به گزارش مشرق، "عليشاه موسوي " يکي از اتباع کشور افغانستان که مدتي را در زندانهاي نظاميان آمريکايي در بگرام و گوانتانامو سپري کرده است، در گفتوگو با فارس در کابل، خاطراتي را از اين زندانها بيان کرد که ديگر زندانيان گوانتانامو و بگرام آنها را به زبان نياوردهاند.
شهروند افغان که بيش از 3 سال در زندان نيروهاي آمريکايي بوده است در ادامه خاطرات خود از رسيدن به پايگاه نيروهاي آمريکايي در بگرام ميگويد.
*رفتار در بگرام وحشيانهتر از گرديز بود
اين زنداني آزادشده از گوانتانامو گفت: نمي دانستم مرا به کجا آوردهاند، اما در اولين برخورد آمريکاييها برايم روشن شد که در بگرام هستم.
وي گفت: از همان لحظات اول متوجه شدم جنايتي را که در حق زندانيان بگرام انجام ميدهند، وحشيانهتر از "گرديز " است.
اين زنداني سابق گوانتانامو تصريح کرد: به محض رسيدن به بگرام، چند خارجي با صورتهايي زشت مرا با دست و پايي بسته با صورت به زمين کوبيدند به طوري که خون از بيني و صورتم جاري شد با اين وجود با لگد به سر و صورت من ميزدند.
موسوي اظهار کرد: براي مدتي طولاني در همين وضعيت قرار داشتم تا اينکه 2 نظامي آمريکايي از بازوانم گرفتند و مرا به داخل زندان بردند.
وي با بيان اينکه وي را به سلول انفرادي انتقال دادند، افزود: طول و عرض اين سلول 170 در 70 سانتي متر بود.
موسوي بيان داشت: 24 ساعت بدون آب و غذا سپري کردم تا اينکه پس از اين مدت براي تکميل پرونده و بازجوييهاي اوليه مرا احضار کردند.
*نام من در بگرام 596 بود
وي در حالي که اشک از چشمانش جاري بود، گفت: وقتي مرا به اتاق بازجويي بردند، چيزي را شنيدم و ديدم که شايد تا روز مرگ فراموش نکنم.
اين شهروند افغان آه سردي کشيد و ادامه داد: در وسط اين اتاق نور ميتابيد و فردي که در آنجا نشسته بود مطالبي مينوشت.
اين زنداني سابق گوانتانامو افزود: در وسط اتاق خط قرمز و مربعي شکل را به اندازه 50 در 50 سانتي متر کشيده بودند و من را به طور ايستاده در داخل آن نگه داشتند.
وي گفت: نوري قرمز رنگ اتاق را روشن کرده بود، در اين حال دستهايم را باز کردند و 2 نفر که در 2 طرف من ايستاده بودند دستانم را با قدرت به پشت سرم پيچاندند و همين که به جلو خم شدم با لگدي محکم به پشتم کوبيدند.
موسوي با بيان اينکه يک گوشي را به گوشم زدند که با بودن آن صدا را به خوبي نميشنيدم، گفت: اين کار باعث تضعيف شدن روحيه زندانيان ميشد.
اين شهروند افغان تصريح کرد: اين ترفند براي آن بود که زندانيان هميشه در صحبت کردن جيغ بزنند، زيرا کسي که شنوايي ندارد بهطور طبيعي با صداي بلند صحبت ميکند.
وي گفت: بازجو با صداي بلند سؤالها را مطرح ميکرد و مترجم نيز که يک افغان بود با همين شيوه تکرار ميکرد.
موسوي خاطرنشان کرد: از آن لحظه به بعد گوشي که قدرت شنوايي زندانيان را کاهش ميداد، در گوش ما بود و با چشمان بسته و با صداي بلند به زبان انگليسي جيغ ميزدند: اسمت چيست.
اين شهروند افغان بيان داشت: من فکر ميکردم که آنان نميشنوند، زيرا در گوش من گوشي بود و ناآگاهانه با صداي بلند و به زبان انگليسي جيغ ميزدم: 596. اين نامي بود که آمريکاييها روي هر زنداني گذاشته بودند، به اين معني که من پانصد و نود و ششمين زنداني در بگرام بودم.
*هنگام بازجويي مرا برهنه کردند
وي با گفتن اين جمله که تا زندهام توهين آنان را فراموش نخواهم کرد، افزود: با قيچي همه لباسهاي من را بريدند و برهنه در ميان مربع قرمز نگه داشتند که براي يک افغان و يک مسلمان تحقير و توهيني بيش از اين وجود ندارد.
موسوي افزود: اين لحظه براي من غير قابل تصور بود، زيرا با دستهاي بسته، گوشيهايي که شنوايي را کاهش ميداد و بدن کاملاً عريان در وسط خط قرمز ايستاده بودم.
*بگرام خاک آمريکاست
وي گفت: چيز ديگري را که هرگز فراموش نميکنم، اين بود که به من گفتند: "اينجا خاک ماست و در خاک ما بايد به قانون ما عمل کني "، يعني بگرام خاک آمريکاست و در بگرام قانون آمريکا اجرا ميشود.
اين شهروند افغان تصريح کرد: من از شنيدن اين سخن متاثر شدم و فکر کردم که آيا نتيجه سالها جنگ و جهاد در مقابل روسها همين است، آيا ما زمينه را براي حضور آمريکاييها فراهم کرديم و با جنگ در مقابل روسها در واقع نقشه آمريکاييها در افغانستان را پياده کرديم؟ و يا اين که آمريکاييها، روسهاي ديگري هستند که با زور وارد افغانستان شده اند و آزادي افغانستان به جهاد ديگري نياز دارد.
موسوي خاطرنشان کرد: با اين توهين و اهانت روحيه من خرد شد، توانايي باز کردن چشمانم را نداشتم و نمي توانستم به اطراف خود نگاه کنم.
وي با بيان اينکه در آن لحظه آرزوي مرگ را ميکردم، افزود: آمريکاييها به طور عمد و به منظور خرد کردن شخصيت يک مسلمان اين کارها را انجام ميدادند.
*خرد کردن شخصيت افغانها يکي از اهداف آمريکاييهاست
به گفته موسوي، يکي از اهداف عمده آمريکاييها از زنداني کردن شخصيتهاي جهادي افغانستان اين است که طوري روحيه آنان را تضعيف کنند که کسي جرأت قيام در مقابل آنها را نداشته باشد.
اين شهروند افغان گفت: شکنجه در زندانهاي بگرام و گوانتانامو توسط روانشناسان، پزشکان و نظاميان آمريکايي طوري طراحي شده که افراد پس از آزادي از زندان توان مقابله با آنها را نداشته باشند.
وي گفت: به هيمن دليل در اولين بازجويي، زندانيان را داخل مربع قرمز به طور ايستاده نگاه ميداشتند و به آنان ميفهماندند که اينجا پايان راه است.
موسوي تصريح کرد: يک نظامي آمريکايي که وظيفه بازجويي از من را به عهده داشت، سؤال کرد: آيا ميداني بگرام خاک آمريکا است؟ من گفتم: نه، وي گفت: اينجا آمريکا است و در خاک آمريکا چند "نه " (no) را بايد ياد بگيري.