گروه فرهنگی مشرق - از هنگامی که حماس حکومت را به طور انحصاری در باریکۀ غزه در ژوئن 2007 به دست گرفت، وضعیت اقتصادی این باریکه متحول شد. با آغاز محاصرۀ زمینی، هوایی و دریایی غزه، تلاش برای یافتن راهکارهای لازم برای رویارویی با پیامدهای این محاصره آغاز شد. این امر نه تنها برای رفع فشارهای اقتصادی بلکه با هدف تأمین تسلیحات مورد نیاز حماس- که در سایۀ محاصره و تهدیدات مستمر اسراییل نیاز مبرمی به آن ها داشت- حائز اهمیت بود. در چنین شرایطی، تونل سازی در شهر مرزی رفح گسترش یافت و پس از چند سال، بیش از 1000 تونل دو قسمت مصری و فلسطینی رفح را از زیر زمین به یکدیگر متصل ساخته و محل عبور بسیاری از نیازهای اقتصادی، ساختمانی و تسلیحاتی غزه شدند. فیلم فیلادلفی به ماجراهای یکی از هزار تونلی می پردازد که رفح را به غزه می رساند. و البته وقایع این فیلم در زمان جنگ 22 روزه روایت می شود. به همین بهانه و مضمون متعالی خاصی که در فیلم مطرح می شود با  عزت‌الله جامعی ندوشن (تهیه کننده)، اسماعیل رحیم زاده(نویسنده و کارگردان) سیدمجتبی اسدی پور به گفتگو نشستیم  و از طرح نقدهای خیلی صریح به فیلم ابا نکردیم.
                       
*جناب رحیم زاده با چه رویکردی تصمیم به نوشتن این فیلمنامه گرفتید چون در خصوص تونل های بین رفح و غزه بسیار شنیده بودیم اما پرداختن به رویدادهای مرتبط با این اتفاقات بسیار مشکل بود . مردم در رسانه ها آنقدر که از جنگ 33 روزه شنیده اند و تیتر روزنامه ها شده بود با  وقایع 22 روزه  آشنایی چندانی ندارند.

رحیم زاده: در سال 2008 و 5-4  روز از محاصره غزه  بر اساس خاطراتی که از یک خبرنگار که برای اولین بار ، شبانه و با کمک بچه های گروه حماس با طناب توانسته بود 15 متر وارد این تونل بشود و توضیحاتی در این خصوص داده بود ، در ذهن من جرقه ای زده شد برای نوشتن این فیلمنامه.

از مدیران فرهنگی که شعار  بیداری اسلامی می دهند، توقع داریم/چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی برای فیلمی با مضمون بیداری اسلامی بکند؟/برای پر کردن روزمه این فیلم را نساختیم/اگر الکوثر و شبکه سحر کمک می کردند فیلم بهتری می ساختم/ارشاد و فارابی هم دغدغه بیداری اسلامی نداشتند/هرکس برای ممکلت زحمت بکشد دوست دارم چه احمدی نژاد باشد چه روحانی/ اگر خدا قبول کند بچه حزب اللهی هستم///اماده نیست.
نمایی از فیلم "فیلادلفی"

*برای نگارش فیلمنامه تحقیق میدانی شده بود؟

رحیم زاده: تحقیقات میدانی را از همان لحظه شروع کردم. همه امکانات و همه اطلاعات مورد نیاز من برای نوشتن فیلمنامه در اینترنت موجود بود. همه اطلاعات به روز بود. پس از پایان جنگ هم به مدت 4-3 ماه روی موضوع کار کردم و بعد از عید یعنی در سال 2009 شروع به نوشتن کردم و نوشتن متن هم چند ماه طول کشید.

البته متن اولیه ای که نوشته بودم فیلمنامه ای که فیلم شد، نبود. خیلی مفصل تر و مشروح تر نوشته شده بود. در فیلمنامه  اولیه میزان بودجه ای که صرف فیلم شد را در نظر نگرفته بودم، فقط برای خودم تکلیف می دانستم که این فیلمنامه را به خاطر مردم فلسطین بنویسم و میدانستم که موضوع بسیار خوبی هست. فضای محاصره غزه که مردم فلسطین  در آن به سر می بردند نیاز است که به آن پرداخته شود. قصه اولیه من گستره جغرافیایی ویژه ای داشت و داستان از گذرگاه رفح شروع می شد و موضوع عدم  اجازه عبور مردم را با جزئیات مطرح می کرد . همانجا من شخصیت جاسوس و پاسکال  را در داستان مطرح کردم که خارج از تونل بودند. به تدریج به این سمت آمدم و احمد را وارد داستان کردم که قصد ورود به تونل را دارد و بعد وارد تونل شدم. یعنی بیشتر قصه داخل تونل بود، اما به بیرون از تونل و حتی تا حومه ی غزه هم کشیده شد. 

پس از اتمام فیلمنامه، آنرا به «سیما فیلم» ارائه دادم آنها معتقد بودند بسیار گران تمام خواهد شد و در فاز فعالیت های  سیما فیلم  نیست. به شبکه ی «الکوثر» بردم که کلا کار را بایگانی کردند! یعنی بعد از چندماه تازه گفتند بیایید در مورد کار صحبت کنیم. مقصودشان هم یک کار تلویونی بود چون اعتقاد بر این بود که با توجه به وضعیت جامعه بعید است بتوان سینمایی ساخت. شبکه « سحر » هم جواب روشنی به من نداد. یعنی هر روز یک حرفی می زدند یک روز می گفتند کار می کنیم بعد می گفتند کار نمی کنیم و یا مثلا می گفتند قسمت مربوط به  سربازهای مصری را حذف کن و ...

