با علامت داور، مسابقه شروع شد. با هر حرکت "مسعود"، سالن یکپارچه تشویق می شد. مسابقه داشت به نفع "مسعود" جلو می رفت. یکسره کردن مسابقه برایش مشکل نبود. "مسعود" نگاهی به اطراف خود انداخت، همه یکدست طرفدار او بودند. نگاهش از روی صورت پسر بچه ای در کنار تشک کشتی سر خورد. با علامت داور دوباره دو کشتی گیر به سمت هم رفتند. باز نگاهش به همان کودک افتاد. در آن سروصدای تماشاگران، با دقت به فریادهای کودک گوش سپرد: "بابا، بابا، تو برنده میشی، آفرین، آفرین، بزنش زمین" و ...
حالا دیگر مسابقه تمام شده بود و بسیاری از تماشاگران دمغ از سالن خارج می شدند. شاید اصلا برایشان باور کردنی نبود. مسعود؛ با آن همه سابقه و مدال های رنگارنگش، در مقابل یک کشتیگیر عادی شکست خورده بود! اما در این هیر و ویر، آنچه که مسعود را خوشحال می کرد، خندهای از ته دل کودکی بود که پدرش مسابقه کشتی را برده بود.
یاد پهلوان کشتی ایران، شهید دانش آموز مسعود دارابی گرامی باد...
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: شهرستان هرسین
تاریخ شهادت:66/5/22
محل شهادت: سردشت-عملیات نصر7