گروه بینالملل مشرق - حادثه تیراندازی در مرز لبنان با فلسطین اشغالی که منجر به هلاکت یک نظامی رژیم صهیونیستی با درجه گروهبانی و زخمی شدن یک افسر ارشد با درجه سرهنگی شد، به همان سرعتی که در رسانهها مطرح گردید، به فراموشی سپرده شد. ارتش رژیم صهیونیستی اصلاً به روی خودش نیاورد که یک نظامیاش کشته شده و ارتش لبنان نیز اعلام کرد آنچه در شامگاه دوشنبه هفته گذشته روی داد، ناشی از اشتباه فردی بوده است. اما بر خلاف چیزی که گفته میشود، آنچه در این درگیری محدود روی داد، بسیار مهم و دارای ابعاد متعددی است که این گزارش تلاش دارد برخی از جنبههای آن را مورد اشاره قرار دهد.
پیش از وارد شدن به مبحث اصلی باید تاکید کرد که این گزارش، مبتنی بر برداشتهای شخصی نویسنده و همچنین پیگیری رسانهای، سیاسی و نظامی حادثه روی داده میباشد تا ابعاد این رویداد مهم که تبعات مهم سیاسی چه در عرصه داخلی لبنان و چه در سطح منطقهای دارد، بیشتر و بهتر شناخته شود.
درگیری در الناقوره، سرخط خبر رسانههای لبنان
ساعت 7:53 دقیقه شب 15 دسامبر 2013 – بر اساس گزارش نیروهای یونیفل مستقر در جنوب لبنان- از داخل مرزهای لبنان در منطقه الناقوره (صهیونیستها به آن روش هانوکرا میگویند) به سمت یک گشتی ارتش اسراییل که حامل یک گروهبان دریایی بنام شلومي كوهن و یک افسر با درجه سرهنگی، که نامی از وی برده نشده است، شلیک میشود.
بر اساس گزارشهای منتشر شده توسط طرف اسراییلی، این گشتی در فاصله 50متری خط مرزی هدف تیراندازی توسط یک تک تیرانداز که قسمت پردرخت در نزدیکی نیروهای ارتش لبنان کمین کرده بود، قرار میگیرد که بر اثر آن دو تیر به سر و کتف گروهبانِ راننده اصابت میکند و باعث مرگ فوری وی میشود. جنازه بیجان او ساعتی بعد در بیمارستان عمومی نهاریا تحویل میگردد و فرد کنار وی نیز زخمی میشود.
اما در طرف لبنانی، گفته میشود پس از این تیراندازی، از سمت فلسطین اشغالی نظامیان صهیونیست اقدام به شلیک با سلاح سبک کرده که طی آن دو نظامی لبنانی زخمی میشوند اما فرد تیرانداز، بلافاصله مخفی میگردد و یگان مربوطه نیز اعلام میکند که خبری از وی در دست ندارد.
بر اساس گزارش یونیفل، سرهنگ اسراییلی که در این حادثه زخمی شد، از واحدی بنام «واحد شاه داوود» به عبری «מֶלֶךְ דָּוִד» است که زخمی شده و به زودی با درجه سرتیپی به یگان خدمتی خود باز خواهد گشت.
روز پس از این حادثه در حالی که افسران ارتش لبنان، ارتش اسراییل و نیروهای یونیفل نشستی را در همان منطقه درگیری برای حل و فصل ماجرا برگزار کرده بودند، اعلام میشود، این حادثه ناشی از اشتباه فردی بوده و طرف اسراییلی نیز با پذیرش این تفسیر از ماجرا، آن را مختومه اعلام میکند و رسانههای این رژیم نیز دستور میگیرند که به هیچ عنوان به این درگیری نپرداخته و آن را پیگیری نکنند و برخی از رسانههای این رژیم نیز که به این مساله میپردازند آنقدر حرفهای متناقض میگویند که عمق فاجعه را نشان میدهد.
سوالات مهمی که بدون پاسخ میماند
در مورد این حادثه چندین سوال مطرح میشود که تقریباً همه آنها بدون پاسخ مانده است. سوالاتی که به نظر میرسد همه به هم ربط دارند و با چیدن آنها در کنار هم، یک پازل بزرگ حل میشود و تنها آنهایی که در این ماجرا درگیرند، درجهی اهمیتِ این پازل را درک میکنند.