*در واقع فیلمنامه به تدریج شامل مرور زمان و وقایع مصر شد.  

رحیم زاده: وقتی تصمیم گرفتم فیلمنامه به صورت سینمایی ساخته شود متوجه شدم اصلا مناسب سینما نیست. چون فضای سنگینی بود و فیلمنامه هم اصلا سفارشی نبود. در واقع من برای خودم نوشته بودم. یعنی نه در فارابی کسی را می شناخت و نه حتی در صدا و سیما. صرفا بر اساس تکلیف نوشته بودم. وقتی تصمیم به ورود به سینما گرفتم، عده ای از دوستان که متن را خواندند گفتند کار سنگینی است و مناسب سینما نیست و بعید می دانیم چنین بودجه ای به تو بدهند. حتی توصیه کردند فیلمنامه را در حد فضای تونل کوچک کنم.  
 
*فیلمی که دائما در یک لوکیشن بسته می گذرد و هیچ فضای بازی ندارد امکان سینمایی از آن گرفته می شود  و خود بخود لحن و فرم تلوزیونی پیدا می کند. اینطور نیست؟

رحیم زاده: نه! فیلم « کانال » را دیده اید؟ در آن فیلم همه چیز در تونل می گذرد و وقتی از تونل بیرون می آیند، فیلم به پایان می رسد.

*منظور من این است که وقتی داستان تماما داخل تونل بگذرد، نگرش سینمایی به آن ورود پیدا نمی کند. خودبه خود تبدیل به یک اثر تلویزیونی می شود.

رحیم زاده: من این مسأله را قبول ندارم، به تعریف شما بستگی دارد. فیلم «کانال» هم به صورت سینمایی ساخته شد و فیلم خوبی هم بود. تماما هم داخل تونل بود، در خصوص جنگ جهانی دوم هم بود. اما فیلم کشش هم داشت. اما همان طور که گفتم همه چیز بستگی به امکانات دارد .یک زمانی هست که به شما سفارش می دهند که در این صورت شرایط نگارش و تولید خیلی فرق می کند ولی وقتی سفارشی وجود ندارد، انگیزه ای هم نیست. 

*جناب جامعی برای تولید فیلم تا چه حد دستتان باز بود؟

جامعی: من همیشه دوست داشتم در کارهایی که انجام دادم حداقل یکی دو مورد کار جنگی یا بیداری اسلامی داشته باشم. وقتی آقای رحیم زاده فیلمنامه را به من داد و خواندم، دیدم قصه خوب است و بخش تقریبا متعادلی هم مطرح شده است و اگر امکانات داده شود می توان فیلم را ساخت. ذهنم به سمت بعضی فیلم های ایرانی خودمان رفت که لوکیشن خوبی هم ندارند اما فیلم خوبی ساخته شده است. بحث سینمای تجربی هم مطرح شد. همه دوستان سال هاست در این عرصه ها در حال فعالیت هستند مثلا آقای رحیم زاده تدوین گر و فیلمنامه نویس بسیار خوبی هستند. حتی قبلا فیلم 35 میلیمتری « هشت و نیم » را کار کرده اند و آقای اسد زاده هم بعنوان دستیاری و برنامه ریزی و ساخت تله و ساخت سریال کار کرده  بودند اما قرار بود یک اثر سینمایی تولید شود. من یک برآورد هزینه ای تهیه کردم. 

*برآورد شما چقدر بود؟

جامعی: من گفتم که دو شکل می توان این فیلم را ساخت. میتوانیم با هزینه 900 میلیون تا یک میلیارد تومان بسازیم و یا میتوانیم این فیلم را با 200 میلیون تومان هم بسازیم. اگر 200 میلیونی ساخته شود، صد در صد با شیوه ای که در انتخاب افراد و امکانات پیش خواهیم رفت، ممکن است فیلم سینمایی ما لغزش پیدا می کرد. یعنی همان بحثی که شما مطرح کردید که بیشتر به تله فیلم نزدیک می شود. البته من معتقدم با تمام زحماتی که کشیده شده است، این فیلم به هیچ عنوان تله فیلم نیست. به دوستان در «سینما گسترش» گفتم که به هر میزان هزینه فیلم شود، همان مقدار فیلم بهتری تولید خواهد شد. یعنی اگر بودجه مناسب به فیلم تعلق بگیرد می توانیم خارج از ایران برویم مثلا به سوریه برویم و یا با بازیگرهای عرب این فیلم را بسازیم. اگر با بازیگرهای عرب ساخته می شد صد در صد فرهنگ کامل عربی را نشان می دادیم.

از مدیران فرهنگی که شعار  بیداری اسلامی می دهند، توقع داریم، چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی برای فیلمی با مضمون بیداری اسلامی بکند؟ برای پر کردن روزمه این فیلم را نساختیم///اماده نیست.
نمایی از فیلم "فیلادلفی"

*اتفاقا یکی از ایراداتی که به فیلم وارد است همین مسأله است. اینکه ما راجع به لبنان و فلسطین فیلم می سازیم ولی در آن اصلا فرهنگ عربی وجود ندارد.

جامعی: دقیقا! من هم بر این اعتقاد هستم که اگر وارد آن فضا می شدیم و با بازیگران عرب کار می کردیم حتما بهتر فرهنگ عربی منتقل می شد.

