به گزارش مشرق به نقل از فارس، احضار مجتبی امانی رئیس دفتر حفاظت منافع ایران به وزارت امور خارجه مصر و اظهارات مکرر و شدید اللحن، شتابزده و در عین حال ناپخته مقامات وزارت امور خارجه آن کشور و به راه افتادن موج رسانهای در شبکههای خبری مصری بر ضد کشورمان به بهانه دخالت ایران در امور داخلی مصر، ناظران سیاسی را در روزهای گذشته به تعجب واداشت. این هیاهو که با مستمسک قرار دادن موضع گیری کاملاً ملایم و محترمانه خانم افخم، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان که با ابراز نگرانی ایران نسبت به قتل و کشتار و خشونتهای روز افزون اعمال شده در مصر و دعوت همه طرفها به آرامش عنوان شده بود، جنجال مقامات و رسانههای مصری را بدنبال داشت. این هیاهو در واقع پشت پردههایی دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
1- پس از کودتای نظامیان در تاریخ 9 تیرماه سال جاری که در بین مصریان و اعراب به کودتای "30 یونیو" معروف شده است، ساختار قانونی کشور به طور کامل فروپاشید. این کودتا که با هماهنگی کامل آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و با همراهی و همکاری مزدوران داخلی آنان اعم از بازماندگان نظام فاسد مبارک و سیستم امنیتی -صهیونیستی آن و لیبرالها و مسیحیان تابع آمریکا و سلفیها و تکفیریها و مدیریت الأزهر وابسته به عربستان و رسانههای مزدور شکل گرفت در عملیاتی غافگیر کننده، تمامی ارکان قانونی کشور که برای اولین بار در تاریخ مصر و به انتخاب مردم تشکیل شده بود را ازهم پاشید و هرج مرجی تمام عیار را بر کشور حاکم کرد. پس از این کودتا قتل و زندان و شکنجه و ناامنی و سانسور شدید و به یک معنا دیکتاتوری کاملی بر همه بخشهای کشور مستولی شد.
2- نکته مهم و حائز اهمیت در این تحولات خونین عدم همراهی کشورهای جهان با این کودتا بود که پاشنه آشیل کودتا گران به حساب میآید. شاید بتوان گفت تنها عربستان و شخص ملک عبد الله بود که سریعاً پس از کودتا به کودتاگران تبریک گفت و حمایت همه جانبه خود را از این خیانت بزرگ در حق ملت مصر اعلام کرد و آنان را به رسمیت شناخت. حتی آمریکا که عامل اصلی این کودتا بوده و ژنرال السیسی تحصیل کرده آمریکا و نوکر حلقه به گوش خودشان و مجری اصلی کودتا بود، در ماههای اول با ژست بیطرفانه با موضوع برخورد کرده و جانب احتیاط را نگهداشت تا همچون ملک عبدالله شتابزده دست خود را در این قضیه رو نکند. اروپا و دیگر کشورهای منطقه و جهان نیز هنوز با احتیاط با این موضوع برخورد میکنند و این مسئله حاکمان غیر قانونی که از سویی دچار بحران عدم مشروعیت و عدم مقبولیت و آشوب و عدم استقرار داخلی و از سوی دیگر دچار کناره گیری جهانی هستند را به شدت به خشم آورده است.
اگرچه دولت موقت و غیر قانونی با دادن ماموریت به سفرای مصر در تمامی کشورهای جهان و فرستادن هیئتهای دیپلماتیک و گروهای سیاسی کوشید تا به ترمیم چهره غیر قانونی و وحشیانه خود بپردازد، اما تا کنون نتوانسته است در این زمینه به موفقیتهای مطلوبی دست یابد و این مسئله آنان را در تنگنا قرار داده است. شاهد این مسئله نیز عدم به رسمیت شناختن حکومت فعلی مصر از سوی دیگر کشورها است به گونهای که حتی اتحادیه آفریقا نیز این حکومت را غیر قانونی دانسته و عضویت مصر در این اتحادیه را به حالت تعلیق در آورده است و اکثر شرکتهای خارجی فعال در مصر فعالیتهای خود را لغو کرده و کارکنان خود را از این کشور خارج کردهاند.