1- چرا حزبالله در مورد این حادثه سکوت کرد؟
2- در هر حادثه مشابهای، ارتش رژیم اسراییل منطقه مورد نظر را به شدت گلوله باران میکرد و با توجه به استقرار واحدهای زرهی و توپخانه در سراسر مرز، از همه این توان بهره میگرفت اما در این حادثه تنها از سلاحهای خودکار انفرادی برای هدف قرار دادن محل شلیک استفاده کرد.
3- چرا سرباز شلیک کننده به سرعت خود را مخفی کرد.
4- معمولاً سلاح مورد استفاده نظامیان لبنانی، اسلحه انفرادی ام16 آمریکایی است، اما در این حادثه تنها پنج گلوله شلیک شد و طرف اسراییلی میگوید «شلیک کننده» از سلاح مخصوص تک تیراندازی استفاده کرده است.
5- با توجه گزارش طرف اسراییلی، سلاح مورد نظر باید دارای قابلیت دید در شب بوده باشد و معمولاً نظامیان لبنانی در ماموریتهای خود از چنین سلاحهایی استفاده نمیکنند.
6- روزنامه جروزالم پست در نسخه انگلیسی خود در تاریخ 16 دسامبر مینویسد که در حادثه مذکور، تنها یک گروهبان دریایی که در حال رفتن به محل خدمت خود بود هدف قرار گرفته و کشته میشود، این روزنامه هیچ اشارهای به فرد بغل دستی گروهبان یا همان سرهنگ واحد داوود نمیکند.
7- خودروی نظامی هدف قرار گرفته به سمت نقطهای در حرکت بوده که دولت لبنان بارها به دلیل وجود تاسیسات موجود در آن در نهادهای بینالمللی از طرف اسراییلی شکایت کرده است، این مرکز، در واقع مرکز شنود ارتش رژیم صهیونیستی در راس الناقوره به شمار میرود.
8- اویخای ادرعی سخنگوی ارتش اسراییل در صفحه تویتر خود مینویسد که به این حادثه در زمان و مکان مناسب پاسخ داده میشود، مگر کشته شدن یک گروهبان با سمت راننده این همه ارزش دارد که به آن در زمان و مکان مناسب باید پاسخ داد؟
9- شِمي شاليف (chemi shalev) یکی از سردبیران اصلی در روزنامه هاآرتص بلافاصله پس از درگیری در صفحه توتیر خودش مینویسد که در یک حادثه تروریستی در روش هانوکرا – الناقوره – یک گروهبان کشته و یک سرهنگ هم زخمی شد. او فردا ظهر توئیت خود را از صفحهاش حذف میکند.
در راس الناقوره چه خبر است؟
خضر عوارکه نویسنده لبنانی در گزارشی مینویسد که الناقوه منطقه بسیار مهمی است که در آنجا کوه و دریا به هم میرسد. چهار نیروی مقاومت، ارتش لبنان، یونیفل و ارتش رژیم صهیونیستی را به فاصله اندکی با هم میتوان مشاهده کرد. اینجا جایی است که اسراییل مدتهاست در ارتفاعات بلند آن آنتنهای بلند شنود کارگذاشته است.
به نوشته عوارکه، حزبالله کنترل کاملی بر این منطقه دارد و همه تحرکات رژیم صهیونیستی را زیر نظر گرفته است و به خوبی به رفتار آنها آشناست. وی سپس به مصاحبهای اشاره میکند که در سال 2012 رسانههای عربی به نقل از روزنامه هاآرتص بخشهایی از آن را منتشر کردند.
در این مصاحبه که هاآرتص با یک افسر ارشد انجام داده بود، موارد متعددی از جمله چگونگی مقابله با حزب الله و شاخه اطلاعاتی قدرتمند آن در حوزه جنگ الکترونیک اشاره شد. این افسر اطلاعاتی که هاآرتص از آن بنام مستعار «آ» یاد کرده است، متخصص جنگ الکترونیک در نیروی دریایی ارتش اسراییل بود، همان نیرویی که گروهبان کشته شده در الناقوره به آن تعلق داشت و بدون شک سرهنگ زخمی نیز باید در همین واحد نظامی خدمت کرده باشد.