*تحقیقات نویسنده این کار «فیلادلفی» در واقع تحقیقات میدانی نبوده یعنی از روی سرچ اینترنتی انجام شده  به نظر شما می توان آنچه را در تونل های رفح و غزه گذشته است می توان با تحقیقات اینترنتی  به تصویر کشید؟ 

جامعی: در این خصوص آقای رحیم زاده به عنوان فیلمنامه نویس پاسخ دادند که تحقیقات را انجام داده اند. من نمی توانم در خصوص میزان جامعیت تحقیقات صحبت کنم چون زحمت این کار با آقای رحیم زاده بوده است. من فقط به این مطلب اشاره می کنم که در شرایطی که بسیاری از فیلمسازان اصلا به مسأله بیداری اسلامی و مسائل مشابه آن ورود پیدا نمی کنند و با توجه به نیاز جامعه برای چنین تولیداتی، چرا به افرادی که دغدغه ی ساخت و تولید چنین آثاری را دارد از نظر امکانات و بودجه رسیدگی بیشتری نمی شود؟

*مرکز « گسترش سینمای تجربی  » در نهایت چقدر بودجه تعیین کرد؟

جامعی: کل برآوردی که مرکز «گسترش» در خصوص این فیلم کرد 450 میلیون تومان بود. از این مبلغ یک مقدار به عنوان مالیات کسر شد! و پذیرفتند که 60 درصد از این مبلغ  سهم مرکز گسترش باشد و 40 درصد را من به عنوان تهیه کننده بدهم. یعنی کل مبلغ را هم «مرکز گسترش» نپرداخته است. ما با این مبلغ وارد کار شدیم. حتما جلوه های ویژه بصری فیلم را دیده اید. انصافا آقای روانبخش صادقی خوب کار کرده اند. زمانی که من در جشنواره فیلم فجر بودم یکی از کسانی که در این عرصه آگاه و کاردان بود به من گفت: « این همه موش را چطور در فیلم آورید ؟ » این نشان دهنده واقعی بودن آن صحنه است. فیلم ملک سلیمان با آن همه هزینه، جلوه های ویژه اش در خارج از کشور ساخته می شود اما ما این کار را نکردیم. به جوان های خودمان اعتماد کردیم. همین جلوه های ویژه خوبی که در فیلم وجود دارد برای ما هزینه زیادی دربر داشت. ساخت آن تونل حدود یک ماه و نیم طول کشید. هزینه بسیار زیادی داشت. مابقی بودجه هم به دستمزد بازیگران و کارگردانی و ... می رسد. پس هزینه روزمره چه می شود؟ من برای همه بازیگران فیلم احترام فوق العاده ای قائلم ولی از نظر حضور چهره های سینمایی عرض می کنم؛ اگر بودجه مناسبی دراختیار داشتم می توانستم چهره های بهتری انتخاب کنم.
 
*یک نکته ای در خصوص فیلم مطرح است؛ تونل ها و اتفاقاتی که در مصر افتاد و سرکار آمدن اخوان المسلمین، به نظر می رسد اکنون که زمان اکران فیلم فرا رسیده است داستان دچار مرور زمان شده است. اتفاقات حتی از حیث خبری هم برای مخاطب جذابیتی ندارد.

جامعی: این مسأله که دیگر گناه ما نیست.
 
*برای نگاه کردن به یک موضوع بین المللی که در منطقه اتفاق می افتد باید رویکردی اتخاذ کنیم که فیلم ساخته شده ماندگار اما قصه فیلم با وقایعی که که در مصر اتفاق افتاد و سقوط حسنی مبارک، دچار مرور زمان شد.  

جامعی: برخی از فیلمها تاریخ ندارند و ماندگار می شوند ولی آیا همه فیلم هایی که ساخته می شود ماندگار بودند و تاریخ مصرف  نداشتند؟ مسلما نه! آقای رحیم زاده در یک برهه ای از زمان جرقه ای در ذهنشان زده می شود که یک چنین مسائلی وجود دارد. مصر دوران  «حسنی مبارک » شرایطش با امروز فرق می کند. مبارک همان کسی است که هر زمان که اسرائیل راه را بر مردم مظلوم غزه می بندد، او هم برای اسرائیل خودشیرینی می کند و راه را بر مردمی که از این تونل ها استافده می کردند می بست ..

اجازه بدهید حالا که  بحث به حاشیه کشیده شد مواردی را در حاشیه ذکر کنم. عزیزان ما در ارگان های دولتی، زمانی که تصمیم به ساخت فیلمی می گیرند، به برخی از فیلمسازان بودجه های میلیاردی داده می شود. ولی ما حقیقتا مثل مردم غزه، مظلوم واقع شدیم. چرا؟ چون خواستیم عاشقانه کاری انجام دهیم. شما بفرمایید وقتی برای این فیلم با مبلغ 450 میلیون تومان که مبلغی هم بابت مالیات کسر می شود چه اثری می توانید تولید کنید؟ قبول دارم که خیلی از آثار دیگر را با این مبلغ می توان تولید کرد. اما چنین فیلمی حقیقتا نیاز به بودجه بیشتری داشت. هرچند ما ممنون آنها هم هستیم که در همین حد هم کمک کردند. از زحمات آقای آقامحمدیان که در آن زمان لطف کردند متشکریم. ولی بعد از اینکه فیلمی ساخته می شود به طور کلی رهایش می کنند. چه بنیاد سینمایی فارابی مسئول پخش آن باشد و چه «مرکز گسترش» و چه «ارشاد» و ... تبلیغاتی برای اکران فیلم اصلا انجام نمی شود.
 
