به گزارش مشرق، تیم ملی ایران در حالی خود را برای چهارمین حضورش در جام جهانی آماده میکند که یک سال پس از این رویداد مهم، باید در جام ملتهای آسیایی حاضر شود که نزدیک به چهار دهه است در آن توفیقی نداشته و آخرین قهرمانیاش در این رقابتها به سال ۱۹۷۶ بازمیگردد.
از سه قهرمانی که ایران در جام ملتهای آسیا کسب کرده، دوتای آن در ۲۹ اردیبهشتماه به دست آمده است؛ روزی که نه تنها یادآور جامهای قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیاست که سالگرد یک جشن بزرگ در خیابانهای تهران و سایر شهرهای ایران هم هست؛ روزی که تیم ملی ایران در آخرین بازی جام ملتهای آسیا، رژیم غاصب صهیونیستی را شکست داد و قهرمان آسیا شد.
بنا بر این گزارش، رقابتهای جام ملتهای آسیا مسابقاتی بود که به همت عبدالرحمان تانکو، رئیس وقت کنفدراسیون فوتبال آسیا در سال ۱۹۵۶ پایهگذاری شد. آن زمان حتی در قاره اروپا نیز رقابتهای جام ملتها برگزار نمیشد و اروپاییها چهار سال پس از آسیاییها به فکر برگزاری این رقابتها افتادند. پس از برگزاری سه دوره نخست این رقابتها ـ که با حضور تیمهایی کمتر از انگستان یک دست برگزار میشد ـ نخستین دوره این رقابتها در سال ۱۹۶۸ در تهران و با حضور ایران، تایوان، هنگ کنگ، برمه و رژیم صهیونیستی در ورزشگاه امجدیه تهران برگزار شد.
سال ۱۹۶۸ تقریبا نخستین دوره رقابتهای جام ملتها بود که با حضور قدرتهای آسیایی و با تعداد بیشتری از تیمها برگزار میشد. برگزاری رقابتهای انتخابی این رقابتها، موجب شد تا پای هیچ تیم عربی به این رقابتها باز نشود؛ اما در غیاب اعراب حاشیه خلیج فارس دشمن خونین آنها، اسرائیل پا به این رقابتها گذاشته بود.
حضور اسرائیل در ایران در قالب این رقابتها، رویکردی دوگانه در فضای عمومی کشور ایران ایجاد کرده بود؛ از یک سو حکومت وقت ایران از همپیمانهای رژیم صهیونیستی در منطقه بود و روابط خوبی با دولت نوظهور یهودیان داشت و از فروش نفت به این کشور هم هیچ ابایی نداشت و در مقابل مردم ایران بودند که حضور تیمی از اسرائیل را در خاک ایران برنمیتابیدند؛ آن هم کمتر از یک سال پس از پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه برابر اعراب.
اما شکست اعراب در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷، به احساسات ضدصهیونیستی میان مسلمانان ایران دامن زد، آنگونه که در بسیاری سخنرانیها در مساجد، رژیم صهیونیستی آماج تهدیدهای غیرمستقیم قرار گرفت.
مطبوعات آن سالها نشان میدهد که تنش در تهران در روزهای پیش از آغاز این رقابتها هم به خوبی مشهود بود. بیتوجهی حکومت وقت به اعتراضات مردمی و موضعگیری کاملا مخالف مردم درمورد حضور تیم اسرائیل در کنار رواج شایعاتی مانند حمایت گسترده جامعه یهودیان ایرانی از تیم اسرائیل، موجب شد تا توجه عمومی به مسابقات جام ملتهای آسیا بیشتر از پیش جلب شود.
وقتی اسرائیل در نخستین دیدار خود در این رقابتها به مصاف هنگکنگ رفت، همان زاویه همیشگی نظر حاکمیت با مردم موجب شد تا رژیم شاه عدهای را برای تشویق تیم اسرائیل بسیج کند. شعار این عده به نفع اسرائیل و تشویق این تیم، موجب شد تا دقایقی از شروع بازی نگذشته، بطریهای آب و شعارهای مردم به همه بفهماند که اسرائیل در ایران چه سرنوشتی خواهد داشت.
برخی
از سران رژیم شاه و گروهی از زمانی که در اولین بازی اسرائیل علیه هنگگنگ
آنها به نفع اسرائیل شعار دادند، هدف پرتاب بطری از سوی دیگر تماشاگران
قرار گرفتند. هنگامی که ایران و اسرائیل به فینال رسیدند، همه این مسابقه
را به گونهای ادامه جنگ ۱۹۶۷ میدیدند.
تیم سرحال ایران که در آن روزها همایون بهزادی و پرویز قلیچخانی را در ترکیب خود میدید، با شکست هنگکنگ، تایوان و برمه به آخرین دیدار خود در این رقابتها و تیم اسرائیل رسید؛
همان تیمی که حضورش در تهران تنشهای فراوانی ایجاد کرده بود.
