به گزارش مشرق، اقدامات یکی دو روز اخیر بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد درباره دعوت ایران به کنفراس ژنو دو خیلی ها را متعجب کرده است. او نخست رسما اعلام کرد که از ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرده است و فردا آن اعلام کرد که این دعوت را پس گرفته است. حسین شیخ الاسلام سفیر سابق ایران در دمشق در این باره معتقد است که این اقدامات دبیر کل سازمان ملل ناشی از یک سردرگمی است. او همچنین این احتمال را می دهد که این مسئله بازی ای باشد که آمریکایی ها به راه انداختند که ایران هم در کنفرانس شرکت کند و هم بیانیه ژنو یک را بپذیرد. در ادامه مشروح این گفت و گو می آید:
آقای شیخ الاسلام به نظر شما اینکه آقای بان کی مون از ایران دعوت می کنند و یک روز بعد از آن دعوت خود را پس می گیرند به چه معناست؟
به نظر من یک سر درگمی در میان آن ها حاکم است. موضع ما از اول درباره بیانیه ژنو یک مشخص بوده است. شخصیت ما و کشور ما خیلی بالاتر از این است که مصوبات یک کنفرانسی را که در آن نبوده ایم را بپذیریم. ما آشی را که کسان دیگری پخته اند نمی خوریم. همین مسئله درباره ژنو 2 هم صادق خواهد بود. یعنی طبیعی است که ما در کنفرانسی که حضور نداشته باشیم مصوباتش را هم نخواهیم پذیرفت.
بین دبیر کل سازمان ملل و سایر شرکت کنندگان مانند آمریکا هیچ هماهنگی ای نبوده است که این اتفاق نیفتد؟ آن ها یا نباید از اول ایران را دعوت می کردند و یا وقتی که دعوت کردند نباید به این شکل دعوت را پس می گرفتند.
این ها هم می خواستند از ما دعوت کنند و هم می خواستند به گونه ای مصوبات ژنو یک را تحمیل کنند. امیدوارم که آقای بان کی مون فریب آمریکایی ها را نخورده باشد که بخواهد در این خط حرکت کند. این واضح بود که ما قبول نمی کردیم. آن ها می دانند که اگر برای سوریه راه حلی را بیندیشند که در آن ایران نباشد ، آن راه حل قابل اتکا نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد. آن ها قدرت و ظرفیت ما را می دانند و می خواهند ما را به گونه ای شریک کنند که ما مصوبات ژنو دو را اجرا کنیم و ملزم به اجرای آن باشیم. آن ها می خواستند مصوبات ژنو یک را به نوعی به ما تحمیل کنند ولی این واضح بود که ما این را نخواهیم پذیرفت. ما بارها ، از اول و در دفعات مختلف اعلام کردیم که این مصوبات مورد تایید ما نیست و اگر قرار باشد که در کنفرانسی شرکت کند بدون پیش شرط شرکت خواهد کرد.
به نظر شما با این اتفاقاتی که افتاد که در نهایت ایران به ژنو دو نمی رود می توان آینده ای برای این کنفرانس متصور بود؟
ما در هر صورت به راه حل های سیاسی خوش آمد گفته و می گوییم و امیدواریم که این کنفرانس به یک راه حل معقول برسد. اما با این قرائنی که می بینیم به نظر می رسد آن ها نمی خواهند در این کنفرانس یک کار سازنده بکنند. آن ها می خواهند برخی مسایل را به دولت سوریه تحمیل کنند. آن ها در ژنو یک با این تصور و توهم که دولت سوریه به زودی ساقط خواهد شد ، یک سری چیزهایی را درباره دولت انتقالی بریدند و بافتند. حالا به این نتیجه رسیدند که اشتباه می کردند . الآن می خواهند که آن چیزی را که طی 3 سال در عرصه میدانی نتوانستند به دست بیاورند حالا می خواهند در روی میز مذاکره به دست بیاورند. طبیعی است که کسی این را به آن ها نمی دهد. آمریکایی ها می خواهند ما نباشیم. یک سری از کشورهایی که این ها دعوت کردند هیچ ربطی به قضیه سوریه ندارند و به نظر می رسد حضور آن ها صرفا برای تایید آمریکا باشد. این ها را دعوت کردند چون که آن ها شاهنشاهی هستند و طرف دار آمریکا هستند و هرچی که آمریکا بگوید آن ها گوش می دهند چرا که با ملت هایشان فاصله دارند.
