گروه بینالملل مشرق - «الکساندر نکراسف» مشاور سابق رئیس جمهور روسیه، در زمان بوریس یلتسین و بعد از آن هم به دولت روسیه مشاوره می داده و در حال حاضر تحلیلگر و صاحبنظر سیاسی است. در گفتوگو با این کارشناس روس تحولات اخیر اوکراین و ناآرامیهای این کشور و ریشههای آن را بررسی کردیم. این مشاور سابق رؤسای جمهوری روسیه معتقد است آمریکا نقش مهمی در شعلهور شدن اعتراضات در اوکراین ایفا کرده است.
مشرق:لطفاً به طور مختصر برای ما توضیح دهید که در اوکراین چه تحولاتی در حال رخ دادن است. این تحولات چه زمانی و چرا آغاز شد؟
الکساندر نکراسف: تظاهرات در اوکراین پس از آن آغاز شد که دولت این کشور تصمیم گرفت توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا را امضا نکند، به این دلیل که شرایط این توافقنامه برای اوکراین مناسب نبود. به همین دلیل بود که تظاهراتکنندگان به خیابانهای کیف پایتخت این کشور آمدند. این تظاهراتها با حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا تا کنون ادامه داشته است.
مشرق:دلیل امتناع اوکراین از امضای توافقنامه با اتحادیه اروپا چه بود؟
دلیل اصلی این بود که اتحادیه اروپا با پرداخت وامی به اوکراین مخالفت کرد که میتوانست به این کشور کمک کند تا بدهیهای خود را تسویه کند. دلیل دیگر نیز این بود که به اعتقاد دولت اوکراین اگر اتحادیه اروپا به بازارهای این کشور دسترسی پیدا کند، برخی از صنایع داخلی اوکراین را از بین میبرد. اما دلیل اصلی همان بحث مالی است و وامی که اوکراین به شدت برای پرداخت بدهیهایش به آن نیاز داشت. به همین دلیل هم بود که روسیه توافق کرد تا وامی 15 میلیارد دلاری به این کشور پرداخت کند و همچنین قیمت گاز صادراتی به این کشور را نیز به یک سوم کاهش دهد، که این اقدام هم برای اوکراین بسیار مهم بود.
مشرق:مردمی که به خیابانهای کیف آمدهاند چه درخواستی دارند و امضای توافقنامه با اتحادیه اروپا برای مردم چه سودی میتوانست داشته باشد؟
مشکل است که پیشبینی کنیم در صورت امضای توافقنامه چه اتفاقی میافتاد. اما مسلماً برخی از این تظاهراتکنندگان فریب خوردهاند، چون به آنها گفته میشود امضای توافقنامه با اتحادیه اروپا میتوانست مشکلات اقتصادی اوکراین را حل و فصل کند، و مردم این کشور میتوانستند آزادانه به کشورهای اتحادیه اروپا سفر کنند و مسائلی از این قبیل. بنابراین سطح انتظارات آنقدر بالا رفت که مردم تصور کردند این توافقنامه میتوانسته به همه آنها کمک کند، که البته واقعیت غیر از این است، چرا که منطق حکم میکند که این توافقنامه خاص با اتحادیه اروپا منجر به افزایش قیمتها و بالا رفتن نرخ بیکاری در اوکراین میشده است. تنها ممکن بود بعد از چندین سال اوضاع تغییر کند.
عجیب است که مردم اوکراین فریب این تبلیغات را خوردند، چون دارند وضعیت کشورهای منطقه بالتیک و سایر کشورهایی را میبینند که به اتحادیه اروپا پیوستهاند و اکنون با مشکلات جدی در قیمتهای داخلی، اقتصاد و اشتغال روبهرو شدهاند. بنابراین مخالفان دولت مردمی را شوراندند که از وضعیت سطح زندگی، حقوق ماهیانه، و فساد برخی مقامات دولتی ناراضی بودند، و در نتیجه اعتراضات را به تظاهرات سیاسی تبدیل کردند و از رئیسجمهور و دولت خواستند تا استعفا دهند. آنچه اکنون میبینیم در حقیقت کودتایی است که با حمایت و حتی بنا به اطلاعات جدیدتر تأمین بودجه توسط اتحادیه اروپا و آمریکا در جریان است.
