گروه تاریخ مشرق - ابوعلی حسن بن حسن بصری معروف به ابنهیثم، ریاضیدان، فیزیکدان و منجم معروف سده چهارم هجری قمری است. او در 354 قمری در بصره به دنیا آمد ولی از تاریخ درگذشت وی اطلاع دقیقی نداریم. بیشتر اطلاعاتی که درباره او وجود دارد مربوط به سه قرن پس از او است. ابنهیثم در آثار لاتینی قرون وسطا به آونتان، آوناتهان و آلهازن معروف است.
* از دربار تا دیوانگی!
ابن هیثم نخست در دربار آلبویه در بصره شغل دیوانی داشت اما از آنجا که به کارهای علمی علاقهمند بود خود را به دیوانگی زد تا او را عزل کنند. پس از آن، مدعی شد که با ساختن ساختمانی روی رود نیل میتواند جریان آب رودخانه را تنظیم کند و طرح آن را برای حاکم مصر فرستاد. حاکم مصر در آن زمان «الحاکم بامرالله» بود که با شنیدن این خبر وی را به مصر فراخواند و خود به استقبال او در بیرون قاهره رفت و ابنهیثم را همراه گروهی از مهندسان به مرز جنوبی مصر رهسپار کرد. ابنهیثم که فکر میکرد آب رود نیل از سرزمینهای مرتفع به مصر وارد میشود، در بین راه با دیدن وضعیت رودخانه نیل و آثار و بناهای قدیم مصری که بر اساس طرحهای دقیق هندسی ساخته شده بود، به اجرای طرح خود شک کرد؛ زیرا به این نتیجه رسید که اگر چنینی کاری ممکن بود مصریانِ باهوش با آن همه شاهکار، بسیار زودتر از وی اقدام میکردند.
بررسی ارتفاعات جنوبی آسوان او را به یقین رساند و با یأس به شکست خود نزد خلیفه اعتراف کرد. خلیفه نیز به جای اینکه وی را به کارهای علمی بگمارد به وی شغل دیوانی داد. او نیز به اجبار آن را قبول کرد اما پس از مدتی از ترس خلیفه و از بیم جان دوباره تظاهر به دیوانگی کرد. خلیفه نیز دستور مصادره اموال او را صادر کرد و دستور داد وی را در خانهاش زندانی کنند و فردی را برای مراقبت از وی گماشت. بدین ترتیب ابنهیثم تا مرگ خلیفه خانهنشین شد و پس از آن دست از تظاهر برداشت و اموال خود را پس گرفت و باقی عمر را به تدریس و تالیف و نسخهبرداری از کتابهای علمی مانند «اصول اقلیدس»، «مجسطی بطلمیوس» و «کتب متوسطات» پرداخت.
صفحه نخست از نسخه لاتین کتاب المناظر ابنهیثم
* جایگاه علمی و روش پژوهش ابنهیثم
در فهرستنویسیها، 92 اثر به او منسوب داشتهاند که 55 اثر آن اکنون موجود است. آثار به جامانده از ابن هیثم در ریاضیات، نورشناسی در فیزیک و نجوم نقش بسیار مهمی در پیشرفت علم داشت. علاوه بر اینها، ابنهیثم از قوانین نظری و امور کلی پزشکی نیز آگاهی داشت هرچند کار پزشکی انجام نمیداد. ابنهیثم در روزگاری به سر میبرد که اوج شکوفایی دانشمندان اسلامی بود. او را میتوان سرآمد و پیشرو دانشمندان تجربی و اهل آزمایش نام برد.
او در پژوهشهای نورشناسی خود، آزمایش و مقایسه انجام میداد و در اثباتهای ریاضی خود از روش استقراء، مثال و مقایسه استفاده میکرد. در واقع میتوان گفت او نخستین کسی بود که روش استقراء را به کار برد و حتی در به کارگیری آن از فرانسیس بیکن هو جلوتر بود و دیدی عمیقتر و وسیعتر از او داشت.