بشار اسد به تازگی اعلام کرده که اگر افکار عمومی سوریه از او بخواهند در انتخابات آینده این کشور نامزد خواهد شد. آیا این به روند صلح در سوریه ضربه نخواهد زد؟
معقول نیست که ما برای یک کشور و یک ملت تعیین کنیم که چه کسی نامزد انتخابات بشود و چه کسی نامزد نشود. خود ملت این را تصمیم می گیرد. هنوز آمریکایی ها از این موضوع درس نگرفته اند که نمی شود این مسایل را برای یک کشور تعیین کرد.
راه حلی که ایران می تواند جلوی بحران در سوریه بگذارد چیست؟
ما این را در یک طرح 6 ماده ای مدت ها پیش دادیم. مهمترین چیز در سوریه آتش بس است. من نمی دانم این کشورهایی که به ژنو دو می رودند توانایی دارند که آتش بس تنظیم بکنند یا خیر. آن ها خودشان با هم دعوا دارند چه برسد به اینکه بخواهند آتش بس اعلام کنند. آن هایی که در میدان هستند این سیاسی ها را قبول ندارد و یک ساز دیگر می زنند. دومین نکته این است که بلافاصله بعد از آتش بس باید به کسانی که از این اتفاقات لطمه دیدند کمک شود. آن هایی که خانه شان خراب شده است، کسی را از دست دادند و یا خودشان مجروح شده اند باید این ها ترمیم بشود.
سوم باید مذاکرات جدی درباره نوع حکومت باید شکل بگیرد . فرضا اگر به نوع حکومت پارلمانی رسیدند باید این را به رفراندوم بگذارند. اگر مردم این را قبول کردند باید مجلسس موسسان شکل بگیرد و به این ترتیب قانون اساسی جدید بنویسند. این قانون اساسی هم باید به رای مردم گذاشته شود و بعد بر اساس آن چیزی که در این قانون اساسی آمده است ارگان ها و نهادهایی که قانون اساسی معین کرده است شکل بگیرد. از سوی دیگر همه این کسانی که جنایت کرده اند باید تنبیه شوند و به سزای اعمالشان برسند. واقعیت این است که در سوریه در آغاز یک سری اعتراضات مدنی بود. یک عده ای با ریختن پول ، سیاست، اسلحه و در آخر با اعزام تروریست این را به یک جنگ خانمان سوز تبدیل کردند که در آن ده ها هزار نفر از بین رفته اند. همه این کارهایی که این ها کردند خلاف منشور ملل متحد است و دخالت در امور داخلی یک کشور دیگر بوده است. اعزام تروریست و اسلحه و این ها خلاف حقوق بشر دوستانه ، حقوق جنگ و حقوق بشر بوده است. باید ببینیم باید با این تروریست ها چه کار باید بکنیم؟ بدتر از آن اینکه الآن دیگر تروریسم یک ابزار برای رسیدن به اهداف نیست بلکه تروریسم تبدیل شده است به یک دین و مذهب و یک فرهنگ. یعنی آن ها آدم می کشند که به بهشت بروند. باید ببینیم چه کسانی این جنایت ها را کرده اند. نمی شود که این ها را همینگونه رها کرد. تنها کسی که از این تروریسم استفاده می برد اسرائیل است. برای همین است که وقتی آقای روحانی در سازمان ملل این قطعنامه مبارزه با افراطی گری را مطرح کرد، همه دنیا به آن رای دادند به جز اسرائیل. این نشان می دهد که تنها کسی که از تروریسم استفاده می برد اسرائیل است. سوال اصلی این است که در حالی که تنها کسی که از تروریسم استفاده می برد اسرائیل است، چرا برخی از کشورهای منطقه همراه شده اند؟ چرا در خط اسرائیلی ها حرکت می کنند؟ آمریکایی ها طبیعی است که در آن خط حرکت کنند، آن ها تولید کننده این تروریست ها هستند. این تروریسم را آن ها در زمان اشغال افغانستان ایجاد کردند. بعد از کارهایی که آن ها در 11 سپتامبر کردند برایشان در س نشد و همان تروریسم را وقتی بحران سوریه اتفاق افتاد در سوریه فعال کردند. تروریسم را با پول بعضی از شاهنشاهی های عربی منطقه و نظریه پردازی اسراییلی، انگلیسی و مدیریت سی آی ای به وجود آوردند. محل تولد آن هم شد پاکستان چرا که شمال این کشور محل خوبی برای پرورش آن نوع تفکرات است. حالا آن ها یا از حوادث 11 سپتامبر درس نگرفته اند و یا اینکه می گویند 11 سپتامبر را خودشان درست کردند ، صحیح است. الآن این تبدیل به یک غول عجیبی شده است که همه را تهدید می کند ، حتی خود این ها را.
