این چهارچوب مذاکره کنند، برگزیده است.
* سفر آقای لاریجانی به چین، حرف و حدیثهای فراوانی به همراه داشته است؛ موضوع اموال بلوکه شده چیست؟
ــ رئیس مجلس چینیها به ایران آمد و دعوتنامه فرستاد و آقای لاریجانی به این سفر رفتند. چینیها قصد بلوکه کردن اموال ایران را ندارند. اتفاقا آنها میخواهند این اموال به گردش درآید. اموال ایران در چین امروز به صورت یوان است. آمریکا به چین اجازه نمیدهد با ایران از طریق دلار معامله کنند. امریکایها دلار را جزو ملکیت خود میدانند و به چین میگویند حق ندارد با آن با ایران مبادله کند.
از سوی دیگر، امریکاییها بر این باورند که چین باید ارزش یوان خود را افزایش دهد، چون ارزش پول چینی هر روز افزایش مییابد ولی برای افزایش صادرات آن را پایین نگه داشته اند. پس هر روز ارزش داراییهای ما به دلار در چین بیشتر میشود. چینیها خواهان بلوکه شدن پول ایران نیستند. در صورتی که اموال ایران بلوکه شود، توان خرید ایران کم میشود. این در حالی است که چینیها از افزایش توان اقتصادی ایران سود میبرند؛ بنابراین چینیها خواهان حل موضوع هستند.
* آقای شیخالاسلام، آیا اصلا اموال بلوکه شده در چین وجود دارد؟
ــ پولهای ایران در چین، ناشی از خرید نفت توسط چین است که این کشور نتوانسته پول این نفت را به کشور ما پس دهد. پس پول بلوکه شدهای در چین وجود ندارد و تنها شرایط، برای بازپسدهی این اموال مناسب نیست.
* میران این اموال چقدر است؟
ــ ما خواهان این نیستیم که به موضوع میزان اموال بپردازیم. شاید بتوان گفت که عدد ۲۲ ملیلیارد یورو به میزان طلب ایران نزدیک است. از این مقدار ایران مقداری کالا از طریق یوان خریداری کرده است؛ اما بخشی از این پول همچنان در این کشور مانده است. در ارتباط با این انتقال امریکاییها هستند که کارشکنی میکنند. آنان از رشد رابطه ایران و چین خشنود نیستند و نگران هستند.
* سفارت ایران در چین اعلام کرده که هیچ پولی در چین بلوکه نشده است؛ این موضوع به چه معناست؟
ــ سفارت ایران در چین راست میگوید؛ هیچ پولی از ایران در چین بلوکه نیست، بلکه ما نمیتوانیم با دلار طلب خود را وصول کنیم. این در حالی است که چینیها حاضرند با یوان یا فاینانس طلب ایران را پرداخت کنند.
* آقای شیخالاسلام، نکتهای که هست، این که چرا ایران تا پایان مذاکرات هستهای، صبر نمیکند تا ببیند مذاکرات به چه نتیجهای میرسد و پس از آن طلب خود را از چین بخواهد؟
این پول مال مملکت و مردم است و باید تلاش کنیم هر چه زودتر به کشور بازگردد. حرف و حدیثهایی که در سطح رسانهها مطرح است، شایعه است، زیرا چینیها حاضر به توافق و همکاری هستند و ایران به دنبال ایفای حقوق ملت ایران؛ مثلا نه تنها چینیها از ایران ۷ درصد سود بابت پول ایران نمیگیرند، بلکه به داراییهای ایران سود میدهند؛
آیا چینیها از به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای نگرانند؟
ــ کارشکن اصلی مذاکرات امریکاییها هستند و از آنها بالاتر اسرائیلیها. متأسفانه برخی از کشورهای عرب نیز از این سیاست حمایت میکنند. چینیها از گسترش فرهنگ تروریسم نگرانند و در این باره با ایران هم عقیده هستند. چینیها از این که عدهای برای منافع و مصالح خودشان، تروریسم را دستهبندی میکنند و در جایی با آنها میجنگند (مثل مالی و سومالی) و جایی با آنها مذاکره میکنند (مثل طالبان) و در جایی دیگر مثل سوریه به آنها کمک میکنند، نگرانند. آنان بر این باورند که تروریسم، خطر جدی برای منطقه آنها و جهان است.
