بر این اساس این نمایندگان که از طیفهای مختلف سیاسی از جمله احزاب شاخص کمونیستی و همچنین حزب روسیه متحد یعنی حزب حاکم و وابسطه به ولادیمیر پوتین رییس جمهور کنونی این کشور می باشند، طی تنظیم یک سند هفت صفحه ای از دادستانان روسیه درخواست نموده اند تا در مورد نقش گورباچف، در سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 میلادی تحقق به عمل آورده و نقش وی را در این رابطه بررسی نماید.
این نمایندگان بر این باورند که گورباچف و بعضی دیگر از رهبران آن زمان شوروی، با پیروی از سیاست های ایالات متحده و فشارهای غرب و با قبول جدا شدن و صدور مجوز جهت استقلال جمهوریت هایی که اتحاد جماهیر را تشکیل می دادند، قوانین و خواست مردمان اتحاد جماهیر شوروی را که یک ابرقدرت جهانی محسوب می شدند، زیر پا گذاشته و اسباب ذلت این جامعه و اعمال جنایتکارانه را در این اتحادیه فراهم ساخته اند.
این نمایندگان بر این باورند که اعطای جایزه یصلح نوبل، توسط غرب به گورباچف در سال ۱۹۹۰ میلادی، به جهت تقدیر از این اقدام جنایتکارانه ی او در زمینه فروپاشی شوری و حذف ابر قدرتی و به ذلت کشاندن مردم این اتحادیه در جهان بوده است.
در مجموع اگر چه این اقدام نمایندگان دومای روسیه جزیی از بروز و بالا گرفتن فضای ناسیونالیستی در این کشور، متعاقب بازگشت شبه جزیره کریمه محسوب می شود؛ اما باید توجه داشت که ازاله ی اقتدار و اسباب به ذلت کشاندن یک ملت به هر نحو و شکل ممکن در حافظه ی تاریخی یک جامعه باقی مانده و خواهد ماند.