*شاید این فیلم ها فقط برای پر شدن رزومه ی مدیران ساخته می شوند. و شما نباید تن به این بازی می دادید. 

جامعی: ببینید! یک چیزهایی، «عشق» است. علاقه است. بنظر من وقتی برای غزه و فلسطین در روز قدس اعلام راهپیمایی می شود و من به خیابان می روم صرفا از روی عشق است. فیلمسازی هم که وارد این عرصه ها می شود، از روی عشق کار را پیش می برد و تا حدی که در توان او هست برای کارش مایه می گذارد اما من از مدیران فرهنگی  توقعاتی دارم. از آنمدیرانی که شعار بیداری اسلامی سر می دهند ، توقع دارم. اولا که دو سال قبل باید این فیلم اکران می شد اما همین الان هم که اکران شده چرا بنیاد سینمایی فارابی نباید سینما فرهنگ خود را در اختیار این فیلم بگذارد؟ چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی بکند؟ آیا فیلمی که مربوط به بیداری اسلامی هست آنقدر برای صدا و سیما ارزشمند نیست که تبلیغات انجام دهد؟ فیلم ما هم در رابطه با بیداری اسلامی است. به نظر من فیلم ما با جود ضعف ها و معایبی که دارد اگر تبلیغات مناسبی صورت می گرفت می توانست وضعیت بهتری داشته باشد.

*انتخاب دو کارگردان به چه دلیل بود؟
 
جامعی: اجازه بدهید تمام درد دل هایم را بگویم و بعد به سراغ این موضوع برویم. دل من پر از درد است! زمان اکران این فیلم به گونه ای است که به آن لطمه وارد شده است. در حال حاضر ما 12 تا سینما داریم. سینما آزادی و سینما ملت و سروش به صورت چرخشی اکران می کنند. ببینید ! من تا جایی که در توان داشتم برای اکران فیلم تلاش کردم ولی مرکز گسترش باید خیلی بیشتر از اینها وارد عمل می شد حداقل با بنیاد فارابی مذاکره ای می کرد تا سینما فرهنگ را برای ما بگیرد. از وزارت ارشاد توقع می رفت که با تلویزیون هماهنگی لازم را برای تبلیغات این فیلم انجام دهد. این فیلم در خصوص بیداری اسلامی است اما هیچ کمکی نمی شود. من خودم برای فیلم پوستر زده ام. تیزر را خودمان ساخته ایم!

* متوجه نمی شوم مفهوم بیداری اسلامی کجای فیلم شماست، چون تمام این اتفاقات یعنی قصه تونل و ... در سال 2008 که حسنی مبارک بر سرکار بود روی داد و هنوز اتفاقی در مصر نیفتاده بود پس چرا واژه بیداری اسلامی را  چرا به فیلم الصاق می کنیم،حداقل بنده که وقایع مربوط به منطقه را دنبال می کنم از فیلم شما مفهوم بیداری اسلامی برون نمی تراود؟

رحیم زاده: ما از نظر سیاسی در حال حاضر  با «حماس» دچار مشکل شدیم، ما در فیلم  حماس را مطرح نمی کنیم ولی وجود دارد. در لابه لایه اخبار گفته می شود که گذرگاه همچنان محاصره است و مردم مشکل دارند و رفح عمدتا بسته است و مردم همچنان از طریق تونل ها رفت و آمد دارند. این یک واقعیت است اما به دلیل مشکلاتی که با حماس داریم وقایع را به صورت جزئی منعکس نمی کنیم. اگر دقت کنید اصلا ما راجع به «هنیه» در اخبار نمی شنویم. فقط می گویند «حماس». حتی از «خالد مشعل» هم نام برده نمی شود. چون همه این ها در مقابل سوریه موضع گرفتند و در مقابل حزب الله قرار گرفتند. ولی در تاریخ اینطور نیست که بگوییم مثلا دوره پهلوی تمام شده پس دیگر در آن مورد فیلم نسازیم! باید بسازیم. جزو تاریخ ماست. داستان فیلم هم در یک برهه ای از تاریخ اتفاق افتاده است. یک میلیون و پانصد هزار نفر در جایی بسیار کوچک که در حقیقت می توان گفت پرجمعیت ترین جای دنیاست در محاصره قرار گرفتند، باور نکردنی نیست! این همه جمعیت در یک جای باریک جمع شده و در محاصره قرار گرفته اند. اینکه فیلم مشمول گذر زمان قرار گرفته است را اصلا قبول ندارم. چون بخشی از تاریخ است. 

*همکاری مشترک شما دو کارگردان چطور اتفاق افتاد. شایعه ای هست که آقای جامعی عزیز از این فرصت استفاده کرده تا یک رزومه برای دو کارگردان محترم  فیلم بسازنند تا بتوانند با پشتوانه این فیلم، شروع به ساختن فیلم های دیگر کنند.

اسدزاده: ابتدا عرض کنم که من اصلا قضیه تاریخ مصرف داشتن فیلم را قبول ندارم. یعنی اگر جغرافیای این فیلم را بردارید، همین اتفاق که عده ای از مردم در محاصره افتاده اند و نیاز به کمک دارند در هر جغرافیا و در هر تاریخی می تواند افتاده باشد، می تواند مخاطب داشته باشد. نکته بعدی هم اینکه؛ این فیلم در حد بضاعت های مالی خودش بسیار خوب ساخته شده است.  اما این مسأله که ببیننده ندارد به دلیل عدم تبلیغات مناسب است. خود من هم موضوع اکران را از طریق آقای جامعی شنیدم. نه تبلیغی شده، نه بنری نصب شده، نه جایی در خصوص آن صحبت می شود.  
 
