در بازار کساد گیشه های سینما نوشتن در مورد لابی های موجود در پخش و تبلیغات و برنامه ریزی برای اکران می تواند به شناخت دقیق از این عرصه کمک کند. در حقیقت اگر بخواهیم اکران فیلم های سینمایی و حواشی آن را توضیح دهیم خود مجلد چند صد صفحه ای می خواهد و جریان شناسان سینما را می طلبد اما نگاهی گذرا می تواند راهگشای بسیاری مسائل باشد.
برای باز شدن مسئله به چند نمونه اشاره در چند سال گذشته اشاره می کنیم:
ایجاد دوگانگی در اکران
بسیاری معتقدند که فیلم "جدایی نادر از سیمین" با همه خلاقیت های تکنیکی و محتوایی –فارغ از ارزشهایی که فریاد می زند- ارزش آن مقدار فروش را نداشته است اما و در طرف مقابل "اخراجی های 3" فیلمی بود که به دلیل دوگانه پیش از آن در سینما مطرح به حساب می آمد. به لحاظ محتوایی همه این دو فیلم را متضاد یکدیگر و از دو گفتمان متفاوت می دانستند اما در حقیقت یک لابی پخش پشت هر دو فیلم بود.
بعد از آن هنگام با یکی از تهیه کنندگان که بزرگترین شرکت پخش و اکران فیلم در ایران را دارد جلسه ای داشتیم. در خلال جلسه این جمله را شنیدم "ما هر دو فیلم را همزمان اکران کردیم؛ پول دادیم تا در فیسبوک و.... چند تا جوان بر سر این دو فیلم دعوا درست کنند و مورد توجه قرار گیرند. اینگونه جامعه تحریک شد که برود این فیلم ها را ببیند" البته ایجاد شکاف های اجتماعی یک نظریه جامعه شناختی است و از این منظر راه خوبی برای تحریک افکار عمومی انتخاب شده بود.
تجمعات صوری
وقتی جلوتر می آییم با اکران دو فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی" مواجه می شویم. فیلم هایی که در ابتدا مخاطبین کمی داشتند و حتی نقادان می گفتند: " گشت ارشاد؛ بدلیل هجویات بالای آن ارزش نقد کردن هم ندارد" اما همان لابی های پشت پرده با انتشار اخبار متعدد در رسانه ها "این دوفیلم را ضد ارزش معرفی کردند"-البته که بودند- اما این کار باعث تحریک جریان مذهبی شده و نتیجه آن تجمعی بود که انصارحزب الله تهران در اعتراض به صدور مجوز نمایش برای دو فیلم " خصوصی" به کارگردانی حسین فرح بخش و "گشت ارشاد" ساخته سعید سهیلی در مقابل ساختمان وزارت ارشاد برگزار کرد و خواستار پاسخگویی مسئولان فرهنگی کشور شد.
برگزاری تجمع مصادف شد با انتشار اخباری مبنی بر اینکه این دو فیلم از پرده پایین می آیند و تبلیغات گسترده ای صورت گرفت که جریان به اصطلاح روشنفکر پیش از آنکه این فیلم ها جمع شوند به سینما بیایند تا از دیدن آن محروم نباشند و همین موضوع فروش این فیلم ها را به یکباره بالا برد؛ جالب تر آنکه اینها جمع نشدند و بعد از چند ماه فروششان در سینمای خانگی ادامه پیدا کرد.
نمونه دیگر این تجمعات را می توان در اکران فیلم "من مادر هستم" مشاهده کنیم. فیلمی که در هفته اول با سینماهای خالی از تماشاگر مواجه بود اما بعد از برگزاری تجمعی که موافقان و مخالفان این فیلم روبهروی ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بهارستان برگزار کردند فروشش روند صعودی گرفت و در نهایت این فیلم را به باشگاه میلیاردی ها آورد.
این را هم باید اعتراف کرد که در این میان افراد دغدغه مند اما ناآگاه نیز همواره بازیچه لابی های پشت پرده اکران هستند و خود عاملی برای دیده شدن و فروش بیشتر این فیلمها می شوند.
جا به جایی نوبت اکران
این موضوع نیز که به امری عادی در برخورد با نام ها و فیلم ها شده است. چنانکه در سالهای اخیر دعواهای گسترده ای بر سر نوبت اکران فیلمها بوجود آمده است. در حقیقت مهمترین نوبت اکران سینمایی را می توان اکران نوروزی عنوان کرد اما در چند سال گذشته شاهد هستیم که چگونه فیلم سازان تازه وارد نوبت اکران خود را به خاطر نام های آشنای سینما در اکران از دست می دهند.
اینها که گفته شد شاید گوشه ای باشد از آنچه در اکران سینمای ایران اتفاق می افتد و در این بین فیلم های بسیار خوب اما ناآشنا و کارگردانان بدون پشتوانه و لابی قربانی این بازی هستند. "احسان عبدی پور" تنها یکی از قربانیان این بازی است و مثل او در این سینما بسیار دیده می شود.
چند روز پیش توفیقی حاصل شد و با وی همنشین شدم. از عدم حمایت می گفت. از اینکه "در شهر تبلیغی از فیلمش نیست و حتی هزینه تولید کپی از روی نسخه اصلی برای اکران در شهرستان ها را ندارند" به شوخی گفتم حاضر است مثل همین فیلم ها که نام بردیم دعوایی صوری درست کنیم و "تنهای تنهای تنها" را از تنهایی در آوریم؟" و او با جدیت با همان لهجه شیرین جنوبی خود گفت: "نه والله؛ این رفتار برای ما که ادعای حزب اللهی بودن و پیرو آوینی بودن می کنیم نیست!"