بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که اصلاحات دچار بحران در پایگاه اجتماعی شده و باید اقداماتی برای بازگشت به تود‌های مردم صورت بگیرد، ایده‌های عرفی شدن اصلاحات، اصلاحات میلی‌متری، سیاست‌ورزی جامعه محور هم از این مفاهمه جمعی حاصل شد.

گروه سیاسی مشرق- «سعید حجاریان» کسی که سال ها پیش از او بعنوان "مغز متفکر اصلاحات" نام برده می شد، هنوز مورد توجه محافل فکری و رسانه ای اصلاح طلبان است، حتی اعترافات صریح وی در دادگاه اغتشاشات انتخاباتی سال 88 باعث نشده که جبهه اصلاحات و حتی بخش گسترده ای از بدنه اجتماعی آن؛ از اینکه برای تئوری پردازی درباره آینده اصلاحات سراغ وی بروند، چشم پوشی کنند. او را کماکان می توان یکی از تئوری پردازان پرنفوذ اصلاح طلبان دانست.

بحران پایگاه اجتماعی اصلاحات؛ آنچه اصلاح طلبان دیر فهمیدند«حجاریان» اخیراً طی مصاحبه ای که با ضمیمه ماهانه «روزنامه اعتماد» - جست و جو - داشته، اعترافاتی کرد که نشان می‌داد؛ اصلاح طلبان برای پر کردن خلاء فعلی شان در برقراری ارتباط صحیح و سازنده با مردم؛ جدی هستند. وی می‌گوید: «بدنه اصلاح طلبان بدلیل ضرباتی که بعد از حوادث 88 خورد، بسیار لاغر شده است ... هدف اصلاحات دموکراسی است اما هدف اعتدال، بازگشت به وضعیت قبل از اصلاحات است ... (خبرنگار: اگر بلحاظ مکتب نتیجه گرایانه که اشاره کردید، استراتژی اصلاح طلبان تغییر کند؛ چه نامی برای آن انتخاب می کنید؟) در شرایط فعلی سیاست اصلاح طلبان نوعی کج دار و مریز است. سیاست فقط معطوف به حال نیست. ممکن است که بازه زمانی این سیاست کج دار و مریز، چند سال به طول انجامد. (خبرنگار: فکر نمی کنید در چند سال گذشته، قرائت اصلاح طلبان میانه رو از قرائت جامعه عقب افتاده است؟) شما قرائت عمومی را چه می دانید؟

(خبرنگار: قرائت عمومی بیشتر بسمت انتقاد برون ساختاری و توسل به روش های برون زاست. به نظر، اشتیاق برای حرکت هایی مانند سال 76 را از دست داده است) دیدگاهی که شما می گویید، دیگر از دایره اصلاح طلبی خارج است ... آنها ... دیگر جزء بدنه اصلاح طلبان محسوب نمی شوند و نگرانی از این بابت هم وجود دارد اما به اعتقاد من؛ امکان بازگشت آنها وجود دارد. در انتخابات سال گذشته شاهد این ماجرا بودیم. (خبرنگار: نیازی نمی بینید که اصلاح طلبان کمی خود را با جریان عمومی جامعه بروز کنند؟) جریان عمومی چیست؟ ... فضای عمومی، فضای حقیقی است نه فضای مجازی، شما روزنامه نگاران فضای مجازی و سایبری را فضای عمومی تلقی می کنید. در فضای واقعی، مردم بدنبال زندگی راحت و شاد هستند و بدنبال امنیت شغلی و کسب درآمد و پایین بودن تورم هستند. اینها خواست عمومی جامعه است. مردم که می گویم (منظورم) به استثنای "طبقه متوسط جدید" که دارای خواست های فرهنگی و سیاسی هستند؛ (مردم) در حال حاضر بدنبال مطالبات سیاسی نیستند»[1].

گاهی لازم است که برای درک شرایط دیگران، خود را جای آنها فرض کنید و همانند آنها فکر کنید و احساس کنید:

فرض کنید که جای یکی از سران سیاسی بانفوذ و تئوریسین های اصلاح طلبان هستید. شما پیش از این، در دولت های مختلف مردمی بعد از انقلاب و در مجلس های گوناگون، یا وزیر بودید یا نماینده یا سمت های بالایی داشتید و حتی بخشی از عمرتان را قبل از انقلاب؛ در زندان های ساواک و همراه با قهرمانان شهید انقلاب گذرانده اید.