*پس یعنی شما قائل به این مسأله نیستید که اگر فیلمی ساختار خوبی داشته باشد خود بخود از طریق تبلیغ دهان به دهان خود را به مخاطب معرفی و عرضه می کند؟

اسدزاده: چطور ممکن است که فیلمی یک سانس در سینما نمایش داده شود بعد کل جامعه از طریق دهان به دهان از آن آگاه شوند؟ من نمی گویم این فیلم خیلی خوب است یا فروش میلیاردی می توانست داشته باشد ولی در حد خودش خوب و قابل دفاع است.  اما در مورد بحث کارگردانی؛ آقای جامعی پیشنهاد این فیلم را دادند و من فیلمنامه را خواندم و با آقای رحیم زاده صحبت کردم. اصلی ترین مسأله ای که من را به خودش جذب کرد این بود که این فیلم تجربه تازه ای بود که در سینمای ایران اتفاق نیفتاده بود. یعنی داستانی که در تونل اتفاق می افتد. البته بحث فرهنگ عربی و انتقال آن فرهنگ هم وجود دارم و باید با شما کمی مخالفت کنم. من تا به حال دو فیلم عربی کار کردم که پربیننده هم بود اما هیچکدام از آنها هم فرهنگ عربی را منتقل نکردند.

*چه فیلمی یا سریالی ؟

اسدزاده: سریال «وفا» با آقای لطیفی و تله فیلم « زخم زیتون » را با آقای آهنج کار کردم.

*ولی هردوی آنها جذابیت های عامه پسندانه ای داشتند. این جذابیت های عامه پسندانه در قالب درام، تا چه حد در فیلم شما ورود کرد؟

اسدزاده: اصلا جای ورود آن جذابیت های عامه پسندانه در این فیلم نبود. یعنی اینکه مثلا عشقی باشد یا طنزی یا چیزی که مردم بپسندند اصلا در این درام، جا نداشت که بیاوریم. داستان ما در مورد طی کردن یک مسیر پر از موانع برای عده ای از افراد درگیر در این محاصره بود. اصلا در این فیلم بحث رزومه کاری و... نبود. واقعا برای من موضوع فیلمنامه جذابیت داشت و چندان هم برای من با اهمیت نبود که بخواهم سینمایی یا تله فیلم  کار کنم. البته هر کارگردانی دوست دارد سینمایی کار کند ولی برای خودم مهم این بود که موضوع فیلم می تواند تجربه تازه ای در سینمای ایران باشد . اما ما هم در حد بضاعت خودمان کار کردیم. بنابراین انتخاب دو کارگردان اصلا به دلیل پر کردن رزومه و چنین شایعاتی نبود. چون هم آقای رحیم زاده و هم آقای جامعی هر دو رزومه کاری داشتند فقط من باید دنبال این مسأله می بودم که اصلا برای من خیلی مطرح نبود.

از مدیران فرهنگی که شعار  بیداری اسلامی می دهند، توقع داریم، چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی برای فیلمی با مضمون بیداری اسلامی بکند؟ برای پر کردن روزمه این فیلم را نساختیم///اماده نیست.

از مدیران فرهنگی که شعار  بیداری اسلامی می دهند، توقع داریم، چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی برای فیلمی با مضمون بیداری اسلامی بکند؟ برای پر کردن روزمه این فیلم را نساختیم///اماده نیست.
نمایی از فیلم "فیلادلفی"

*چقدر با آقای رحیم زاده اختلاف سلیقه داشتید؟
اسدزاده: مسلما اختلاف سلیقه وجود دارد. مثلا در بحث فیلمنامه یا دکوپاژ کارگردانی یا انتخاب بازیگر ، یا طراحی دکور و لوکیشن و...اختلاف سلیقه داشتیم ولی همواره به نقطه مشترکی رسیدیم. در مواردی که اختلافی هم پیش می آمد آقای جامعی خودشان را کنار می کشیدند و می گفتند شما دو نفر کارگردانید و باید با هم به یک نقطه مشترک برسید. 

*«آی فیلم » که یک شبکه بین المللی هست و مأموریت و رسالت خاصی دارد از فیلمساز داخلی برای ساخت فیلم های بین الملی  با مضامین از جمله بیداری اسلامی و نزدیک شدن فرهنگ عربی به فرهنگی اسلامی - ایرانی فیلم بسازد اما  میلیاردها تومان بودجه صرف بودجه برای ساخت فیلم داخلی می کنند. 

رحیم زاده: امروز این کار را می کنند ولی دوسال قبل این کار را نمی کردند .  
 
*به هر ترتیب شما گفتید شبکه « الکوثر » و « سحر » به فیلمنامه شما بها ندادند و مسلما اگر این شبکه ها حمایت می کردند بسیار فیلم بهتری ساخته می شد. الان شبکه « آی فیلم » برای یک فیلم الکن زمخت داخلی بودجه کلانی می دهد تا ساخته شود که کارکرد داخلی هم ندارد.
 

