سرویس سیاست مشرق - انتشار سخنان بیسابقه «اسحاق جهانگیری» روز ۲۹ مهرماه در مراسم روز ملی صادرات، واکنشهای زیادی را از سوی اصحاب سیاست و رسانه به دنبال داشت. جهانگیری در بخشی از سخنانش در مقام معاون اول رییس جمهور، با اعتراف به بیاختیاری و بیعملی در دولت گفت:
" ما در کشور در این شرایط مدیر ریسکپذیر میخواهیم و من دستم قلم و کاغذی نیست که کسی را برکنار کند و این در حالی است که من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را نداشتهام، پس از من انتظار نداشته باشید که وکیل و وزیر را تغییر دهیم."
فارغ از همه تفاسیری که می توان از این سخنان جهانگیری و دلایل بیان آن در این شرایط داشت، یک نکته واضح به نظر می رسد و آن این که جهانگیری که در سال ششم معاون اولی خود به سر می برد، به راحتی در حال مبرّی کردن خود از عملکرد دولت و اصطلاحا پیاده شدن از کشتی دولت است تا احتمالا ایفاگر نقشی در سناریوهای سیاسی اتاق فکر اصلاحات برای آینده نه چندان دور باشد.
به بیان دیگر، به سنت مالوف و مسبوق به سابقه اصلاحطلبان، جهانگیری هم بدون آن که بخواهد دستکم درباره عملکرد خود پاسخگو باشد، خیلی راحت دم از «بی اختیاری» خود میزند تا به زعم اتاق فکر اصلاحات، اعتبار مخدوش شده اصلاحطلبان (بابت همراهی تمام قد با روحانی) بیش از این ضربه نخورد و آنها باز در انتخابات بعدی (مجلس، ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا) در قامت «منتقد» وضع موجود و حتی «طلبکار» وارد صحنه شوند.
به زبان ساده، بار دیگر اصلاحطلبان قرار است به همان دستاویز قدیمی «نگذاشتند کار کنیم، نشد» چنگ بزنند که از زمان دولت خاتمی و داستان «هر ۹ روز یک بحران داشتیم» بدون هیچ تغییری از سوی اصلاحطلبان تکرار میشود.
باز هم دقیقا به مثابه سالهای ۷۸ تا ۸۲ که هم قوه مجریه، هم قوه مقننه و هم شوراهای شهر مطلقا دست جریان اصلاحات و همفکران آنان بود، حال بعد از حدود ۴ سال که هم قوه مجریه و شوراها در تسلط آنها و جریان نیابتی اصلاحات و شوراها تحت سیطره مستقیم آنهاست، «نگذاشتند» ها و «زورمان نرسید» های اصلاحات با در نظر داشتن انتخابات بعدی شروع شده است.
اما اینگونه اظهارات، تنها نشانگان یک تغییر و تحول فکری جدی در جریان اصلاحات است. حقیقت این است که خط «لیبرالیسم» که قرار بود در اتحاد سیاسی اصلاحطلب-اعتدالی به جریان قالب کشور(در حوزههای مختلف) تبدیل شود، به واسطه برخی تحولات داخلی و بینالملی شکست سختی خورده و تبعات و عوارض آن را در دستکم در حوزه اقتصاد مدرم عادی کوچه و بازار هم با پوست و گوشت لمس می کنند. افزایش بی رویه و بی منطق قیمتها، انفعال و بی عملی دولت، رها کردن بازار، برداشتن مکانیسمهای نظارتی، رشد سرساماور نقدینگی، فشار سنگین معیشتی بر ۵ دهک پایین جامعه، توقف پروژه های عمرانی، توقف برنامههای کلان اقتصادی که می تواند موتور اقتصاد را به راه بیاندازد، رکود تورمی و... و. هم دستگلهایی است که «لیبرالیست» های مشترک جریان اعتدال و اصلاحات بر کشور تحمیل کردهاند. حال سران جریان اصلاحات به این نتیجه رسیدهاند که گره خوردن نام آنها با برنامههای اقتصادی که کشور را دچار مشکلات عمیق کرده است، به شدت به اعتبار و پایگاه رای آنان ضربه می زند، به فکر بازنگری در شعارها و برنامههای خود افتادهاند تا در انتخابات بعدی، به زعم خود به پای جریان اعتدال نسوزد. سران اصلاحات فهمیدهاند که شعارهای جذاب برای طبقات مرفه شهری از قبیل «کنسرت» و «ربنای شجریان» و... اعتباری ندارد و دیگر در انتخابات بعدی با این نوع شعارها نمی توان پایگاه رای را با «تَکرار» بسیج کرد.