* با توجه به سخنان دیروز مقام معظم رهبری در رابطه با هیأت دیپلماتیک، شما آینده مذاکرات را چگونه میبینید؟
ــ ماهیت امریکا فعلا عوض نشده است. تجربه ملت ایران از امریکا عوض نشده است. تجربه ملت ایران شصت سال جنایت از آنان است. امریکاییها از کودتای ۲۸ مرداد به بعد با اعزام دو تن از اعضای سیا، کودتا علیه دولت مصدق را اداره کردند و این روند تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد؛ بنابراین، تا امریکاییها روش خود را عوض نکنند، مذاکرات به نتیجهای نخواهد رسید. مثلا کارتر هنگامی که صدام به ایران حمله کرد، بر صفحه تلویزیون آمد و اعلام کرد: هماکنون ایرانیها باید بدانند که با دنیا چگونه صحبت کنند!
* آقای شیخالاسلام شما به عنوان یکی از دانشجویانی که سفارت امریکا را تسخیر کردید، چه خاطراتی از آن دوران دارید؟
ــ حقیقت این است که بنده پس از تسخیر، به لانه جاسوسی وارد شدم. دوستانی که سفارت امریکا را تسخیر کردند، برای این که بتوانند با زبان انگلیسی با آنان صحبت کنند، از من دعوت کردند. من هم غروب ۱۳ آبان به آنجا رفتم. در همان وقت به یک اتاق شیشهای رفتم. در آن روز با آقای «آهرن» صحبت کردم؛ وی رئیس سیآیای در تهران بود. با وی درباره اسناد و دیگر موارد صحبت کردم و اطلاعات خوبی از او به دست آوردیم.
ما گروگانها را به دلیل این که اگر امریکاییها بخواهند عملیات نجات انجام دهند، در سطح شهرستانها و شهر تهران پراکنده کردیم. امریکاییها فشار آوردند که صلیب سرخ خواهان بازدید از گروگانهاست. دولت بنی صدر نیز فشار میآورد. حضرت امام نیز با درخواست صلیب سرخ موافت کردند. مقام معظم رهبری، نماینده امام در آن زمان در شورای عالی دفاعی بودند. ایشان برای بازدید قبل از حضور صلیب سرخ به دیدار گروگانها آمدند و با تک تک گروگانها دیدار کردند و به تک تک اتاقهای آنان سر زدند.
فردای آن روز، نمایندگان صلیب سرخ برای بازدید به لانه جاسوسی آمدند و پس از آن، یکی ار دوستانم در امریکا به من خبر داد که امریکاییها به ایران حمله کردند. من به دوستم گفتم، اینجا خبری نیست. ایشان به من گفت: خود کارتر الان در تلویزیون گفت، که عملیات شکست خورده است. بعدا ما جریان حادثه طبس را شنیدیم.
پس معلوم شد همه آن کسانی که به عنوان صلیب سرخ آمده بودند، جاسوس بودند. آنها از طرفی دیگر مطمئن شده بودند که همه گروگانها در یک جا جمع هستند و میتوانند آنها را آزاد کننند. اگر خلوص حضرت امام و مردم نبود، شاید آن شب امریکاییها موفق میشدند تمام گروگانها را آزاد کنند.
در شب حادثه طبس، همه رادارهای تهران خاموش شد و برق منطقه رفت؛ این نشان میداد که چقدر امریکاییها در ساختار نفوذ داشتند. آقای بنی صدر پس از حادثه طبس دستور داد تمام هواپیماها را بمباران کنند، ولی شهید منتظر قائم پیش از این که هواپیماهای ارتش را بمباران کنند، توانست اسناد را خارج کند. اسنادی که منتظر القائم آورده بود، نشان میداد که عدهای در آن زمان برای امریکاییها در طبس، فرودگاه آماده کرده بودند. همچنین در منطقه کهریزک در یک زیرزمین، موتور و ماشین آماده کرده بودند و میتوانستند به امجدیه رفته، گروگانها را آزاد کرده و دوباره به سمت آشیانه هواپیماها حرکت کنند. پس از آن از طریق اسکورت هوایی به ناو دریایی روی دریا عمان انتقال پیدا میکردند و در این لحظه بود که عملیات به پایان میرسید.