رحیم زاده: البته من دوباره مشابه چنین فیلمنامه ای نوشتم و پروانه ساخت هم گرفتم. یعنی ناامید نشدم. الان هم با شبکه برون مرزی در خصوص تکفیری ها در حال نوشتن فیلمنامه ای هستم، من به تکلیفم عمل می کنم به حاشیه ها که چه کسی چقدر بودجه می یگرد ندارم .مسئول فیلم و سریال شبکه « الکوثر » به من گفت که نسخه اولیه  فیلمنامه تولید سنگینی دارد  و نیاز است تا شما به خارج از کشور اعزام شوید و با همین حرفها سه ماه من را معطل کردند و در خاتمه گفتند فیلمنامه بایگانی شده است. شبکه « سحر » در ابتدا  گفت ما به شما کمک می کنیم بعد گفتند ما فیلم را می خریم و خودمان تحویلش می دهیم و در خاتمه گفتند ما اصلا بودجه نداریم. ولی واقعیت این نیست. یک سری مسایلی در تلوزیون هست که نمی دانم تا چه حد با آن آشنا هستید...

*بودجه به « اسم » ها داده می شود؟

رحیم زاده: نه ! به « لابی » می دهند. یکی از دوستان ما دو فیلم با همین موضوعات ساخت که یکی در سوریه و یکی هم درست در زمان جنگ 33 روزه در لبنان ساخت. ولی الان یک فیلم عجیب و غریبی ساخته که در جشنواره امسال هم به نمایش درآمد! 

*لابی در تلویزیون یعنی چه؟ چرا مصداقی حرف نمی زنید تا این لابی ها از بین برود؟

رحیم زاده: من خودم تلویزونی هستم باید یک مقدار رعایت کنم! ببینید من هرگز این مسیر لابی را نرفتم اگر رفته بودم الان کلی اسپانسر داشتم. من مسیر بنیاد مستضعفان را رفتم ، دو تا ایمیل به خود مسئول بنیاد زدم . ایشان گفتند می توانید از فلان شرکت به نام « زمزم » به عنوان اسپانسر استفاده کنید. من با مسئول روابط عمومی زمزم صحبت کردم گفتند اگر دستورالعمل به ما بدهند ما به شما پول می دهیم. ولی به هرترتیب این اتفاق نیفتاد و دست مابرای تولید بهتر خالی ماند . من و آقای جامعی هر دو به بنیاد «حمایت از مردم فلسطین» مراجعه کردیم ، یک NGO  خاص برای حمایت از مردم فلسطین است است . در خصوص فیلمنامه صحبت کردیم و کارشناس آنها به نام « روی وران » تصویب کرد. اما سه ماه یا شاید بیشتر ما را بازی دادند. در واقع از ما توقعی داشتند که نمی شد برآورده کرد.
 
*چه توقعی داشتند؟

رحیم زاده: این را هم نمی توانم بگویم. ولی ما را بازی دادند. حتی یک تلفن ساده در جهت حمایت از ما نزد. مثلا به فرض به آقای دارابی زنگ بزنند که چنین فیلمی هست از ایشان حمایت کنید. حتی در جشنواره جایزه ای هم نگرفت!

جامعی: حرف‌هایی که در دل من هست از گفتن شان واهمه ای ندارم. من بارها گفته ام که عاشق کشورم هستم. عاشق اسلام هستم و به کارهایی که در خصوص اسلام است علاقمندم. منتها همینطور که شما به آقای رحیم زاده گفتید آیا در اثر عدم حمایت ها ممکن است دلسرد شوی و آقای رحیم زاده هم در پاسخ گفتند: « نه چون تکلیفم را انجام داده ام»، من هم ممکن است همین جواب را به ظاهر بدهم اما نه! در واقع دلسرد می شوم. بعضی از دوستان که شنیدند من قصد ساخت چنین فیلمی را دارم با من تماس گرفتند که حوصله داری سراغ چنین موضوعاتی می روی؟ من گفتم : « این اعتقاد من است . » گفتند: « یک زمانی در اوایل انقلاب ممکن بود برای تماشای چنین فیلمی که در مورد غزه ساخته شده جلوی سینماها صف بکشند اما الان این اتفاق نمی افتد. ممکن است کار زمین بخورد. » گفتم: بخاطر علاقه و اعتقادم این کار را انجام می دهم. واقعا اگر صرفا علاقه نبود مگر دیوانه بودم 40 درصد از هزینه را تقبل کنم، آنهم با تمام سختی هایش. بعضی از دوستان می گویند: ما فیلم می سازیم و هزینه می کنیم و پول خودمان را در تولید در می آوریم. یعنی اگر موقع اکران هم سود نکرد ، نکرد! من چه سودی در تولید فیلم می توانم دربیاورم؟
 
*پس شما از این تابلوهای ارزشی دستتان نگرفتید که بروید دنبال سود در تولید؟!

جامعی: اصلا این خصلت را ندارم. رشته تحصیلی من، کارگردانی تئاتر است. تئاتر هم زیاد کار کرده ام. از سال 1366 هم وارد سینما شده ام. فیلمهایی تهیه کرده ام، بازیگری کرده ام، مدرس دانشگاه هستم، سینما تدریس می کنم. اما هرگز دنبال حاشیه نبودم. متأسفانه گاهی جامعه ما، حاشیه را می پذیرد. حالا من در مقابل آقای ایکس که تازه دو سال وارد این عرصه شده است و بودجه های کلان به او داده می شود، سریال گردن کلفت به او داده می شود چه فرقی دارم؟ این افراد از کجا آمده اند. من صرفا چون اسم ندارم، دنبال حاشیه نبودم و خودم را بزرگ نکرده ام نباید اینگونه با من برخورد شود؟ می خواهم یک اشاره کوچک به جشنواره امسال بکنم. وقتی فیلمی در خصوص غزه ساخته می شود و قصد روشنگری در خصوص یک واقعه تاریخی برای مردم را دارند باید حمایت شوند.

