به گزارش مشرق، روز گذشته تلویزیون عربستان اعلام کرد که ملک عبدالله بن عبد العزیز پادشاه این کشور با درخواست شاهزاده بندر بن سلطان برای کناره گیری از ریاست دستگاه اطلاعاتی عربستان موافقت کرد و سپهبد «یوسف الادریسی» را به عنوان جانشین وی برگزید.
کناره گیری بندر از سمت کلیدیاش در دستگاه اطلاعاتی عربستان دوباره نگاهها را به دالانهای هزار توی قدرت در عربستان سعودی متوجه کرد. در این میان نگاهی به کارنامه بندر بن سلطان در طی سالها گذشته خالی از لطف نیست. این شاهزاده سعودی که در مرداد سال 1391 همزمان با اوج گیری بیداری اسلامی و پس از غیبتی چند ساله از صحنه قدرت در عربستان طی حکمی از سوی عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان به عنوان رئیس اطلاعات عربستان به جای شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز منصوب شد، این پست با حفظ سمت قبلی بندر به عنوان دبیر شورای امنیت ملی عربستان به وی اعطا شده است.
بررسی سوابق فعالیت های بندر بن سلطان به عنوان یک مهره کلیدی آمریکا در ساختار سیاسی دولت پادشاهی سعودی و مسئول هماهنگی گروههای تروریستی سلفی در منطقه نشان از خطرناک بودن تصمیم ریاض در این انتصاب داشت و نشان می داد که آل سعود ، عزم جدی برای مقابله با محور مقاومت در منطقه و همچنین جلوگیری از انتقال موج بیداری اسلامی به این کشور از طریق مقابله در خارج از مرزها با این انقلاب ها دارد.
هرچند بعدها سران سعودی با پی بردن به نقشه های ماجراجویانه بندر بن سلطان چه در داخل عربستان و چه در منطقه از قدرت گیری وی جلوگیری کردند و پادشاه این کشور پس از ناکامی وی در سوریه و رشد غیرقابل کنترل گروههای تروریستی افراط گرا مجاب شد تا با کناره گیری بندر از ریاست دستگاه اطلاعاتی عربستان موافقت کند.
در همین زمینه رسانهها در ماه فوریه خبر دادند که پرونده سوریه به دلیل نارضایتی آمریکا از اقدامات بندر بن سلطان از وی گرفته شده است که این مسئله میتواند این مسئله را تقویت کند که بندر بنا بر ادعای سعودیها به دلیل بیماری از قدرت کنار نرفته بلکه اشتباهاتش در سوریه به ویژه ماجراجویی در بحران شیمیایی الغوطه الشرقیه که تلاشی بود تا ورود آمریکا به باتلاق سوریه را تسهیل کند و همچنین ناتوانی نیروهای تحت امر بندر در تقابل با ارتش سوریه کاخ سفید و سران سعودی را مجاب کرده که او را کنار بگذارند به ویژه اینکه کنار رفتن بندر با دو حادثه همزمان بود یکی سقوط کامل القلمون به عنوان اصلی ترین پایگاه تروریستها در حومه دمشق و دیگر سفر باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به ریاض.
زندگینامه
بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود در ماه مارس سال 1949 متولد شد. وی بین سالهای 1983 تا 2005 به عنوان سفیر عربستان در آمریکا فعالیت میکرد، شاید بتوان گفت که هیچ سفیر عرب یا شاید هیچ سفیری تا به حال به اندازه شاهزاده بندر وابسته به واشنگتن نبوده است. بندر به مدت 23 سال سفیر عربستان سعودی در آمریکا بود و در این مدت ارتباطات گستردهای را با نومحافظهکاران آمریکایی و لابیهای صهیونیستی در این کشور برقرار کرده است.
وی در 16 اکتبر 2005 توسط عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه عربستان سعودی به عنوان دبیر عالی شورای امنیت ملی این کشور منصوب شد.بازگشت بندر به عربستان سعودی درست چند هفته قبل از مرگ ملک فهد پنجمین پادشاه عربستان صورت گرفت. به دنبال بازگشت وی به عربستان شایعاتی منتشر شد مبنی بر آنکه بندر در تلاش است تا در دولت جدید منصبی را کسب کند، این در حالی است که کناره گیری وی از سمت سفارت عربستان در آمریکا بنا به "دلایل شخصی" اعلام شد.
بندر بن سلطان در برههای بسیار سعی کرد تا سیاست خارجه عربستان سعودی را در دست بگیرد، اما موفق به انجام این مهم نشد. وی در زمان بیماری ملک فهد شاه سابق عربستان سعودی به این کشور بازگشت، اما در جنگ قدرت پس از مرگ ملک فهد نتوانست به ردهای بالاتر از ریاست شورای امنیت ملی عربستان سعودی دست یابد.