با روی کار آمدن دولت آقای روحانی ما شاهد برخی تحرکات مثبت در روابطمان با ترکیه هستیم. به زودی آقای اردوغان به ایران سفر خواهند کرد و از سوی دیگر قرار است آقای روحانی هم به ترکیه بروند. به نظر شما نزدیکی ایران و ترکیه چه تاثیری در تحولات سوریه خواهد داشت؟
این نزدیکی خیلی مهم و تعیین کننده و راهبردی است. سر ترک ها در مسئله سوریه به سنگ خورده است. آن ها چیز دیگری تصور می کردند و الآن چیز دیگری شده است. ما قبلا هم به ترک ها گفته بودیم که راه این نیست و این ربطی به دولت جدید ندارد. ما همیشه روابطمان با ترکیه خوب بوده است، سر مسئله سوریه به اختلاف خوردیم و الآن ترک ها فهمیده اند که اشتباه کرده اند. عبد الله گل هم گفت که باید سیاست هایمان را تغییر بدهیم. باید از این فرصت استفاده کرد و برای سوریه راه حلی را اندیشید. وقتی آتشی در خانه ای در می گیرد اولین تهدید آن برای همسایگان آن است و ترک ها اشتباه کردند و اکنون باید اشتباهاتشان را ترمیم کنند.
آقای شیخ الاسلام به نظر شما اینکه آقای بان کی مون از ایران دعوت می کنند و یک روز بعد از آن دعوت خود را پس می گیرند به چه معناست؟
به نظر من یک سر درگمی در میان آن ها حاکم است. موضع ما از اول درباره بیانیه ژنو یک مشخص بوده است. شخصیت ما و کشور ما خیلی بالاتر از این است که مصوبات یک کنفرانسی را که در آن نبوده ایم را بپذیریم. ما آشی را که کسان دیگری پخته اند نمی خوریم. همین مسئله درباره ژنو 2 هم صادق خواهد بود. یعنی طبیعی است که ما در کنفرانسی که حضور نداشته باشیم مصوباتش را هم نخواهیم پذیرفت.
بین دبیر کل سازمان ملل و سایر شرکت کنندگان مانند آمریکا هیچ هماهنگی ای نبوده است که این اتفاق نیفتد؟ آن ها یا نباید از اول ایران را دعوت می کردند و یا وقتی که دعوت کردند نباید به این شکل دعوت را پس می گرفتند.
این ها هم می خواستند از ما دعوت کنند و هم می خواستند به گونه ای مصوبات ژنو یک را تحمیل کنند. امیدوارم که آقای بان کی مون فریب آمریکایی ها را نخورده باشد که بخواهد در این خط حرکت کند. این واضح بود که ما قبول نمی کردیم. آن ها می دانند که اگر برای سوریه راه حلی را بیندیشند که در آن ایران نباشد ، آن راه حل قابل اتکا نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد. آن ها قدرت و ظرفیت ما را می دانند و می خواهند ما را به گونه ای شریک کنند که ما مصوبات ژنو دو را اجرا کنیم و ملزم به اجرای آن باشیم. آن ها می خواستند مصوبات ژنو یک را به نوعی به ما تحمیل کنند ولی این واضح بود که ما این را نخواهیم پذیرفت. ما بارها ، از اول و در دفعات مختلف اعلام کردیم که این مصوبات مورد تایید ما نیست و اگر قرار باشد که در کنفرانسی شرکت کند بدون پیش شرط شرکت خواهد کرد.