*چند درصد تهیه کنندگان هستند که ذهن شان درگیر کار کردن در خصوص چنین مسایلی است؟ 

جامعی: من فکر می کنم بسیار انگشت شمارند . تنها کسانی به شدت عاشق دین و اعتقادات اسلامی خودشان هستند دغدغه کار در چنین عرصه هایی را دارند.

*امریکایی ها مرزهای دموکراسی شان را در کشورهایی نظیر افغانستان و ایران جستجو می کنند و بر اساس همین اعتقاد فیلم های میلیتاریستی بسیاری در چرخه هالیوود می سازنند. برخی معتقدند این نگرش خیلی رادیکال است که ما مرزهای اسلامی خودمان را در فلسطین و لبنان جستجو کنیم و دائما در مورد مفهوم جهانی مقاومت فیلم بسازیم، آیا واقعا این نگرش رادیکال است؟

جامعی: از نگاه من ، نه!

*از نگاه شما چطور آقای رحیم زاده؟

رحیم زاده: ببینید ما مرز مقاومت خودمان را در آن جا جستجو می کنیم یعنی ما جنگ خود را از آنجا شروع کردیم و به سمت مرزهای خودمان نیاوردیم. ما با عراق در یک مرز بودیم. تجربه شد که جنگ را آنطرف عراق ببریم. ما با اسرائیل مشکل داریم تجربه شده که از سمت سوریه مرز خود را تعیین کنیم و نه از سمت خودمان  و مقاومت را از آنجا آغاز  کنیم . تجربه هشت سال دفاع مقدس به ما یاد داد ، که در خارج از مرزها برای دفاع از مرز خود تلاش کنیم. الان مرز ما مرزهای لبنان و سوریه است. برای همین است که تا این حد به آن بها می دهیم.وباید در این حوزه فیلمهای داستانی بسیاری بسازیم.

ببینید! وقتی از موضوعی بدمان بیاید به هیچ عنوان خوبی آن کار را نمی بینیم. مثلا « فیلادلفی» ! یعنی هیچ نکته مثبتی ندارد؟ حداقل 10 دقیقه از فیلم خوب نیست؟ کسانی که کینه ای امتیاز می دهند، کاملا چشمانشان را به روی فیلم بستند. حتی جلوه های ویژه فیلم را ندیدند.
 
*خیلی از بچه های حزب اللهی، نسبت به کلیت فیلم شما  نگاه خوبی نداشته و ندارند. فکر می کنید دلیل این موضوع چیست؟

اسدزاده: من خیلی موافق این حرف نیستم. چون با تماشاچی هایی فیلم را دیده ام که اصلا من را به عنوان کارگردان این فیلم نمی شناختند و موضع و نگاهشان نسبت به فیلم خیلی هم خوب بود. اما اشکالی که وارد می کردند این بود که جاهایی از فیلم ، قصه ندارد یا ریتم کندی دارد و خسته کننده است . بنابراین به هیچ عنوان نمی توان گفت فیلم زیر متوسطی است.  بنظرم تا اواسط فیلم خیلی هم خوب پیش رفته است و اتفاقات خوبی می افتد . اینکه جاهایی  ریتم فیلم کند می شود به این دلیل است که فیلم یکنواخت است و در تونل اتفاق می افتد. شاید دلیل اینکه عده ای از مخاطبان نپسندیدند این باشد که سطح سلیقه مردم عوض شده است. در واقع اینگونه فیلم ها را نمی پسندند و فیلم هایی را می پسندند که پشت سر هم در آن اتفاقی رخ بدهد و ریتم تند و پر ماجرایی باشد. فیلم ما ماجرا محور نیست که درام یا عشقی در آن شکل بگیرد. اینکه منتقدین یا مردم در خصوص فیلم موضع منفی دارند به  این دلیل است که در واقع سینمای ما سطح سلیقه و ذائقه مردم را عوض کرده و به سمت قصه پردازی و فیلمهای طنز و ملودرام کشانده است. 

جامعی: من یک نکته ای عرض کنم! اگر خدا قبول کند یک بچه حزب اللهی هستم! البته اگر خدا قبول کند  از اول زندگی در یک خانواده مسلمان بزرگ شده ام. والدین من با سینما رفتن من مخالف بودند . و بعد هم با انقلاب همراه شدم. و هنوز همان دیدگاه را دارم. من بعنوان یک فرد ، وقتی به قصه ی این فیلم نگاه می کنم با نگاه یک بچه مسلمان نگاه می کنم. فیلمی که دردی را از جامعه مسلمین بیان می کند. اینکه چرا مردم غزه  در فیلم نمی توانند از مرز رد شوند و اگر فردی بخواهد در عروسی خواهرش در آن سوی مرز برود، نمی تواند و باید چنان سختی هایی را در گذشتن از تونل تحمل کند تا به آن سوی مرز برود. یک بچه مسلمانی که تمام این دردها را در فیلم می بیند به نظرم در همین حد باید خوشحال باشد که فیلمسازی این درد را به تصویر کشیده است. البته ضعف هایی هم دارد که قابل گفتن است.  آقای رحیم زاده بعد از این کار ، فیلمنامه ی « شب منامه » را نوشت و من بسیار خوشحال بودم که در خصوص انقلاب بحرین که برادران شیعی ما هستند می خواهم فیلم بسازم. 