در چنین شرایطی وزارت خارجه مصر با هر کشوری که کوچکترین موضعی در قبال سیاستهای خشن و خونین آنان اتخاذ کند به سختی برخورد میکند، چنانکه در قبال اعتراض اردوغان به کودتا در مصر روابط دیپلماتیک خود با ترکیه را به حالت تعلیق در آورد و سفیر ترکیه را از مصر اخراج کرد و یا اخیراً نیز به علت پوشش خبری اعتراضات مصر توسط شبکه "الجزیره" قطر به تخاصم با دولت قطر پرداخته و این کشور را به قطع روابط تهدید کرده است.
3- در بررسی دقیق تر جریان کودتا و ریشه یابی آن پی میبریم که مرسی اگر چه در ابتدا با سیاستهای عربستان همراهی میکرد، اما هنگامی که با به دست آوردن تجربیات بیشتر به نقش برتر ایران در منطقه پی برد و شروع به نزدیک شدن به ایران کرد، زنگ خطر سرویسهای سیاسی - امنیتی بینالمللی و منطقهای به صدا در آمد و با سفر محمود احمدی نژاد به مصر و باز شدن فضا برای ورود گردشگران ایرانی به آن کشور و به راه افتادن خطوط پرواز مستقیم بین قاهره تهران، فرمان سرنگونی مرسی و به تبع آن ساختار قانونی حکومت مصر کلید خورد. اما کودتاگران که با وعدههای عربستان و برخی از شیخ نشینهای خلیج فارس که بیم تجدید بنای مصر و بازگشت دوباره آن، به گذشته پر مجد و عظمتش در سیستمی مردم سالارانه و متکی بر انتخاب مردم را داشتند و دست به چنین خیانت عظمایی زدند، با غلط از آب در آمدن محاسباتشان اکنون در تمامی جوانب دچار شکست و فروپاشی شدهاند.
کودتاگران متوهم که میاندیشیدند ظرف چند روز یا چند هفته میتوانند امور را در قبضه خود بگیرند، اکنون با گذشت 7 ماه و مستهلک شدن این پروژه و عدم همراهی کامل مشوقان خود خصوصاً عربستان احساس شکست میکنند و مردم نیزبیشتر پی بردهاند که این حرکت فریبی بیش نبوده تا با از هم پاشیده شدن حکومت و امنیت در کشورشان زمینه دخالتها و دست اندازیهای بیشتر از سوی عربستان در مصر فراهم شود. اوضاع امنیتی اسفبار داخل مصر که روز به روز وخیمتر هم میشود با ورود گروههایی از القاعده به این کشور از طریق صحرای سینا و دریای سرخ و یا از طریق لیبی و دیگر مرزها و همچنین پشتیبانی از گروههای اراذل و اوباش و درخدمت گرفتن آنها از سوی سرویسهای امنیتی برای برخوردهای خشن خیابانی با مخالفان کودتا و همچنین قتل و جنایت و وحشیگری افسار گسیخته نیروهای امنیتی سیستم مخوف و وحشی اطلاعات مصر، زمینه قلع و قمع مخالفان کودتا و به آتش کشیده شدن هر چه بیشتر این کشور را فراهم آورده است. اگرچه حکومت کودتا تمامی نا آرامیها و انفجارات و عملیاتهای تروریستی را به اخوان المسلمین و یا مجاهدین حماس منسوب میکند تا بتواند طبق اوامر اربابانش، فشار بیشتری را بر اخوان المسلمین که حکومت آنان و عدم تخاصمشان با ایران منافع اسرائیل را میتوانست به خطر بیندازد و یا تنگ تر کردن محاصره غزه بدست آورد، اما کارشناسان مسائل امنیتی واقفند که انفجاراتی از جمله انفجار سهمگین چند ماه قبل در مسیر حرکت وزیر کشور مصر و یا انفجار عظیم شهر منصوره و یا دیگر انفجارهایی که رخ میدهد از جنس انفجارهای اخیر در سفارت ایران در لبنان و منطقه ضاحیه جنوبی و بیروت بوده و انگشت اتهام را به سوی القاعده به پشتیبانی عربستان نشانه میرود.