این تصویر ابنهیثم را به نمایندگی از «عقل» و عقلگرایی
و گالیله را به نمایندگی از «حس» و حسگرایی نشان میدهد.
ابنهیثم در بین دانشمندان و خاورشناسان اروپایی جایگاه خاصی داشته است. اروپائیان آثار علمی او را بررسی کرده و با شگفتی، تواناییهای علمی او را تحسین کردهاند. تا پایان سده نوزدهم او را بیشتر به سبب کارهایش در نورشناسی میشناختند اما با بررسیهایی که افرادی چون ویدمان، زوتر، شوی، شرام و مصطفی نظیفبک بر آثار ریاضی وی کردند آشکار شد که وی مبتکر حل تعدادی از مسائل دشوار ریاضییات، بهویژه در حجمهای مخروطی است و مسائل دشوار مثلثات را نیز از راههای هندسی بهخوبی حل کرده است.
* نگاه انتقادی و نوآوریهای ابنهیثم
ابنهیثم گرچه نخست پیرو ارسطو بود، با بررسیها و پژوهشهای دقیق در علوم ریاضی و فلسفه از اعتقاد نخستین خویش بازگشت و با شیوه علمی خود از اعتبار علمی ارسطو کاست و همواره در آثار خود تلاش میکرد تا پیوندی بین نظریات ارسطو و ریاضیات کاربردی در نجوم و نورشناسی کهن برقرار کند. تا جایی که با آزمایشهای علمی پیاپی و کارهای پژوهشی خود اقدام به نوشتن کتابی با عنوان «الشکوک فی کتاب المجسطی» کرد. او در این کتاب تفاوتها و تناقضهای بین دو اثر نجومی بطلمیوس یعنی المجسطی و الاقتصاص را بیان کرد و نظریههای دقیقتری ارائه داد. همینطور کوشید تا در اثر خود «هیئة العالم» آنچه را بطلمیوس گفته کامل کند و در واقع باید گفت تحول دانش نجوم در غرب مدیون این کتاب است.
قضیه اینهیثم
همچنین بیان نظریه «سیارات نو» جز تکرار نظریه ابنهیثم نبوده است. پژوهشهای وی درباره «نور ماه» نیز نخستین تلاش در پژوهش و تحقیق علمی فیزیک نجومی است و او کتاب «ضوءالقمر» را به توضیح درباره آن اختصاص داد. در واقع برای نخستین بار در تحقیق نور ماه از روش «اتاق تاریک» استفاده کرد و این خود نشاندهنده جایگاه علمی او در روش پژوهش طبیعت است.
ترجمه لاتین کتاب «المناظر»
* شاهکار «المناظر»
مهمترین کتاب ابنهیثم «المناظر» نام دارد. او در این کتاب معتقد است که اجسام منیر از خود نور دارند و اجسام غیرمنیر نور خود را از اجسام منیر میگیرند و همچنین اجسام را به شفاف و کدر تقسیم و بیان کرد که اجسام شفاف نور را از خو دعبور میدهند یا آن را منتقل میکنند در حالی که اجسام کدر نور را در خود نگه میدارند و اگر هم نوری از خود میتابانند، تا هنگامی این وضع پایدار است که مورد تابش یک جسم تابان قرار گیرند. علاوه بر اینها، وی معتقد بود که «رنگ» هم مانند نور، واقعی است ولی با آن تفاوت دارد و در آخر با آزمایش نشان میدهد که رنگ همیشه همراه نور و آمیخته با آن است و بدون وجود نور به چشم نمیآید.
تشریح ساختمان چشم اثر ابنهیثم در کتاب المناظر
تشریح ساختمان چشم
از کارهای دیگر او تشریح ساختمان چشم است. وی با دقتی بسیار ساختمان چشم را چنان تغییر میدهد که با توضیح وی درباره دید سازگار باشد و پس از آن نظریه خود را درباره دید و علت دیدهشدن اجسام بیان میکند. برخلاف پیشینیان او بر آن بود که نور از اشیاء به چشم میرسد و علت دیده شدن اجسام همین موضوع است.