به نظر شما با این اتفاقاتی که افتاد که در نهایت ایران به ژنو دو نمی رود می توان آینده ای برای این کنفرانس متصور بود؟
ما در هر صورت به راه حل های سیاسی خوش آمد گفته و می گوییم و امیدواریم که این کنفرانس به یک راه حل معقول برسد. اما با این قرائنی که می بینیم به نظر می رسد آن ها نمی خواهند در این کنفرانس یک کار سازنده بکنند. آن ها می خواهند برخی مسایل را به دولت سوریه تحمیل کنند. آن ها در ژنو یک با این تصور و توهم که دولت سوریه به زودی ساقط خواهد شد ، یک سری چیزهایی را درباره دولت انتقالی بریدند و بافتند. حالا به این نتیجه رسیدند که اشتباه می کردند . الآن می خواهند که آن چیزی را که طی 3 سال در عرصه میدانی نتوانستند به دست بیاورند حالا می خواهند در روی میز مذاکره به دست بیاورند. طبیعی است که کسی این را به آن ها نمی دهد. آمریکایی ها می خواهند ما نباشیم. یک سری از کشورهایی که این ها دعوت کردند هیچ ربطی به قضیه سوریه ندارند و به نظر می رسد حضور آن ها صرفا برای تایید آمریکا باشد. این ها را دعوت کردند چون که آن ها شاهنشاهی هستند و طرف دار آمریکا هستند و هرچی که آمریکا بگوید آن ها گوش می دهند چرا که با ملت هایشان فاصله دارند.
بشار اسد به تازگی اعلام کرده که اگر افکار عمومی سوریه از او بخواهند در انتخابات آینده این کشور نامزد خواهد شد. آیا این به روند صلح در سوریه ضربه نخواهد زد؟
معقول نیست که ما برای یک کشور و یک ملت تعیین کنیم که چه کسی نامزد انتخابات بشود و چه کسی نامزد نشود. خود ملت این را تصمیم می گیرد. هنوز آمریکایی ها از این موضوع درس نگرفته اند که نمی شود این مسایل را برای یک کشور تعیین کرد.
راه حلی که ایران می تواند جلوی بحران در سوریه بگذارد چیست؟
ما این را در یک طرح 6 ماده ای مدت ها پیش دادیم. مهمترین چیز در سوریه آتش بس است. من نمی دانم این کشورهایی که به ژنو دو می رودند توانایی دارند که آتش بس تنظیم بکنند یا خیر. آن ها خودشان با هم دعوا دارند چه برسد به اینکه بخواهند آتش بس اعلام کنند. آن هایی که در میدان هستند این سیاسی ها را قبول ندارد و یک ساز دیگر می زنند. دومین نکته این است که بلافاصله بعد از آتش بس باید به کسانی که از این اتفاقات لطمه دیدند کمک شود. آن هایی که خانه شان خراب شده است، کسی را از دست دادند و یا خودشان مجروح شده اند باید این ها ترمیم بشود.