برداشتهایی از درگیری در ناقوره
یک هفته پیش از کشته شدن نظامی اسراییلی در 50 متری خط مرزی لبنان با فلسطین اشغالی، در حومه بیروت حسان اللقیس فرمانده ارشد مقاومت در جنگ الکترونیک هدف پنج گلوله قرار میگیرد و به شهادت میرسد. این ترور بدون هیچ شک و شبههای توسط رژیم صهیونیستی طراحی و به وسیله مزدوران لبنانی و یا فلسطینی به مرحله اجرا درآمده است.
شهادت اللقیس با توجه به تخصص و مهارت وی در حوزه الکترونیک، ضربهای بزرگ به مقاومت به شمار میرود هر چند دستپروردگان او راهش را ادامه میدهند و ماشین بزرگی که سردار بزرگ مقاومت، شهید حاج عماد مغنیه طراحی کرده است، به این سادگی از کار نخواهد افتاد و دیگر به فرد خاصی وابسته نیست، اما واحدهای اطلاعات و عملیات حزبالله در صدد بودند تا انتقام خون این شهید را به سرعت بگیرند.
با توجه به همه شواهدی که در این گزارش آمد، شلیک به سمت خودروی نظامی اسراییلی در مرز لبنان از روی حادثه و یا اتفاق نبوده است. حزب الله برای انتقام از دشمن تلاش کرد تا همرده او در ارتش رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد، هر چند این سرهنگ صهیونیست که مسول واحد جنگ الکترونیک این رژیم به شمار میرود از این حادثه جان سالم به در برد، اما یکی از مقامات سیاسی مقاومت به خضر عوارکه گفته است: «دشمن صهیونیستی به خوبی پیامهای ما را درک میکند، هر چند من به دلیل جایگاه سیاسیام این حق را ندارم که اعتراف کنم آنچه در الناقوره روی داد، پیامی بود که ما متنش را نوشته بودیم.»
پیامهای درگیری در الناقوره
آنچه در الناقوره روی داد، پیامهای بسیار مهمی برای طرفهای داخلی لبنان، منطقهای و بینالمللی داشت. برخی از این پیامها را میتوان به این شکل برشمرد:
1- حزبالله توان پاسخگویی به هر تجاوز دشمن را در زمان و مکان مناسب دارد.
2- مقاومت اسلامی در جنگ الکترونیک بر دشمن صهیونیستی غلبه کرده است و حتی فرماندهان آن را به خوبی میشناسد.
3- رزمندگان مقاومت تنها عضو حزبالله نیستند، بلکه میتوان آنها را در لباس ارتش لبنان هم مشاهده کرد که در وقت مناسب به دستور فرمانده واقعی خود عمل میکنند.
4- ارتش لبنان و مقاومت اسلامی دو روح در یک بدن هستند و همه مسایل میان آنها هماهنگ است.
5- یکی از پیامهای مهم این عملیات برای رژیم سعودی و به خصوص شاه کهنسال آن بود که در دیدار ماه نوامبر با میشل سلیمان رییس جمهور لبنان از وی خواسته بود تا ارتش این کشور را برای مقابله با حزبالله به حرکت درآورد. این اقدام به سران ریاض ثابت کرد که ارتش هیچوقت سلاحش را به سمت مقاومت نخواهد گرفت و ارتش لبنان بخشی از مقاومت کلی مردم این کشور است.
6- به رژیم صهیونیستی ثابت نمود که بهای هر اقدامی در این سطح را پرداخت خواهد کرد، بنابراین باید منتظر پاسخ ترور حاج عماد هم باشد.
7- به نیروهای داخلی مخالف مقاومت- شامل تکفیریها و متحدان 14 مارسی آنها - در لبنان این امر ثابت شد که با وجود حضور حزبالله در سوریه، نیروهای آن با هشیاری کامل در مرزها و هر منطقهای که بوی خطر به مشام برسد، حضور دارند.
8- نیروهای چند ملیتی دریافتند که در صورت درگیری در جنوب لبنان، هیچ اقدامی به نفع رژیم اسراییل نمیتوانند صورت دهند، چرا که مقاومت چند متر جلوتر از آنها مرز را کنترل میکند.
9- رژیم صهیونیستی این نکته را دریافت که تمام سیستمهای شنودی که با هزینههای گزاف در مرز لبنان مستقر کرده توسط واحد جنگ الکترونیک مقاومت شنود میشود و چه بسا دهها افسر دیگر واحد «شاه داود» نیز در لیست سیاه مقاومت قرار گرفته باشند.