قوانین بازتاب
او در قسمتی دیگر از کتاب المناظر خود به بیان قوانین بازتاب میپردازد و برای این کار از مشاهدات تجربی خود در آیینهها بهره میگیرد و در آخر، ساخت ابزاری مسی را توضیح میدهد که با استفاده از آن میتوان بازتاب آینههای تخت، کروی، استوانهای، کوژ و کاو را اندازهگیری کرد.
شکست نور
آخرین فصل المناظر به شکست نور اختصاص دارد که با اجرای آزمایش و بیان آن، نتایج آزمایشهایش را در هشت قاعده بیان میکند که این قواعد بیشتر شامل روابطی بین زوایه تابش و زاویه انحراف است. ولی آنچه از توضیح وی درباره شکست نور به دست میآید این است که وی به دنبال قانون برای شکست نور نبود، ولی کارهای او نقش بسزایی در تاریخ علم شکست نور داشت. روش او مورد توجه ریاضیدانانی چون ویتلو، کپلر و دکارت قرار گرفت، به طوری که دکارت قانون سینوسها را باکمک آن روش به دست آورد.
* ابنهیثم و عکاسی: مفهوم اتاق تاریک
اثر دیگر وی «مقالة فی صورة الکسوف» است. این مقاله اهمیت بسیاری دارد، زیرا نشان میدهد که ابنهیثم نخستین فردی بوده است که از مفهوم اتاق تاریک استفاده کرد و در مورد انتقال مستقیم نور و تابش نور و رنگ از اجسام درخشان مجاور آنها سخن به میان آورد. این مقاله در سال 1910 میلادی در سالنامه عکاسی منتشر شد.
شهرت ابن هیثم در نجوم به سبب تالیف «مقالة فی هیئة العالم» است. این کتاب تنها نوشتهای در قرون وسطاست که به اروپا رسیده است. او در این کتاب قصد دارد هم مفاهیم را خوب توصیف کند و هم مسائل را از نظر ریاضی بهخوبی تفهیم کند. در واقع چنین کاری را پیش از او کسی انجام نداده بود. ابن هیثم تلاش میکند با توصیف دقیقی از همه حرکات اجرام سماوی، گزارشی کامل و روشن ولی غیرفنی از نظریه بطلمیوس درباره سیارات بیان کند و همین نکته راز محبوبیت این کتاب در قرون وسطاست.
* از دربار تا دیوانگی!
ابن هیثم نخست در دربار آلبویه در بصره شغل دیوانی داشت اما از آنجا که به کارهای علمی علاقهمند بود خود را به دیوانگی زد تا او را عزل کنند. پس از آن، مدعی شد که با ساختن ساختمانی روی رود نیل میتواند جریان آب رودخانه را تنظیم کند و طرح آن را برای حاکم مصر فرستاد. حاکم مصر در آن زمان «الحاکم بامرالله» بود که با شنیدن این خبر وی را به مصر فراخواند و خود به استقبال او در بیرون قاهره رفت و ابنهیثم را همراه گروهی از مهندسان به مرز جنوبی مصر رهسپار کرد. ابنهیثم که فکر میکرد آب رود نیل از سرزمینهای مرتفع به مصر وارد میشود، در بین راه با دیدن وضعیت رودخانه نیل و آثار و بناهای قدیم مصری که بر اساس طرحهای دقیق هندسی ساخته شده بود، به اجرای طرح خود شک کرد؛ زیرا به این نتیجه رسید که اگر چنینی کاری ممکن بود مصریانِ باهوش با آن همه شاهکار، بسیار زودتر از وی اقدام میکردند.
بررسی ارتفاعات جنوبی آسوان او را به یقین رساند و با یأس به شکست خود نزد خلیفه اعتراف کرد. خلیفه نیز به جای اینکه وی را به کارهای علمی بگمارد به وی شغل دیوانی داد. او نیز به اجبار آن را قبول کرد اما پس از مدتی از ترس خلیفه و از بیم جان دوباره تظاهر به دیوانگی کرد. خلیفه نیز دستور مصادره اموال او را صادر کرد و دستور داد وی را در خانهاش زندانی کنند و فردی را برای مراقبت از وی گماشت. بدین ترتیب ابنهیثم تا مرگ خلیفه خانهنشین شد و پس از آن دست از تظاهر برداشت و اموال خود را پس گرفت و باقی عمر را به تدریس و تالیف و نسخهبرداری از کتابهای علمی مانند «اصول اقلیدس»، «مجسطی بطلمیوس» و «کتب متوسطات» پرداخت.
صفحه نخست از نسخه لاتین کتاب المناظر ابنهیثم
* جایگاه علمی و روش پژوهش ابنهیثم
در فهرستنویسیها، 92 اثر به او منسوب داشتهاند که 55 اثر آن اکنون موجود است. آثار به جامانده از ابن هیثم در ریاضیات، نورشناسی در فیزیک و نجوم نقش بسیار مهمی در پیشرفت علم داشت. علاوه بر اینها، ابنهیثم از قوانین نظری و امور کلی پزشکی نیز آگاهی داشت هرچند کار پزشکی انجام نمیداد. ابنهیثم در روزگاری به سر میبرد که اوج شکوفایی دانشمندان اسلامی بود. او را میتوان سرآمد و پیشرو دانشمندان تجربی و اهل آزمایش نام برد.
او در پژوهشهای نورشناسی خود، آزمایش و مقایسه انجام میداد و در اثباتهای ریاضی خود از روش استقراء، مثال و مقایسه استفاده میکرد. در واقع میتوان گفت او نخستین کسی بود که روش استقراء را به کار برد و حتی در به کارگیری آن از فرانسیس بیکن هو جلوتر بود و دیدی عمیقتر و وسیعتر از او داشت.
این تصویر ابنهیثم را به نمایندگی از «عقل» و عقلگرایی
و گالیله را به نمایندگی از «حس» و حسگرایی نشان میدهد.
ابنهیثم در بین دانشمندان و خاورشناسان اروپایی جایگاه خاصی داشته است. اروپائیان آثار علمی او را بررسی کرده و با شگفتی، تواناییهای علمی او را تحسین کردهاند. تا پایان سده نوزدهم او را بیشتر به سبب کارهایش در نورشناسی میشناختند اما با بررسیهایی که افرادی چون ویدمان، زوتر، شوی، شرام و مصطفی نظیفبک بر آثار ریاضی وی کردند آشکار شد که وی مبتکر حل تعدادی از مسائل دشوار ریاضییات، بهویژه در حجمهای مخروطی است و مسائل دشوار مثلثات را نیز از راههای هندسی بهخوبی حل کرده است.
* نگاه انتقادی و نوآوریهای ابنهیثم
ابنهیثم گرچه نخست پیرو ارسطو بود، با بررسیها و پژوهشهای دقیق در علوم ریاضی و فلسفه از اعتقاد نخستین خویش بازگشت و با شیوه علمی خود از اعتبار علمی ارسطو کاست و همواره در آثار خود تلاش میکرد تا پیوندی بین نظریات ارسطو و ریاضیات کاربردی در نجوم و نورشناسی کهن برقرار کند. تا جایی که با آزمایشهای علمی پیاپی و کارهای پژوهشی خود اقدام به نوشتن کتابی با عنوان «الشکوک فی کتاب المجسطی» کرد. او در این کتاب تفاوتها و تناقضهای بین دو اثر نجومی بطلمیوس یعنی المجسطی و الاقتصاص را بیان کرد و نظریههای دقیقتری ارائه داد. همینطور کوشید تا در اثر خود «هیئة العالم» آنچه را بطلمیوس گفته کامل کند و در واقع باید گفت تحول دانش نجوم در غرب مدیون این کتاب است.