ــ باید گفت این سفرها از قبل شکل گرفته و به دولت جدید ربط ندارد. دیپلماسی پارلمانی از قبل نیز بوده و ما تلاش میکنیم روابطمان را با همه پارلمانهای دنیا افزایش دهیم. ما به تاکتیک صندلی خالی در فعالیتهای پارلمانی اعتقاد نداریم و میکوشیم عنصر فعال مجامع بینالمللی پارلمانی باشیم؛ مثلا ما در چند نشستی که در بینالمجالس جهانی شرکت کردیم، جزو کمیته نگارش قطعنامه بودهایم.
البته این نکته را باید در نظر گرفت که ما با مخالفان جدی روبهرو هستیم، به ویژه گروه «۱۲+» از جمله کشورهای استرالیا و زلاندنو که به غرب نزدیک هستند و با ما بسیار مخالفاند؛ اما خوشبختانه توانستهایم با این مخالفتها به کارگروههای «دیپلماسی پارلمانی» راه پیدا کنیم.
* آقای لاریجانی در هفته های اخیر به چند سفر از جمله اروپا و چین رفته است؟ آیا در سفرهای اخیر از مذاکرات هستهای نیز سخنی به میان آمده است؟
ــ آقای لاریجانی از هنگامی که در شورای امنیت بودند، با مسائل هستهای آشنایند. ما در گذشته با سه کشور اروپایی مذاکره میکردیم، ولی در زمان آقای لاریجانی، سایر کشورها از جمله چین، روسیه و امریکا به مذاکرات وارد شدند. بيگمان، با توجه به نقشی که ایشان در گذشته و حتی امروز در موضوع هستهای داشتهاند، در مذاکرات، موضوع و بحث هستهای نیز مطرح میشود.
* نظر آقای لاریجانی نسبت به مذاکرات هستهای پس از دوران خودشان چیست؟
ــ هر که سکان دیپلماسی را به دست دارد، قطعا از آن حمایت میشود؛ اما گاهی میشود که یک تیم سیاست خارجی میخواهد مذاکره محتوایی کند، ولی گاه نیز همانند تیم قبلی جدیتی در مذاکره نشان نمیدهد.
زمان آقای احمدینژاد، ایشان شعار دیگری را مطرح کردند. ایشان «انرژی هستهای حق مسلم ماست» را شعار خود قرار داده بود و تلاشش بر این بود که این شعار را محقق کند. اما ایشان دو اشتباه اساسی کرد؛ او نخست اعلام کرد که قطعنامهها کاغذ پاره است. در واقع ایشان آشنایی خوبی به روند کار بینالمللی نداشت، ولی اشتباه بزرگتر وی این بود که ایشان به مجلس آمد و گفت که تحریمها تأثیر داشته است؛ بنابراین، غربیها از این سخنان ایشان استفاده کردند و احتمال دادند که تحریمها کارساز بوده است. البته همه در آن زمان از شعار احمدینژاد حمایت کردند.
البته باید به این نکته اذعان کرد که توان هستهای امروز با اوایل زمان آقای احمدینژاد کاملا متفاوت است.
اما آقای روحانی با شعار دیگری به سر کار آمد و آن این که ما میتوانیم با گفتوگو به حقوقمان دست یابیم. از این شعار نیز همه ارکان نظام از جمله رهبری حمایت کردند. حال این که این دولت به موفقیت دست پیدا کند یا نه، باید به آینده سپرد. ما زیاد هم خوشبین نیستیم چرا که مشکل ما با غرب و امریکاییها، تنها بحث هستهای نیست و همین طور بالعکس؛ بنابراین، در این دوران اخیر، ما حکمت جدیدی مبنی بر نرمش قهرمانانه پیش گرفتیم. بر همین اساس، مذاکرات در دوران جدید بر این اصل شکل گرفته است. دولت نیز بهترین کسانی را که میتوانستهاند در این چهارچوب مذاکره کنند، برگزیده است.
* سفر آقای لاریجانی به چین، حرف و حدیثهای فراوانی به همراه داشته است؛ موضوع اموال بلوکه شده چیست؟
ــ رئیس مجلس چینیها به ایران آمد و دعوتنامه فرستاد و آقای لاریجانی به این سفر رفتند. چینیها قصد بلوکه کردن اموال ایران را ندارند. اتفاقا آنها میخواهند این اموال به گردش درآید. اموال ایران در چین امروز به صورت یوان است. آمریکا به چین اجازه نمیدهد با ایران از طریق دلار معامله کنند. امریکایها دلار را جزو ملکیت خود میدانند و به چین میگویند حق ندارد با آن با ایران مبادله کند.
از سوی دیگر، امریکاییها بر این باورند که چین باید ارزش یوان خود را افزایش دهد، چون ارزش پول چینی هر روز افزایش مییابد ولی برای افزایش صادرات آن را پایین نگه داشته اند. پس هر روز ارزش داراییهای ما به دلار در چین بیشتر میشود. چینیها خواهان بلوکه شدن پول ایران نیستند. در صورتی که اموال ایران بلوکه شود، توان خرید ایران کم میشود. این در حالی است که چینیها از افزایش توان اقتصادی ایران سود میبرند؛ بنابراین چینیها خواهان حل موضوع هستند.
* آقای شیخالاسلام، آیا اصلا اموال بلوکه شده در چین وجود دارد؟
ــ پولهای ایران در چین، ناشی از خرید نفت توسط چین است که این کشور نتوانسته پول این نفت را به کشور ما پس دهد. پس پول بلوکه شدهای در چین وجود ندارد و تنها شرایط، برای بازپسدهی این اموال مناسب نیست.
* میران این اموال چقدر است؟
ــ ما خواهان این نیستیم که به موضوع میزان اموال بپردازیم. شاید بتوان گفت که عدد ۲۲ ملیلیارد یورو به میزان طلب ایران نزدیک است. از این مقدار ایران مقداری کالا از طریق یوان خریداری کرده است؛ اما بخشی از این پول همچنان در این کشور مانده است. در ارتباط با این انتقال امریکاییها هستند که کارشکنی میکنند. آنان از رشد رابطه ایران و چین خشنود نیستند و نگران هستند.
* سفارت ایران در چین اعلام کرده که هیچ پولی در چین بلوکه نشده است؛ این موضوع به چه معناست؟
ــ سفارت ایران در چین راست میگوید؛ هیچ پولی از ایران در چین بلوکه نیست، بلکه ما نمیتوانیم با دلار طلب خود را وصول کنیم. این در حالی است که چینیها حاضرند با یوان یا فاینانس طلب ایران را پرداخت کنند.
* آقای شیخالاسلام، نکتهای که هست، این که چرا ایران تا پایان مذاکرات هستهای، صبر نمیکند تا ببیند مذاکرات به چه نتیجهای میرسد و پس از آن طلب خود را از چین بخواهد؟
این پول مال مملکت و مردم است و باید تلاش کنیم هر چه زودتر به کشور بازگردد. حرف و حدیثهایی که در سطح رسانهها مطرح است، شایعه است، زیرا چینیها حاضر به توافق و همکاری هستند و ایران به دنبال ایفای حقوق ملت ایران؛ مثلا نه تنها چینیها از ایران ۷ درصد سود بابت پول ایران نمیگیرند، بلکه به داراییهای ایران سود میدهند؛
آیا چینیها از به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای نگرانند؟
ــ کارشکن اصلی مذاکرات امریکاییها هستند و از آنها بالاتر اسرائیلیها. متأسفانه برخی از کشورهای عرب نیز از این سیاست حمایت میکنند. چینیها از گسترش فرهنگ تروریسم نگرانند و در این باره با ایران هم عقیده هستند. چینیها از این که عدهای برای منافع و مصالح خودشان، تروریسم را دستهبندی میکنند و در جایی با آنها میجنگند (مثل مالی و سومالی) و جایی با آنها مذاکره میکنند (مثل طالبان) و در جایی دیگر مثل سوریه به آنها کمک میکنند، نگرانند. آنان بر این باورند که تروریسم، خطر جدی برای منطقه آنها و جهان است.