4- عربستان سعودی که در دستگیری ماجد الماجد مزدور کارکشته و منبع مهم اطلاعاتی خود در لبنان بشدت در تنگنا قرار گرفته و نگران لو رفتن دستهای کثیف خود در عملیاتهای تروریستی در سوریه، عراق، لبنان، مصر و یمن بود، با به قتل رساندن الماجد سعی کرد خود را از خطر دور سازد، اما با اعلام دستگیری یکی دیگر از مهرههای مهم امنیتی عربستان در لبنان که به گفته مقامات عربستانی اعترافات وی میتواند ضربه مهلکی به عربستان وارد کند بندر بن سلطان و مقامات امنیتی عربستان به شدت کلافه شدهاند. در همین راستا بندر بن سلطان به مزدوران منطقهای خود فرمان داده تا به تلافی این شکست امنیتی به خود تکانی داده و هجمه تبلیغاتی و رسانهای وسیعی را علیه ایران که بدنبال کشف سرنخهای گروهکهای تروریستی در منطقه بوده و همکاری خود را برای نابودی تروریستهای القاعده و گروهکهای تکفیری در لبنان و سوریه و گروهک تکفیری "داعش" در عراق اعلام کرده، سازمان داده و از ایران انتقام بگیرند. همچنین بندر بن سلطان به علت نفوذ خود به مقامات حکومت نامشروع مصر دستور داد تا به بهانه عدم به رسمیت شناختن حکومت کودتاگران در مصر توسط ایران، عصبانیت خود را ابراز کرده و با فراخواندن رئیس دفتر حفاظت منافع ایران به وزارت خارجه به بهانهای واهی و سپس واکنشهای نامعقول به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه ایران و در پی آن هجمههای رسانهای موج ایران ستیزی و ایران هراسی را در مصر به راه بیندازند و انتقام شکست عربستان در سوریه و لبنان و عراق را در مصر از ایران بگیرند.
البته انتقام گرفتن عربستان از ایران در مصر به این تحرکات محدود نمیشود و در طول 3 سال گذشته از انقلاب مصر در 25 ژانویه2011که موج بزرگ بیداری اسلامی در مصر به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای آمریکا و رژیم اسرائیل و عربستان به راه افتاد، عامل اصلی این بیداری ایران شناخته شده و تاکنون مجموعه بزرگی از تحریکات و دهها بار حملات فیزیکی گروههای تکفیری و سلفیها به امر عربستان به دفتر حفاظت منافع ایران در مصر به قصد اشغال آن و یا حمله وحشیانه به اقامتگاه رئیس دفتر حفاظت منافع ایران و شکستن درب و پنجرهها و سنگ پراکنی و نوشتن عبارات توهین آمیز در مقابل عدم تحرک و رفتار خونسردانه پلیس در مقابل آنان سازماندهی و اجرا شده است.
همچنین همزمان با ورود جهانگردان ایرانی به مصر در پروژه مضحک تبلیغات خیابانی و بیلبوردهای هشدار دهنده درباره خطرات شیعیان و به راه انداختن فتنه و جنگ شیعه و سنی در مصر و حتی به قتل رساندن شهید شیخ حسن شحاته و همراهانش و تبلیغات پر حجم رسانهای علیه هرگونه نزدیکی ایران و مصر دستهای پلید عربستان به نمایندگی از آمریکا و رژیم اسرائیل دیده میشود. لشکر تکفیریها و سلفیها که از حامیان مهم کودتا در مصر به حساب میآیند به امر عربستان آماده هستند تا به منافع ایران در مصر حمله کنند، اما از سوی دیگر هیئت حاکمه غیر قانونی مصر نیز که این روزها با بحرانهای شدیدی از جمله اعتراضات وسیع دانشجویی و درگیریهای گسترده در دانشگاهها و درگیریهای خیابانی در همه شهرهای مصر روبرو است در این گونه اوامر گوش به فرمان عربستان بوده و همراهی کامل را با مهاجمان دارد.
دولت موقت در روزهای آتی همچنین پروژه برگزاری رفراندم رای به قانون اساسی جدید که توسط کودتاگران نوشته شده را در دستور کار خود قرار داده و میکوشد طی روزهای آینده رفراندم برگزار کند تا کمی از بحران مشروعیت خود بکاهد، اما این رفراندم که از هم اکنون با تحریم بسیاری از گروههای سیاسی و عدم وجاهت قانونی و عدم استقبال و اطمینان مردم در سلامت آن روبروست، شاخص مهمی برای برداشتن گام بعدی کودتاگران که به ریاست جمهوری رساندن ژنرال السیسی است به حساب میآید.
میل شدید ژنرال السیسی برای بدست گرفتن ریاست جمهوری در مصر در کنار ترس و نگرانی از عدم رأی آوری و علنی شدن تنفر عمومی از وی در کنار بحرانهای شدید اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، کودتاگران را بیش از پیش محتاج حامی اصلی منطقهای شان کرده و عربستان نیز از این فرصت برای بهره کشی بیشتر از مقامات مصری، آنان را مورد سوء استفاده قرار داده و مجبور به واکنشهای رسمی و ناشیانه علیه ایران میکند تا یا ایران را مجبور به تایید کودتا کرده و ایران عملاً شریک جرم خونهای به ناحق ریخته جوانان مصری و حق به یغما رفته آنان و عملیاتی شکست خورده شود یا در صورت عدم حمایت ایران فضا را به سوی تخاصم بین دو کشور بکشاند و در این فضا ضربات بیشتری را نیز بر منافع مصر وارد سازد.
در جمع بندی شرایط میتوان گفت کودتا در مصر از بعد داخلی و خارجی آن کاملاً با شکست مواجه شده است و عدم توانایی کودتاگران در کنترل اوضاع داخلی و از هم پاشیده شدن شالوده کشور و اتکا بر زور و سرنیزه و زندان و شکنجه بیش از این نمیتواند ارتشیان را از خطر سرنگونی حفظ کند. جایگاه بینالمللی، جهانی و منطقهای مصر نیز بشدت دچار تنزل شده و مجموعه این شرایط کودتاگران را، هر چه بیشتر در دامان آمریکا، رژیم اسرائیل و عربستان فرو میبرد تا بلکه به کمک آنان چند روزی بیشتر بتوانند بر مسند قدرت باقی بمانند، اما آنچه ناظران بی طرف از اوضاع جاری مصر در مییابند نارضایتی شدید و روز افزون ملت و افزایش شدید بحرانها و خصوصاً خفقان شدیدی است که ملت مصر را بشدت آزرده کرده و مصریان انقلاب 25 ژانویه و آرزوی بدست آوردن آزادی را از دست رفته میبینند. آنان معتقدند ژنرال السیسی همان ژنرال مبارک است که برای سقوطش هزاران جوان مصری خون خود را فدا کردهاند، اما همچنان روز بروز گورستانها و زندانهای مخوف مصر، زنان و کودکان و مردان و جوانان بسیاری را در خود میبلعد.
البته ملت مصر از نقش عربستان در ایجاد اوضاع فلاکت بارشان غافل نیستند و تاکنون اعتراضات و تنفر خود را از دخالتهای آشکار و پنهان و پولهای کثیف آل سعود ابراز کردهاند و شاهد این موضوع نیز وحشت سفیر عربستان از ظاهر شدن در انظار عمومی و یا محافظت شدید و محاصره سفارت عربستان توسط تانکهای ارتش و نیروهای امنیتی است که ترس و وحشت آنان را از خشم انقلابی ملت مصر به نمایش میگذارد، خشمی که میرود تا پایههای سست حکومت چکمه پوشان مزدور را فرو ریزد و بار دیگر ضربه سهمگینی بر پیکره آمریکا و رژیم اسرائیل و نوکر منطقهای شان آل سعود وارد کند.