از آنهایی که امروز، بدلیل فعالیت‌های ضدامنیتی خود در خلال فتنه 88 و از همان ماه های ابتدایی شروع پروژه؛ بازداشت شده و به زندان محکوم شده اید. کمابیش در زندان، برخی روزنامه های خاص و کتاب ها هستند که در اختیار شما قرار می گیرند و بنابر این، اطلاعات شما از جریان هایی که در اجتماع واقعاً در حال رخ دادن است، اندک یا کلی است.

امروز و در سال 93، آن هم در دولت «حسن روحانی» و پس از چیزی حدود پنج سال آزاد می شوید. خیال می کنید که مردم بسیاری در جامعه هستند که به شما بعنوان یک قهرمان میهنی و سیاسی نگاه می کنند، در فکر خودتان منظورتان از مردم؛ واقعاً مردم عادی بودند، همان هایی که در کوچه و خیابان هستند و به کسب و کارهای متنوع مشغولند یا حتی بیکارند. به هر حال، انتظار دارید که تعدادی از همان مردم عادی از شما استقبال کنند، با حلقه هایی از گل و شعارهایی در حمایت از مواضع سیاسی تان در سال 88 و مقاومت ستودنی تان در این پنج سال.

اما امروز چه می بینید؟ تنها کسانیکه برای ملاقات شما آمده اند، گروه های مقابل هستند: گروه هایی از دراویش، تعدادی روزنامه نگار که بیش از آنکه در جامعه زندگی کنند با چت های روزانه شان در انواع شبکه های اجتماعی مشغول هستند، برخی دیگر از دوستانتان که آنها نیز کمابیش بخشی از پروژه بوده اند و بنابر این برای مدتی بازداشت یا محکوم شده اند و برای ابراز همدردی آمده اند، حتی ممکن است که مادر «ستار بهشتی» را ببینید که با آن لهجه خاص اش به دیدار شما آمده تا بگوید که فرزند او هم امروز، جزء همرزمان تان است (کسی که کاملاً اتفاقی بعنوان یک سیاسی مبارز ضد حکومتی معرفی شده)، چند تن از مسئولین و مقامات پیشین یا فعلی که بلحاظ سیاسی در جناح شما تعریف می شوند، هم حزبی هایتان، برخی از رهبران بهائیت در ایران و بانضمام اعضای دور یا نزدیک فامیل.

حلقه های گلی که به آنها فکر می کردید، هستند اما چه کسی آن را بر گردن شما می اندازد؟ متأسفانه خیلی متفاوت از تلقی قبلی شماست. تمام کسانیکه برای شان بهترین روزهای عمرتان را دور از جامعه و فعالیت بوده اید، به همین چند صد نفر محدود می شوند که هر چند از دست تقدیر در یک جبهه قرار گرفته اید ولی خودتان را با آنها متفاوت می دانید و خود و آرمان های تان را چند سر و گردن از مطالبات دست چندم آنها بالاتر می دانید. چاره ای ندارید، باید با همه آنها و حتی با مادر «ستار بهشتی»، عکس یادگاری بگیرید در حالیکه از درون؛ تمام دنیایی که خیال می کردید واقعیت دارد، فروپاشیده است.

اکنون بسیاری از اصلاح طلبان تندرو که اقدامات ساختارشکنه ای از خود نشان دادند و در خلال فتنه، دست به فعالیت های ضدامنیتی زدند؛ چنین حسی را تجربه کرده اند[2]. اگر علناً به زبان نمی آید به این معنا نیست که وجود ندارد.

واقعیت این است که اصلاحات، پایگاه اجتماعی خود را تا حدود زیادی از دست داده است و همانطور که «حجاریان» و دیگرانشان می گویند؛ بدنه اصلاحات لاغر شده است. این موضوع را، هم آن دسته از اصلاح طلبانی که در فتنه فعالیت سازمانی- میدانی نداشتند (اصلاح طلبان میانه رو) اذعان می کنند و هم آن دسته از اصلاح طلبانی که خود جزئی از عملیات فتنه بودند (اصلاح طلبان تندرو). برخی علناً و برخی در خفا ولی اغلب شان تا حدودی می دانند که فرصت هایی را بخاطر یک اشتباه بزرگ سیاسی که از بیرون کشور به آنها القاء شد؛ از دست داده اند.