این خود به صراحت نشان میدهد که اتحادیه اروپا که ادعا دارند جهت توسعه کشورهای اروپایی میکوشد، اکنون دارد جنگی داخلی در اوکراین به راه میاندازد، تنها به این خاطر که این کشور موقتاً و نه حتی برای همیشه، تصمیم گرفته مذاکرات با بروکسل را متوقف کند و گزینههای دیگر پیش روی خود را بررسی نماید.
مشرق:دلیل اصرار و تلاش اتحادیه اروپا برای امضای توافقنامه با اوکراین چیست؟ آیا به دنبال کاهش نفوذ روسیه هستند و یا مستقیماً در اوکراین منافعی دارند؟
دلایل زیادی وجود دارد که اتحادیه اروپا میخواهد اوکراین را تحت نفوذ خود بیاورد. اولاً، این اتحادیه با مشکلات جدی اقتصادی مواجه است. صرفنظر از هر چه که آمار رسمی این اتحادیه میگوید، تنها دلیل زنده ماندن اقتصاد اتحادیه اروپا این است که پولهای تازه چاپ میکنند، مثل همان کاری که آمریکا انجام میدهد. اما همچنان با مشکلات بسیار بسیار جدی در کشورهای کوچکتر و اقتصادهای ضعیفتر خود روبهرو هستند.
بنابراین اتحادیه اروپا به چند دلیل به اوکراین نیاز دارد. اولاً اینکه این اتحادیه به بازاری برای صادرات کالاهای خود نیاز دارد، که این منجر به تضعیف صنایع داخلی اوکراین خواهد شد. دوماً اوکراین میتواند یک بازار کار برای اتحادیه اروپا باشد، بازاری از نیروی کار کاملاً مجرب، و مسلماً اتحادیه اروپا به این نیروی کار نیاز دارد. البته به این نیروها حقوق کمتری از شهروندان خود اتحادیه اروپا پرداخت خواهد شد.
دلیل سوم هم اینکه کاملاً واضح است که اتحادیه اروپا مدتها است سیاست کاهش نفوذ روسیه در جمهوریهای شوروی سابق را در پیش گرفته است. این به معنای حمله مستقیم علیه روسیه است و مسکو هم این سیاست اتحادیه اروپا را اقدامی علیه منافع خود میداند. و مطمئن باشید پس از آنکه بازیهای المپیک در شهر سوچی به پایان برسد، روسیه موضع خود را در اینباره با قطعیت بیشتری نشان خواهد داد. در شرایط حاضر میبینیم که به دلایل سیاسی و غیره، روسیه از خود صبوری نشان میدهد. البته باز هم موضع خود را درباره اوکراین بیان کرده که اتحادیه اروپا نباید در حل مسائل داخلی این کشور دخالت کند، بلکه اوکراین باید به یک راهحل سه جانبه دست پیدا کند و هم با اتحادیه اروپا و هم با روسیه ارتباط داشته باشد. اما این چیزی نیست که اتحادیه اروپا و معترضانی که تحت حمایت این اتحادیه هستند، بخواهند.
مشرق:با توجه به سفر جان مککین به کیف، به نظر شما نقش آمریکا در تحولات این کشور چیست؟
آمریکا بیشک نقش بسیار پررنگی در اعتراضات اوکراین دارد. همین چند روز پیش بود که دولت اوباما بار دیگر اعلام کرد که از معترضان اوکراینی حمایت میکند. به علاوه، آمریکا از مدتها پیش از آغاز این تظاهرات در امور داخلی اوکراین دخالت میکرد. سناتور جان مککین هم در سفر به کیف علناً اعلام کرد آمریکا نباید تحریمهایش علیه تمام دنیا و به خصوص علیه اوکراین را کاهش دهد، و همچنین تظاهراتکنندگان را به ادامه اعتراضات تشویق کرد. از طرف دیگر سفری آمریکا در کیف هم با سران مخالفان دیدار میکند و هر بار یکی از دیدارها برگزار میشود، تظاهرات در کیف و شهرهای دیگر خشنتر میشود.
