گروه فرهنگی مشرق - یکی از اعتقادات مکتب شیعه، رجعت برخی مردگان به دنیا، پیش از قیامت است. عالمان شیعه، با عنایت به قرآن و روایاتِ معصومان(ع) اعتقاد به چنین پدیدهای را یکی از ضروریات مذهب شیعه تلقی کردهاند. البته برخی به ضروری بودن آن به دیده تردید نگریستهاند؛ اما انکار آن را جایز نمیدانند. بسیاری از علما بر اثبات آن اجماع کردهاند، بزرگانی همچون طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان، شیخ حر عاملی، امین الدین طبرسی، شیخ صدوق، علامه حسن بن سلیمان بن خالد قمی، شیخ مفید، سید مرتضی، علامه مجلسی، ابوالحسن شریف و... . برخی نیز رجعت را از ضروریات مذهب بر شمرده اند؛ چنان که علامه مجلسی و شیخ حر عاملی11 بر این باورند.
*رجعت در لغت
رجعت از ماده «رجع» و اصل آن به معنای بازگشت پس از رفتن است. صاحب مجمع البیان «رجعه» و «الرجعه» را بازگشت به دنیا پس از مرگ بیان کرده و مصدر آن را «الرجوع» به معنای بازگشت به ابتدا ابراز کرده است و همچنین: الرجوع، العود.
همچنین در مجمع البحرین درباره معنای «الرجعه» میگوید: الرجعه به فتح راء، یعنی یک بازگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدی(عج) و آن، از ضروریات مذهب است... .
*رجعت در اصطلاح
رجعت در اصطلاح، عبارت است از اینکه خداوند، هم زمان با زمان ظهور مهدی(عج) عدهای از بندگان صالح که در ایمان و عمل، خالص بودهاند و نیز عدهای از کفار و منافقان که در کفر و نفاق، سرآمد بودهاند را با همان ویژگیهای روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه، در حد امکان نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند. آنچه در بازگشت دو گروه مؤمنان خالص و نیز کفار واقعی به آن اشاره شده، وصف صالح و منافق است، نه مرد و زن.
در معنای اصطلاحی رجعت سید مرتضی میفرماید: بدان همانا آنچه که شیعه دوازده امامی معتقد است، این است که خداوند، هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) گروهی از شیعیان او و گروهی از دشمنان آن حضرت را که پیشتر مردهاند، برمیگرداند تا به ثواب یاری آن حضرت برسند و نیز از دشمنان انتقام گرفته شود... .
طبق آنچه از احادیث برداشت میشود، رجعت، عمومی نیست؛ بلکه مخصوص عدهای از مؤمنان خالص و کفار معاند است. همچنین سر سلسله رجعتکنندگان، انبیا، امامان معصوم(ع) و دشمنان آنان هستند. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: رجعت، عمومی نیست؛ بلکه اختصاصی است و تنها مؤمنان یا مشرکان محض، رجعت میکنند.
*رجعت در امتهای گذشته
بازگشت، میان امتهای گذشته، بسان رجعتِ اصطلاحی در عقاید شیعه نیست؛ ولی آیات متعددی بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت میکند. افراد زیادی از پیامبر و غیرپیامبر، مؤمن و غیرمومن (زن و مرد) در امتهای پیشین زنده شده و به دنیا برگشتهاند. یکی از نمونههای رجعت، بازگشت مقتول بنیاسرائیل به دنیا میباشد. قرآن، این ماجرا را این گونه نقل میکند: و به خاطر آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید ... خداوند، اینگونه مردگان را زنده میکند ... .
خداوند، در این آیه، در پایان داستان احیای مردگان ـ چه زن و مرد و مؤمن و کافر ـ را یک سنت و قانون همیشگی در نظام عالم معرفی کرده و آن را به عنوان قدرت خودش به رخ انسانها میکشد تا درباره آن بیندیشند.
در این آیه، جمله «کَذالِکَ یُحْیِ اللهُ الْمَوْتی» به قیامت و یا برزخ اختصاص ندارد؛ بلکه به صورت یک قانون عمومی و فراگیر برای همه زمانها، مکانها و امتها در شرایط مساوی براساس حکمت الهی جاری خواهد بود. در واقع، هرگاه حکمت الهی اقتضا کند، خداوند، با قدرت بینهایت خویش، مردگان را زنده خواهد کرد. از این آیه و داستان نتیجه میگیریم احیای مردگان، یک سنت همیشگی و همهگیر است؛ یعنی ویژه افراد و نیروی خاصی نیست؛ بلکه به همه انسانها اعم از زن و مرد مربوط است و نشانهای از قدرت الهی است.
این آیه، نشانگر فراگیر بودن رجعت در هر زمان و مکان است، و در آن، امتهای مؤمن خاص و کافر خاص در هر زمان و مکانی که بودند ـ چه زن و چه مرد ـ با شرایط مساوی، براساس حکمت و قدرت بینهایت الهی، زنده شده و به دنیا برمیگردند، تا مؤمنان (زن و مرد) از وعده الهی خرسند شوند و از کافران انتقام بگیرند. در این مقاله، به اثبات رجعت از دیدگاه عقل و نقل، هدف رجعت و رجعتکنندگان زمان ظهور خواهیم پرداخت.
*اثبات رجعت
1. برهان عقلی
عقل هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان تصور نمیکند و آنرا کاملاً ممکن میداند. روشن و واضح است که زنده کردن و حیات دادن خداوند به اشیاء بر دو قسم است گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زندهای خلق میکند یعنی بدون داشتن هیچ سابقهای، مثل خلقت اولیه انسان و هر موجود دیگری و گاهی اجزاء و عناصر پراکنده یک موجود را جمع میکند و حیاتی دوباره میدهد (یعنی گاه خلقت جعل بسیط است و بدون سبق ماده سابقی و گاه به نحو جعل مرکب) وقتیخلقت به صورت اول برای عقل ممکن شد خلقت و حیات دادن ضرورت دوم به مراتب آسانتر و قابل قبولتر خواهد بود.
عدم امکان این مطلب یا به دلیل نقص در در فاعلیت فاعل است یا در قابلیت قابل؛ یعنی اینکه خداوند قدرت زنده کردن مردگان را ندارد یا بدن و روح، قابلیت زندهشدن را ندارد؛ در حالیکه ما در طول شبانهروز، هم فاعلیت فاعل را و هم قابلیت قابل را در جهان مشاهده میکنیم. پس هیچ عاقلی ـ چه رسد به مسلمان ـ در امکان رجعت شک و نزاعی ندارد؛ چون با اینکار، هم قدرت خداوند را منکر میشود و هم سر از شرک و انکار قبر، عالم برزخ و معاد جسمانی در میآورد.
مرحوم سید مرتضی در این باره میفرماید: در آنچه شیعه از رجعت معتقد است، هیچ اختلافی بین مسلمانان، بلکه موحّدان نیست.
رجعت در این دنیا با حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پدیده همگون هستند؛ با این تفاوت که رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنیایی، قبل از قیامت به وقوع میپیوندد؛ ولی در رستاخیز، همه انسانها، از ابتدا تا انتهای خلقت، برانگیخته خواهند شد. بنابراین کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفتهاند، باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است، ممکن بدانند.
رجعت عالمی است با ویژگیهای خاصی خود که نه دقیقاً همچون عالم دنیا است و نه همانند عالم آخرت، و در عین حال برزخ هم نیست. علامه طباطبایی در این باره میفرماید: رجعت از مراتب روز قیامت میباشد؛ اگر چه در کشف و ظهور، پائینتر از روز قیامت است. دلیل پائینتر بودن از قیامت امکان فی الجمله راه یافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قیامت که هیچ فساد و شری در آن راه نخواهد یافت؛ به همین دلیل، روز ظهور مهدی(عج) گاه به قیامت ملحق شده است، به دلیل ظهور و غلبه کامل حق.
معاد، یعنی برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممکن باشد، طبعاً بازگشت آن به این جهان، قبل از قیامت ممکن خواهد بود؛ چرا که امر محال در هیچ زمانی امکان وقوع ندارد.
فیلسوف بزرگ اسلامی، صدر المتألهین(ره)میفرماید: در باب اعتقادات، آنچه قابل پیروی است یا دلیل و برهان است یا نقل صحیح و قطعی که از اهلبیت(ع) رسیده باشد. روایات صحیح فراوانی از امامان و سرورانمان درباره درستی عقیده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) به ما رسیده است. عقل نیز این موضوع را غیرممکن نمیداند چرا که نمونههای فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبرانی چون عیسی(ع) و شمعون(ع) و دیگر پیامبران انجام یافته است.
2. براهین نقلی
الف. قرآن
در قرآن کریم، آیات بسیاری از رجعت سخن میگویند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
و هنگامی که فرمان عذاب بر آنها واقع شود، جنبندهای از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان سخن میگوید که: «مردم، به آیات ما یقین ندارند» و روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکنند محشور میکنیم و آنها نگهداشته میشوند تا به یکدیگر ملحق شوند.
با بیان چند نکته، دلالت آیه بر رجعت روشن میشود:
1. حشر گروهی از هر امتی، غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق، همگانی نیست؛ در حالیکه حشر در روز قیامت شامل همه انسانها میگردد؛ چنانکه در آیه دیگری در وصف حشر و روز قیامت چنین آمده است: و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.