پیش از آغاز بازی، شایعات فراوانی در خصوص این دیدار پیچیده بود؛ از جمله اینکه حبیبالقانیان، یک سرمایهدار متمول یهودی که با رژیم شاه ارتباطات تنگاتنگی داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهارراه استانبول و مورد تنفر شدید مردم مسلمان ایران بود، ۱۵۰۰ بلیت استادیوم ۳۰۰۰۰ نفره امجدیه را برای توزیع میان یهودیان خریده است تا به نفع تیم اسرائیل شعار دهند.
همه این شایعات اما موجب نشد مردم از رسیدن به ورزشگاه باز بمانند. سرانجام درهای امجدیه به روی همه باز شد و تیم ایران در یک بازی مهیج با دو گل همایون بهزادی و پرویز قیلچخانی برابر اسرائیل به پیروزی رسیدند تا پرویز قلیچخانی، یکی از سه جام قهرمانی خود در آسیا را بالای سر ببرد؛ افتخاری که تا کنون کسی در آسیا موفق به کسب آن نشده است.
مردم در طول بازی شعارهای ضد اسرائیلی سر داده و بالونهایی با طرح صلیب شکسته به آسما پرواز داده بودند. با پایان بازی که هم حکم پیروزی ایران بر اسرائیل بود و هم قهرمانی ایران در آسیا، خیابانهای تهران به محل جشن و پایکوبی مردم بدل شده بود. مردم خرهایی را با یک چشم بند به نشانه موشه دایان، وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی در خیابانها میگرداندند و علیه رژیم اسرائیل شعار میدادند.
روزنامههای آن زمان همین طور از تلاش یهودیان طرفدار اسرائیل برای برهم زدن آرامش خیابانهای پایتخت نوشتهاند و ادعای اسرائیلیها مبنی بر رشوهای که دولت ایران به داور بازی داده تا ایران را قهرمان کند.
به گزارش تابناک، تحلیلهای آن زمان نشریات هم جالب توجه است؛ برخی نوشتهاند که اسرائیل به عمد برابر ایران شکست خورد تا شاه به همسایههای عرب خود بفهماند کاری که شما با یک لشکر نظامی نتوانستید بکنید، من در یک زمین فوتبال انجام دادم؛ اما از دیدگاه بسیاری از تماشاگران ایرانی، این یک مسابقه بین دو دولت نبود، بلکه مسابقهای بود که پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بینالمللی شده بود.
قهرمانی ایران در جام ملتهای ۱۹۶۸آن هم با این حاشیههای جذاب و دیدنی، فوتبال را به یک پدیده جدید در زندگی ایرانیها بدل کرد. شادی روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ خیابانهای ایران و زندگی ایرانیان را به یک پدیده جهانی گره زد که روزهای تلخ و شیرین بسیاری را برای مردم آن ساخته بود.
چهار سال بعد و بار دیگر در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۱ تیم ملی قهرمان
آسیا شد. مسابقات این دوره جام ملتهای آسیا در تایلند برگزار شد و تیم
ملی در دیدار فینال به مصاف کره جنوبی رفت. علی جباری در دقیقه ۴۸ ایران را
پیش انداخت، اما پارک لی چون در دقیقه ۶۵ بازی را به تساوی کشاند، سرنوشت
فینال به وقت اضافه کشیده شد تا اینکه در دقیقه ۱۰۸ حسین کلانی با پرواز
دیدنی گل برتری و قهرمانی تیم ملی را وارد دروازه کره جنوبی کرد تا ایران
برای دومین دوره پیاپی جام قهرمانی آسیا را به دست آورد.
از سه قهرمانی که ایران در جام ملتهای آسیا کسب کرده، دوتای آن در ۲۹ اردیبهشتماه به دست آمده است؛ روزی که نه تنها یادآور جامهای قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیاست که سالگرد یک جشن بزرگ در خیابانهای تهران و سایر شهرهای ایران هم هست؛ روزی که تیم ملی ایران در آخرین بازی جام ملتهای آسیا، رژیم غاصب صهیونیستی را شکست داد و قهرمان آسیا شد.
بنا بر این گزارش، رقابتهای جام ملتهای آسیا مسابقاتی بود که به همت عبدالرحمان تانکو، رئیس وقت کنفدراسیون فوتبال آسیا در سال ۱۹۵۶ پایهگذاری شد. آن زمان حتی در قاره اروپا نیز رقابتهای جام ملتها برگزار نمیشد و اروپاییها چهار سال پس از آسیاییها به فکر برگزاری این رقابتها افتادند. پس از برگزاری سه دوره نخست این رقابتها ـ که با حضور تیمهایی کمتر از انگستان یک دست برگزار میشد ـ نخستین دوره این رقابتها در سال ۱۹۶۸ در تهران و با حضور ایران، تایوان، هنگ کنگ، برمه و رژیم صهیونیستی در ورزشگاه امجدیه تهران برگزار شد.
سال ۱۹۶۸ تقریبا نخستین دوره رقابتهای جام ملتها بود که با حضور قدرتهای آسیایی و با تعداد بیشتری از تیمها برگزار میشد. برگزاری رقابتهای انتخابی این رقابتها، موجب شد تا پای هیچ تیم عربی به این رقابتها باز نشود؛ اما در غیاب اعراب حاشیه خلیج فارس دشمن خونین آنها، اسرائیل پا به این رقابتها گذاشته بود.