بنابراین، بله. آمریکا به وضوح و کاملاً علنی در اوکراین نقش دارد و در امور داخلی این کشور دخالت میکند. از هیچکس هم پوشیده نیست که آمریکا سیاستهای ضدروسی خود را دنبال میکند، نه تنها در اوکراین، بلکه میبینیم در کشورهای سراسر خاورمیانه هم دخالت میکند. و متأسفانه هر بار واشینگتن در کشوری دخالت میکند، آشوب به پا میشود، از مراکش گرفته، تا لیبی، سوریه، پاکستان و بسیاری کشورهای دیگر. به همین دلیل است که آمریکاییها دیپلماتهای خوبی نیستند، بلکه فقط منافع خود را دنبال میکنند و به هیچ وجه به فکر برقراری موازنه منافع نیستند. بنابراین کرملین بسیار از سیاستهای واشینگتن عصبانی است، اما باز تأکید میکنم، به دلیل بازیهای المپیک در حال حاضر سیاست صبوری را اتخاذ کرده است. اما پس از پایان بازیهای المپیک، مواضع مسکو هم بسیار قاطعتر خواهد شد.
مشرق:آیا آمریکا و اتحادیه اروپا با مداخله در اوکراین به دنبال منافع مشترکی هستند؟
بله. منافع آمریکا در تسلط بر اوکراین همان منافعی است که اتحادیه اروپا میبرد. اوکراین کشوری بسیار بزرگ با منابع غنی و کشاورزی گسترده است. و فراموش نکنیم که به محض روی آوردن اوکراین به آمریکا و اتحادیه اروپا هدف بعدی، روسیه خواهد بود. روسیه یکی از غنیترین کشورها در زمینه منابع طبیعی است و مقامات آمریکایی و حتی اروپایی تا به حال بارها اشاره کردهاند که مسکو منابع طبیعی زیادی دارد و باید آنها را با کشورهای دیگر به اشتراک بگذارد. و علناً هم درباره گسترش نفوذ خود در روسیه صحبت کردهاند، همانگونه درباره اوکراین حرف میزنند. بنابراین همه ماجرا درباره گسترش نفوذ و تسلط بر منابع طبیعی کشورها است.
مشرق:کدام کشورها درون اتحادیه اروپا بیشترین نقش را در تصمیمات این اتحادیه درباره اوکراین دارند؟
رهبری اتحادیه اروپا در مجموع، با آلمان همکاری بسیار نزدیکی دارد. آلمان سیاستهای بسیار خصمانهای علیه روسیه دارد. اگرچه در ظاهر خانم مرکل صدراعظم آلمان روابط خوبی با پوتین رئیسجمهور روسیه دارد، اگر به بحران اقتصادی سال گذشته قبرس برگردیم، میبینیم که بانک مرکزی اروپا پول سرمایهگذاران روس را ضبط کرد و خانم مرکل نقش مستقیمی در این ماجرا داشت. این اقدام مستقیماً علیه روسیه و سرمایهگذاران این کشور بود. من در آن زمان به صراحت توصیه کردم که مسکو گامهای کاملاً جدی علیه این سرقت آشکار بردارد و حتی تحریمهایی علیه کمپانیهای آلمانی فعال در خاک روسیه اعمال کند. بنابراین آلمان اکنون سابقهای طولانی در سیاستهای ضد روسی دارد.
