مشرق، در 16 فوريه ماه جاري نيروهاي امنيتي بحرين درحالي به سوي اعتراض کنندگاني بحريني تجمع کننده در ميدان "اللؤلوة" يورش بردند و آنها را به گلوله بستند، گويي از پوشش خبري اين جنايت و کشتار در رسانهها و از جمله تويتر واهمه ندارند و از آنجا که تعداد متعرضان بحريني در مقايسه با معترضان تونسي و مصري چون قطرهاي در برابر دريا مينمود، بنابراين به خاک و خون کشيدن آنها براي رژيم بحرين امکان پذير گرديد.
سرکوب چالشهاي سياسي به وجود آمده براي اکثريت شيعي بحرين از جمله ديدگاههاي حاکم در ميان نخبگان حاکم بر اين جزيره است که خاندان حاکم بر عربستان بشدت از آن حمايت نموده و به عينه در حوادث اخير بحرين ملاحظه کرديم، چگونه معترضان شيعي اين کشور سرکوب شدند.
اين انگيزه سعودي - بحريني (سرکوب شيعيان) در کنار حضور ايران اسلامي در خليج فارس موجب گرديده، اعتراضات بحرين پا را از يک بحران به ظاهر داخلي فراتر نهند و آن را به چالشي سياسي براي کاخ سفيد و به اندازه مصر و حوادث جاري در آن تبديل نمايد.
روابط تاريخي شيعيان بحرين و عربستان
شيعيان بحرين خود را صاحبان اصلي جزاير بحرين ميدانند و روابط عميق و مستحکمي با شيعيان عربستان دارند، جداي از عامل مذهب عوامل مشترکي چون سرکوب سياسي و محروميتهاي اجتماعي و اقتصادي که با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و ترس از وفاداري اين شيعيان به انقلاب تشديد گرديد، اين شيعيان را بيش از پيش به يکديگر نزديک نمود.
در اين ميان و در طول تمام سالهاي سرکوب سپري شده عليه شيعيان بحرين عربستان تلاش نمود، نقش برادر بزرگتر را براي بحرين کوچک ايفا کند و از آنجا که بحرين خود را وابسته به نفت عربستان و عائدات حاصل از آن ميبيند، بنابراين چارهاي جز گوش فرا دادن به نصايح برادر بزرگتر نديده و همين عامل موجب گشت تا شاهد تاثيرگذاري عربستان بر سياستهاي داخلي و خارجي بحرين باشيم.
در بُعد فرهنگي احداث پلي بطول 16 مايل باعث شد، ارتباطات فرهنگي اين دو کشور توسعه و گسترش قابل توجهي يابد و گردشگران عربستاني تعطيلات آخر هفته خود را با عبور از اين پل در باشگاهها و اماکن تجاري و تفريحي بحرين سپر کنند.
از حيث تغيير و تحولات سياسي رياض هميشه ديد تحقير آميزي به بحرين داشته و به عنوان مثال وقتي شاه کنوني بحرين شيخ "حمد بن عيسي آل خليفه" در سال 2001 ميلادي از برخي اصلاحات قانوني به عنوان اداتي جهت مقابله با نارضايتيهاي شيعيان سخن گفت، سعوديها رنجيده خاطر شدند، چون حمد بن عيسي مقام خود را از يک حاکم سياسي به پادشاه تغيير داده بود، با اينکه اين اصلاحات نيز نتوانستند، خواستههاي شيعيان بحرين را برآورده سازند، چون به زودي خواستهها تحريف و شيعيان بحرين همانطور اکثريت سرکوب شده باقي ماندند.
در حال حاضر نيز به نظر نميرسد، عربستان سعودي از بحران کنوني بحرين چشم پوشيده باشد و به نظر ميرسد، آن پلي که ميان دو کشور زده شده، بيش از آنکه جنبه تجاري يا ديپلماتيک داشته باشد، داراي بُعد استراتژيک است و از آن جهت ساخته شده که در شرايط مقتضي امکان انتقال سربازان و نيروهاي نظامي سعودي به بحرين را فراهم نمايد تا در سريعترين وقت ممکن به کمک رژيم بحرين شتابد و گفته شده تا پيش از ساخته شدن اين پل هرگاه اعراضات شيعي بحرين را فراميگرفته بالگردهاي عربستاني به سرعت در آسمان بحرين به پرواز در ميآمدند.
