گروه فرهنگی مشرق ـ مستند «در پناه بلوط» فیلمی زیبا و موفق درباره سنجابهای ایرانی است، فیلمی که عرصههای جدیدی در فیلمسازی حیات وحش ایران گشوده است. این مستند به بخش مسابقۀ هفتمین جشنواره سینماحقیقت راه یافت و بجز در بخش پژوهش، نامزد دریافت پنج جایزۀ دیگری شد که میتوانست در آنها برگزیده شود؛ بهترین کارگردانی فیلم بلند، بهترین کارگردانی بخش علمی ـ زیستمحیطی، بهترین تصویربرداری، بهترین تدوین و بهترین دستاورد فنی.
«در پناه بلوط» در مراسم اختتامیه جشنواره که شامگاه سهشنبه 26 آذر در تالار وحدت برگزار شد، در نهایت دو جایزه دریافت کرد: بهترین کارگردانی فیلم بلند (مهدی نورمحمدی) و بهترین تدوینگر (صادق رضانیا).
گفتگوی مشرق را با مهدی نورمحمدی کارگردان ساکن ایلام، که در حاشیه همین جشنواره صورت گرفته است در ادامه میخوانید.
«در پناه بلوط» در مراسم اختتامیه جشنواره که شامگاه سهشنبه 26 آذر در تالار وحدت برگزار شد، در نهایت دو جایزه دریافت کرد: بهترین کارگردانی فیلم بلند (مهدی نورمحمدی) و بهترین تدوینگر (صادق رضانیا).
گفتگوی مشرق را با مهدی نورمحمدی کارگردان ساکن ایلام، که در حاشیه همین جشنواره صورت گرفته است در ادامه میخوانید.
******
* طرح مستند «در پناه بلوط» از کجا آمد؟
ـ طرح از خودم بود. از سالها قبل دلم میخواست در مورد نابودی جنگلهای بلوط ایلام فیلم بسازم. یک روز به طور اتفاقی در جنگل به یک سنجاب برخوردم. همان موقع ایدهای در ذهنم شکل گرفت که میشود درد این جنگلها را از زبان سنجاب روایت کنم. در ابتدا قرار بود این مستند را به شیوۀ آنیمیسم [روحباوری یا جانگرایی Animism] از زبان سنجاب روایت کنم که به خاطر بروز برخی مشکلات و سختیهای زیاد، این امکان میسّر نشد. بنابراین روش سادهتری انتخاب کردم.
در خلال فیلمبرداری متوجه شدم که زندگی سنجابها در جنگلهای بلوط با چالشهایی مواجه است. کمی بعد خبر یافتم که نام این حیوان در لیست قرمز سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست قرار دارد و لذا زندگی و بقای آنها در خطر است. از اینجا بود که تمام تمرکزم را بر روی سنجاب گذاشتم.
* کار را از کجا شروع کردید؟
ـ در ابتدا، باید تحقیق میکردیم. اما هیچ نوشته و منبعی در مورد سنجابها موجود نبود. اگر به تمام چیزی که در ابتدا یافته بودیم قناعت میکردیم مستندی ده دقیقهای از آب درمیآمد که یک گفتار متن داشت که سنجاب را معرفی میکرد که مثلاً از چه خانواده از حیوانات است و کجا زندگی میکند و کذا. در حالی که اکنون فیلم مستند ما 63 دقیقه شده است، فیلمی که فقط و فقط سنجاب ایرانی و زیستگاهش را تصویر کرده است. شما در ایران و حتی جهان کمتر میبینید فیلمی را که بیش از یک ساعت فقط در مورد یک گونه خاص از حیوانات تمرکز کرده باشد.
* آیا کتابهایی به فارسی در این موضوع وجود داشت؟
ـ ما برای ساخت این مستند در منابع فارسی به مشکل برخوردیم و بهناچار به سراغ منابع خارجی رفتیم. سه کتاب جامع و مشهور به زبانهای انگلیسی و فرانسوی یافتیم و آنها را به فارسی ترجمه کردیم. زندگی انواع سنجاب در امریکا، اروپا و ژاپن را با رنگشان که قرمز یا خاکستری است مطالعه کردیم. رفتارهای آنها با سنجابهای ایرانی بررسی شد تا ببینم تا چه حد شبیه به هم رفتار میکنند. متوجه شدیم که سنجاب ایرانی رفتار متفاوتی نسبت به همنوعان خود در کشورهای دیگر دارد، رفتارهایی که در هیچ کجا ثبت نشده است. اینها کمک عظیمی بود برای ساخت یک فیلم بدیع.