نکته قابل توجه اینکه اکنون جنبشها و احزاب ضد اتحادیه اروپا در کشورهای این قاره از جمله ایتالیا، اسپانیا، یونان و کشورهای دیگر تأسیس میشود. در بریتانیا نظرنسجیهای انجام شده نشان میدهد که بسیاری از مردم خواستار خروج از اتحادیه اروپا هستند. مردم اروپا واقعاً از دخالتهای این اتحادیه در امور داخلی کشورهایشان خسته شدهاند. اما آنچه عجیب است اینکه این احزاب همچنان سکوت اختیار کردهاند. حزب استقلال بریتانیا موسوم به یوکیپUKIPمطلقاً درباره دخالتهای اتحادیه اروپا در اوکراین چیزی نمیگوید و عملاً به بروز جنگ داخلی و کودتا در اوکراین دامن میزند. هیچ یک از این گروهها حتی یک کلمه نمیگویند، که به عقیده من نشان میدهد رهبران این احزاب در اهداف خود صادق نیستند، بلکه صرفاً حرف میزنند و اقدامی عملی انجام نمیدهند.
دولتهای اروپایی هم همین موضع را دارند. یا حرفی نمیزنند و یا از اقدامات اتحادیه اروپا حمایت میکنند. بنابراین سیاستهای اتحادیه اروپا بسیار خصمانه شده و دلیل آن هم این است که وضعیت اقتصادی در این اتحادیه آنگونه نیست که به مردم گزارش میدهند. به همین دلیل هم نیاز دارند به اینکه نفوذ خود را گسترش دهند و به دنبال بازار و منابع طبیعی بیشتر و نیروی کار ارزان هستند، و البته بازاری برای صادرات کالاهای آلمان و فرانسه. فرانسه هم از اعتراضات در اوکراین حمایت کرده، اما بیشترین حمایت را آلمان داشته است، چرا که نقش بسیار فعالی داشته و سیاستمداران این کشور به اوکراین سفر کرده و علناً طرف معترضان را گرفتهاند.
من رسماً با مقامات اوکراین مذاکره کرده و به آنها توصیه کردهام که از سازمان ملل درخواست کنند جلسهای در شورای امنیت تشکیل و درباره دخالتهای اتحادیه اروپا، آمریکا و کشورهای دیگر در امور داخلی کیف بحث شود. متأسفانه آقای یانوکوویچ رئیسجمهور اوکراین تصمیم گرفت این کار را انجام ندهد، که به نظر من یک اشتباه بود و باید این کار را میکرد.
مشرق:اخیراً شاهد دخالت اتحادیه اروپا در سایر کشورها نیز بودهایم، مثلاً با اهدای جایزه ساخاروف به مخالفان دولت ایران. کدام کشورهای دیگر اخیراً تحت تأثیر این سیاست اتحادیه اروپا واقع شدهاند؟
به اتفاقاتی که در قبرس افتاد قبلاً اشاره کردم. اما اتحادیه اروپا در امور اعضای خود این اتحادیه هم دخالت میکند. ببینید در یونان چه اتفاقاتی دارد میافتد، در ایرلند، اسپانیا، ایتالیا. ایتالیا هنوز هم در خطر سقوط قرار دارد. بنابراین در کشورهای عضو خود هم دخالت میکند. آخرین مورد این دخالتها را در اوکراین میبینیم، اما نباید دخالتها در مولداوی را از یاد ببریم، کشوری که از سالها پیش تحت نفوذ این اتحادیه بود. پس از آنکه اوکراین توافقنامه با اتحادیه اروپا را امضا نکرد، مولداوی و گرجستان وارد صف پیوستن به این اتحادیه شدند.
در خاورمیانه هم که بهار عربی همه را غافلگیر کرد، بعد از آنکه مقامات آمریکا و اروپا در برخورد با این انقلابها کاملاً شکست خوردند، تلاش کردند تا در دولتهای جدید نفوذ کنند و بیشترین منفعت را از شرایط جدید ببرند. مثلاً در لیبی دیدیم که غرب همه چیز را تحت کنترل خود درآورد، همه منابع طبیعی، نفت، گاز. و اکنون ادعا میکنند که کنترل این کشور را به دست نگرفتهاند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. وضعیت عراق هم همینگونه است، با این تفاوت که این کشور اکنون به یک میدان جنگ تبدیل شده است.