وحشت وهابيون سعودي
اما در حال حاضر که سراسر منطقه را بحرانهاي و انقلابها فراگرفته و پس از سقوط رژيم مبارک در مصر و ضربهاي که درپي آن به منافع آمريکا و عربستان وارد آمد، به نظر ميرسد، آل سعود با نگراني بسيار بيشتري تحولات بحرين را دنبال ميکنند، اگرچه کاخ سفيد وعده داده تا با تحت فشار قرار دادن هر دولت جديدي که در مصر روي کار بيايد و قطع کمکهاي نظامي و اقتصادي به قاهره و همسو سازي ديدگاههاي کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس با خود دولت جديد مصر را فرمانبر خويش نمايد.
واهمههاي آمريکا
اما جداي از عربستان، آمريکا نيز با نگراني بحران بحرين را دنبال ميکند و چالشهاي سياسي موجود در بحرين و به تبع آن در عربستاني کاخ سفيد را به شدت به تامل واداشته است، از جمله اين که:
يک: استان مرزي الشرقيه که بخش قابل توجهي از شيعيان عربستان در آنجا سکونت دارند، کانون چاههاي نفت عربستان است و 10 درصد توليد روزانه نفت جهان از اين منطقه صورت ميگيرد و در اين ميان اگر بحران بحرين بخواهد بر عربستان تاثير بگذارد، بيشک منطقه الشرقيه اولين نقطه تاثير پذير از اين حيث بشمار ميآيد و اين موجب ميشود تا بحران داخلي بحرين به بحران منطقهاي و سپس بين المللي تبديل شود.
دو: سالهاست که کشور بحرين پذيراي "يگان پنجم" نيروي دريايي آمريکا و فرماندههان عالي رتبه اين نيروست و هم اکنون کشتيهاي آمريکايي که در بحرين لنگر مياندازند، به دليل نبود امکانات اسکلهاي و پهلو گرفتن امکان نزديک شدن به سواحل بحرين را ندارند، اما با طرحي که دولت بحرين در دست دارد و قرار است، امکانات بندري و اسکلهاي و پهلو گرفتن ناوهاي آمريکايي را توسعه دهد، بنابراين حضور آمريکا در بحرين ملموستر از گذشته خواهد شد و اگر به اين نکته توجه داشته باشيم که اکثر مناطق ساحلي فوق الذکر شيعه نشين بوده و يکي از خواستههاي معترضان شيعي، بيرون کردن يگان پنجم نيروي دريايي آمريکا از بحرين است؛ بنابراين ميتوان دريافت که هم دولت بحرين و هم واشنگتن با چه چالشي مواجه هستند.
توصيههاي سياسي
فعالان بحريني در آخرين بيانيه منتشره بار ديگر بر ادامه اعتراضات تا تحقق خواستههاي خود تاکيد کردند، درحالي که رژيم بحرين ضمن منع کردن برگزاري هرگونه راهپيمايي با استقرار تانکهاي ساخت آمريکا در نقاط حساس و استراتژيک و در برابر ساختمانهاي دولتي و حکومتي عملا چنگ و دندان خود را به معترضين بحريني نشان داده است، به همين دليل به نظر ميرسد، براي جلوگيري از بروز کشتار ديگري چون حادثه 16 فوريه ميدان اللؤلؤة کاخ سفيد بايد بر فشارهاي خود بر شيخ حمد بيفزايد و مانع استفاده بيش از پيش وي از خشونت شود.
افزون بر آن آمريکا بايد خاندان حاکم بر بحرين را به انجام اصلاحات در اين کشور نيز وادارد، چه در غير اين صورت کارشناسان امر بر اين نکته اتفاق نظر دارند که بحران بحرين به زودي پاي خود را از اين کشور فراتر خواهد نهاد و دامن کشورهاي حوزه خليج فارس و عربستان را خواهد گرفت.
به اعتقاد اين صاحبنظران اولين بازتاب بحران بحرين را بايد در عربستان ملاحظه کرد که به دليل شکاف فزاينده در رهبري کشور و بيماري ملک عبد الله آماده هرگونه بحران سياسي است، به همين منظور به نظر مي رسد، کاخ سفيد بايد هرچه سريعتر بر رياض فشار آورد تا از بحراني که منامه را درگير خود نموده بکاهد.