2. در صدر آیه اول، خداوند میفرماید: «اِذَا وَقَعَ الْقَوْلَ عَلَیْهِمْ»، مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول (فرمان)، از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک چیز غیر از خود آن چیز است.
3. آیات قبل از این آیه، از نشانههای قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفتهاند و در آیات پس از آن نیز به همین موضوع اشاره میشود.
بنابراین، بعید به نظر میرسد آیات قبل و بعد، از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند؛ امّا آیه وسط، درباره رستاخیز باشد. هماهنگی آیات، ایجاب میکند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند.
4. شاهد دیگر برای دلالت آیه بر رجعت، «خروج دابه الارض» است که یکی از نشانههای رستاخیز به شمار میرود؛ یعنی از نشانههایی است که قبل از رستاخیز رخ میدهد. پیامبر اکرم(ص) درباره دابه الارض فرمود: هیچکس به او دست نمییابد و کسی نمیتواند از دست او فرار کند. بین دو چشم مؤمن علامت میگذارد و مینویسد: «مؤمن بین دو چشم کافر علامت میگذارد و مینویسد: «کافر»، عصای موسی و انگشتر سلیمان با او است.
آیه دوم: بیگمان ما رسولان خود و کسانی که ایمان آوردهاند را در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پامیخیزند، یاری میدهیم.
با بیان چند نکته روشن خواهد شد که این آیه، به رجعت اشاره دارد و رجعت هم مخصوص تمام انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص است.
الف)سیاق آیه، بر فعلی دلالت دارد که در آینده به طور حتم به وقوع خواهد پیوست.
ب) نصرت و پیروزی که در این آیه وعده داده شده، تاکنون تحقق نیافته است و خداوند، هرگز خلف وعده نمیکند؛ پس ناگزیر باید در آینده تحقق یابد.
ج) همه پیامبران (به جز حضرت عیسی(ع) و حضرت خضر(ع)) و مؤمنان، هنگام نزول قرآن در قید حیات نبوده و در این دنیا یاری نشدهاند؛ پس به مقتضای این آیه، باید زنده شود، تا در همین دنیا یاری شوند.
د) لفظ نصرت، در مواردی به کار میرود که دو گروه، مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصی یا گروهی، به یکی از طرفهای درگیر کمک کند، تا برطرف مقابل، چیره شود. طبیعی است چنین معنایی با یاری کردن انبیا و مؤمنان در آخرت سازگاری ندارد؛ بلکه مصداق آیه با رجعت، و نصرت انبیا و اولیا تحقق مییابد.
شیخ مفید در تفسیر این آیه میفرماید: شیعیان عقیده دارند خدای تبارک و تعالی وعده نصرت خود را درباره دوستانش، پیش از آخرت تحقق خواهد بخشید و آن، هنگامی است که قائم(عج) قیام کند. در پایان دنیا، مؤمنان رجعت میکنند و وعده الهی تحقق مییابد.
این رجعت مؤمنان و این وعده الهی برای زن و مرد است؛ چون در غالب از آیات و روایات، به گروه خاصی با علامت خاصی اشاره نشده است؛ بلکه بیشتر به مؤمنان و منافقان اشاره شده و این دو کلمه، هم شامل زن میشود و هم شامل مرد.
ب: روایات
در این فراز میتوانیم رجعت را از سه منظر احادیث، زیارات و ادعیه پیگیری کنیم:
1. احادیث
اخبار و روایاتی که درباره رجعت از معصومان(ع) نقل شده، به قدری زیاد است که در طول تاریخ، بسیاری از بزرگان و علمای شیعه درباره آن، ادعای تواتر کردهاند (معنوی و اجمالی) از جمله شیخ طوسی در مورد برخی از احادیث رجعت ادعای تواتر لفظی هم نموده است. علامه مجلسی در این رابطه میفرماید: «اگر روایت رجعت متواتر نباشد پس در دنیا روایت متواتر وجود ندارد». علامه طباطبایی میفرماید: روایات ائمه اهل بیت(ع) نسبت به اصل رجعت متواتر است و تواتر با مناقشه در تک تک حدیث باطل نمیشود.
به همین دلیل، اکنون فقط به ذکر برخی از این احادیث میپردازیم:
از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن -شیعه- است و در میان آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود.
مأمون به حضرت امام رضا(ع) عرض کرد: ای اباالحسن! نظرت درباره رجعت چیست؟ آن حضرت(ع) فرمود: آن، حق است و در امتهای گذشته نیز بوده و قرآن آن را بیان کرده است. رسولخدا(ص) فرمود: آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد. «حَذْوَ النََعّل بالنَّعّل وَ الْقَذَّهِ بِالْقَذَّهِ» یعنی برابری و یکسانی که گام به گام و مو به مو، تحقق پیدا میکند.
طبق آنچه امام رضا(ع) فرمود، به دست میآید که در امتهای گذشته رجعت بوده است و در این رخداد مهم هم زن و هم مرد حضور داشتهاند و در زمان ظهور نیز با رجعت زنان و مردان، این واقعه ادامه پیدا میکند و این امری است که درباره همه انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص اجرا میشود.
2. زیارات
در زیارتی که خطاب به حضرت امام مهدی(عج) خوانده میشود آمده است: اگر دوران درخشان و پرچمهای برافراشته و حکومت قدرتمند تو را درک کردم، بندهای از بندگان تو خواهم بود ... و اگر پیش از ظهورت مرگ فرا رسید، با توسل به تو از خدای سبحان میخواهم که بر محمد و آل محمد(ص) درود فرستد و برای من، بازگشتی در دوران ظهورت و رجعتی در زمان حکومت تو قرار دهد، تا با فرمانبرداری تو، مراد خویش را دریابم و دلم را با انتقام از دشمنانت شفا بخشم.
همچنین در زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه میخوانیم: ای سرورم! ای اباعبدالله! خدا و فرشتگان و پیغمبرانش را شاهد میگیرم که من، به شما ایمان، و به بازگشتتان یقین دارم... . پس همه ما (اعم از زن و مرد) با تأسی از امامان و اولیای خدا، میتوانیم دعا کنیم که تا زمان ظهورش زنده باشیم، تا از یاران خاص او باشیم و اگر هم زنده نماندیم، از خدا بخواهیم با رجعت در زمان دولت یار، او را یار و یاور باشیم و از دشمنانش انتقام بگیریم .
3. ادعیه
الف. در دعای عهد آمده است: پروردگارا ! اگر مرگی که بر تمام بندگانت، قضای حتمی قرار دادی میان من و او ]= حضرت امام مهدی(عج) [ جدائی انداخت، مرا هنگام ظهور مهدی(عج) از قبر برانگیز؛ در حالی که کفنم را ازار خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و نیزهام را برهنه ساختهام و دعوت دعوتکننده را لبیک میگویم.
از امام صادق روایت شده: هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد... .
ب. در دعایی که بعد از زیارت حضرت حجت(عج) در سرداب نقل شده این گونه آمده است: خدایا! اگرقبل از ظهور حضرتش مرا از دنیا بردی، مرا از کسانی قرار ده که در رجعت بر میگردند.
*هدف رجعت
یکی از سؤالاتی که در بحث رجعت مطرح میشود، این است که چرا باید عدهای از انسانها ـ اعم از خوب و بد ـ قبل از قیامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدی(عج) به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که معصومان(ع) تا این مقدار در روایات، ادعیه، و زیارات بر آن تأکید کردهاند، تا حدّی که بعضی از علما و بزرگان دین، رجعت را از ضروریات مذهب شیعه برشمردهاند؟
رجعت به دنیا، تنها به اذن و اراده الهی قابل تحقق است و چون همه افعال خدای حکیم، از روی حکمت است، رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. اینجا به مواردی از اهداف رجعت اشاره میکنیم:
1- انتقام گرفتن از ستمگران
در رجعت، گروهی از منافقان و ستمگران تاریخ که در حق انسانها، از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکردند و غصب کنندگان خلافتِ اهلبیت پیامبر(ص) به دنیا برمیگردند، تا قبل از قیامت به بخشی از مجازاتهای خود برسند.
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که کار حسین(ع) خاتمه یافت، ملائکه به درگاه خداوند تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم(عج) را برپا داشت و فرمود: «به وسیله این، از آنان که به او ستم کردند، قاتلان امام حسین(ع) انتقام میگیرم». امام زمان(عج) در صورتی میتواند از قاتلان امام حسین(ع) انتقام بگیرد که آنها زنده باشند و این، با رجعت تحقق مییابد.
2. نصرت دین
یکی از اهدافی که در رجعت مؤمنان بر آن استوار است، نصرت و یاری رساندن به دین الهی در عصر طلایی ظهور امام زمان(عج) است. بزرگی و عظمت قیام جهانی حضرت امام مهدی(عج) میطلبد که یاران آن حضرت، از حیث تعداد و نیرو، متناسب با آن نهضت باشند. اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا، میتواند نقش برجستهای در نشاط دینی و امید حضور در حکومت جهانی حضرت امام مهدی(عج) داشته باشد. رجعت، برای همه افراد ـ چه زن و چه مرد که لایق یاریرساندن بوده و قبلاً از دنیا رفتهاند ـ زمینه این مهم را فراهم میسازد.