از این رو برخی از سران و نظریهپردازان اصلاحات نیز به این فهم رسیدهاند که بر عکس انتخابات اردیبهشت ۹۶، فضای انتخابات مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تحت تاثیر مطالبات معیشتی و عدالت و مبارزه با فساد خواهد بود، به فکر افتادهاند که شعارهای جناح مقابل در انتخابات ۹۶ را مصادره کنند و با پرچم جدیدی وارد عرصه رقابت شوند. برخی از سران جریان اصلاحات که متوجه افتراق میان برنامهها و شعارهای این جریان سیاسی با دغدغههای کف جامعه و همچنین عدم وابستگی ارگانیک «گفتمان» اصلاحات با توده مردم شدهاند، حال قصد دارند جبران مافات و با برقراری پیوند با اقشاری از قبیل کارگران، معلمان، پیشهوران و... و. به زعم خود بدنه اجتماعی با قابلیت «مانور خیابانی» برای اصلاحات دست و پا کنند.
و البته باید توجه داشت که این رویکرد جدید اصلاحطلبانی است که وقتی در نیمه دوم دهه هفتاد به قدرت رسید و مجلس ششم را در دست گرفت، به طور کلی معیشت مردم را به طاق نسیان و فراموشی کوبیده بود و یکی از مدعیان اصلاحات (رجبعلی مزروعی) در پاسخ به این پرسش منتقدان که چرا به مشکلات اقتصادی مردم رسیدگی نمی کنید، پشت تریبون رفته و در توهینی آشکار به مردم گفته بود: «اگر مرگ موش هم توزیع شود، مردم برای گرفتن آن صف می بندند.» همان ایام، دوستان او نیز از مردم مستضعف و محرومی که با هزار امید و آرزو به مدعیان اصلاح طلب رای داده بودند، با عنوان «لشکر قابلمه به دست ها» یاد کردند. کار به جایی رسید که خبرنگار منتسب به این جریان که بعدها به نقشآفرین شوهای اپوزیسیون در خارج از کشور تبدیل شد (مصی علینژاد)، مردمی را که در سفرهای استانی رییس دولت نهم برای دادن نامه و درخواستهایشان به رییس جمهور تجمع می کردند، به «دلفین» هایی که برای گرفتن غذا از دست مربی رقص می کنند، تشبیه کرد! [۱]
در آبان ۸۸، در مناظره ای بین صادق زیباکلام و کاظم انبارلویی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران درباره قضایای فتنه، زیباکلام با طعنه گفت:
"من در روز مراسم میدان ولیعصر (جشن پیروزی احمدی نژاد) فقط اتوبوس رباط کریم و شهرری را دیدم! "[۲]
یا «علی مطهری» (سرلیست فهرست امید اصلاح طلبان در مجلس) که به عنوان چهره حامی دولت در پی اعتراض گسترده مردم و منتقدان به توزیع تحقیرآمیز سبد کالا تحت فشار قرار گرفته بود، در اظهارنظری توهینآمیز گفت:
"ما مردم خود را میشناسیم اگر الان بگوییم که فلان جا جارو توزیع میشود همه میآیند و صف میبندند. این رفتار ریشههای فرهنگی دارد باید بررسی شود و ریشهیابی کرد.» مطهری در ادامه نوع نگاهش به مردم ایران را با مقایسهای تحقیرآمیز صراحتاً بیان میکند: «باید با عنایت به شناختمان از مردم ایران برنامهریزی کنیم. زمانی ما برای مردم سوئیس برنامهریزی میکنیم که طبیعتاً آن برنامه با برنامهریزی برای مردم خودمان فرق دارد، دولت باید تمامی این موارد را در نظر میگرفت. "
اینها تنها مصادیق کوچکی از رویکرد و نگاه جریان اصلاحات به تودههای مردمدر سالهای گذشته بوده است. اما اکنون سخنان و طرحهای جدیدی از لسان و قلم چهرههای رسانهای اصلاحطلب شاهدیم. بگذارید در ادامه به چند مصداق از این رویکرد جدید(که کاملا بر مبنای منافع حزبی و جناحی است) بپردازیم.