* با توجه به سخنان دیروز مقام معظم رهبری در رابطه با هیأت دیپلماتیک، شما آینده مذاکرات را چگونه میبینید؟
ــ ماهیت امریکا فعلا عوض نشده است. تجربه ملت ایران از امریکا عوض نشده است. تجربه ملت ایران شصت سال جنایت از آنان است. امریکاییها از کودتای ۲۸ مرداد به بعد با اعزام دو تن از اعضای سیا، کودتا علیه دولت مصدق را اداره کردند و این روند تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد؛ بنابراین، تا امریکاییها روش خود را عوض نکنند، مذاکرات به نتیجهای نخواهد رسید. مثلا کارتر هنگامی که صدام به ایران حمله کرد، بر صفحه تلویزیون آمد و اعلام کرد: هماکنون ایرانیها باید بدانند که با دنیا چگونه صحبت کنند!
* آقای شیخالاسلام شما به عنوان یکی از دانشجویانی که سفارت امریکا را تسخیر کردید، چه خاطراتی از آن دوران دارید؟
ــ حقیقت این است که بنده پس از تسخیر، به لانه جاسوسی وارد شدم. دوستانی که سفارت امریکا را تسخیر کردند، برای این که بتوانند با زبان انگلیسی با آنان صحبت کنند، از من دعوت کردند. من هم غروب ۱۳ آبان به آنجا رفتم. در همان وقت به یک اتاق شیشهای رفتم. در آن روز با آقای «آهرن» صحبت کردم؛ وی رئیس سیآیای در تهران بود. با وی درباره اسناد و دیگر موارد صحبت کردم و اطلاعات خوبی از او به دست آوردیم.
ما گروگانها را به دلیل این که اگر امریکاییها بخواهند عملیات نجات انجام دهند، در سطح شهرستانها و شهر تهران پراکنده کردیم. امریکاییها فشار آوردند که صلیب سرخ خواهان بازدید از گروگانهاست. دولت بنی صدر نیز فشار میآورد. حضرت امام نیز با درخواست صلیب سرخ موافت کردند. مقام معظم رهبری، نماینده امام در آن زمان در شورای عالی دفاعی بودند. ایشان برای بازدید قبل از حضور صلیب سرخ به دیدار گروگانها آمدند و با تک تک گروگانها دیدار کردند و به تک تک اتاقهای آنان سر زدند.
فردای آن روز، نمایندگان صلیب سرخ برای بازدید به لانه جاسوسی آمدند و پس از آن، یکی ار دوستانم در امریکا به من خبر داد که امریکاییها به ایران حمله کردند. من به دوستم گفتم، اینجا خبری نیست. ایشان به من گفت: خود کارتر الان در تلویزیون گفت، که عملیات شکست خورده است. بعدا ما جریان حادثه طبس را شنیدیم.
پس معلوم شد همه آن کسانی که به عنوان صلیب سرخ آمده بودند، جاسوس بودند. آنها از طرفی دیگر مطمئن شده بودند که همه گروگانها در یک جا جمع هستند و میتوانند آنها را آزاد کننند. اگر خلوص حضرت امام و مردم نبود، شاید آن شب امریکاییها موفق میشدند تمام گروگانها را آزاد کنند.
در شب حادثه طبس، همه رادارهای تهران خاموش شد و برق منطقه رفت؛ این نشان میداد که چقدر امریکاییها در ساختار نفوذ داشتند. آقای بنی صدر پس از حادثه طبس دستور داد تمام هواپیماها را بمباران کنند، ولی شهید منتظر قائم پیش از این که هواپیماهای ارتش را بمباران کنند، توانست اسناد را خارج کند. اسنادی که منتظر القائم آورده بود، نشان میداد که عدهای در آن زمان برای امریکاییها در طبس، فرودگاه آماده کرده بودند. همچنین در منطقه کهریزک در یک زیرزمین، موتور و ماشین آماده کرده بودند و میتوانستند به امجدیه رفته، گروگانها را آزاد کرده و دوباره به سمت آشیانه هواپیماها حرکت کنند. پس از آن از طریق اسکورت هوایی به ناو دریایی روی دریا عمان انتقال پیدا میکردند و در این لحظه بود که عملیات به پایان میرسید.