در برخی دعاها از خدای بزرگ میخواهیم ـ اگر زنده نبودیم ـ ما را در دوران ظهور امام زمان(عج) زنده گرداند تا او را یاری دهیم؛ همان طور که در دعای روز بیست و پنجم ماه ذیقعده میخوانیم: خداوندا ! فرج اولیایت را نزدیک کن و آنچه به ستم از آنان گرفتهاند، به ایشان برگردان و قائمشان(ع) به حق ظاهر کن ... خداوندا! بر آن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از یارانش قرار ده و در رجعتش محشورمان کن تا از یاریکنندگان او باشیم. این دعاها و خواستنها مخصوص همه انسانها است، چه زن و چه مرد، تا در آن زمان، از رجعتکنندگان و در صف یاران مهدی(عج) باشند.
3. لذت بردن مؤمنان از حاکمیت اسلام
بسیاری از مؤمنان، در طول تاریخ، آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان را داشتند و در این راه مبارزه کردند؛ اما دشمنان دین، با ظلم و جور خود نگذاشتند دین در تمام ابعاد، حاکمیت یابد. در دوران رجعت، مؤمنان برمیگردند تا عزّت دین و خفت و خواری ظالمان را ببینند.
امام باقر(ع) فرمود: اما مؤمنان، به سوی روشناییهای چشمانشان برمیگردند -تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان(عج) روشن شود- و اما ستمگران، برمیگردند تا دچار عذاب الهی شوند؛ چنانکه خداوند میفرماید: «و عذاب نزدیکتر را پیش از عذاب بزرگتر به آنها میچشانیم».
4. تأثر کافران از استقرار حکومت مهدی(عج)
یکی از اهدافی که در روایات بسیار تکرار شده و حتی در تعاریف رجعت هم انعکاس یافته است، عزت مؤمنان و خواری و ذلت منافقان است. امام باقر(ع) میفرماید: هیچ شخص نیک و بدی از این امت نیست، مگر اینکه رجعت میکنند؛ مؤمنان برمیگردند تا اینکه عزیز شده، چشمانشان روشن شود و فجّار برمیگردند تا خداوند ذلیلشان کند. آیا نشنیدهای گفتار خداوند را که میفرماید: همانا عذاب نزدیکتر (کوچکتر) را که غیر از عذاب بزرگتر است به آنها میچشانیم. عذاب نزدیکتر، به عذاب رجعت منطبق شده است.
حضرت علی(ع) در تفسیر آیه مبارک «رُبَّما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ» میفرماید: زمانی که من با شیعیانم با پیروانشان برمیگردیم، بنیامیه را با خواری و ذلت به قتل میرسانم. در این هنگام، کفار میگویند: «ای کاش مسلمان بودیم!».
5. تکامل مؤمنان
یکی از اهداف رجعت، رسیدن به تکامل نهایی است؛ چون رجعت، عمومی نیست و ویژه مؤمنان و طاغیان ستمگر محض است، بازگشت آنان به زندگی دنیوی، به منظور تکمیل حلقه کمال گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است. به تعبیر دیگر، مؤمنان خالص، در مسیر تکامل معنوی با موانع دشمنان روبهرو بودند و از تکامل باز ماندند. حکمت الهی اقتضا میکند که آنها سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت به این جهان به پایان برسانند و در گسترش حکومت حق شرکت کنند که شرکت در چنین حکومتی از افتخارات بزرگ است. پس دانستیم که در رسیدن به تکامل نهایی که همان رجعت است، مردان و زنان میتوانند با بازگشت مجدد به دنیا مسیر اصلی و پایانی کمال خود را طی کنند.
*رجعت کنندگان
روایاتی که رجعتکنندگان را معرفی میکند به دو دسته تقسیم شدهاند:
1. بعضی روایات به طور عموم دلالت میکند که تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و کفار معاند (زن و مرد) که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کردهاند، برمیگردند. امام صادق(ع) میفرماید: همانا رجعت عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است، برنمیگردند مگر مؤمنان محض و کفار محض.
2.بعضی از روایات، رجعتکنندگان را با اسم و مشخصات معرفی میکند:
الف) مردان
میتوان مردان مورد اشاره در روایات را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
1. پیامبران گذشته
امام صادق(ع) در تفسیر آیه 81 آل عمران میفرماید: خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایر انبیا مبعوث نکرد، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را یاری خواهند کرد.
2. پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع)
ابوخالد کابلی از امام سجاد(ع) نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیه 85 سوره قصص چنین فرمود: پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) به سوی شما باز میگردند.
3. مؤمنان
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده است که به شیعیان راستین خود چنین فرمود: ... تا اینکه قائم ما اهلبیت قیام میکند. در آن هنگام، خداوند، آنان را مبعوث خواهد کرد و آنها، گروه گروه لبیک گویان به حضرتش ملحق میشوند... .
ب: زنان
گروهی از یاوران حضرت بقیهالله(عج) زنانی هستند که خدا به برکت ظهور امام زمان(عج) آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. در روایات، به دو گونه به این افراد اشاره شده است:
1.عام
در روایات، رجعت ویژه زن یا مرد نیست و فقط به مؤمن محض و کافر محض اشاره شده است؛ یعنی هم زن مؤمن و هم زن کافر در زمان ظهور مهدی(عج) رجعت میکنند، تا زنان مؤمن، طعم شیرین و لذّت انجام وعده الهی را بچشند و در رکاب حضرت امام مهدی(عج) و امامان معصوم(ع) به خدمت بپردازند و زنان کافر هم کیفر دنیایی گناه و عملکرد خود را ببینند و به عذاب الهی برسند.
2. خاص
گروهی از زنان هستند که علاوه بر اخبار عمومی، در برخی اخبار، به نام آنان هم اشاره شده است. این روایات معتبر درباره زنان، بسیار اندک است.
*زنان مؤمن
در منابع معتبر اسلام، نام 13 زن یاد میشود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.
مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: «همراه قائم(عج) سیزده زن خواهند بود». گفتم: «آنها را برای چه کاری میخواهد؟» فرمود: «برای مداوای مجروحان و رسیدگی به مریضها؛ همانگونه که وقتی همراه پیامبر(ص) بودند چنین میکردند». عرض کردم: «نام آنها را بفرمایید» فرمود: «قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیّه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیّه.
در این روایات، امام صادق(ع) از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند. در کتاب خصایص فاطمی به نسیبه دختر کعب مازنیه نیز اشاره شده است.
در کتاب منتخب البصائر از دو زن به نام «تیره» و «أحبشیه» نام میبرد. این افراد، هر کدام در بُعدی و بیشتر در بُعدِ جهاد با دشمنان خدا، از خود شایستگیهایی نشان دادهاند. برخی از آنان ـ همچون «صیانه» ـ مادر چند شهید بوده و خود نیز با وضعی جانسوز به شهادت رسید. برخی دیگر چون سمیّه، در راه دفاع از عقیده اسلامی خود، سختترین شکنجهها را تحمل نموده و تا پای جان از عقیده خود دفاع کردهاند.
امخالد نیز نعمت تندرستی پیکر را برای حفظ اسلام استفاده کرد و جانباز شد. برخی دیگر، همانند زبیده کسانی بودند که زرق و برق دنیا، هرگز آنان را از اسلام باز نداشت و از آن امکانات در راه عقیده خود استفاده کرده و در مراسم حج که یکی از ارکان دین است به کار بردند. بعضی، افتخار دایگی رهبر امت را داشتند و خود نیز از معنویات زیادی برخوردار بودند و بعضی دیگر، از خانواده شهیدانی بودند که خود، پیکر نیمهجان فرزندانشان را حمل کردند. آنان، کسانی هستند که با انجام رشادتها ثابت کردند که میتوانند گوشهای از بار سنگین حکومت جهانی اسلام را بردوش گیرند.
همه این دلائل، ما را به راز تصریح امام صادق(ع) به نام این نه نفر آگاه میکند. حال، برای درک بهتر شرح حال مختصری از زندگی چند تن را بررسی کنیم.
1. صیانه
در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در دولت مهدی(عج) سیزده تن، برای معالجه زخمیان زنده گشته و به دنیا بازمیگردند. یکی از آنان «صیانه» است که همسر «حزقیل» و آرایشگر دختر فرعون بوده است. شوهرش «حزقیل» پسرعموی فرعون و گنجینهدار او بوده و به گفته او، حزقیل، مؤمن خاندان فرعون است که به پیامبر زمانش، موسی(ع) ایمان آورد.
پیامبر(ص) فرمود: شب معراج، در مسیر بین مکه معظمه و مسجد الاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده بودم. از جبرئیل پرسیدم: «این بوی خوش چیست؟»، گفت: ای رسولخدا(ص)! همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران(ع) ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد.
2.سمیه، مادر عمار یاسر
او هفتمین نفر بود که به اسلام گروید و بدترین شکنجهها را تحمل کرد. او و شوهرش، یاسر در دام ابوجهل گرفتار شده بودند و او، به آنها دستور داد که به پیامبر خدا دشنام دهند؛ اما آنها چنین کاری نکردند. ابوجهل زره آهنی به سمیه و یاسر پوشاند و آنها را مقابل آفتاب سوزان نگهداشت. پیامبر(ص) که گاهی از کنارشان عبور میکرد، آنها را به صبر و مقاومت سفارش میکرد و میفرمود: «ای خاندان یاسر صبر پیشه کنید که وعدهگاه شما بهشت است». سرانجام ابوجهل با ضربتی آنها را به شهادت رساند. خداوند، این زن را به سبب صبر و مجاهدتی که در راه اسلام متحمل شد، در زمان ظهور مهدی(عج) زنده خواهد کرد، تا پاداش وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا، به یاوران آن حضرت خدمت کند.
