گروه بینالملل مشرق- "احسان تقوایی" پژوهشگر مؤسسه ایراس در گفتوگو با خبرنگار بینالملل مشرق در خصوص دلیل شکلگیری بحران اوکراین و نقش کشورهای غربی در این بحران گفت: ریشههای بحران اوکراین را میتوان در دو بعد بررسی کرد. یکی بعد داخلی و سیاست داخلی اوکراین است و دیگری تحولات خارجی اعم از منطقهای و بین المللی.
نقطه عطفی که باعث ایجاد اعتراضات خیابانی و اغتشاشات در اوکراین شد اجلاس "ویلنیوس" در لیتوانی بود که اوکراین و رئیسجمهور آن "ویکتور یانوکوویچ" قرار بود قرارد تجاری با اتحادیه اروپا را امضا کند و به واسطه پیشرفت این قرارداد اوکراین میتوانست به عضویت اتحادیه اروپا دربیاید. البته اتحادیه اروپا برای پذیرش اوکراین شرط و شروطی را از قبل داشت اما اهمیت این کشور برای اتحادیه اروپا باعث شده بود که این اتحادیه از بخشی از خواسته های خود که یکی از آنها آزادی "یکیشینکو" رهبر معارضان بود کوتاه بیاید. دست آخر هم اتحادیه اروپا اعلام کرد که کیف میتواند هر زمان که خواست بدون هیچ پیش شرطی همکاری تجاری خود را با اتحادیه اروپا آغاز کند که در این صورت میتوان گفت مهمترین گام ها در همگرایی اوکراین و اتحادیه اروپا برداشته می شد.
جزئيات ماجراي این قرارداد تجاری میان اوکراین و اتحادیه اروپا چه بود و چرا این قرارداد امضا نشد؟
در اتحادیه اروپا اصطلاحی وجود دارد تحت عنوان "مشارکت شرقی" که طی آن این اتحادیه تلاش می کند کشورهای استقلالیافته از جماهیر شوروی را در قالب متحدان اتحادیه قرار دهد. البته این کار ابتدا با همکاریهای اقتصادی شروع میشود و به مرور به همکاری های سیاسی و در نهایت عضویت این کشورها در اتحادیه اروپا یا همپیمانی آنها با این اتحادیه ختم می شود که یکی از این کشورها گرجستان و دیگری اوکراین بود.
يعني همین سیاست اتحادیه اروپا عملا سیاستی تنشزاست و عملاً با نیت تضعیف موضع روسیه انجام میشود؟
دقیقاً. در روسیه چند رویکرد وجود دارد. گروهی در روسیه معتقدند که روسیه باید به سمت شرق متمایل شود و در قالب پیمان همکاریهای شانگهای، کشورهای آسیایی و جهان اسلام سیاست خارجی خود را توسعه دهد. عده دیگری وجود دارند که غربگرا هستند و گروه دیگری به رهبری "ولادیمیر پوتین" اوراسیاگرا هستند. این گروه اعتقاد دارند روسیه نه شرقی است و نه غربی و روسیه، روس است. آنها معتقد هستند که ما نه اروپایی هستیم و نه آسیایی و ما روس هستیم و کلیسای ارتدوکس را مظهر هویت خود قرار دادهاند.
عدم امضای قرارداد "ویلنیوس" آغازی برای تحولات اوکراین بود. علت بروز اعتراضها در اوکراین یکی مشکلات اقتصادی بود که بعد از بحران اقتصادی در اروپا گریبان اوکراین را هم گرفت و مسأله دیگر فساد در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور باعث مشکلات زیادی شده بود. از طرف دیگر مشکلات سیاسی نیز در اوکراین یکی از دلایل بستر سازی برای رشد اعتراضات شده بود که در رسانهها خیلی به آن پرداخته نشد. "ویکتور یانوکوویچ" از حزب "مناطق" است این حزب با حزب "کمونیست" اوکراین همپیمان یانکوویچ بودند و احزاب دیگر مانند حزب افراطی "آزادی" که نئونازیها و فاشیستهایی که در اوکراین هستند و حزب "میهن" و یا "سرزمین پدری" به ریاست "تیموشینکو" و حزبی دیگر به رهبری "ویتاری کلیچکو" قهرمان سابق بوکس که حزب "ضربه" است که این سه حزب غربگرا بودند اما اینکه نقش غرب در این بحران چگونه بوده است بسیار حائز اهمیت است و شاید بتوان گفت که غرب آغازگر اعتراضات در اوکراین نبود.
البته بازهم میتوان با وجود مواردی که مطرح کردید گفت که غرب آغازگر و مسبب اعتراضها و تحولات در اوکراین بوده است زيرا خواسته اتحادیه اروپا و مفاد قرارداد تجاری این اتحادیه با اوکراین به خودی خود تنشزا هست. بحران اقتصادی همه دنیا را فرا گرفته و مختص به اوکراین نیست و پیشنهاد وسوسهکننده اتحادیه اروپا به کشوری که تلاش میکند خود را از این بحران نجات دهد هرچند ممکن است با این قرارداد نهتنها شرایط را برای این مردم بهتر نکند بلکه اوضاع را بدتر کند ولی مردم را با برای پذیرش این توافق با دولت دچار تنش میکند. البته همانطور که بسیاری از کارشناسان اقتصادی هم معتقدند پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا بیشتر این کشور را به بازار مصرف و ایجاد جامعه کارگری جدید برای این اتحادیه تبدیل میکند. آيا شما با اين نظر موافقيد؟
اتحادیه اروپا احساس میکند که دشمن اولش روسیه است. اتحادیه اروپا و به طور کل غرب یک نگرانی عمده دارد و آن ترس از احیای شوروی است. این ترس از طرح ولادیمیر پوتین در خصوص "اتحادیه گمرکی" که با سه کشور روسیه، قزاقستان و بلاروس آغاز شد که کشورهای ارمنستان و قرقیزستان هم در آستانه پیوستن هستند و اوکراین هم در حال پیوستن به عنوان عضو ناظر بود که این اتفاقات صورت گرفت.