* اینطور که معلوم است زمان زیادی را برای پژوهش و شناخت سنجابها صرف کردید.
بله. و جالب اینکه تحقیقات ما در این مستند چندان به چشم نیامده است. در حالی که ما برای لحظه به لحظه این مستند، مطالعه و تحقیق کردیم. بعد از حدود یک سال جمعآوری اطلاعات بود که طرح اولیۀ فیلممان آماده شد. سپس شروع به تصویربرداری کردیم. حالا دیگر میدانستیم که برای هر موضوع دقیقاً چه زمانی از روز یا ماه یا سال باید در جنگل حاضر باشیم. با این اوصاف، چهارصد روز فقط برای تصویربرداری صرف شد که شاید در تاریخ مستندسازی ایران بیسابقه باشد. در این عدد که ذکر شد، مدت روزهای پیشتولید و مراحل پس از تولید لحاظ نشده است.
* چطور توانستید از سنجابها و حیوانات تصویر بگیرید بدون آنکه متوجه حضور شما شوند؟
ـ از شیوههای مختلف فیلمبرداریِ حیات وحش استفاده کردیم. البته بیشتر آنها ابتکار خودمان بود. شیوههایی نظیر کومه زدن، استتار در محیط، دوربین تَلهای و روشهای دیگر.
* از لانه سنجاب چطور فیلمبرداری کردید؟
ـ برای فیلمبرداری مخفیانه از لانه این موجودات باید میکرو دوربینهای بسیار گران قیمتی میخریدیم که متأسفانه استطاعت آن را نداشتیم. بنابراین از نبوغ خودمان استفاده کردیم و با استفاده از فناوری مادون قرمز یک دوربین معمولی تصویر گرفتیم. ابزار کوچکی را به دوربین وصل کردیم که به ما اجازه میداد شبیه همان میکرو دوربینها تصویر بگیریم.
* آیا صحنههای غیر مستند هم داشتید، یعنی چیزهایی که خودتان کارگردانی کرده باشید؟ چون در مستندهای بی.بی.سی این جعلیات خیلی صورت میگیرد و مخاطب هم چندان نمیفهمد.
ـ تا جایی که امکان داشت خیر. بیشتر تصاویری که میبینید، همگی مستند و واقعی هستند.
* در مورد نماهای زیبای تغییر فصل توضیح بدهید. مثلاً تبدیل زمستان جنگل به بهار را چطور تصویر گرفتید؟
ـ ما سراغ این فکر رفتیم چون میخواستیم طول تصاویر را کم کنیم؛ یعنی بتوانیم با یک یا دو نما، مفهوم را بیان کنیم. باید بگویم تصاویری که از تغییر فصلها [یعنی جلوۀ ویژۀ مورف شدن morph] در مستند مشاهده میکنید قاعدتاً باید با ابزار مخصوصی به نام camera slider تصویربرداری میکردیم که هزینۀ فیلم ما به خرید آن نمیرسید. لذا با طراحی و به کمک ابزار جوشکاری، پایههای مورد نیاز برای فیلمبرداریهای طولانی مدت را ساختیم، طول و عرض جغرافیایی را محاسبه کردیم و فهمیدیم که چه وقت باید بیاییم و این تصاویر را بگیریم. این کار برای ما کمتر از یکصد هزار تومان هزینه در بر داشت.
* فیلمبرداری بسیار چشمنوازی در مستند شما دیده میشود.
ـ من چون قبلاً تصویربردار صداوسیما بودم و به طور حرفهای عکاسی هم میکردم خیلی به بحث فنی مخصوصاً در حوزه تصویر اهمیت میدهم. متأسفانه امروز در سینما و تلویزیون اغلب فیلمها کلاممحور شده و عملاً تلویزیون جای رادیو را گرفته است. در مستندها نیز همینطور است. یکی نفر جلوی دوربین مینشیند و فقط حرف میزند. و ما تصویری را نمیبینیم که دانش تازهای به مخاطب بدهد. این همیشه دغدغۀ من بود و باعث شد این مستند نیز تماماً بر پایه تصویر باشد.
* احتمالاً به همین دلیل بود که از صدای راوی استفاده نکردید.
ـ در ابندا این قصد را نداشتیم. ولی بعداً با توجه به نظرات مخاطبان به این نتیجه رسیدیم که این مستند بدون کلام هم میتواند جذاب باشد. در بخشهایی که ارائه توضیحات ضروری بود آنها را با زیرنویس بیان کردیم. البته مستندمان تمام نشده و ما هنوز هم سعی داریم نقطه نظرات مخاطبان را جمعآوری کنیم تا قبل از پخش سراسری آن در تلویزیون ایرادهای آن را رفع کنیم.
* دو ایراد کار شما آن است که اولاً زیرنویسها گاهی طولانی هستند و میتوانند سادهتر و روانتر شوند. ثانیاً شما گونههای مختلف حیوانات جنگل را در همان ابتدای فیلم، پشت سر هم با زیرنویس معرفی میکنید و ذهن مخاطب تا حدّی مغشوش میشود.
ـ بله درست است. افراد دیگری هم این ایراد را مطرح کردهاند و قرار است معرفی حیوانات را در طول فیلم پخش کنیم. به هر حال، ما از نظرات دوستان برای بهبود کارمان استقبال میکنیم.
* درباره دشمنان سنجاب نیز تصاویر خوبی وجود دارد؛ عقاب، روباه و جغد.
ـ بله. ولی البته جغد را برای تعلیق در فیلم آوردیم و سعی کردیم نشان دهیم که سنجاب از صدای جغد میترسد. در رژیم غذایی جغدها که اصولاً کوچک هستند سنجابها نمیگنجند. جغدها حشرهخوارند. سنجاب البته دشمنان بیشتری دارد و ما فقط بر روی دو جانور تمرکز کردیم. یعنی روباه را از میان پستانداران، و عقاب دوبرادر را از میان پرندگان انتخاب کردیم، که هر دو در همان حوالی زیست میکنند.
* الآن که فکر میکنم میبینم حق با شما است و جغد نمیتواند سنجاب بخورد. یک دلیل اشتباه بنده میتواند این باشد که اندازه واقعیِ یک سنجاب یا جغد، در دستم نیست. اگر ممکن است در فیلمتان به نحوی از طول قامت سنجاب مقیاسی به دست بدهید. آیا یک سنجاب بالغ چند سانتیمتر است؟ 20، 40 یا 60 سانتیمتر؟
ـ باید به پژوهشهایم رجوع کنم.
* این مستند چقدر هزینه داشت و برای کجا ساخته شد؟
ـ این کار، برای سیمای استانها ساخته شد. هزینههای بسیاری داشت و بودجههای تلویزیون طبیعتاً برای ساخت این فیلمها محدود است. چهل میلیون تومان برآورد شده بود که در نهایت دو برابر و نیم صرف این مستند شد و ما مجبور شدیم از خودمان مایه بگذاریم. از کارهای دیگرم پسانداز کردم تا بتوانم این مستند را با عشق و علاقه بسازم. البته از کمک رایگان خیلی از دوستانم بهره گرفتم که لازم است از همهشان تشکر کنم.
* زمان فیلمبرداری شما چطور میگذشت؟
ـ زمانی میشد که من سه روز پشت هم نخوابیدم تا بتوانم تصاویر مورد نظرم را بگیرم. بعضی از مواقع ساعت دو بعد از نیمهشب دست از کار می کشیدیم و دوباره چهار صبح بیدار میشدیم. در طول این چهار سال سختیهای زیادی کشیدیم که فقط چهارصد روز فیلمبرداری داشتیم، چهارصد بار همسر من صبح زود برایمان صبحانه آماده کرد تا در زیستگاه سنجاب مجبور به روشن کردن آتش نشویم. این را میگویم که بدانید اگر این مستند توانست تا اینجا بیاید به خاطر همکاریهای بیدریغ همسرم بود؛ خانم صدیقه خدایی که در این اثر همچنین به عنوان مجری طرح، پژوهشگر و یکی از مترجمان در کنار گروه ما زحمت کشیدند. مترجم دیگرمان آقای قاسم رستمی بود، یکی از اهالی خوب ایلام.
* فهرست تیتراژ شما خیلی بلند بالا است.
ـ واقعاً همینطور بود. این فیلم با همکاری و همراهی آدمهای مختلفی ساخته شد. یعنی خیلیها از خودشان مایه گذاشتند و به ما کمک کردند.
* اسم آقای رضا برجی را هم دیدم. آیا همان مستندساز جنگی است؟
ـ ایشان البته محیطبان بودند و تشابه اسمی پیش آمده. همینجا لازم است از دکتر ضابطی جهرمی، محمدرضا اصلانی و سایر اساتید مستندمان تشکر کنم. آقای اصلانی از ابتدای شروع کار، به ما مشاوره میدادند و حتی برای این پروژه به ایلام سفر کردند و ما ساعتها در خدمتشان بودیم.
* آیا از زندگی و تحصیلتان میتوانم بپرسم؟
ـ در سال 1358 در ایلام متولد شدم و همانجا ساکن هستم. فیلم مستند «در پناه بلوط» را نیز در ایلام فیلمبرداری کردم. مدرک کاردانی امور فرهنگی ـ هنری را سال 1381 از دانشگاه علمی کاربردی (فرهنگ و هنر شماره یک تهران) گرفتم. برای کارشناسی نیز در سالهای 88 و 89 در دانشکده صداوسیمای تهران به طور ضمن خدمت تحصیل کردم. در شبکه تلویزیونی ایلام مشغول مستندسازی هستم و از کارمندان رسمی تلویزیون به شمار میآیم.
* لطفاً از سوابق کاریتان بگویید
ـ فعالیتم را از سال 1374 در انجمن سینمای جوان با ساخت فیلمهای کوتاه و تجربی شروع کردم. بعد از گذراندن دوره کاردانی همکاریام با صداوسیمای ایلام آغاز شد. اوایل شغلم در تلویزیون ایلام تصویربرداری بود. بعد از آن در بخش خبر مرکز ایلام مشغول شدم و سپس شروع به تولید مستندهای اجتماعی، تاریخی کردم. فعالیتهای مختلفی داشتم؛ از بازیگری تا تصویربرداری و تدوین و کارگردانی. گاهی حتی تهیهکننده فیلم داستانی هم بودهام، در تولید سریال نیز همکاری داشتهام. ولی در پنج سال اخیر به ساخت مستندهای حیات وحش تمرکز میکنم.
* تا به حال چه فیلمهایی ساختهاید؟
ـ جدیترین کارم تاکنون، همین مستند «در پناه بلوط» بوده است. در ژانرهای دیگر «در امتداد کبیرکوه» را ساختم که مورد استقبال قرار گرفت. بعد از آن، مجموعه مستند «کبیرکوه» را ساختم: کبیرکوه سرچشمه زندگی، کبیرکوه از گذشته تا امروز، و دریچهای به قلب کبیرکوه که به سفارس سیمای استانها بود. مستندهایی مانند مرز پرگهر، چند قدم تا چراغ قرمز، عبور از سرزمین آلامتو، امامزاده سید ابراهیم و مستندهای دیگر.
در حوزه آثار داستانی تهیه کنندۀ فیلم کوتاه «دکتر مهر» بودم که برای مرکز ایلام ساخته شد. چند کار داستانی هم در حوزه سینمای جوان داشتم که کوتاه و تجربی بودند. اولین کارم در سینمای تجربی یک فیلم کوتاه داستانی به نام رینگ بود.
قبل از ساخت «در پناه بلوط» با گروههای مستندسازی حیات وحش از جمله آقای فتحالله امیری همکاری داشتم. ایشان سازنده مستند پلنگ ایرانی هستند که در جشنواره دو سال قبل جایزه گرفت. این اواخر در کنار ساخت مستند خودم، مدیر تصویربرداری فیلمی درباره خزندگان ایلام بودم که «حیات در رگهای سرد» نام دارد. این کار را به کمک آقای محمود منصوری که اینجا تشریف دارند، فیلمبرداری میکنیم.
[از راست: مهدی نورمحمدی (کارگردان)، محمود منصوری (دستیار)]
* از طرحهای آیندهتان بگویید.
ـ پروژۀ بعدی ما به احتمال قوی، پرندگان ایران خواهد بود. در حال حاضر، مقداری از یک مستند درباره گونههای مختلف پرندگان ایلام را نیز پیش بردهام. البته این را هم بگویم که من به دنبال ساختار متفاوتی برای این کار میگردم. نمیخواهم فیلم با ساختارهای کلیشهای روایت شود لذا در پی ساختاری هستم که در مخاطب تأثیر بیشتری بگذارد.
* اگر سخن ناگفتهای باقی مانده است بفرمایید.
ـ به امید روزی که بتوانیم زیباییهای سرزمین زیبای خودمان ایران را به همۀ جهان بشناسانیم و برای رفع چالشهای موجود در کشور عزیزمان کاری کنیم.
* امیر اهوارکی