«مصطفی تاجزاده» ، از تندروهای جریان اصلاحطلب در مصاحبه خود با اعتماد(۱۲ مهر ۹۶) گفت:
" حال و هوای اصلاحطلبان در مجموع قابل قیاس با رقبای بالقوه و بالفعل خود نیست. با وجود این با مشکلات جدی مواجه است و از کمبودهایی رنج میبرد که اگر فکری برای آنها نکند، ممکن است در آینده موقعیت برتر خود و انسجام را از دست بدهد. ما در حال حاضر نیاز به آن داریم که گفتمان اصلاحات را به روز کنیم و رابطه آن را با زندگی روزمره مردم پس از ۲۰ سال از دوم خرداد، بار دیگر تعریف و تبیین کنیم تا همه مردم، نه فقط قشرهای تحصیلکرده و دانشگاهی با آن ارتباط برقرار کنند و اصلاحات را تنها راه توسعه همهجانبه کشور بیابند.
باید معلوم شود اصلاحات در این زمینهها دارای چه برنامهای است تا هم بتواند نیروهای زیادی را پشت خود بسیج کند و هم بر رقبا اثربگذارد و آنان را نیز مجبور کند، به سمت برنامهمحوری پیش روند."[۵]
و «سعید حجاریان» (که او را نظریهپرداز جریان اصلاحات می خوانند) در مطلبی در کانال تلگرامی خود(۱۶ آذر ۹۶) از مفهومی به نام «اصلاحات جامعهمحور» رونمایی کرد. نوشتار حجاریان برای شناخت فازهای بعدی تحرکات اصلاحطلبان مهم است:
" از ابتدا لازم بود در کنار نوسازی سیاسی به مقوله عدالت نیز پرداخته شود. غفلت از عدالت باعث شد که عدهای با شعارهای پوپولیستی و پخش پول به صحنه بیایند و خود را مدافع عدالت معرفی کنند؛ همانهایی که هیچ نسبتی با عدالت نداشتند و جز فساد دستاوردی برای کشور به ارمغان نیاورند. اساساً انقلابات در هر جای دنیا پاسخی هستند به تبعیضها و بیعدالتیها و انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود ولی متأسفانه پس از پیروزی انقلاب هیچگونه گشایش نظری و تئوریپردازی در این خصوص صورت نگرفت و حداکثر به مواعظ و پندهای بزرگان دینی اکتفا شد. این مهم از چشم اصلاحطلبان نیز دور ماند و هنوز این موضوع در بوته اجمال و ابهام باقی مانده و نزد برخی عدالتخواهی به کمونیسم و سوسیالیسم ترجمه میشود. بهخصوص از زمان دولت سازندگی به بعد که توسعه اقتصادی محور قرار گرفت بهکلی عدالت بحث ممنوعه شد تا آنجا که هنوز در میان اقتصاددانان به این واژه به دیده شک و تردید نگاه میشود."
او سپس برنامه جدید اصلاحطلبان را تلاش برای کمکردن شکاف بین این جریان تودههای مردم عنوان کرد:
" اصلاحات در ابتدا بهصورت نخبهگرایانه مطرح شد و حداکثر بهعنوان ضمیمهای بر اصلاحات اقتصادی درآمد تا بتواند ضایعات آن بُعد از توسعه را رفع و رجوع کند اما بعدها اصلاحات جامعهمحور مطرح شد که در آن یک پایه اصلاحات در درون جامعه قرار داشت که بدون وجود یک جنبش اجتماعی نمیتوانست کاری از پیش ببرد."[۶]
جالب اینجاست که «محمد توسلی» از چهرههای وابسته به نهضتآزادی و شهردار تهران در دولت موقت مرحوم بازرگانف همین اصصلاح «اصلاحات جامعه محور» را در مصاحبه خود با سایت «جامعه ایرانی» (۱۹ خرداد ۹۷) چنین گفت:
" اصلاحطلبان در این دو دهه عمدتاً با نگاه «قدرتمحور» وارد جنبش اصلاحطلبی شدند. تصور آنها این بود که باید اول وارد عرصه قدرت شد و سپس از درون قدرت، زمینه اصلاحات را فراهم ساخت. اگر قدرت هدف نباشد این راهبرد میتواند مفید باشد. در این صورت هدف محقق کردن مطالبات تاریخی ملت یعنی آزادی و دموکراسی و تحقق اصول مغفول قانون اساسی خواهد بود. اما اگر قدرت به هر قیمت هدف باشد، وقتی شما هر کجا که با چالش مواجه شدید، از مطالبات مردم کوتاه بیایید آن وقت مردم فکر میکنند که هدف شما قدرت است و بر سر مطالبات مردم معامله میکنید.
در حالی که نهضت آزادی و کسانی که از قدیم اندیشه «اصلاحطلبی» را دنبال میکردند و منش اصلاحطلبی داشتند، همیشه اصلاحطلبی را در عرصه عمومی دنبال میکردند و نگاه «جامعهمحور» داشتند. نگاه جامعهمحور یعنی در درجه اول باید نهادهای مدنی ایران را تقویت کرد و آگاهیهای جامعه را بالا برد و بعد از طریق توسعه جامعه مدنی و آگاهیهای مردم، زمینه تحقق مطالبات تاریخی مردم را فراهم کند. "[۷]
و می توان حدس زد که «اصلاحات جامعه-محور» سعید حجاریان از دل گپ و گعدههای مشترک جریان اصلاحات و جریان ملی-مذهبی بیرون آمده است.
اما این اصلاحات «جامعهمحور» روی دیگری هم دارد که همان تلاش جریان اصلاحطلب(یا دستکم بخش رادیکال آن) برای فراهم کردن پتانسیل «اردوکشی خیابانی» برای این جریان از دل اقشار تودهای مردم است. خود حجاریان در سال ۹۳، در جریان تشییع جنازه نسبتا پرجمعیت یک خواننده جوان موسیقی پاپ به نام «مرتضی پاشایی» (که با گل کردن ترانهای از او در تیتراژ برنامه ماه عسل آن سال و همچنین مرگ تراژیک او در جوانی، طرفداران زیادی پیدا کرده بود) چنین تحلیل کرده بود:
" موضوع فشار افکار عمومی است که باید ایجاد شود...همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند."[۸]
و البته دیگر چهرههای وابسته به جریان اصلاحات و حامی دولت هم چنین موضعگیریهایی داشتند که در زیر چند نمونه از آن را می بینید:
سعید معیدفر: مرتضی پاشایی با مرگ خود صدای درونی جوانان دهه شصتی را برانگیخته است(آرمان امروز)
حمیدرضا جلاییپور: تندروها نه از انتخابات ٩٢ درس گرفتند نه حتی از دهها هزار تشییع کننده جوان مرحوم پاشایی(اعتماد)
تقی آزادارمکی: از نظر من وقوع این نوع حوادث در ایران تکرار خواهند شد(آرمان امروز)
هادی خانیکی: بخش مهمی از جامعه ما در قالب مراسم آیینی امثال آقای پاشایی حرف خود را میزنند(اعتماد)
ابراهیم اصغرزاده: ابراز تأسف و مراسم خاصی که برگزار شد نشان میدهد بخشهایی از جامعه به وضع موجود منتقد هستند(اعتماد)
ادامه دارد...