پس می توان نتیجه گرفت پیشرفتهای صورتگرفته در اتحادیه گمرکی یکی از دلایل ایجاد و دامنزدن به این اعتراضها توسط غرب در اوکراین بوده؟
اتحادیه اروپا تلاش می کرد با جذب اوکراین علاوه بر توسعه خود جلوی پیشروی روسیه را بگیرد.
اهميت اتحادیه گمرکی برای اتحادیه اروپا و آمریکا چه بود؟
هدف ولادیمیر پوتین در دور سوم ریاست جمهوریاش در روسیه این بود که یک سری همگرایی را میان کشورهای اوراسیا ایجاد کند و اتحادیهای را در برابر اتحادیه ایجاد کند.
اتحادیهای اوراسیایی در مقابل اتحادیه اروپا؟ آیا این اتحادیه قدرت تقابل با اتحادیه اروپا را خواهد داشت؟
شاید این اتحادیه در ابتدای راه باشد اما با پیوستن کشورهای آسیای میانی و قفقاز این اتحادیه روز به روز گستردهتر می شود ولی باید گفت که این اتحادیه به جای اینکه همگرا با غرب باشند در واقع اتحاد جماهیر شوروی را با نامی دیگر با محوریت روسیه شکل دهند و این چیزی است که غرب به شدت از آن می ترسد. برژینسکی بارها اعلام کرده است که پوتین به دنبال احیای جماهیر شوروی است.
روسیه در سیاست خارجی توانست در سال 2013 ميلادي، موفقیتهای زیادی در خصوص پرونده سوریه، توافقات اقتصادی با چین و پرونده هستهای ایران کسب کند. از طرف دیگر روسیه به دنبال توسعه حضور نظامی خود در منطقه و جهان است و اخیرا وزیر دفاع روسیه اعلام کرده که کشورش به دنبال ایجاد پایگاههای نظامی در کشورهای شرق آسیاست و همین سیاست را با فروش تسلیحات به مصر و عراق دنبال میکند و با فروش سلاح در حال افزایش برد استراتژیک خود در منطقه است.
سیاست فعال خارجی روسیه باعث شد که ائتلاف اتحادیه اروپا و آمریکا به این نتیجه رسیدند که در اوکراین باید جلوی پیشرفت روسیه را بگیرند و مسألهای که باعث شد که غربیها بتوانند در اوکراین جولان بدهند برگزاری المپیک زمستانی سوچی بود که برای برگزاری آن پوتین اعتباری زیادی خرج کرده بود.
وقوع این اعتراض ها درست در زمان برگزاری بازی های زمستانی سوچی بود که برای روسیه هم بسیار اهمیت داشت و هرگونه مداخله روسیه در مسأله اوکراین می توانست با حملات انتحاری در بازی های زمستانی پاسخ داده شود و اعتبار این کشور را برای میزبانیهای آتی مراسم بین المللی خدشهدار کند را دلیلی برای دست داشتن غربی ها در راه اندازی این اعتراض ها قلمداد کرد و گفت که شروع آن برنامهریزی شده بود؟
این هم میتواند درست باشد و باید گفت که هر زمانی غیر از همزمانی این اغتشاشات با بازیهای زمستانی سوچی بود روسیه اجازه گسترش اعتراضات را نمیداد.
نخستین اولویت سیاست خارجی روسیه "خارج نزدیک" است و ورود غرب به کشورهایی مانند اوکراین خط قرمز روسیه است. روسیه در واقع برادر بزرگتر اوکراین محسوب میشود. روابط کشورهای اوکراین و روسیه طوری به هم تنیده شده است که هیچ گاه بدون هم امکان حیات ندارند و نمی توان گفت که روسیه با این کار در حال سلطه یا زورگویی به اوکراین است. در اوکراین جمعیت زیادی از روستبارها هستند که این جمعیت هشت میلیون نفر هستند و 35 درصد از جمعیت اوکراین نیز زبان مادریشان روسی است.
"کریمه" شبه جزیرهای است که قبلاً متعلق به روسیه بوده است ولی در زمان "خروشچف" دبیر اول حزب کمونیست شوروی بود و به دلیل اینکه اوکراینیتبار بود کریمه را اهدا کرد به اوکراین. این منطقه یکی از تفریگاههای مهم روسها به حساب میآید و گورباچف در کریمه بود که متوجه شد که در مسکو کودتا شده است.
پيشبيني شما از تحولات نظامي و پيشروي ارتش روسيه در اوکراين چيست؟
به نظر میرسد که با توجه به حضور نظامی روسیه در اوکراین غربیها بیش از این در اوکراین پشروی نکنند و اوضاع به دلخواه روسیه تغییر کند چون غربیها در پروندههای مختلفی مانند ایران و سوریه با روسیه درگیر هستند و مسأله اوکراین میتواند روی اين همکاریها تأثیر بگذارد.