بحران پایگاه اجتماعی اصلاحات؛ آنچه اصلاح طلبان دیر فهمیدندیکی از محکومین فتنه 88، اخیراً و بعد از آزادی از زندان در اینباره گفته بود: «ما امروز نیازمند "بازتعریف" اصلاح طلبی هستیم. ما با گفتمان و رفتار خود مرزهای عرفی و شرعی را در هم شکسته ایم. امروز دخترانی که به دیدن من آمدند، دست هایشان را دراز کردند تا با من دست بدهند؛ اینها شده اند لیدرهای جوانان اصلاح طلب! این اصلاح طلبی نیست، این گام نهادن در مسیر «نهضت آزادی» است؛ رفتن به سوی «جبهه ملی» است ... باید هر چه سریع تر پایگاه اجتماعی خود را ترمیم کنیم. دیر بجنبیم، نظام ما را با نسخه «نهضت آزادی» و «جبهه ملی» درهم می پیچد ... با پیروزی آقای «روحانی»، فکر نکنید که پایگاه ما تقویت شده و رو به گسترش است؛ ما از نداشتن پایگاه اجتماعی رنج می بریم ... ما بدنبال بهائی ها راه افتادیم چون ضعیف بودیم، چون پایگاه مردمی نداشتیم. من وقتی از زندان آزاد شدم، برای دیدن من؛ دراویش را آورند. با این پایگاه اجتماعی، ما را به هر بهانه ای می توانند جمع کنند و مثل سال 88 در یک شب به اوین بفرستند و آب هم از آب تکان نخورد ... ما مشکل هویتی پیدا کرده ایم. هر فرد و جریان بی ریشه و بوته ای که لباس اپوزیسیون پوشید، از او حمایت کردیم و نتیجه آن شد که نظام می خواست. ما شدیم عروس هزار داماد»[3].بحران پایگاه اجتماعی اصلاحات؛ آنچه اصلاح طلبان دیر فهمیدند

ایده های "عرفی شدن اصلاحات"[4]، "سیاست کج دار و مریز"، "تغییرات میلی متری"[5]، "پرهیز از نخبگانی شدن اصلاحات"[6] یا "سیاست ورزی جامعه محور"[7] (اصلاح طلبی جامعه محور) و یا هر اسم دیگری که روی آن بگذارند نیز از همین مفاهمه جمعی حاصل شده است؛ اینکه اصلاحات در حوزه پایگاه اجتماعی دچار خلاء شده و باید اقداماتی را برای بازگشت به توده های مردم انجام دهد.

تئوری پردازهای اصلاحات چه راهکارهایی برای کادرسازی صحیح - نه اینکه کادرسازی، منحصر در تربیت خبرنگارانی شود که نهایتاً شرکای BBC و VOA در ایران شوند بلکه کادرسازی به این معنا که کادر حکومتی تربیت شود - و آشتی با توده‌های مردم تجویز می‌کنند؛ موضوع این تحلیل نیست اما رفته رفته باید به این فکر کنند که چه چیزی، آنها را به این روز انداخته است. «قیصر امین پور»، شعری را به یادگار گذاشت که امروز شاید خوب باشد، اصلاح طلبان تندرو آن را مدام تکرار کنند: "ناگهان چقدر زود دیر می شود"[8].

در قسمت بعدی همین گزارش، درباره اینکه چه چیزی باعث فروپاشی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان شده است؛ بحث خواهیم نمود، ان شاء الله.

ادامه دارد ...



[1] «استراتژی اصلاح طلبی در گفتگویی با سعید حجاریان/ اصلاح طلبان بشکنند، روحانی می شکند»- «ناهید مولوی»- «جست و جو» (ضمیمه ماهانه روزنامه اعتماد)- شماره 44- خردادماه 1393 ه.ش

[2] برای نمونه: «خاتمی با بهزاد نبوی دیدار کرد»- «خبرگزاری ایسنا»- 3/3/1393/ «دیدار جمعی از خانواده‌های دراویش زندانی با بهزاد نبوی»- «سایت (ضدانقلاب) ندای سبز آزادی» به نقل از «سایت مجذوبان نور»- 5/3/1393/ «عارف با بهزاد نبوی دیدار کرد»- «خبرگزاری ایسنا»- 9/3/1393/ «تماس تلفنی صانعی با بهزاد نبوی پس از آزادی»- «سایت (ضدانقلاب) جرس»- 13/3/1393/ «بعضی ازدوستان عرب خوزستان هم در این دیدار بودند که مهندس از حضورشان تشکر خاصی کرد»- «روایت غلامعلی رجایی از دیدار با بهزاد نبوی»- «سایت (ضدانقلاب) جرس»- 17/3/1393