3. ام ایمن
نام او «برکه» است. وی کنیز پیامبر(ص) بود. آن حضرت، به او مادر خطاب میکرد و میفرمود: «او باقیمانده خاندان من است». او از شیفتگان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا(س) او را به عنوان شاهد معرفی کرد و پنج یا شش ماه پس از پیامبر(ص) در زمان خلافت ابوبکر از دنیا رفت.
ام ایمن، دختر «ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالک» است. او خدمتگزار «آمنه»، مادر پیامبر (ص) بود که به ارث، به پیامبر(ص) منتقل شد. آن گاه که رسول خدا (ص) مادر خود را از دست داده بود، ام ایمن، پرستاری وی را برعهده گرفت و به اصطلاح، خدمتگزار رسول خدا(ص) محسوب میشد. رسول خدا(ص) بارها میگفت: «ام ایمن، پس از مادرم «آمنه»، مادر من است» و او را عضو خانواده و یادگار اهل بیت خویش میخواند. ام ایمن را باید یکی از بانوان نمونه و ممتاز تاریخ اسلام دانست؛ چون کوششهای او در طول زندگی پر برکتش در راستای وابستگی به پیغمبر (ص) و خاندان او، افتخارآمیز و سراسر پر عظمت بود که اینجا مجال شرح آن نیست.
4. زبیده
وی، همسر هارون الرشید و از شیعیان بود. هنگامی که هارون از عقیده او آگاه شد، سوگند یاد کرد او را طلاق دهد. او به انجام کارهای نیک معروف بود. زمانی که یک مشک آب در شهر، یک دینار طلا ارزش داشت، او همه حُجاج و شاید مردم مکه را سیراب کرد. او دستور داد با کندن کوهها و احداث تونلها، آب را از فاصله ده میلی خارج حرم مکه، به حرم آوردند. زبیده، صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هر کدام موظف بود که یک دهم قرآن را بخواند؛ به گونهای که از منزل او، صدای قرائت قرآن همانند زمزمه زنبورهای عسل، بلند بود.
5. امخالد عبدی
امخالد عبدی را دانشمندان و رجال نویسانی چون کشّی و مامقانی، بانویی معرفی کردهاند که استاندار عراق، یوسف بن عمرو به سبب عقیده شیعی و پیروی از زید بن علی بن الحسین(ع) در کوفه دست او را قطع کرد. وی، بانویی عارف و مجاهد بود که در راه عقیده و عبادت خویش، استواری و پایبندی قاطعی داشت و در بیان معارف دین و ابراز عشق و ارادت به خاندان پیامبر (ص) برابر مخالفان، هیچ کوتاهی و مسامحهای روا نمیداشت.
6. حبابه والبیه
شیخ طوسی، شیخ کلینی، فیض کاشانی، محدث بحرانی، طبرسی، راوندی و علامه مجلسی، او را محدث و راوی حدیث از امام علی(ع) و سایر امامان تا امام رضا(ع) و خلاصه راوی حدیث از هشت تن از امامان معصوم دانستهاند. نکتهای که درباره این بانوی محدث قابل توجه است و او را در ردیف یکی از زنان فوقالعاده و استثنایی قرار داده، این است که حبابه، راوی حدیث از امام علی(ع) بوده و در روزگار امام زین العابدین(ع)، 113 سال از عمر او میگذشت. در سال 183 قمری که امام موسی بن جعفر(ع) شهید شده و امام رضا(ع) عهدهدار امامت شد، وی به حضور امام هشتم رسید؛ در حالی که عمر او در این روزگار، حداقل 235 بود. وقتی از دنیا رفت، امام رضا(ع) او را با پیراهن خود کفن کرده و به خاک سپرد. سن او هنگام مرگ، بیش از 240 سال بود. او، دوبار به جوانی بازگشت که یک بار به معجزه امام سجاد (ع) و بار دوم به معجزه امام هشتم(ع) بود.
7. قنواء، دختر رشید هجری
قنواء دختر رشید هجری را دانشمندان رجالی و اهل فقه و حدیث، مانند شیخ طوسی، علامه برقی و مامقانی از بانوان یاور امام صادق(ع) و راوی حدیث از آن بزرگوار معرفی کردهاند. میزان صلابت و پایداری در عقیده و پایبندی او به اسلام و تشیع و علاقه به امیرالمومنین (ع) از جریانی که درباره شیوه اسارت و شهادت پدر بزرگوارش، توسط ابن زیاد نقل میکند، آشکار میشود. به هر حال، قنواء زن راوی حدیث از امام صادق(ع) و امام علی(ع) دختر پدری است که در دین، صادق و در ولایت، راستین است. چنین زنی، توسط چنین پدری پرورش یافته و شیفته و رهرو امام زمان است و با چنین اعتقادی میتواند در هنگام ظهور امام زمان(عج) از سیزده زنی باشد که برای معالجه مجروحان و یاری امام(ع) به دنیا بازگشت می کند.
8. نسیبه، دختر کعب
نسیبه، دختر کعب که همسر او «زید بن عاصم» بود و پسرهای او «حبیب» و «عبدالله» بودند، از بانوان مجاهد و صحابی فداکار رسول خدا(ص) و راوی حدیث از آن بزرگوار بوده است. ابن اثیر جزری، ابن عبدالبر اندلسی و ابن حجر عسقلانی درباره سابقه درخشان او نوشتهاند: در بیعت عقبه که 62 مرد از قبیله خزرج شرکت داشتند و با رسول خدا بیعت کردند، دو زن یعنی نسیبه و خواهر وی هم حضور داشتند و بدون اینکه به هنگام بیعت، دست رسول خدا به دست آنها بخورد، با آن حضرت بیعت کردند و به اطاعت پیامبر(ص) اقرار و تعهد کردند.
نسیبه که با کنیه «ام عماره» هم معروف شده، در بیعت رضوان، در جنگ احد و در جنگ عامه که بعد از وفات رسول خدا(ص) با مسیلمه کذاب واقع شد، حضور یافته است. در جنگ «یمامه» نیز بدن او دوازده زخم برداشت و حتی یک دست وی هم قطع شد. خلاصه کلام اینکه ایمان و اخلاص و فداکاری نسیبه در جنگ احد، به جایی رسید که رسول خدا(ص) فرمود: «وفاداری و مقاومت نسیبه، بهتر و بالاتر از بسیاری از مردها است». بر چنین زنی شایسته و گوارا است که در زمان دولت مهدی(عج) به دنیا برگردد و همچون مؤمنان خاص، طعم شیرین حکومت ولایتی آن حضرت را بچشد. این، اجر کسانی است که خداوند به آنها وعده داده است. پیامبر(ص) هم درباره او فرموده است: «نسیبه از بانوانی است که در روزگار ظهور امام زمان(عج) حضور مییابد و به مداوای مجروحان جنگی در رکاب آن حضرت میپردازد...».
طبق آنچه درباره اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا قبل از شروع قیامت گفته شد و همچنین طبق معنای رجعت در لغت و اصطلاح، خداوند، هم زمان با ظهور مهدی(عج) عدهای از بندگان صالح خود را که در ایمان و عمل و تقوا، اسوه مؤمنان بودهاند و همچنین عدهای از کفار که در کفر و نفاق، سرسلسله کفار و منافقان بودهاند را با همان ویژگی روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند. طبق آنچه گفته شد، برداشت میشود که در اخبار این بازگشت، به عنوان مؤمنان و کفار اشاره شده است؛ یعنی مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان غیرمؤمن رجعت میکنند.
امر رجعت در پیشینیان هم صورت گرفته و امری است که به زمان و گروه خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه به همه زمانها و همه مردم مربوط است (مؤمنان خاص و کفار خاص) . همچنین عقل، هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان پس از مرگ تصور نمیکند بلکه وقوع آن را درک میکند. پس باید رجعت را که درباره این جهان است، بپذیرد؛ چون امکان حیات مجدّد را در روز رستاخیز پذیرفته است. زن، از آغاز آفرینش تا کنون، دورانهای تلخ و شیرینی را سپری کرده است؛ گاه همراه با حرکت انبیای الهی، گام به گام همراه آنان بوده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند ماشطه که حاضر میشود خود و فرزندانش در آتش بسوزند؛ امّا لحظهای از ایمان به خدا دست بر ندارد.
زنان، اولین کسانی هستند که افتخار آموزگاری بشر را به عهده گرفتهاند و دامانشان کانون شکلگیری تمام فضیلتها است؛ پس حق است که در روایات و احادیث، بر رجعت به نام زنان مؤمن خاص اشاره شود و او هم در این امر بزرگ آخرالزمان حضور داشته باشد.
یکی از مواردی که از این بحث نتیجه میشود، این است که کسانی که برای انتقام و تنبیه به دنیا برمیگردند، هرگز به میل و اراده خود برنمیگردند؛ بلکه ناگزیر تن به رجعت میدهند که رجعت برای آنها بسیار ذلّت بار و سخت است.
ولی درباره مؤمن به نظر میرسد رجعت اختیاری خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که حضرت مهدی(عج) قیام کند، مأموران الهی، در قبر با اشخاصی مؤمن تماس میگیرند و به آنها میگویند: «ای بنده خدا! مولایت ظهور کرده است. اگر میخواهی به او بپیوندی، آزاد هستی، و اگر بخواهی در نعمتهای الهی متنعم بمانی، باز هم آزاد هستی».