سوم باید مذاکرات جدی درباره نوع حکومت باید شکل بگیرد . فرضا اگر به نوع حکومت پارلمانی رسیدند باید این را به رفراندوم بگذارند. اگر مردم این را قبول کردند باید مجلسس موسسان شکل بگیرد و به این ترتیب قانون اساسی جدید بنویسند. این قانون اساسی هم باید به رای مردم گذاشته شود و بعد بر اساس آن چیزی که در این قانون اساسی آمده است ارگان ها و نهادهایی که قانون اساسی معین کرده است شکل بگیرد. از سوی دیگر همه این کسانی که جنایت کرده اند باید تنبیه شوند و به سزای اعمالشان برسند. واقعیت این است که در سوریه در آغاز یک سری اعتراضات مدنی بود. یک عده ای با ریختن پول ، سیاست، اسلحه و در آخر با اعزام تروریست این را به یک جنگ خانمان سوز تبدیل کردند که در آن ده ها هزار نفر از بین رفته اند. همه این کارهایی که این ها کردند خلاف منشور ملل متحد است و دخالت در امور داخلی یک کشور دیگر بوده است. اعزام تروریست و اسلحه و این ها خلاف حقوق بشر دوستانه ، حقوق جنگ و حقوق بشر بوده است. باید ببینیم باید با این تروریست ها چه کار باید بکنیم؟ بدتر از آن اینکه الآن دیگر تروریسم یک ابزار برای رسیدن به اهداف نیست بلکه تروریسم تبدیل شده است به یک دین و مذهب و یک فرهنگ. یعنی آن ها آدم می کشند که به بهشت بروند. باید ببینیم چه کسانی این جنایت ها را کرده اند. نمی شود که این ها را همینگونه رها کرد. تنها کسی که از این تروریسم استفاده می برد اسرائیل است. برای همین است که وقتی آقای روحانی در سازمان ملل این قطعنامه مبارزه با افراطی گری را مطرح کرد، همه دنیا به آن رای دادند به جز اسرائیل. این نشان می دهد که تنها کسی که از تروریسم استفاده می برد اسرائیل است. سوال اصلی این است که در حالی که تنها کسی که از تروریسم استفاده می برد اسرائیل است، چرا برخی از کشورهای منطقه همراه شده اند؟ چرا در خط اسرائیلی ها حرکت می کنند؟ آمریکایی ها طبیعی است که در آن خط حرکت کنند، آن ها تولید کننده این تروریست ها هستند. این تروریسم را آن ها در زمان اشغال افغانستان ایجاد کردند. بعد از کارهایی که آن ها در 11 سپتامبر کردند برایشان در س نشد و همان تروریسم را وقتی بحران سوریه اتفاق افتاد در سوریه فعال کردند. تروریسم را با پول بعضی از شاهنشاهی های عربی منطقه و نظریه پردازی اسراییلی، انگلیسی و مدیریت سی آی ای به وجود آوردند. محل تولد آن هم شد پاکستان چرا که شمال این کشور محل خوبی برای پرورش آن نوع تفکرات است. حالا آن ها یا از حوادث 11 سپتامبر درس نگرفته اند و یا اینکه می گویند 11 سپتامبر را خودشان درست کردند ، صحیح است. الآن این تبدیل به یک غول عجیبی شده است که همه را تهدید می کند ، حتی خود این ها را.
با روی کار آمدن دولت آقای روحانی ما شاهد برخی تحرکات مثبت در روابطمان با ترکیه هستیم. به زودی آقای اردوغان به ایران سفر خواهند کرد و از سوی دیگر قرار است آقای روحانی هم به ترکیه بروند. به نظر شما نزدیکی ایران و ترکیه چه تاثیری در تحولات سوریه خواهد داشت؟
این نزدیکی خیلی مهم و تعیین کننده و راهبردی است. سر ترک ها در مسئله سوریه به سنگ خورده است. آن ها چیز دیگری تصور می کردند و الآن چیز دیگری شده است. ما قبلا هم به ترک ها گفته بودیم که راه این نیست و این ربطی به دولت جدید ندارد. ما همیشه روابطمان با ترکیه خوب بوده است، سر مسئله سوریه به اختلاف خوردیم و الآن ترک ها فهمیده اند که اشتباه کرده اند. عبد الله گل هم گفت که باید سیاست هایمان را تغییر بدهیم. باید از این فرصت استفاده کرد و برای سوریه راه حلی را اندیشید. وقتی آتشی در خانه ای در می گیرد اولین تهدید آن برای همسایگان آن است و ترک ها اشتباه کردند و اکنون باید اشتباهاتشان را ترمیم کنند.
خبرآنلاین