حضور اسرائیل در ایران در قالب این رقابتها، رویکردی دوگانه در فضای عمومی کشور ایران ایجاد کرده بود؛ از یک سو حکومت وقت ایران از همپیمانهای رژیم صهیونیستی در منطقه بود و روابط خوبی با دولت نوظهور یهودیان داشت و از فروش نفت به این کشور هم هیچ ابایی نداشت و در مقابل مردم ایران بودند که حضور تیمی از اسرائیل را در خاک ایران برنمیتابیدند؛ آن هم کمتر از یک سال پس از پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه برابر اعراب.
اما شکست اعراب در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷، به احساسات ضدصهیونیستی میان مسلمانان ایران دامن زد، آنگونه که در بسیاری سخنرانیها در مساجد، رژیم صهیونیستی آماج تهدیدهای غیرمستقیم قرار گرفت.
مطبوعات آن سالها نشان میدهد که تنش در تهران در روزهای پیش از آغاز این رقابتها هم به خوبی مشهود بود. بیتوجهی حکومت وقت به اعتراضات مردمی و موضعگیری کاملا مخالف مردم درمورد حضور تیم اسرائیل در کنار رواج شایعاتی مانند حمایت گسترده جامعه یهودیان ایرانی از تیم اسرائیل، موجب شد تا توجه عمومی به مسابقات جام ملتهای آسیا بیشتر از پیش جلب شود.
وقتی اسرائیل در نخستین دیدار خود در این رقابتها به مصاف هنگکنگ رفت، همان زاویه همیشگی نظر حاکمیت با مردم موجب شد تا رژیم شاه عدهای را برای تشویق تیم اسرائیل بسیج کند. شعار این عده به نفع اسرائیل و تشویق این تیم، موجب شد تا دقایقی از شروع بازی نگذشته، بطریهای آب و شعارهای مردم به همه بفهماند که اسرائیل در ایران چه سرنوشتی خواهد داشت.
تیم سرحال ایران که در آن روزها همایون بهزادی و پرویز قلیچخانی را در ترکیب خود میدید، با شکست هنگکنگ، تایوان و برمه به آخرین دیدار خود در این رقابتها و تیم اسرائیل رسید؛
همان تیمی که حضورش در تهران تنشهای فراوانی ایجاد کرده بود.
پیش از آغاز بازی، شایعات فراوانی در خصوص این دیدار پیچیده بود؛ از جمله اینکه حبیبالقانیان، یک سرمایهدار متمول یهودی که با رژیم شاه ارتباطات تنگاتنگی داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهارراه استانبول و مورد تنفر شدید مردم مسلمان ایران بود، ۱۵۰۰ بلیت استادیوم ۳۰۰۰۰ نفره امجدیه را برای توزیع میان یهودیان خریده است تا به نفع تیم اسرائیل شعار دهند.
همه این شایعات اما موجب نشد مردم از رسیدن به ورزشگاه باز بمانند. سرانجام درهای امجدیه به روی همه باز شد و تیم ایران در یک بازی مهیج با دو گل همایون بهزادی و پرویز قیلچخانی برابر اسرائیل به پیروزی رسیدند تا پرویز قلیچخانی، یکی از سه جام قهرمانی خود در آسیا را بالای سر ببرد؛ افتخاری که تا کنون کسی در آسیا موفق به کسب آن نشده است.
مردم در طول بازی شعارهای ضد اسرائیلی سر داده و بالونهایی با طرح صلیب شکسته به آسما پرواز داده بودند. با پایان بازی که هم حکم پیروزی ایران بر اسرائیل بود و هم قهرمانی ایران در آسیا، خیابانهای تهران به محل جشن و پایکوبی مردم بدل شده بود. مردم خرهایی را با یک چشم بند به نشانه موشه دایان، وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی در خیابانها میگرداندند و علیه رژیم اسرائیل شعار میدادند.
روزنامههای آن زمان همین طور از تلاش یهودیان طرفدار اسرائیل برای برهم زدن آرامش خیابانهای پایتخت نوشتهاند و ادعای اسرائیلیها مبنی بر رشوهای که دولت ایران به داور بازی داده تا ایران را قهرمان کند.
به گزارش تابناک، تحلیلهای آن زمان نشریات هم جالب توجه است؛ برخی نوشتهاند که اسرائیل به عمد برابر ایران شکست خورد تا شاه به همسایههای عرب خود بفهماند کاری که شما با یک لشکر نظامی نتوانستید بکنید، من در یک زمین فوتبال انجام دادم؛ اما از دیدگاه بسیاری از تماشاگران ایرانی، این یک مسابقه بین دو دولت نبود، بلکه مسابقهای بود که پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بینالمللی شده بود.
قهرمانی ایران در جام ملتهای ۱۹۶۸آن هم با این حاشیههای جذاب و دیدنی، فوتبال را به یک پدیده جدید در زندگی ایرانیها بدل کرد. شادی روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ خیابانهای ایران و زندگی ایرانیان را به یک پدیده جهانی گره زد که روزهای تلخ و شیرین بسیاری را برای مردم آن ساخته بود.