پس اگر میخواهیم در زمره یاران امام زمان(عج) باشیم، اگر میخواهیم به اراده و لطف پرورگار، گل روی مهدی فاطمه(س) را در دنیا ببینیم و بتوانیم فرد مفیدی در حکومت او باشیم، از همین لحظه با مهدی(عج) پیمان ببندیم و خود را با برنامهها و خواستههایش که جز راه جدّش پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) نیست، تطبیق دهیم.
*رجعت در لغت
رجعت از ماده «رجع» و اصل آن به معنای بازگشت پس از رفتن است. صاحب مجمع البیان «رجعه» و «الرجعه» را بازگشت به دنیا پس از مرگ بیان کرده و مصدر آن را «الرجوع» به معنای بازگشت به ابتدا ابراز کرده است و همچنین: الرجوع، العود.
همچنین در مجمع البحرین درباره معنای «الرجعه» میگوید: الرجعه به فتح راء، یعنی یک بازگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدی(عج) و آن، از ضروریات مذهب است... .
*رجعت در اصطلاح
رجعت در اصطلاح، عبارت است از اینکه خداوند، هم زمان با زمان ظهور مهدی(عج) عدهای از بندگان صالح که در ایمان و عمل، خالص بودهاند و نیز عدهای از کفار و منافقان که در کفر و نفاق، سرآمد بودهاند را با همان ویژگیهای روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه، در حد امکان نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند. آنچه در بازگشت دو گروه مؤمنان خالص و نیز کفار واقعی به آن اشاره شده، وصف صالح و منافق است، نه مرد و زن.
در معنای اصطلاحی رجعت سید مرتضی میفرماید: بدان همانا آنچه که شیعه دوازده امامی معتقد است، این است که خداوند، هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) گروهی از شیعیان او و گروهی از دشمنان آن حضرت را که پیشتر مردهاند، برمیگرداند تا به ثواب یاری آن حضرت برسند و نیز از دشمنان انتقام گرفته شود... .
طبق آنچه از احادیث برداشت میشود، رجعت، عمومی نیست؛ بلکه مخصوص عدهای از مؤمنان خالص و کفار معاند است. همچنین سر سلسله رجعتکنندگان، انبیا، امامان معصوم(ع) و دشمنان آنان هستند. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: رجعت، عمومی نیست؛ بلکه اختصاصی است و تنها مؤمنان یا مشرکان محض، رجعت میکنند.
*رجعت در امتهای گذشته
بازگشت، میان امتهای گذشته، بسان رجعتِ اصطلاحی در عقاید شیعه نیست؛ ولی آیات متعددی بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت میکند. افراد زیادی از پیامبر و غیرپیامبر، مؤمن و غیرمومن (زن و مرد) در امتهای پیشین زنده شده و به دنیا برگشتهاند. یکی از نمونههای رجعت، بازگشت مقتول بنیاسرائیل به دنیا میباشد. قرآن، این ماجرا را این گونه نقل میکند: و به خاطر آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید ... خداوند، اینگونه مردگان را زنده میکند ... .
خداوند، در این آیه، در پایان داستان احیای مردگان ـ چه زن و مرد و مؤمن و کافر ـ را یک سنت و قانون همیشگی در نظام عالم معرفی کرده و آن را به عنوان قدرت خودش به رخ انسانها میکشد تا درباره آن بیندیشند.
در این آیه، جمله «کَذالِکَ یُحْیِ اللهُ الْمَوْتی» به قیامت و یا برزخ اختصاص ندارد؛ بلکه به صورت یک قانون عمومی و فراگیر برای همه زمانها، مکانها و امتها در شرایط مساوی براساس حکمت الهی جاری خواهد بود. در واقع، هرگاه حکمت الهی اقتضا کند، خداوند، با قدرت بینهایت خویش، مردگان را زنده خواهد کرد. از این آیه و داستان نتیجه میگیریم احیای مردگان، یک سنت همیشگی و همهگیر است؛ یعنی ویژه افراد و نیروی خاصی نیست؛ بلکه به همه انسانها اعم از زن و مرد مربوط است و نشانهای از قدرت الهی است.
این آیه، نشانگر فراگیر بودن رجعت در هر زمان و مکان است، و در آن، امتهای مؤمن خاص و کافر خاص در هر زمان و مکانی که بودند ـ چه زن و چه مرد ـ با شرایط مساوی، براساس حکمت و قدرت بینهایت الهی، زنده شده و به دنیا برمیگردند، تا مؤمنان (زن و مرد) از وعده الهی خرسند شوند و از کافران انتقام بگیرند. در این مقاله، به اثبات رجعت از دیدگاه عقل و نقل، هدف رجعت و رجعتکنندگان زمان ظهور خواهیم پرداخت.
*اثبات رجعت
1. برهان عقلی
عقل هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان تصور نمیکند و آنرا کاملاً ممکن میداند. روشن و واضح است که زنده کردن و حیات دادن خداوند به اشیاء بر دو قسم است گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زندهای خلق میکند یعنی بدون داشتن هیچ سابقهای، مثل خلقت اولیه انسان و هر موجود دیگری و گاهی اجزاء و عناصر پراکنده یک موجود را جمع میکند و حیاتی دوباره میدهد (یعنی گاه خلقت جعل بسیط است و بدون سبق ماده سابقی و گاه به نحو جعل مرکب) وقتیخلقت به صورت اول برای عقل ممکن شد خلقت و حیات دادن ضرورت دوم به مراتب آسانتر و قابل قبولتر خواهد بود.
عدم امکان این مطلب یا به دلیل نقص در در فاعلیت فاعل است یا در قابلیت قابل؛ یعنی اینکه خداوند قدرت زنده کردن مردگان را ندارد یا بدن و روح، قابلیت زندهشدن را ندارد؛ در حالیکه ما در طول شبانهروز، هم فاعلیت فاعل را و هم قابلیت قابل را در جهان مشاهده میکنیم. پس هیچ عاقلی ـ چه رسد به مسلمان ـ در امکان رجعت شک و نزاعی ندارد؛ چون با اینکار، هم قدرت خداوند را منکر میشود و هم سر از شرک و انکار قبر، عالم برزخ و معاد جسمانی در میآورد.
مرحوم سید مرتضی در این باره میفرماید: در آنچه شیعه از رجعت معتقد است، هیچ اختلافی بین مسلمانان، بلکه موحّدان نیست.
رجعت در این دنیا با حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پدیده همگون هستند؛ با این تفاوت که رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنیایی، قبل از قیامت به وقوع میپیوندد؛ ولی در رستاخیز، همه انسانها، از ابتدا تا انتهای خلقت، برانگیخته خواهند شد. بنابراین کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفتهاند، باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است، ممکن بدانند.
رجعت عالمی است با ویژگیهای خاصی خود که نه دقیقاً همچون عالم دنیا است و نه همانند عالم آخرت، و در عین حال برزخ هم نیست. علامه طباطبایی در این باره میفرماید: رجعت از مراتب روز قیامت میباشد؛ اگر چه در کشف و ظهور، پائینتر از روز قیامت است. دلیل پائینتر بودن از قیامت امکان فی الجمله راه یافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قیامت که هیچ فساد و شری در آن راه نخواهد یافت؛ به همین دلیل، روز ظهور مهدی(عج) گاه به قیامت ملحق شده است، به دلیل ظهور و غلبه کامل حق.
معاد، یعنی برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممکن باشد، طبعاً بازگشت آن به این جهان، قبل از قیامت ممکن خواهد بود؛ چرا که امر محال در هیچ زمانی امکان وقوع ندارد.
فیلسوف بزرگ اسلامی، صدر المتألهین(ره)میفرماید: در باب اعتقادات، آنچه قابل پیروی است یا دلیل و برهان است یا نقل صحیح و قطعی که از اهلبیت(ع) رسیده باشد. روایات صحیح فراوانی از امامان و سرورانمان درباره درستی عقیده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) به ما رسیده است. عقل نیز این موضوع را غیرممکن نمیداند چرا که نمونههای فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبرانی چون عیسی(ع) و شمعون(ع) و دیگر پیامبران انجام یافته است.
2. براهین نقلی
الف. قرآن
در قرآن کریم، آیات بسیاری از رجعت سخن میگویند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
و هنگامی که فرمان عذاب بر آنها واقع شود، جنبندهای از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان سخن میگوید که: «مردم، به آیات ما یقین ندارند» و روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکنند محشور میکنیم و آنها نگهداشته میشوند تا به یکدیگر ملحق شوند.
با بیان چند نکته، دلالت آیه بر رجعت روشن میشود:
1. حشر گروهی از هر امتی، غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق، همگانی نیست؛ در حالیکه حشر در روز قیامت شامل همه انسانها میگردد؛ چنانکه در آیه دیگری در وصف حشر و روز قیامت چنین آمده است: و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.
2. در صدر آیه اول، خداوند میفرماید: «اِذَا وَقَعَ الْقَوْلَ عَلَیْهِمْ»، مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول (فرمان)، از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک چیز غیر از خود آن چیز است.
3. آیات قبل از این آیه، از نشانههای قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفتهاند و در آیات پس از آن نیز به همین موضوع اشاره میشود.
بنابراین، بعید به نظر میرسد آیات قبل و بعد، از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند؛ امّا آیه وسط، درباره رستاخیز باشد. هماهنگی آیات، ایجاب میکند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند.
4. شاهد دیگر برای دلالت آیه بر رجعت، «خروج دابه الارض» است که یکی از نشانههای رستاخیز به شمار میرود؛ یعنی از نشانههایی است که قبل از رستاخیز رخ میدهد. پیامبر اکرم(ص) درباره دابه الارض فرمود: هیچکس به او دست نمییابد و کسی نمیتواند از دست او فرار کند. بین دو چشم مؤمن علامت میگذارد و مینویسد: «مؤمن بین دو چشم کافر علامت میگذارد و مینویسد: «کافر»، عصای موسی و انگشتر سلیمان با او است.
آیه دوم: بیگمان ما رسولان خود و کسانی که ایمان آوردهاند را در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پامیخیزند، یاری میدهیم.
با بیان چند نکته روشن خواهد شد که این آیه، به رجعت اشاره دارد و رجعت هم مخصوص تمام انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص است.
الف)سیاق آیه، بر فعلی دلالت دارد که در آینده به طور حتم به وقوع خواهد پیوست.
ب) نصرت و پیروزی که در این آیه وعده داده شده، تاکنون تحقق نیافته است و خداوند، هرگز خلف وعده نمیکند؛ پس ناگزیر باید در آینده تحقق یابد.
ج) همه پیامبران (به جز حضرت عیسی(ع) و حضرت خضر(ع)) و مؤمنان، هنگام نزول قرآن در قید حیات نبوده و در این دنیا یاری نشدهاند؛ پس به مقتضای این آیه، باید زنده شود، تا در همین دنیا یاری شوند.
د) لفظ نصرت، در مواردی به کار میرود که دو گروه، مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصی یا گروهی، به یکی از طرفهای درگیر کمک کند، تا برطرف مقابل، چیره شود. طبیعی است چنین معنایی با یاری کردن انبیا و مؤمنان در آخرت سازگاری ندارد؛ بلکه مصداق آیه با رجعت، و نصرت انبیا و اولیا تحقق مییابد.
شیخ مفید در تفسیر این آیه میفرماید: شیعیان عقیده دارند خدای تبارک و تعالی وعده نصرت خود را درباره دوستانش، پیش از آخرت تحقق خواهد بخشید و آن، هنگامی است که قائم(عج) قیام کند. در پایان دنیا، مؤمنان رجعت میکنند و وعده الهی تحقق مییابد.
این رجعت مؤمنان و این وعده الهی برای زن و مرد است؛ چون در غالب از آیات و روایات، به گروه خاصی با علامت خاصی اشاره نشده است؛ بلکه بیشتر به مؤمنان و منافقان اشاره شده و این دو کلمه، هم شامل زن میشود و هم شامل مرد.
ب: روایات
در این فراز میتوانیم رجعت را از سه منظر احادیث، زیارات و ادعیه پیگیری کنیم:
1. احادیث
اخبار و روایاتی که درباره رجعت از معصومان(ع) نقل شده، به قدری زیاد است که در طول تاریخ، بسیاری از بزرگان و علمای شیعه درباره آن، ادعای تواتر کردهاند (معنوی و اجمالی) از جمله شیخ طوسی در مورد برخی از احادیث رجعت ادعای تواتر لفظی هم نموده است. علامه مجلسی در این رابطه میفرماید: «اگر روایت رجعت متواتر نباشد پس در دنیا روایت متواتر وجود ندارد». علامه طباطبایی میفرماید: روایات ائمه اهل بیت(ع) نسبت به اصل رجعت متواتر است و تواتر با مناقشه در تک تک حدیث باطل نمیشود.
به همین دلیل، اکنون فقط به ذکر برخی از این احادیث میپردازیم:
از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن -شیعه- است و در میان آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود.
مأمون به حضرت امام رضا(ع) عرض کرد: ای اباالحسن! نظرت درباره رجعت چیست؟ آن حضرت(ع) فرمود: آن، حق است و در امتهای گذشته نیز بوده و قرآن آن را بیان کرده است. رسولخدا(ص) فرمود: آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد. «حَذْوَ النََعّل بالنَّعّل وَ الْقَذَّهِ بِالْقَذَّهِ» یعنی برابری و یکسانی که گام به گام و مو به مو، تحقق پیدا میکند.
طبق آنچه امام رضا(ع) فرمود، به دست میآید که در امتهای گذشته رجعت بوده است و در این رخداد مهم هم زن و هم مرد حضور داشتهاند و در زمان ظهور نیز با رجعت زنان و مردان، این واقعه ادامه پیدا میکند و این امری است که درباره همه انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص اجرا میشود.
2. زیارات
در زیارتی که خطاب به حضرت امام مهدی(عج) خوانده میشود آمده است: اگر دوران درخشان و پرچمهای برافراشته و حکومت قدرتمند تو را درک کردم، بندهای از بندگان تو خواهم بود ... و اگر پیش از ظهورت مرگ فرا رسید، با توسل به تو از خدای سبحان میخواهم که بر محمد و آل محمد(ص) درود فرستد و برای من، بازگشتی در دوران ظهورت و رجعتی در زمان حکومت تو قرار دهد، تا با فرمانبرداری تو، مراد خویش را دریابم و دلم را با انتقام از دشمنانت شفا بخشم.
همچنین در زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه میخوانیم: ای سرورم! ای اباعبدالله! خدا و فرشتگان و پیغمبرانش را شاهد میگیرم که من، به شما ایمان، و به بازگشتتان یقین دارم... . پس همه ما (اعم از زن و مرد) با تأسی از امامان و اولیای خدا، میتوانیم دعا کنیم که تا زمان ظهورش زنده باشیم، تا از یاران خاص او باشیم و اگر هم زنده نماندیم، از خدا بخواهیم با رجعت در زمان دولت یار، او را یار و یاور باشیم و از دشمنانش انتقام بگیریم .
3. ادعیه
الف. در دعای عهد آمده است: پروردگارا ! اگر مرگی که بر تمام بندگانت، قضای حتمی قرار دادی میان من و او ]= حضرت امام مهدی(عج) [ جدائی انداخت، مرا هنگام ظهور مهدی(عج) از قبر برانگیز؛ در حالی که کفنم را ازار خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و نیزهام را برهنه ساختهام و دعوت دعوتکننده را لبیک میگویم.
از امام صادق روایت شده: هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد... .
ب. در دعایی که بعد از زیارت حضرت حجت(عج) در سرداب نقل شده این گونه آمده است: خدایا! اگرقبل از ظهور حضرتش مرا از دنیا بردی، مرا از کسانی قرار ده که در رجعت بر میگردند.
*هدف رجعت
یکی از سؤالاتی که در بحث رجعت مطرح میشود، این است که چرا باید عدهای از انسانها ـ اعم از خوب و بد ـ قبل از قیامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدی(عج) به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که معصومان(ع) تا این مقدار در روایات، ادعیه، و زیارات بر آن تأکید کردهاند، تا حدّی که بعضی از علما و بزرگان دین، رجعت را از ضروریات مذهب شیعه برشمردهاند؟
رجعت به دنیا، تنها به اذن و اراده الهی قابل تحقق است و چون همه افعال خدای حکیم، از روی حکمت است، رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. اینجا به مواردی از اهداف رجعت اشاره میکنیم:
1- انتقام گرفتن از ستمگران
در رجعت، گروهی از منافقان و ستمگران تاریخ که در حق انسانها، از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکردند و غصب کنندگان خلافتِ اهلبیت پیامبر(ص) به دنیا برمیگردند، تا قبل از قیامت به بخشی از مجازاتهای خود برسند.
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که کار حسین(ع) خاتمه یافت، ملائکه به درگاه خداوند تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم(عج) را برپا داشت و فرمود: «به وسیله این، از آنان که به او ستم کردند، قاتلان امام حسین(ع) انتقام میگیرم». امام زمان(عج) در صورتی میتواند از قاتلان امام حسین(ع) انتقام بگیرد که آنها زنده باشند و این، با رجعت تحقق مییابد.
2. نصرت دین
یکی از اهدافی که در رجعت مؤمنان بر آن استوار است، نصرت و یاری رساندن به دین الهی در عصر طلایی ظهور امام زمان(عج) است. بزرگی و عظمت قیام جهانی حضرت امام مهدی(عج) میطلبد که یاران آن حضرت، از حیث تعداد و نیرو، متناسب با آن نهضت باشند. اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا، میتواند نقش برجستهای در نشاط دینی و امید حضور در حکومت جهانی حضرت امام مهدی(عج) داشته باشد. رجعت، برای همه افراد ـ چه زن و چه مرد که لایق یاریرساندن بوده و قبلاً از دنیا رفتهاند ـ زمینه این مهم را فراهم میسازد.
در برخی دعاها از خدای بزرگ میخواهیم ـ اگر زنده نبودیم ـ ما را در دوران ظهور امام زمان(عج) زنده گرداند تا او را یاری دهیم؛ همان طور که در دعای روز بیست و پنجم ماه ذیقعده میخوانیم: خداوندا ! فرج اولیایت را نزدیک کن و آنچه به ستم از آنان گرفتهاند، به ایشان برگردان و قائمشان(ع) به حق ظاهر کن ... خداوندا! بر آن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از یارانش قرار ده و در رجعتش محشورمان کن تا از یاریکنندگان او باشیم. این دعاها و خواستنها مخصوص همه انسانها است، چه زن و چه مرد، تا در آن زمان، از رجعتکنندگان و در صف یاران مهدی(عج) باشند.
3. لذت بردن مؤمنان از حاکمیت اسلام
بسیاری از مؤمنان، در طول تاریخ، آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان را داشتند و در این راه مبارزه کردند؛ اما دشمنان دین، با ظلم و جور خود نگذاشتند دین در تمام ابعاد، حاکمیت یابد. در دوران رجعت، مؤمنان برمیگردند تا عزّت دین و خفت و خواری ظالمان را ببینند.
امام باقر(ع) فرمود: اما مؤمنان، به سوی روشناییهای چشمانشان برمیگردند -تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان(عج) روشن شود- و اما ستمگران، برمیگردند تا دچار عذاب الهی شوند؛ چنانکه خداوند میفرماید: «و عذاب نزدیکتر را پیش از عذاب بزرگتر به آنها میچشانیم».
4. تأثر کافران از استقرار حکومت مهدی(عج)
یکی از اهدافی که در روایات بسیار تکرار شده و حتی در تعاریف رجعت هم انعکاس یافته است، عزت مؤمنان و خواری و ذلت منافقان است. امام باقر(ع) میفرماید: هیچ شخص نیک و بدی از این امت نیست، مگر اینکه رجعت میکنند؛ مؤمنان برمیگردند تا اینکه عزیز شده، چشمانشان روشن شود و فجّار برمیگردند تا خداوند ذلیلشان کند. آیا نشنیدهای گفتار خداوند را که میفرماید: همانا عذاب نزدیکتر (کوچکتر) را که غیر از عذاب بزرگتر است به آنها میچشانیم. عذاب نزدیکتر، به عذاب رجعت منطبق شده است.
حضرت علی(ع) در تفسیر آیه مبارک «رُبَّما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ» میفرماید: زمانی که من با شیعیانم با پیروانشان برمیگردیم، بنیامیه را با خواری و ذلت به قتل میرسانم. در این هنگام، کفار میگویند: «ای کاش مسلمان بودیم!».
5. تکامل مؤمنان
یکی از اهداف رجعت، رسیدن به تکامل نهایی است؛ چون رجعت، عمومی نیست و ویژه مؤمنان و طاغیان ستمگر محض است، بازگشت آنان به زندگی دنیوی، به منظور تکمیل حلقه کمال گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است. به تعبیر دیگر، مؤمنان خالص، در مسیر تکامل معنوی با موانع دشمنان روبهرو بودند و از تکامل باز ماندند. حکمت الهی اقتضا میکند که آنها سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت به این جهان به پایان برسانند و در گسترش حکومت حق شرکت کنند که شرکت در چنین حکومتی از افتخارات بزرگ است. پس دانستیم که در رسیدن به تکامل نهایی که همان رجعت است، مردان و زنان میتوانند با بازگشت مجدد به دنیا مسیر اصلی و پایانی کمال خود را طی کنند.
*رجعت کنندگان
روایاتی که رجعتکنندگان را معرفی میکند به دو دسته تقسیم شدهاند:
1. بعضی روایات به طور عموم دلالت میکند که تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و کفار معاند (زن و مرد) که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کردهاند، برمیگردند. امام صادق(ع) میفرماید: همانا رجعت عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است، برنمیگردند مگر مؤمنان محض و کفار محض.
2.بعضی از روایات، رجعتکنندگان را با اسم و مشخصات معرفی میکند:
الف) مردان
میتوان مردان مورد اشاره در روایات را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
1. پیامبران گذشته
امام صادق(ع) در تفسیر آیه 81 آل عمران میفرماید: خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایر انبیا مبعوث نکرد، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را یاری خواهند کرد.
2. پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع)
ابوخالد کابلی از امام سجاد(ع) نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیه 85 سوره قصص چنین فرمود: پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) به سوی شما باز میگردند.
3. مؤمنان
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده است که به شیعیان راستین خود چنین فرمود: ... تا اینکه قائم ما اهلبیت قیام میکند. در آن هنگام، خداوند، آنان را مبعوث خواهد کرد و آنها، گروه گروه لبیک گویان به حضرتش ملحق میشوند... .
ب: زنان
گروهی از یاوران حضرت بقیهالله(عج) زنانی هستند که خدا به برکت ظهور امام زمان(عج) آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. در روایات، به دو گونه به این افراد اشاره شده است:
1.عام
در روایات، رجعت ویژه زن یا مرد نیست و فقط به مؤمن محض و کافر محض اشاره شده است؛ یعنی هم زن مؤمن و هم زن کافر در زمان ظهور مهدی(عج) رجعت میکنند، تا زنان مؤمن، طعم شیرین و لذّت انجام وعده الهی را بچشند و در رکاب حضرت امام مهدی(عج) و امامان معصوم(ع) به خدمت بپردازند و زنان کافر هم کیفر دنیایی گناه و عملکرد خود را ببینند و به عذاب الهی برسند.
2. خاص
گروهی از زنان هستند که علاوه بر اخبار عمومی، در برخی اخبار، به نام آنان هم اشاره شده است. این روایات معتبر درباره زنان، بسیار اندک است.
*زنان مؤمن
در منابع معتبر اسلام، نام 13 زن یاد میشود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.
مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: «همراه قائم(عج) سیزده زن خواهند بود». گفتم: «آنها را برای چه کاری میخواهد؟» فرمود: «برای مداوای مجروحان و رسیدگی به مریضها؛ همانگونه که وقتی همراه پیامبر(ص) بودند چنین میکردند». عرض کردم: «نام آنها را بفرمایید» فرمود: «قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیّه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیّه.
در این روایات، امام صادق(ع) از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند. در کتاب خصایص فاطمی به نسیبه دختر کعب مازنیه نیز اشاره شده است.
در کتاب منتخب البصائر از دو زن به نام «تیره» و «أحبشیه» نام میبرد. این افراد، هر کدام در بُعدی و بیشتر در بُعدِ جهاد با دشمنان خدا، از خود شایستگیهایی نشان دادهاند. برخی از آنان ـ همچون «صیانه» ـ مادر چند شهید بوده و خود نیز با وضعی جانسوز به شهادت رسید. برخی دیگر چون سمیّه، در راه دفاع از عقیده اسلامی خود، سختترین شکنجهها را تحمل نموده و تا پای جان از عقیده خود دفاع کردهاند.
امخالد نیز نعمت تندرستی پیکر را برای حفظ اسلام استفاده کرد و جانباز شد. برخی دیگر، همانند زبیده کسانی بودند که زرق و برق دنیا، هرگز آنان را از اسلام باز نداشت و از آن امکانات در راه عقیده خود استفاده کرده و در مراسم حج که یکی از ارکان دین است به کار بردند. بعضی، افتخار دایگی رهبر امت را داشتند و خود نیز از معنویات زیادی برخوردار بودند و بعضی دیگر، از خانواده شهیدانی بودند که خود، پیکر نیمهجان فرزندانشان را حمل کردند. آنان، کسانی هستند که با انجام رشادتها ثابت کردند که میتوانند گوشهای از بار سنگین حکومت جهانی اسلام را بردوش گیرند.
همه این دلائل، ما را به راز تصریح امام صادق(ع) به نام این نه نفر آگاه میکند. حال، برای درک بهتر شرح حال مختصری از زندگی چند تن را بررسی کنیم.
1. صیانه
در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در دولت مهدی(عج) سیزده تن، برای معالجه زخمیان زنده گشته و به دنیا بازمیگردند. یکی از آنان «صیانه» است که همسر «حزقیل» و آرایشگر دختر فرعون بوده است. شوهرش «حزقیل» پسرعموی فرعون و گنجینهدار او بوده و به گفته او، حزقیل، مؤمن خاندان فرعون است که به پیامبر زمانش، موسی(ع) ایمان آورد.
پیامبر(ص) فرمود: شب معراج، در مسیر بین مکه معظمه و مسجد الاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده بودم. از جبرئیل پرسیدم: «این بوی خوش چیست؟»، گفت: ای رسولخدا(ص)! همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران(ع) ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد.
2.سمیه، مادر عمار یاسر
او هفتمین نفر بود که به اسلام گروید و بدترین شکنجهها را تحمل کرد. او و شوهرش، یاسر در دام ابوجهل گرفتار شده بودند و او، به آنها دستور داد که به پیامبر خدا دشنام دهند؛ اما آنها چنین کاری نکردند. ابوجهل زره آهنی به سمیه و یاسر پوشاند و آنها را مقابل آفتاب سوزان نگهداشت. پیامبر(ص) که گاهی از کنارشان عبور میکرد، آنها را به صبر و مقاومت سفارش میکرد و میفرمود: «ای خاندان یاسر صبر پیشه کنید که وعدهگاه شما بهشت است». سرانجام ابوجهل با ضربتی آنها را به شهادت رساند. خداوند، این زن را به سبب صبر و مجاهدتی که در راه اسلام متحمل شد، در زمان ظهور مهدی(عج) زنده خواهد کرد، تا پاداش وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا، به یاوران آن حضرت خدمت کند.
3. ام ایمن
نام او «برکه» است. وی کنیز پیامبر(ص) بود. آن حضرت، به او مادر خطاب میکرد و میفرمود: «او باقیمانده خاندان من است». او از شیفتگان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا(س) او را به عنوان شاهد معرفی کرد و پنج یا شش ماه پس از پیامبر(ص) در زمان خلافت ابوبکر از دنیا رفت.