10- و به عنوان آخرین مساله باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که عملیات در الناقوره که تنها یک گروهبان صهیونیست را به درک واصل کرد، چنان هوشمندانه، دقیق و با ظرافت طراحی شد که عملاً سران تلآویو و متحدان لبنانی و منطقهای آنها را در بهت فرو برد و توان هر گونه عکس العمل را از آنها گرفت.
پیش از وارد شدن به مبحث اصلی باید تاکید کرد که این گزارش، مبتنی بر برداشتهای شخصی نویسنده و همچنین پیگیری رسانهای، سیاسی و نظامی حادثه روی داده میباشد تا ابعاد این رویداد مهم که تبعات مهم سیاسی چه در عرصه داخلی لبنان و چه در سطح منطقهای دارد، بیشتر و بهتر شناخته شود.
درگیری در الناقوره، سرخط خبر رسانههای لبنان
ساعت 7:53 دقیقه شب 15 دسامبر 2013 – بر اساس گزارش نیروهای یونیفل مستقر در جنوب لبنان- از داخل مرزهای لبنان در منطقه الناقوره (صهیونیستها به آن روش هانوکرا میگویند) به سمت یک گشتی ارتش اسراییل که حامل یک گروهبان دریایی بنام شلومي كوهن و یک افسر با درجه سرهنگی، که نامی از وی برده نشده است، شلیک میشود.
بر اساس گزارشهای منتشر شده توسط طرف اسراییلی، این گشتی در فاصله 50متری خط مرزی هدف تیراندازی توسط یک تک تیرانداز که قسمت پردرخت در نزدیکی نیروهای ارتش لبنان کمین کرده بود، قرار میگیرد که بر اثر آن دو تیر به سر و کتف گروهبانِ راننده اصابت میکند و باعث مرگ فوری وی میشود. جنازه بیجان او ساعتی بعد در بیمارستان عمومی نهاریا تحویل میگردد و فرد کنار وی نیز زخمی میشود.
اما در طرف لبنانی، گفته میشود پس از این تیراندازی، از سمت فلسطین اشغالی نظامیان صهیونیست اقدام به شلیک با سلاح سبک کرده که طی آن دو نظامی لبنانی زخمی میشوند اما فرد تیرانداز، بلافاصله مخفی میگردد و یگان مربوطه نیز اعلام میکند که خبری از وی در دست ندارد.
بر اساس گزارش یونیفل، سرهنگ اسراییلی که در این حادثه زخمی شد، از واحدی بنام «واحد شاه داوود» به عبری «מֶלֶךְ דָּוִד» است که زخمی شده و به زودی با درجه سرتیپی به یگان خدمتی خود باز خواهد گشت.
روز پس از این حادثه در حالی که افسران ارتش لبنان، ارتش اسراییل و نیروهای یونیفل نشستی را در همان منطقه درگیری برای حل و فصل ماجرا برگزار کرده بودند، اعلام میشود، این حادثه ناشی از اشتباه فردی بوده و طرف اسراییلی نیز با پذیرش این تفسیر از ماجرا، آن را مختومه اعلام میکند و رسانههای این رژیم نیز دستور میگیرند که به هیچ عنوان به این درگیری نپرداخته و آن را پیگیری نکنند و برخی از رسانههای این رژیم نیز که به این مساله میپردازند آنقدر حرفهای متناقض میگویند که عمق فاجعه را نشان میدهد.
سوالات مهمی که بدون پاسخ میماند
در مورد این حادثه چندین سوال مطرح میشود که تقریباً همه آنها بدون پاسخ مانده است. سوالاتی که به نظر میرسد همه به هم ربط دارند و با چیدن آنها در کنار هم، یک پازل بزرگ حل میشود و تنها آنهایی که در این ماجرا درگیرند، درجهی اهمیتِ این پازل را درک میکنند.
1- چرا حزبالله در مورد این حادثه سکوت کرد؟
2- در هر حادثه مشابهای، ارتش رژیم اسراییل منطقه مورد نظر را به شدت گلوله باران میکرد و با توجه به استقرار واحدهای زرهی و توپخانه در سراسر مرز، از همه این توان بهره میگرفت اما در این حادثه تنها از سلاحهای خودکار انفرادی برای هدف قرار دادن محل شلیک استفاده کرد.
3- چرا سرباز شلیک کننده به سرعت خود را مخفی کرد.
4- معمولاً سلاح مورد استفاده نظامیان لبنانی، اسلحه انفرادی ام16 آمریکایی است، اما در این حادثه تنها پنج گلوله شلیک شد و طرف اسراییلی میگوید «شلیک کننده» از سلاح مخصوص تک تیراندازی استفاده کرده است.
5- با توجه گزارش طرف اسراییلی، سلاح مورد نظر باید دارای قابلیت دید در شب بوده باشد و معمولاً نظامیان لبنانی در ماموریتهای خود از چنین سلاحهایی استفاده نمیکنند.
6- روزنامه جروزالم پست در نسخه انگلیسی خود در تاریخ 16 دسامبر مینویسد که در حادثه مذکور، تنها یک گروهبان دریایی که در حال رفتن به محل خدمت خود بود هدف قرار گرفته و کشته میشود، این روزنامه هیچ اشارهای به فرد بغل دستی گروهبان یا همان سرهنگ واحد داوود نمیکند.
7- خودروی نظامی هدف قرار گرفته به سمت نقطهای در حرکت بوده که دولت لبنان بارها به دلیل وجود تاسیسات موجود در آن در نهادهای بینالمللی از طرف اسراییلی شکایت کرده است، این مرکز، در واقع مرکز شنود ارتش رژیم صهیونیستی در راس الناقوره به شمار میرود.
8- اویخای ادرعی سخنگوی ارتش اسراییل در صفحه تویتر خود مینویسد که به این حادثه در زمان و مکان مناسب پاسخ داده میشود، مگر کشته شدن یک گروهبان با سمت راننده این همه ارزش دارد که به آن در زمان و مکان مناسب باید پاسخ داد؟
9- شِمي شاليف (chemi shalev) یکی از سردبیران اصلی در روزنامه هاآرتص بلافاصله پس از درگیری در صفحه توتیر خودش مینویسد که در یک حادثه تروریستی در روش هانوکرا – الناقوره – یک گروهبان کشته و یک سرهنگ هم زخمی شد. او فردا ظهر توئیت خود را از صفحهاش حذف میکند.
در راس الناقوره چه خبر است؟
خضر عوارکه نویسنده لبنانی در گزارشی مینویسد که الناقوه منطقه بسیار مهمی است که در آنجا کوه و دریا به هم میرسد. چهار نیروی مقاومت، ارتش لبنان، یونیفل و ارتش رژیم صهیونیستی را به فاصله اندکی با هم میتوان مشاهده کرد. اینجا جایی است که اسراییل مدتهاست در ارتفاعات بلند آن آنتنهای بلند شنود کارگذاشته است.
به نوشته عوارکه، حزبالله کنترل کاملی بر این منطقه دارد و همه تحرکات رژیم صهیونیستی را زیر نظر گرفته است و به خوبی به رفتار آنها آشناست. وی سپس به مصاحبهای اشاره میکند که در سال 2012 رسانههای عربی به نقل از روزنامه هاآرتص بخشهایی از آن را منتشر کردند.
در این مصاحبه که هاآرتص با یک افسر ارشد انجام داده بود، موارد متعددی از جمله چگونگی مقابله با حزب الله و شاخه اطلاعاتی قدرتمند آن در حوزه جنگ الکترونیک اشاره شد. این افسر اطلاعاتی که هاآرتص از آن بنام مستعار «آ» یاد کرده است، متخصص جنگ الکترونیک در نیروی دریایی ارتش اسراییل بود، همان نیرویی که گروهبان کشته شده در الناقوره به آن تعلق داشت و بدون شک سرهنگ زخمی نیز باید در همین واحد نظامی خدمت کرده باشد.
برداشتهایی از درگیری در ناقوره
یک هفته پیش از کشته شدن نظامی اسراییلی در 50 متری خط مرزی لبنان با فلسطین اشغالی، در حومه بیروت حسان اللقیس فرمانده ارشد مقاومت در جنگ الکترونیک هدف پنج گلوله قرار میگیرد و به شهادت میرسد. این ترور بدون هیچ شک و شبههای توسط رژیم صهیونیستی طراحی و به وسیله مزدوران لبنانی و یا فلسطینی به مرحله اجرا درآمده است.
شهادت اللقیس با توجه به تخصص و مهارت وی در حوزه الکترونیک، ضربهای بزرگ به مقاومت به شمار میرود هر چند دستپروردگان او راهش را ادامه میدهند و ماشین بزرگی که سردار بزرگ مقاومت، شهید حاج عماد مغنیه طراحی کرده است، به این سادگی از کار نخواهد افتاد و دیگر به فرد خاصی وابسته نیست، اما واحدهای اطلاعات و عملیات حزبالله در صدد بودند تا انتقام خون این شهید را به سرعت بگیرند.
با توجه به همه شواهدی که در این گزارش آمد، شلیک به سمت خودروی نظامی اسراییلی در مرز لبنان از روی حادثه و یا اتفاق نبوده است. حزب الله برای انتقام از دشمن تلاش کرد تا همرده او در ارتش رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد، هر چند این سرهنگ صهیونیست که مسول واحد جنگ الکترونیک این رژیم به شمار میرود از این حادثه جان سالم به در برد، اما یکی از مقامات سیاسی مقاومت به خضر عوارکه گفته است: «دشمن صهیونیستی به خوبی پیامهای ما را درک میکند، هر چند من به دلیل جایگاه سیاسیام این حق را ندارم که اعتراف کنم آنچه در الناقوره روی داد، پیامی بود که ما متنش را نوشته بودیم.»
پیامهای درگیری در الناقوره
آنچه در الناقوره روی داد، پیامهای بسیار مهمی برای طرفهای داخلی لبنان، منطقهای و بینالمللی داشت. برخی از این پیامها را میتوان به این شکل برشمرد:
1- حزبالله توان پاسخگویی به هر تجاوز دشمن را در زمان و مکان مناسب دارد.
2- مقاومت اسلامی در جنگ الکترونیک بر دشمن صهیونیستی غلبه کرده است و حتی فرماندهان آن را به خوبی میشناسد.
3- رزمندگان مقاومت تنها عضو حزبالله نیستند، بلکه میتوان آنها را در لباس ارتش لبنان هم مشاهده کرد که در وقت مناسب به دستور فرمانده واقعی خود عمل میکنند.
4- ارتش لبنان و مقاومت اسلامی دو روح در یک بدن هستند و همه مسایل میان آنها هماهنگ است.
5- یکی از پیامهای مهم این عملیات برای رژیم سعودی و به خصوص شاه کهنسال آن بود که در دیدار ماه نوامبر با میشل سلیمان رییس جمهور لبنان از وی خواسته بود تا ارتش این کشور را برای مقابله با حزبالله به حرکت درآورد. این اقدام به سران ریاض ثابت کرد که ارتش هیچوقت سلاحش را به سمت مقاومت نخواهد گرفت و ارتش لبنان بخشی از مقاومت کلی مردم این کشور است.
6- به رژیم صهیونیستی ثابت نمود که بهای هر اقدامی در این سطح را پرداخت خواهد کرد، بنابراین باید منتظر پاسخ ترور حاج عماد هم باشد.
7- به نیروهای داخلی مخالف مقاومت- شامل تکفیریها و متحدان 14 مارسی آنها - در لبنان این امر ثابت شد که با وجود حضور حزبالله در سوریه، نیروهای آن با هشیاری کامل در مرزها و هر منطقهای که بوی خطر به مشام برسد، حضور دارند.
8- نیروهای چند ملیتی دریافتند که در صورت درگیری در جنوب لبنان، هیچ اقدامی به نفع رژیم اسراییل نمیتوانند صورت دهند، چرا که مقاومت چند متر جلوتر از آنها مرز را کنترل میکند.
9- رژیم صهیونیستی این نکته را دریافت که تمام سیستمهای شنودی که با هزینههای گزاف در مرز لبنان مستقر کرده توسط واحد جنگ الکترونیک مقاومت شنود میشود و چه بسا دهها افسر دیگر واحد «شاه داود» نیز در لیست سیاه مقاومت قرار گرفته باشند.
10- و به عنوان آخرین مساله باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که عملیات در الناقوره که تنها یک گروهبان صهیونیست را به درک واصل کرد، چنان هوشمندانه، دقیق و با ظرافت طراحی شد که عملاً سران تلآویو و متحدان لبنانی و منطقهای آنها را در بهت فرو برد و توان هر گونه عکس العمل را از آنها گرفت.