قضیه اینهیثم
ترجمه لاتین کتاب «المناظر»
* شاهکار «المناظر»
مهمترین کتاب ابنهیثم «المناظر» نام دارد. او در این کتاب معتقد است که اجسام منیر از خود نور دارند و اجسام غیرمنیر نور خود را از اجسام منیر میگیرند و همچنین اجسام را به شفاف و کدر تقسیم و بیان کرد که اجسام شفاف نور را از خو دعبور میدهند یا آن را منتقل میکنند در حالی که اجسام کدر نور را در خود نگه میدارند و اگر هم نوری از خود میتابانند، تا هنگامی این وضع پایدار است که مورد تابش یک جسم تابان قرار گیرند. علاوه بر اینها، وی معتقد بود که «رنگ» هم مانند نور، واقعی است ولی با آن تفاوت دارد و در آخر با آزمایش نشان میدهد که رنگ همیشه همراه نور و آمیخته با آن است و بدون وجود نور به چشم نمیآید.
تشریح ساختمان چشم اثر ابنهیثم در کتاب المناظر
تشریح ساختمان چشم
از کارهای دیگر او تشریح ساختمان چشم است. وی با دقتی بسیار ساختمان چشم را چنان تغییر میدهد که با توضیح وی درباره دید سازگار باشد و پس از آن نظریه خود را درباره دید و علت دیدهشدن اجسام بیان میکند. برخلاف پیشینیان او بر آن بود که نور از اشیاء به چشم میرسد و علت دیده شدن اجسام همین موضوع است.
قوانین بازتاب
او در قسمتی دیگر از کتاب المناظر خود به بیان قوانین بازتاب میپردازد و برای این کار از مشاهدات تجربی خود در آیینهها بهره میگیرد و در آخر، ساخت ابزاری مسی را توضیح میدهد که با استفاده از آن میتوان بازتاب آینههای تخت، کروی، استوانهای، کوژ و کاو را اندازهگیری کرد.
شکست نور
آخرین فصل المناظر به شکست نور اختصاص دارد که با اجرای آزمایش و بیان آن، نتایج آزمایشهایش را در هشت قاعده بیان میکند که این قواعد بیشتر شامل روابطی بین زوایه تابش و زاویه انحراف است. ولی آنچه از توضیح وی درباره شکست نور به دست میآید این است که وی به دنبال قانون برای شکست نور نبود، ولی کارهای او نقش بسزایی در تاریخ علم شکست نور داشت. روش او مورد توجه ریاضیدانانی چون ویتلو، کپلر و دکارت قرار گرفت، به طوری که دکارت قانون سینوسها را باکمک آن روش به دست آورد.
* ابنهیثم و عکاسی: مفهوم اتاق تاریک
اثر دیگر وی «مقالة فی صورة الکسوف» است. این مقاله اهمیت بسیاری دارد، زیرا نشان میدهد که ابنهیثم نخستین فردی بوده است که از مفهوم اتاق تاریک استفاده کرد و در مورد انتقال مستقیم نور و تابش نور و رنگ از اجسام درخشان مجاور آنها سخن به میان آورد. این مقاله در سال 1910 میلادی در سالنامه عکاسی منتشر شد.
شهرت ابن هیثم در نجوم به سبب تالیف «مقالة فی هیئة العالم» است. این کتاب تنها نوشتهای در قرون وسطاست که به اروپا رسیده است. او در این کتاب قصد دارد هم مفاهیم را خوب توصیف کند و هم مسائل را از نظر ریاضی بهخوبی تفهیم کند. در واقع چنین کاری را پیش از او کسی انجام نداده بود. ابن هیثم تلاش میکند با توصیف دقیقی از همه حرکات اجرام سماوی، گزارشی کامل و روشن ولی غیرفنی از نظریه بطلمیوس درباره سیارات بیان کند و همین نکته راز محبوبیت این کتاب در قرون وسطاست.