در حالی که سال 93 از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، سال «فرهنگ، اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شده و در این باره لازم است همه، هر کس که کاری میتواند و خدمتی از دستش ساخته است چه در مباحث تئوریک و تبیینگرایانه و چه به ویژه در ابعاد اجرایی و عملی، انجام دهد، در عرصه ورزش نیز باید برای تحقق عملی این شعار، اهالی ورزش از مدیران ارشد آن گرفته تا رسانهها و تماشاچیان و علاقهمندان و ... خود را موظف و مسئول بدانند و برای سروسامان دادن به ورزشی که بدون تعارف سروسامان لازم را ندارد و عمدتا به علت عدم رعایت اصول علمی و کارساز مدیریتی از اقتصاد و فرهنگ بیمار و آزاردهنده، در رنج و محنت است، همه هنر و تلاش و همت خود را به کار گیرند. اصلاح وضعیت نه چندان خوشایند حاکم بر ورزش که بیش از هر چیز در روابط اقتصادی افسار گسیخته آن و همچنین وضعیت فرهنگی و اخلاقی نامناسب آن نمود پیدا کرده و سرانجام بر «کیفیت ورزش» اثر گذاشته و نزول آن و پشت کردن تماشاگر را باعث شده، بیش از هر چیز به عزمی همه جانبه و مدیریتی خستگیناپذیر و جهادی وابسته است.
این بدون تعارف بزرگترین نیاز امروز ورزش ماست و ما خوشبختانه پیش از این بارها در این باره تذکر داده و ضرورت برطرف ساختن این نیاز را به مسئولان امر یادآوری کردهایم. البته آنچه در این گیرودار کمتر- و یا اصلا!- با آن روبرو شدیم، گوش شنوا و ارادهای برای برطرف کردن این نیاز بزرگ ورزش بوده است. مسئولان ورزش ما در سالهای اخیر تحت تأثیر القائات عمدتا رسانهای به ویژه از نوع صدا و سیمایی آن چنان در چنبره نتیجهگرایی و افزودن بر آمار و ارقام و تعداد مدالها و پیروزیها و... اسیر و گرفتار شده بودند که امثال این حرفها و تذکرات را اصلا نمیشنیدند یا اگر میخواستند بشنوند، کسانی که منافع خود را در تداوم حیات ورزشی با اقتصاد افسارگسیخته و فرهنگ هرهری مسلکی میدانستند، (همان زورگیرانی که وزیر ورزش در مصاحبه اخیر از آنها یاد کرده است) به لطائفالحیل مانع میشدند و این فرصت را از آنان سلب میکردند و ... بگذریم، مجال کوتاه است و سخن بسیار. کلام کوتاه تکرار حرف همیشگی است کاری که سالهاست و تاکنون بارها و بارها به اسم تغییر و تحول انجام شده- ورزش ما، ورزش مستعد ما، این ورزشی که از لحاظ سرمایههای مادی و انسانی همه چیز دارد برای حرکت کردن در مسیر بزرگی و رسیدن به حق خود در عرصه قهرمانی و بالاخره برای تحقق اهداف خود که منطبق با اهداف انقلاب بزرگ و تاریخی کشورمان است، با این راه و روشی که در پیش گرفته، موفق نخواهد شد.
باید طرحی نو در انداخت و راه و روش تازهای در پیش گرفت. برای استفاده از داشتههایی که اشاره شد و تاکنون بلااستفاده مانده یا به درستی از آن استفاده نشده و حتی آن را نفله هم کردهایم، فراتر از تغییر آدمها و آمدن و رفتن افراد، باید «افکار» را عوض کرد. باید بر آن مدیریتی اعمال شود که حکایت از اراده مصمم و عزم جزم و تدبیر نماید، مدیریتی که آن را «جهادی» مینامند. بارها نوشتهایم در ورزش ما به علت فقدان این گونه مدیریت و حاکم بودن مدیریت «کمیت محور» و نتیجهگرا، کارهای اساسی و معطل مانده بسیار فراوان است. کارهایی که «اصل» و «متن» ورزش را میساختهاند، اما تاکنون نادیده گرفته شده و به مسائل فرعی حاشیهها پرداخته شده است و امروز خیلی از مشکلات ریز و درشت ورزش اعم از فنی یا فرهنگی پیآمد معطل ماندن و انجام نشدن آن کارهای اساسی و اصولی و زیربنایی است.
اشتباه بزرگتر هم این است که ما به جای پرداختن به علتها و برطرف کردن آنها در بند «معلول»ها گرفتار شویم، به کارهای سطحی و روبنایی که حالت «مُسّکِن» دارد و نه درمان اساسی روی آوریم. برای اینکه حرفمان ملموستر و عینیتر شود به مسائل اخیر که درباره وضعیت مالی باشگاه پرسپولیس و فهرستی که رقم قرارداد بازیکنان و کار فنی و ... این تیم و میزان دریافتی و ... آنها را نشان میدهد، اشاره میکنیم. اینکه این فهرست چقدر سندیت دارد و ... موضوع بحث ما نیست، کارکرد عمده انتشار این لیست این بود که اولا نشان دهد در این فوتبال بیکیفیت و از نظر فنی نزول کرده، چه پولهایی هزینه میشود، و حرف از چه مبالغی برای یک فصل بازی کردن و کار کردن و... مطرح است و ثانیا معلوم میدارد که بعضیها که همیشه به ویژه به هنگام توجیه اشتباهات و ضعفهای خود، از همه طلبکار هستند، و انصافا همیشه هم طلبکار نیستند و حداقل بعضی جاها در عین بدهکاری و مقصر بودن نقش طلبکار را بازی میکنند و... اما کارکرد مهمتر و پنهان این لیست، به واقع هشداری است به همه، به ویژه مسئولین ورزش که به جای پرداختن به مسائل حاشیهای به سراغ مسائل اصلی بروند، و به جای درگیر شدن با معلولها شجاعانه و جهادی به قلب مسائل و علتها بزنند.
حرف و حدیثهای پیش آمده صرفنظر از اینکه نیت انتشاردهندگان آن چه بوده و چیست، و آیا مثلا اگر تیم پرسپولیس فاتح بازی راه آهن میشد و آن حرفهای بعد از بازی پیش نمیآمد باز این لیست منتشر میشد و ...؟ به ما نهیب میزند که تا وضع از این بدتر نشده، تا کاملا دیر نشده، برای انجام یکی از کارهای معطل مانده ورزش که علتالعلل اکثر قریب به اتفاق مشکلات تیمهای پرطرفدار و لاجرم حاشیهدار ورزش و فوتبال ماست، آستین همت بالا بزنیم و برای برطرف کردن آن مدبرانه و جهادی عمل کنیم، علتی که حداقل سالهاست و به ویژه طی یک سال اخیر آن را زیر ذرهبین برده ایم و معطل ماندن آن را هرگز به صلاح ورزش ندانسته است و تحت عنوان «بلاتکلیف بودن دو تیم پرطرفدار و ریشهدار کشورمان از لحاظ مدیریت و نحوه اداره» از آن نام برده است، بارها نوشتهایم، هشدار دادهایم این نحوه مدیریت و اداره، هرگز در شأن و جایگاه این دو باشگاه و هواداران میلیونی آن نیست و خوب است هر چه زودتر سازمان اداره کننده ورزش به عنوان متولی و صاحب این دو باشگاه این دو تیم را از این بلاتکلیفی مدیریتی نجات بخشد.
اگر قرار است این تصدیگری ادامه پیدا کند، شکل روشن و شفافی از هر لحاظ به ویژه از نظر مسائل مالی و بودجه و ... به خود بگیرد، اگر نه، سازمان متولی ورزش قادر به اداره این دو باشگاه و پاسخگویی به توقعات هواداران پرشمار آنها نیست، راه و چاره دیگری مثل واگذاری به بخش خصوصی و ... بیندیشد و ... اما همانطور که گفته شد مسئولان ورزش در دورههای مختلف چنان در پی نتیجهگیری و سبقت گرفتن از یکدیگر برای کسب مدال و پیروزی و مقام بودند که اصل و ریشه را رها کرده و ... برای رسیدن به هدف خود دست زدن به هر حربهای را مباح میدانستند و ... این مخارج و هزینهها و پولهای بیحساب و کتاب آن هم از کیسه بیتالمال که امروز فقط یک مورد آن مطرح شده-و برای ما هرگز هم جای تعجب و حتی تازگی ندارد- نتیجه آن بیتوجهیها و غافل شدن از مسئولیتها و اصل کار و عدم رعایت اصول علمی و مدیریتی چون اصل نظارت، کنترل و حمایت به موقع و... بالاخره مشغول شدن به مشغولیتها و امور هیجانآور زودگذر است و... خوشبختانه مدیریت جدید ورزش اقداماتی را جهت سروسامان دادن این دو تیم از لحاظ مدیریتی و خارج کردن آنها از بلاتکلیفی اشاره شده، آغاز کرده که امیدواریم علیرغم همه مقاومتها و سنگاندازیهایی که از جانب جریانات و افرادی که ورزش با حساب و کتاب را نافی منافع خود میدانند، (همان زورگیرها! و زیادهخواهان) به کار خود تا رسیدن به مقصد قاطعانه و جهادگونه ادامه دهد.
سخن آخر اینکه اگر قرار است ورزش ما در مسیری حرکت کند که در شأن این مردم است، ورزشی که کیفیت داشته باشد، از لحاظ فنی و فرهنگی قابل احترام و در میادین جهانی آبروداری کند و فراتر از آن پیامآور «حرفهای تازه» باشد، روزی باید به روش حاکم خاتمه بخشید و ترمز این روند افسارگسیخته را کشید. همین امروز میتواند روز موعود باشد، روزی که مسئولان ورزش فارغ از حاشیهها و مشغولیتها و دل بستن به نتایج زودگذر و کمکارها و غفلتهای خود را در سایه آمار و ارقام پنهان کردن و... کارهایی را که سالهاست در ورزش ما معطل و روی زمین مانده در اولویت کاری خود قرار دهند و با انجام آن اساس، ریشه و ساختار ورزش را اصلاح کنند، این روز هر چقدر عقب بیفتد، پیآمدهای منفی آن چه از لحاظ فنی و چه از نظر فرهنگی و اخلاقی بدتر از وضع امروز و لاجرم اصلاح امور سختتر خواهد شد و ...
محمد سعید مدنی(مدیر مسئول کیهان ورزشی)