ام ایمن، دختر «ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالک» است. او خدمتگزار «آمنه»، مادر پیامبر (ص) بود که به ارث، به پیامبر(ص) منتقل شد. آن گاه که رسول خدا (ص) مادر خود را از دست داده بود، ام ایمن، پرستاری وی را برعهده گرفت و به اصطلاح، خدمتگزار رسول خدا(ص) محسوب میشد. رسول خدا(ص) بارها میگفت: «ام ایمن، پس از مادرم «آمنه»، مادر من است» و او را عضو خانواده و یادگار اهل بیت خویش میخواند. ام ایمن را باید یکی از بانوان نمونه و ممتاز تاریخ اسلام دانست؛ چون کوششهای او در طول زندگی پر برکتش در راستای وابستگی به پیغمبر (ص) و خاندان او، افتخارآمیز و سراسر پر عظمت بود که اینجا مجال شرح آن نیست.
4. زبیده
وی، همسر هارون الرشید و از شیعیان بود. هنگامی که هارون از عقیده او آگاه شد، سوگند یاد کرد او را طلاق دهد. او به انجام کارهای نیک معروف بود. زمانی که یک مشک آب در شهر، یک دینار طلا ارزش داشت، او همه حُجاج و شاید مردم مکه را سیراب کرد. او دستور داد با کندن کوهها و احداث تونلها، آب را از فاصله ده میلی خارج حرم مکه، به حرم آوردند. زبیده، صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هر کدام موظف بود که یک دهم قرآن را بخواند؛ به گونهای که از منزل او، صدای قرائت قرآن همانند زمزمه زنبورهای عسل، بلند بود.
5. امخالد عبدی
امخالد عبدی را دانشمندان و رجال نویسانی چون کشّی و مامقانی، بانویی معرفی کردهاند که استاندار عراق، یوسف بن عمرو به سبب عقیده شیعی و پیروی از زید بن علی بن الحسین(ع) در کوفه دست او را قطع کرد. وی، بانویی عارف و مجاهد بود که در راه عقیده و عبادت خویش، استواری و پایبندی قاطعی داشت و در بیان معارف دین و ابراز عشق و ارادت به خاندان پیامبر (ص) برابر مخالفان، هیچ کوتاهی و مسامحهای روا نمیداشت.
6. حبابه والبیه
شیخ طوسی، شیخ کلینی، فیض کاشانی، محدث بحرانی، طبرسی، راوندی و علامه مجلسی، او را محدث و راوی حدیث از امام علی(ع) و سایر امامان تا امام رضا(ع) و خلاصه راوی حدیث از هشت تن از امامان معصوم دانستهاند. نکتهای که درباره این بانوی محدث قابل توجه است و او را در ردیف یکی از زنان فوقالعاده و استثنایی قرار داده، این است که حبابه، راوی حدیث از امام علی(ع) بوده و در روزگار امام زین العابدین(ع)، 113 سال از عمر او میگذشت. در سال 183 قمری که امام موسی بن جعفر(ع) شهید شده و امام رضا(ع) عهدهدار امامت شد، وی به حضور امام هشتم رسید؛ در حالی که عمر او در این روزگار، حداقل 235 بود. وقتی از دنیا رفت، امام رضا(ع) او را با پیراهن خود کفن کرده و به خاک سپرد. سن او هنگام مرگ، بیش از 240 سال بود. او، دوبار به جوانی بازگشت که یک بار به معجزه امام سجاد (ع) و بار دوم به معجزه امام هشتم(ع) بود.
7. قنواء، دختر رشید هجری
قنواء دختر رشید هجری را دانشمندان رجالی و اهل فقه و حدیث، مانند شیخ طوسی، علامه برقی و مامقانی از بانوان یاور امام صادق(ع) و راوی حدیث از آن بزرگوار معرفی کردهاند. میزان صلابت و پایداری در عقیده و پایبندی او به اسلام و تشیع و علاقه به امیرالمومنین (ع) از جریانی که درباره شیوه اسارت و شهادت پدر بزرگوارش، توسط ابن زیاد نقل میکند، آشکار میشود. به هر حال، قنواء زن راوی حدیث از امام صادق(ع) و امام علی(ع) دختر پدری است که در دین، صادق و در ولایت، راستین است. چنین زنی، توسط چنین پدری پرورش یافته و شیفته و رهرو امام زمان است و با چنین اعتقادی میتواند در هنگام ظهور امام زمان(عج) از سیزده زنی باشد که برای معالجه مجروحان و یاری امام(ع) به دنیا بازگشت می کند.
8. نسیبه، دختر کعب
نسیبه، دختر کعب که همسر او «زید بن عاصم» بود و پسرهای او «حبیب» و «عبدالله» بودند، از بانوان مجاهد و صحابی فداکار رسول خدا(ص) و راوی حدیث از آن بزرگوار بوده است. ابن اثیر جزری، ابن عبدالبر اندلسی و ابن حجر عسقلانی درباره سابقه درخشان او نوشتهاند: در بیعت عقبه که 62 مرد از قبیله خزرج شرکت داشتند و با رسول خدا بیعت کردند، دو زن یعنی نسیبه و خواهر وی هم حضور داشتند و بدون اینکه به هنگام بیعت، دست رسول خدا به دست آنها بخورد، با آن حضرت بیعت کردند و به اطاعت پیامبر(ص) اقرار و تعهد کردند.
نسیبه که با کنیه «ام عماره» هم معروف شده، در بیعت رضوان، در جنگ احد و در جنگ عامه که بعد از وفات رسول خدا(ص) با مسیلمه کذاب واقع شد، حضور یافته است. در جنگ «یمامه» نیز بدن او دوازده زخم برداشت و حتی یک دست وی هم قطع شد. خلاصه کلام اینکه ایمان و اخلاص و فداکاری نسیبه در جنگ احد، به جایی رسید که رسول خدا(ص) فرمود: «وفاداری و مقاومت نسیبه، بهتر و بالاتر از بسیاری از مردها است». بر چنین زنی شایسته و گوارا است که در زمان دولت مهدی(عج) به دنیا برگردد و همچون مؤمنان خاص، طعم شیرین حکومت ولایتی آن حضرت را بچشد. این، اجر کسانی است که خداوند به آنها وعده داده است. پیامبر(ص) هم درباره او فرموده است: «نسیبه از بانوانی است که در روزگار ظهور امام زمان(عج) حضور مییابد و به مداوای مجروحان جنگی در رکاب آن حضرت میپردازد...».
طبق آنچه درباره اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا قبل از شروع قیامت گفته شد و همچنین طبق معنای رجعت در لغت و اصطلاح، خداوند، هم زمان با ظهور مهدی(عج) عدهای از بندگان صالح خود را که در ایمان و عمل و تقوا، اسوه مؤمنان بودهاند و همچنین عدهای از کفار که در کفر و نفاق، سرسلسله کفار و منافقان بودهاند را با همان ویژگی روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند. طبق آنچه گفته شد، برداشت میشود که در اخبار این بازگشت، به عنوان مؤمنان و کفار اشاره شده است؛ یعنی مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان غیرمؤمن رجعت میکنند.
امر رجعت در پیشینیان هم صورت گرفته و امری است که به زمان و گروه خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه به همه زمانها و همه مردم مربوط است (مؤمنان خاص و کفار خاص) . همچنین عقل، هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان پس از مرگ تصور نمیکند بلکه وقوع آن را درک میکند. پس باید رجعت را که درباره این جهان است، بپذیرد؛ چون امکان حیات مجدّد را در روز رستاخیز پذیرفته است. زن، از آغاز آفرینش تا کنون، دورانهای تلخ و شیرینی را سپری کرده است؛ گاه همراه با حرکت انبیای الهی، گام به گام همراه آنان بوده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند ماشطه که حاضر میشود خود و فرزندانش در آتش بسوزند؛ امّا لحظهای از ایمان به خدا دست بر ندارد.
زنان، اولین کسانی هستند که افتخار آموزگاری بشر را به عهده گرفتهاند و دامانشان کانون شکلگیری تمام فضیلتها است؛ پس حق است که در روایات و احادیث، بر رجعت به نام زنان مؤمن خاص اشاره شود و او هم در این امر بزرگ آخرالزمان حضور داشته باشد.
یکی از مواردی که از این بحث نتیجه میشود، این است که کسانی که برای انتقام و تنبیه به دنیا برمیگردند، هرگز به میل و اراده خود برنمیگردند؛ بلکه ناگزیر تن به رجعت میدهند که رجعت برای آنها بسیار ذلّت بار و سخت است.
ولی درباره مؤمن به نظر میرسد رجعت اختیاری خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که حضرت مهدی(عج) قیام کند، مأموران الهی، در قبر با اشخاصی مؤمن تماس میگیرند و به آنها میگویند: «ای بنده خدا! مولایت ظهور کرده است. اگر میخواهی به او بپیوندی، آزاد هستی، و اگر بخواهی در نعمتهای الهی متنعم بمانی، باز هم آزاد هستی».
پس اگر میخواهیم در زمره یاران امام زمان(عج) باشیم، اگر میخواهیم به اراده و لطف پرورگار، گل روی مهدی فاطمه(س) را در دنیا ببینیم و بتوانیم فرد مفیدی در حکومت او باشیم، از همین لحظه با مهدی(عج) پیمان ببندیم و خود را با برنامهها و خواستههایش که جز راه جدّش پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) نیست، تطبیق دهیم.