در آگوست سال 2009 روزنامه فایننشال تایمز انگلیس در گزارشی از تلاش امیر بندر بن سلطان برای کودتا در عربستان سعودی خبر داد. به نوشته این گزارش، هدف از این کودتا، تنها کودتای نظامی علیه ملک عبدالله نبوده، بلکه وی قصد داشت تا کل نظام را تغییر دهد، وی در پی این اقدام قصد داشت تا خود قدرت در عربستان را در دست بگیرد. این کودتا قرار بود از پایگاه هوایی ریاض انجام شود.
ارتباطات بندر با غرب و رژیم صهیونیستی
وی در سال 1983 به عنوان سفیر عربستان در آمریکا منصوب شد و به مدت 23 سال این سمت را در دست داشت. بندر در مدت طولانی که مسئولیت سفارت این کشور در آمریکا را بر عهده داشت، با 5 رئیس جمهور آمریکایی، 10 وزیر امور خارجه این کشور، 11 مشاور امنیت ملی، 16 جلسه کنگره آمریکا و صدها سیاستمدار دیگر آمریکایی رابطه برقرار کرده است.
صبری انوشه تحلیلگر مسایل عربستان می گوید که وی نقش مهمی در مناسبات عربستان سعودی با آمریکا دارد و بعد از ایجاد بحران میان روابط دو کشور در پی اتفاقات 11 سپتامبر این بندر بن سلطان بود که توانست این مناسبات را بهبود بخشد. ارتباط وی با لابی صهیونیستی نیز باعث شد تا تغییرات خاصی در رویکرد منطقهای سیاست خارجه عربستان سعودی ایجاد شود.
شاهزاده بندر با چندین رئیس جمهور آمریکایی به ویژه جرج بوش پدر و پسر روابط نزدیکی را برقرار کرد و رابطه وی با جرج بوش پسر به اندازهای نزدیک بود که نام مستعار وی «بندر بوش» شد. به طور کلی هر جایی که آمریکا میخواست تحرکی از خود نشان دهد و نیاز به پول داشت، باید بندر بن سلطان ظاهر میشد چون وی پشتیبان مالی وزارت خارجه آمریکا و منتقل کننده گرایشهای آمریکایی به خاندان پادشاهی آل سعود است . وی طراح یا مجری بسیاری از نقشههای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا بوده است.
شاهزاده بندر تا اندازه ای رابطه نزدیکی با بوش پدر و بوش پسر و اعضای ارشد دولت بوش از جمله جیمز بیکر، دیک چنی و ژنرال کالین پاول برقرار کرد که جزئی از دولت آمریکا محسوب میشد. بندر در دوران سفارت خود به کاخ سفید راه پیدا کرد و گفته میشود که وی اولین سفیر سعودی در آمریکاست که از جزئیات امنیتی وزارت امور خارجه آمریکا مطلع بود.
این نفوذ تا حدى است که باب وودوارد (روزنامهنگار مشهور آمریکایى که نقش اصلى را در افشاى رسوایى واترگیت ایفا کرد) در کتاب «طرح حمله» ادعا مىکند که پرزیدنت بوش پیش از آن که تصمیم خود مبنى بر حمله به عراق را با کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت خود در میان بگذارد، آن را به اطلاع بندر بن سلطان رساند.
اسکات مکلئود رئیس دفتر مجله تایم در قاهره نیز که در بیست و دو سال اخیر به پوشش وقایع خاورمیانه و شمال آفریقا براى این مجله مشغول بوده است، درباره بندر بن سلطان مىنویسد: اگر بگوییم بندر بن سلطان در جهتگیرىهاى خاورمیانهاى سیاست آمریکا به اندازه کاندولیزا رایس نقش دارد، چندان اغراق نکردهایم.
بندر در راضی کردن سریع عربستان برای موافقت با شرکت در مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونیستی نقش اساسی دارد. وی زمینه را برای ورود به مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونیستی که گام اول در عادیسازی روابط بین عربستان و اسرائیل محسوب میشود، موفق شده است. به عنوان مثال در کنفرانس مادرید به رغم اینکه عربستان قرار نبود حاضر شود و تصمیم بر این بود که عبدالله بشاره، نماینده شورای همکاری خلیج فارس در آن شرکت کند، بندر به نمایندگی از عربستان حاضر شد. حضور بندر در این نشست همه اعضای شرکت کننده از جمله رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرد.
همچنین بندر در پیشبرد مذاکرات قرارداد تسلیحاتی یمامه انگلیس با عربستان سعودی در سال 1985 کمک بسیاری کرد.انگلیس پس از امضای قرارداد 80 میلیارد دلاری یمامه برای دلالی در این قرارداد، مبلغ 2 میلیارد دلار به حساب سفارت عربستان سعودی واریز کرد که البته بندر مبالغ واریزی انگلیس را برای استفادههای شخصی به کار برد.
بندر طراح و مجری اقدامات تروریستی منطقه
از سال 2005 به بعد می توان بندر بن سلطان را مجری تمامی طرحهای تروریستی در منطقه دانست که زیر نظر ریاض دنبال شده است، اغراق نیست اگر بگوییم که تمامی گروه های تروریست سلفی در منطقه تحت اشراف مستقیم وی فعالیت می کنند. وی حتی انتصابهای مختلف در سازمان هایی نظیر القاعده را نیز مستقیما خود بر عهده دارد، در همین راستا پایگاه خبری عراقی "براثا " سندی را منتشر کرد که نشان میداد بندر دو سال پیش شخصا فرمانده جدید القاعده در عراق را تعیین کرده و عناصر آن را با سلاح و پول تجهیز کرد.
در این سند دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان سعودی ابوسلیمان را به عنوان جانشین ابوعمر البغدادی و ابوایوب المصری که در عراق کشته شدند، به ریاست گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق که شاخه القاعده در عراق است، انتخاب کرد.
انیس نقاش تحلیلگر مسایل منطقه ای در این زمینه میگوید: اقدامات بندر در حمایت آشکار و پنهان از اعضای گروههای تروریستی منطقه نظیر القاعده برخاسته از سیاست خارجی عربستان سعودی است و وی در این زمینه به عنوان رئیس شورای امنیت ملی این اقدامات را انجام میدهد.
این کارشناس مسایل منطقهای اختلاف افکنی میان شیعه و سنی را یکی از مهمترین اولویتهای بندر در حمایت از گروهکهای تروریستی در منطقه دانست و تاکید کرد که وی به نمایندگی از دولت وهابی عربستان سعی دارد تا ریشههای مقاومت شیعی را خشکانده و مانع از گسترش نفوذ مقاومت منطقه در این کشور شود.
بندر و دشمنی با محور مقاومت
نزدیکی بندر با لابی صهیونیستی و نومحافظهکاران افراطی در آمریکا موجب شده است تا وی خصومتی دیرینه از ایران و محور مقاومت در منطقه در دل خود جای دهد. وی اقدامات زیادی را در راستای دشمنی خود با ایران و محور مقاومت انجام داده است که سازماندهی جریان های تروریستی و افراط گرای اسلامی برای مقابله ایدئولوژیک و نظامی با مقاومت تنها بخشی از این فعالیت هاست.
دست داشتن در ترور عماد مغنیه از فرماندهان نظامی حزب الله لبنان با همکاری سازمان های جاسوسی رژیم صهیونیستی و تلاش برای ترور سید محمد حسین فضل الله مرجع فقید شیعیان در لبنان از دیگر تلاش های وی در راستای سیاست های ریاض در منطقه بوده است. اسناد موجود نشان می دهد که امیر بندر مسئولیت تامین مالی پروژه ترور عماد مغنیه را بر عهده داشته و به نوعی این عملیات را کارگردانی کرده است.
پایگاه خبری المنار در گزارشی نوشت که در سال 2006 خبری از دیدار محرمانه بین ایهود اولمرت نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی و بندر بن سلطان آل سعود، سفیر سابق عربستان در واشنگتن در هتلی در بخش غربی قدس فاش کرده بود که این دیدار در اوج حملات اسرائیل به خاک لبنان و مبارزات حزب الله صورت گرفت.
در این دیدار بندر بن سلطان به اولمرت پیشنهاد داده بود هر چقدر پول برای تامین هزینه جنگ علیه حزب الله می خواهد، می دهد اما جنگ علیه حزب الله را تا سرنگونی این حزب مقاومت متوقف نکند.
بندر بن سلطان پس از آن سرزمینهای اشغالی را ترک کرد تا ماموریتی را که اسرائیل بر عهده وی گذاشته بود آغاز کند و این ماموریت جمعآوری اطلاعات درباره فرمانده نظامی حزبالله با نام عماد مغنیه بود. بندر بن سلطان در این راه عناصر سعودی و غیرسعودی و همچنین شبه نظامیان وابسته به سعد الحریری، رهبر جریان المستقبل و "سمیر جعجع"، رهبر حزب نیروهای لبنانی موسوم به فالانژیست ها را به خدمت گرفته بود و اسرائیل را در جریان اطلاعات درباره عماد مغنیه قرار می داد؛ اطلاعاتی که به اسرائیل در ترور مغنیه در خاک سوریه کمک شایانی کرد.
پایگاه خبری المنار در ادامه نوشت: بندر بن سلطان در ترور عماد مغنیه دست داشت و پس از آن مقامات سعودی با طرفهای زیادی تماس تلفنی برقرار می کردند تا بر نقش عربستان و به طور ویژه بر نقش بندر که دست پرورده سرویس های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی است، سرپوش گذارند.
وی همچنین نقش عمده ای در بحران سوریه دارد، هفته نامه فلسطینی المنار اخیرا فاش کرد که مسئولیت تماسهای ریاض با ترکیه، آمریکا، فرانسه و اسرائیل به منظور ادامه تلاشهای مشترک برای جمعآوری حمایت بین المللی لازم به منظور اجرای عملیات نظامی علیه ارکان قدرت ارتش سوریه با هدف تضعیف کردن آن بویژه یگانهای مسئول حفاظت از پایتخت سوریه در برابر حملات تروریستها را بر عهده دارد.
این هفتهنامه به نقل از برخی منابع فاش کرد که یک هیئت امنیتی و نظامی ترکیه اخیرا با سفر به عربستان سعودی با بندر و برادرش خالد بن سلطان ملاقات کرد و این هیئت در جریان حضورش در ریاض درباره افزایش اقدامات تحریکآمیز و تروریسم علیه ملت سوریه و استفاده از سناریوهای جدید برای ایجاد گسست بین مردم و رهبری سوریه در پرتو شکست سناریوهای توطئه آمیز بحث و گفتوگو کرد.
اوج کار بندر در سوریه پرونده حمله شیمیایی به الغوطه الشرقیه بود به طوری که بتواند با متهم کردن دولت دمشق به این حمله آمریکا را مجاب به ورود نظامی مستقیم به سوریه کند ولی رهبران کاخ سفید و همچنین پارلمان انگلیس با زیرکی دست بندر را در پوست گردو قرار دادند و از حضور در طرح حمله به سوریه سرباز زدند چرا که اوباما همانند بوش قبل از حمله این محاسبه را کرد که فرو رفتن در باتلاق سوریه با طناب سعودیها بدون در نظر گرفتن نقش طرفهای منطقهای و بین المللی چون ایران و روسیه میتواند هزینههای زیادی برای کاخ سفید داشته باشد که همین مسئله خشم ریاض به ویژه بندر را برانگیخت و اوباما هدف حملات لفظی برخی شاهزادههای ارشد و سران سعودی در رسانههای منطقهای و فرا منطقهای قرار گرفت.
در همین زمینه در ماه فوریه رسانهها گزارش دادند که آمریکاییها از عملکرد بندر بن سلطان در سوریه ناخشنود هستند و این پرونده از دست بندر خارج شده است تا در مقابل آمریکاییها نیز جواب ماجراجوییهای بندر را داده باشند و به وی نشان دهند که رفتار دولت اوباما با بوش متفاوت است.
بندر در مصر نیز به شدت فعال بود، وی از یک سو با تامین گروههای جهادی وابسته به القاعده در صحرای سینا سعی در درگیر کردن و تضعیف ارتش مصر به عنوان یکی از قویترین ارتشهای عربی را در نظر داشت و از سوی دیگر تلاش میکرد با متهم کردن حماس به دست داشتن در ناآرامیها در شمال مصر به دنبال تضعیف یکی از شاخههای مقاومت در منطقه بود.
بندر در سرنگونی دولت محمد مرسی مصر هم حضوری فعال داشت و با هدایت رسانههای و مالی زمینه سرنگونی اخوان السملمین در سرزمین فراعنه را فراهم کرد تا با ایفای نقشی دو گانه و بازی پیچده در مصر از یکسو جریان اخوان را در این کشور تضعیف کند، و از سوی دیگر ارتش را هم وارد تقابل با حماس کند تا بتواند منافع استراتژیک عربستان را در منطقه غرب دریای سرخ تامین کند و نظامیان حاکم در قاهره نیز به دلیل وابستگی مالی به ریاض عملاً وادار شده اند که در زمین سعودیها بازی کنند همانطور که اخوانیها وادار به تسلیم مقابل عربستانیها شدند.
همانطور که گفته شد ناکامی بندر در اجرای طرحهای در سوریه و ماجراجویی بی نتیجه وی در بحران شیمیایی الغوطه باعث شد تا وی از پرونده اصلیاش در سوریه کنار گذاشته شود که همین کنار گذاشته شدنش وی را وادار به نوشتن استعفا کرد که این استعفا همزمان با سقوط آخرین پایگاه تروریستها در القلمون و اندکی پس از سفر اوباما به ریاض میتواند دارای پیامهای مهمی برای ناظران باشد.