*در بیداری اسلامی حرف برای گفتن بسیار است اما بودجه و فضا برای کار در این خصوص نیست. پس بخشی از مسئولین ما در خصوص این مسائل صرفا شعار می دهند. 

جامعی: همینطور است. صد در صد شعار می دهند. 


از مدیران فرهنگی که شعار  بیداری اسلامی می دهند، توقع داریم، چرا نباید تلویزیون تبلیغات وسیعی برای فیلمی با مضمون بیداری اسلامی بکند؟ برای پر کردن روزمه این فیلم را نساختیم///اماده نیست.
نمایی از فیلم "فیلادلفی"

*بحرین که تا این حد به ما نزدیک است واین همه مدت از رشد یک انقلاب شیعی گذشته است اما همه ی حرف ها در حد شعار باقی مانده و کسی کاری انجام نمی دهد . در صورتی که باید با رویکرد مستحکم تری با این قضایا برخورد شود.  
 
جامعی: آدم هایی که برای مملکتم صادقانه زحمت می کشند را دوست دارم. چه آقای احمدی نژاد باشد و چه آقای روحانی. چرا مردم عاشق حضرت امام (ره) و عاشق رهبر معظم انقلاب هستند؟ برای اینکه صداقت را در کلام امام (ره) و رهبری می بینند.  فیلمنامه « شب منامه » در خصوص انقلاب بحرین ، راجع به شیعه است. حالا من این فیلمنامه را به کجا باید ببرم؟ فیلمنامه را به حوز هنری بردم. وظیفه ی حوزه هنری چیست؟ اگر من که فرد گمنامی هستم اما فیلمنامه ای راجع به انقلاب بحرین با خودم آورده باشم آیا نباید استقبال کنند ؟!

*حوزه هنری چطور برخورد کرد؟

جامعی: فیلمنامه را رد کردند.  
اسدزاده: « فیلادلفیا» را هم رد کردند.
 
*استدلال حوزه هنری در رد فیلمنامه چه بود؟

جامعی: استدلالی نیاوردند فقط گفتند نمی توانیم.

*به نظر شما دغدغه حوزه بیشتر داخلی است یا خارجی؟

جامعی: در کلام، هم دغدغه های داخلی و هم خارجی دارند . ولی از فیلمنامه من حمایت نشد. فیلمنامه را به بنیاد فارابی بردم . فارابی فیلمنامه را خواند و گفت امکان ساخت آن نیست. پس من به کجا مراجعه کنم؟ امثال من و آقای رحیم زاده خواستیم در خصوص بحرین فیلم بسازیم و در حد خود تلاش کنیم ولی چه کسی حمایت می کند؟ فقط انگشت شما افرادی هستند که مثل آقای شورجه ، چنین دغدغه هایی داشته باشند. البته آقای شورجه حداقل می تواند بودجه های خوبی بگیرد.

اسدزاده: ما که نه بودجه داشتیم و نه تبلیغات مناسب.

جامعی: من می بینم که اگر زمان تولید فیلم بیش از دو ماه به طول بینجامد باید تمام زندگی ام را خرجش کنم. پس سعی می کنم زودتر تمام کنم و با عجله بسازمبرای همین آسیب هایی به فیلم وارد می شود.

رحیم زاده: من یک نکته عرض کنم؛ فیلمنامه « شب منامه » را به حوزه هنری دادیم که قبول نکرد و به بنیاد فارابی دادیم که آقای لشکری پور این فیلم را رد کرد. حتی به من گفتند بروید پیش آقای علایی یا آقای شمقدری. من خودم شخصا فیلمنامه را به آقای میرعلایی دادم . ایشان گفتند من پیگیری می کنم اما هیچ اتفاقی نیفتاد . موضوع این است که مسئولین ما دغدغه ی ساخت چنین کارهایی را ندارند. « فیلادلفی » نشان داد که مسئولین دغدغه ساخت چنین موضوع مهمی که 2 سال پیش رخ داده را ندارند. اصلا نگران نیستند که اگر رد کردند شما بتوانی بروی از او شکایت کنی یاآنرا را رسانه ای کنی.اما  با رسانه ای شدن چه اتفاقی برای آنها می افتد؟ هیچ! حوزه هنری خیلی راحت می گوید فیلمی مثل « فیلادلفی » را کار نمی کنم، « شب منامه » را کار نمی کنم. پس چه فیلم هایی را کار می کند؟ اصلا نگرانی از بابت تصمیمات خودش ندارد . برایش مهم نیست. زمانی که سیف الله داد فیلم « بازمانده » را با تمام امکانات ساخت همه مسئولین از رفقای او بودند و توانست به راحتی در سوریه و با دستان باز کار کند. از ارتش سوریه استفاده کرد، قطار آورد و ... بخاطر اینکه آن ها بودجه به او دادند ولی ما که نه رفیق داشتیم و نه امکانات ، فقط خدا را داشتیم. آیا واقعا اگر بدون هیچ بغضی نگاه کنید جلوه های ویژه خوب نیست؟ اصلا دو تا پلان خوب هم ندارد؟ موضوع این است که بغض وجود دارد. موضوع این است که غزه مطرح شده است.



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۷:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    0 0
    چرا انقدر غلط املایی در متن وجود دارد؟
  • ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
    0 0
    فیلمی در پیتی دیگری که پول بیت المال را هدر دادند و جیب خود را پر کردند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس