دستور رسمی پادشاه عربستان سعودی بالاخره بعد از هفتهها به حرف و حدیث های رسانهای در مورد بندر بن سلطان پایان داد. این دستور کوتاه شاه سعودی نه تنها به برگههای متعدد فعالیت های جنجالیترین چهره سعودی ها پایان داد، بلکه افقی جدید در سیاست خارجی عربستان سعودی گشود. افقی که نه از روی انتخاب بلکه به علت شکست پیاپی سیاستهای این کشور در سوریه و عراق و لبنان و برخی دیگر از دولتهای منطقه به اجبار طرف آمریکایی در برابر رژیم سعودی ترسیم شده است.
نکته قابل توجه دیگری که در این اقدام می توان به آن اشاره کرد، این است که برای اولین بار بعد از 38 سال یک فرد از خارج از خاندان سعودی یک پست مهم اطلاعاتی را در اختیار گرفته است، البته این تمام ماجرا نیست، بررسی این اقدام شاه سعودی از منظر رقابتهای داخلی در خاندان حاکم نشان میدهد که با مرگ سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد اسبق شاه سعودی زمینههای کنار زدن شاخه وابسته به وی در قدرت کلید خورده است.
پیش از این خالد بن سلطان معاون وزیر دفاع عربستان سعودی از قدرت برکنار شد و دیروز نیز جغد شوم انزوا بر بام خانه بندر بن سلطان نشست، قرعه بعدی نیز احتمالا به سلمان بن سلطان معاون کنونی وزیر دفاع میرسد که وی نیز باید به نفع یکی دیگر از فرزندان امیر سلمان ولیعهد و وزیر دفاع کنونی کنار برود، این روند میزان ناتوانی شاه عربستان و تاثیرگذاری تصمیمات اطرافیان در اداره امور کشوری را نشان می دهد.
بدیهی ترین و اولین تحلیل که می توان در مورد برکناری بندر بن سلطان ارائه کرد، این است که بندر قربانی شکست توطئههای غربی- عربی در جبهه سوریه شد، توطئهای که در ابتدا تصور میشد ظرف شش ماه بشار اسد را به مسلخ ببرد، با گذشت سه سال و اندی همچنان از جبهه مقابل قربانی میگیرد و بعد از محمد مرسی و شیخ حمد بن خلیفه سران سابق مصر و قطر این بار نوبت به بندر بن سلطان مسئول سابق پرونده سوریه می رسد.
بندر در 23 سال تصدی سفارت عربستان در آمریکا در آزمون وابستگی به واشنگتن موفق خارج شده بود، او مرد مأموریت های پلید و جسورانه بود و به همین علت وقتی قرار شد اهرم استفاده از تروریستهای بین المللی در سوریه تقویت شود، فرمان این اهرم به وی سپرده شد. بندر از تمام توان و برگه های خود در این راستا استفاده کرد تا شاید بتواند دولت سوریه را برکنار کند.
وی که به نفرت از دولتهای ایران و سوریه و تنفر از شخص بشار اسد و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان معروف است، با تمام توان به حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریست های بین المللی از جمله القاعده پرداخت.
ناکارآمدی جریانهای تروریستی تندرو در براندازی اسد، بروز جنگ و اختلاف در میان سران القاعده، شکست طرح انتقال بحران سوریه به لبنان و تغییر راهبرد غرب در کاستن از حجم کمک به عناصر افراطی از جمله دلایلی بود که بعد از یک سال و اندی غرب را به تحمیل سیاست های جدید منطقهای به عربستان سعودی واداشت.
این سیاست که نمود عینی آن در صدور دستور پادشاهی مبنی بر مجرم شمردن اقدامات مبارزان سعودی شامل نظامیان و غیر نظامیان در خارج از این کشور و انتقال پرونده سوریه از دست بندر به محمد بن نایف وزیر کشور عربستان همراه بود، در نهایت باعث شد وی در انزوای سیاسی قرار گیرد و قدرت خود را از دست بدهد.
نفر دوم از سمت راست
نفر اول از سمت راست
نکته قابل بررسی دیگر در سرپرستی یوسف الادریسی است که هیچ سابقه مشخصی از وی وجود ندارد. البته دستور پادشاهی از واژه تکلیف (سرپرستی) برای جانشینی الادریسی در این سمت استفاده کرده و معلوم نیست این سرپرستی در آینده به انتصاب تبدیل شود یا نه. اما با این وجود الادریسی که از 20 ماه گذشته با سه ارتقای ناگهانی وارد فضای رسانه ای کشور شده و تا رتبه ریاست سازمان اطلاعات عمومی عربستان بالا رفت، فردی ناشناس است که رویکردهای وی در تعامل با پرونده های منطقهای مشخص نیست.
این روند باعث ایجاد ابهام در فضای سیاستهای کلی عربستان سعودی در مرحله جدید شده و اقدامات بعدی این کشور در "محیط راهبردی سعودی ها" از پرونده ایران و عراق گرفته تا سوریه و لبنان و مسایل داخلی این کشور در کناره گیری احتمالی ملک عبدالله و برکناری امیر سلمان و رسیدن مقرن بن عبدالعزیز به قدرت در هالهای از ابهام قرار گرفته است.