به نظر من آنچه اکنون میبینیم این است که غرب در یک بحران عمیق اقتصادی فرو رفته است، نه تنها اتحادیه اروپا، بلکه آمریکا هم همین وضع را دارد. تلاشهایشان هم برای اینکه نشان دهند دارند اقتصادشان را بازسازی میکنند، بیفایده است. من خود مشاور سابق وزیر اقتصاد روسیه هستم و به عنوان یک متخصص به شما میگویم آمارهای منتشر شده دستکاری و جابهجا میشود تا اینگونه نشان دهد که وضعیت اقتصاد رو به بهبودی است، اما هرگز اینگونه نیست. بحران بدهیها همچنان دارد، هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا بدهکار هستند. بدهیهای شخصی در تمام این کشورها نجومی است و آمار آن دیگر حتی منتشر هم نمیشود، که مردم چه اندازه به بانکها، مؤسسههای اعتباری و دیگر مؤسسات بدهکار هستند.
مثل مدتها پیش، شاهد پرداخت دوباره وامهایی با نرخ سود فوقالعاده بالا هستیم. این بار وامها کاملاً قانونی پرداخت میشود و مردم وادار به پرداخت هزاران درصد نرخ سود میشوند. به نظر من این نسلهای آینده را از بین خواهد برد، چرا که این مقدار بدهی به هیچ وجه قابل قبول نیست. به همین دلیل هم دولتها دارند راه سادهتر را انتخاب میکنند. در کشورهای دیگر دخالت و داراییهایشان را غارت میکنند، از بازار و نیروهای تخصصی آنها بهرهکشی میکنند. به نظر من این روند بسیار خطرناک است و ممکن است به بروز جنگ در اروپا منجر شود. به عنوان مثال اگر اوکراین درگیر جنگ داخلی شود، روسیه ناچار است وارد این کشور شود، کشورهای دیگر مجبور به ورود به این کشور میشوند، غرب احتمالاً دست به دخالت در اوکراین خواهد زد. و همه اینها به بروز بحران ختم خواهد شد.
من تعجب میکنم از اینکه سران اتحادیه اروپا، کاترین اشتون و دیگران، و مشاوران دولتی در بریتانیا، آلمان، فرانسه و همچنین آمریکا متوجه خطراتی نیستند که این سیاستها ایجاد میکند. در سوریه هم میبینیم که اگرچه روسیه تلاش کرده تا از دخالت در این کشور جلوگیری کند، اما بسیاری معتقدند که با از بین بردن سلاحهای شیمیایی، آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا بار دیگر به دنبال دخالت در سوریه خواهند بود. و از آن جایی که دیگر خطر حمله شیمیایی وجود ندارد، میتوانند به سوریه حمله کنند.
این مشکل در همه کشورهای غربی وجود دارد، زیرا سیاستهای این کشورها با توجه به بحران اقتصادی تدوین میشود که در همه کشورهای غربی دیده میشود. البته به مردم این کشورها گفته میشود که وضعیت رو به بهبود است، اما اینگونه نیست. هر اقتصاددان متخصصی به شما خواهد گفت که وضعیت رو به بهبودی نیست. و وقتی کشورهای غربی با مشکلات اقتصادی مواجه میشوند دست به راهاندازی جنگ میزنند، در امور کشورهای دیگر دخالت میکنند. و من به عنوان یک مشاور سابق دولتی عقیده دارم که تنها امیدی که هست این است که چین در سیاست خارجی خود فعالتر شده، و در مواردی مثل سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه از روسیه حمایت میکند. امیدوارم این دو کشور بتوانند با همکاری یکدیگر جهت رسیدن به راهحلهای صلحآمیز در سراسر جهان پیش بروند. چرا که در غیر این صورت، ممکن است به یک جنگ جهانی دیگر برسیم.