وی در این خصوص اظهار داشت: روابط اجتماعی ، و تعامل سازنده با دیگران ، نوعی مهارت ( skill) است که مجهز شدن به آن، همانند هر مهارت دیگر، مستلزم یادگیری است؛ آن هم یادگیری روشمند، منظم و دقیق و نه یادگیری نامنظم ، اتفاقی و باری به هر جهت. چه، این نوع پیوند و رفتار دارای ابعاد، زوایا و ظرافتهای خاصی است که عدم شناخت دقیق آنها، شکلگیری و استمرار تعامل موثر را، خواه در خانواده یا در جامعه، با دشواریهایی روبرو میسازد. و چه بسا در فقدان چنین شناختی ارتباط و تعامل به بستری برای شکلگیری «تعارضات بین فردی» (interpersonal conflicts) تبدیل میشود. نیازی به حجت نیست که «تعارض» نیز به نوبه خود به زمینهای برای از میان راندن خرسندی و خشنودی و حتی سلامت و شادابی روانی، تبدیل میشود.
برای کسب مهارت تعامل سازنده و روابط اجتماعی مطلوب، هم باید عوامل تخریبگر آن را بازشناخت و هم لاجرم باید از فاکتورهای تقویت و بهبود روزافزون آن آگاه شد. به تعبیر روشنتر، درست همانگونه که برای حفظ سلامت جسمی و پیشگیری از ابتلا به هر یک از بیماریهای جسمانی هم باید عوامل تقویتگر سلامت را باز شناخت و هم پیرامون عوامل مولد بیماری به دانش و شناخت مکفی دست یافت، در خصوص ” سلامت روابط " نیز باید به این دو نوع شناخت دست یافت.
از عوامل تخریبگر روابط اجتماعی ( که روابط زن و شوهری نیز نمونهای از آن است ) حرف و سخن بسیار گفته شده است و محققان و اندیشمندان بسیاری در این خصوص به کاوش و مطالعه پرداخته و عوامل زیادی را شناسایی و شناسانده اند. اما پژوهشهای اخیر نشان داده است که از میان آن عوامل پر تعداد، چهار عامل بیش از بقیه روابط با دیگران و تعامل اجتماعی را دستخوش آسیب میکند. آن چهار عامل ، که از آنها با عنوان ” اسبهای تخریبگر" یاد شده است ، عبارتند از : 1- عیبجویی و انتقاد 2- توهین و تحقیر 3- قهر و کنارهگیری 4- واکنش دفاعی و تهاجمی.
چرا این چهار الگوی رفتاری روابط زن و شوهر، دوستان ، همکاران و ... را دستخوش اختلال میسازد ؟ در پاسخ این سئوال میتوان نکاتی را یادآور شد. نخست آنکه ، عیبجویی و انتقاد، اعتماد به نفس آدمی را فرو میشکند و حرمت نفس را تقلیل میدهد. ناگفته پیداست که هیچیک از ما هرگز دوست ندارد که حرمت نفسش توسط دیگری درهم بشکند. از همین روی، همه ما از روابطی که ثمره آن فرو کاسته شدن از تراز اعتماد به نفسمان است، شدیداَ گریزان هستیم. دوم آنکه، یکی از نیازهای اساسی روانی همه ما ” احساس ارزشمندی " است و لاجرم با هر عاملی که این احساس را لگدمال کند به مقابله بر میخیزیم. ناگفته آشکار است که توهین و تحقیر بیش از هر عامل دیگری این احساس را به مبارزه میطلبد . سوم آنکه ، آنچه روابط را تنظیم و تقویت میکند کنش های ”برونگرانه" و واکنشهای توام با ”هیجان مثبت" است.
از آن گذشته، در دنیای بزرگسالی از طرفین تعامل انتظار میرود که "رفتارهای بالغانه" از خود نشان دهند و نه "رفتارهای ناپخته" و کودکانه. قهر و کنارهگیری از جمله کنشهای دوران کودکی است که حتی در آن سنین نیز غیر عادی تلقی میشوند و سرانجام ما علاقمند استمرار روابط با کسانی هستیم که در برابر ما واکنش توام با «پذیرش» از خود نشان دهند و نه اینکه پیوسته «گارد دفاعی» بگیرند و مترصد فرصتی برای حمله و تهاجم باشند.
پس، اگر به روابط سازنده با دیگران میاندیشید هرگز سوار این چهار اسب تخریبگر نشوید و یا اگر سوار آنها شدهاید هرچه سریعتر پیاده شوید تا هم خودتان از روابط مطلوب با دیگران بهره ببرید و هم آنان از این روابط منتفع شوند.
منبع: پایگاه خبری پلیس