[3] «دغدغه های شورای یک حزب منحله/ پایگاه اجتماعی ما در بهاییان و دراویش و آشوبگران و ولنگاران تعریف شده است؛ ما از بحران بی هویتی رنج می بریم»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 7/4/1393

[4] ایده عرفی کردن اصلاحات، اولین بار توسط سعید حجاریان مطرح گردید و پس از آن، بارها توسط وی و دیگر سیاسیون جبهه اصلاحات بازطرح شد- برای مطالعه بیشتر، رجوع شود به: «تحلیلی از عملیات تاکتیکی اصلاحات در انتخابات/ آیا اصلاحات با مدل "اخوان المسلمین" به قدرت باز می گردد؟»- «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 8/4/1392

[5] صادق زیباکلام در گفتگوی تشریحی با سایت ضدانقلاب کلمه: «تغییرات تدریجی است ... از ابتدایی که قطار انتخابات راه افتاد، شعار اصلی ام این بود ... دوم اینکه دنبال یک کاندیدای خیلی اصلاح طلب نباشیم. من اتفاقاً می گفتم که برویم دنبال «ناطق نوری» و او را بیاوریم چون معتقد بودم؛ آن "میلی متری" هایی که دنبالش بودم را «ناطق نوری» هم می تواند بیاورد ... ببینید، من نوه ای دارم ... از من می پرسد: چرا هر وقت سمت پرنده ها می روم، فرار می کنند اما تو که می روی این کار را نمی کنند؟ می گویم: بخاطر اینکه تو "نمی روی” بسمت پرنده ها، تو "می دوی” بسمت پرنده ها! تو می ترسانی پرنده ها را و من نمی ترسانم»- «مصاحبه ای که میلی متری به پیش رفت!/ صادق زیباکلام: مطالباتمان را طوری دنبال کنیم که کسی نترسد»- «سایت ضدانقلاب کلمه»- 20/5/1392

[6] «نخبه گرايي و نگاه به بالا، اصلاح طلبان را از توجه به پايگاه وسيع اجتماعي خود غافل ساخت، بند نافشان را از توده مردم بريد و امكان بهره گيري از مطالبات و فشارهاي اجتماعي را از ‌آنان سلب نمود»- «اصلاحات مُرد، زنده باد اصلاحات»- «سعید حجّاریان»- مجله «آیین مهر»- مهرماه 1385 ه.ش

[7] حجاریان: «اصلاح طلبان فکر می کردند، می شود در بالا با مفاهمه و توافق - نمی خواهم بگویم زد و بند- اهداف را پیش برد اما قدرت با مفاهمه صرف پیش نمی رود ... براحتی می توان کسی را که پایگاه اجتماعی ندارد، "بفوت ینتفی" کرد»- «سیاست ورزی جامعه محور در گفتگو با سعید حجاریان/ مردم به اصلاح طلبان اعتماد دارند»- «پرستو سرمدی»- «روزنامه شرق»- 29/2/1386

[8] «حسرت همیشگی»: «آینه های ناگهان/ دفتر دوم» (گزیده اشعار)- «قیصر امین پور»- «انتشارات افق»- 1372 ه.ش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 5
  • ۱۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    0 0
    نه اصلاح طلبش و نه اصولگراش هیچ خیری برای مردم و مملکت نداشته اند فقط با این تفاوت که اصولگراها بیشتر مایه نکبت و بدبختی مردم شده اند
  • ۱۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    0 0
    چرند و پرند...
  • ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    0 0
    دوستان مشرق .. هم ما ميدونيم هم شما كه اصلاح طلبان بين جمعيت جوان دانشگاهي ، روشنفكران و قشر تحصيل كرده به اندازه كفاف پايگاه داره ... انكار شما مثل پاك كردن صورت مساله است
  • ابوذر ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    0 0
    شاید از بین رفتن پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان نه فقط برای خود آنها که برای همه خطرناک باشد. آن پایگاه اجتماعی شاید دیگر نه این طرف باشد و نه آن طرف و خدا می داند فردا کجاست. نمی دانم!
  • ۲۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    0 0
    من نه اصول گرا هستم و نه چیز دیگه من انقلابی هستم...اون هم از نوع جمهوری اسلامی... منتها اصولگرایان هر چه باشند مانند اصلاح طلبان مملکت رو به اجنبی نمی فروشند.
  • ناشناس ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
    0 0
    فقط روحانی.فقط ظریف فقط تدبیر وامید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس