سرویس سیاست مشرق – علیرضا علویتبار، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان سیاسی خاص که طی چند ماه گذشته پیرامون مسئله «حضور مردم در خیابانها» تئوریپردازیهای فراوانی کرده و در یک نهاد دولتی نیز صحبتهای مفصّلی در این رابطه داشته؛ به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه شرق گفته است:
«ما همیشه از امتحان کردن تظاهرات خیابانی میترسیم. نگرانیم که در تظاهرات های خیابانی ما کسانی سوءاستفاده کنند. اگر نیرویی نمیتواند یک تظاهرات خیابانی را سازماندهی کند، باید در نیروی اجتماعی بودن خود شک کنند. چرا نباید در مقاطعی از اعتصاب دفاع کرد. همه راههای مسالمت آمیز را باید امتحان کرد. بدنه فعلی اصلاحطلبان این ظرفیت را ندارد. تشکیلات رسمی نمیخواهد از حدی پا را فراتر بگذارد.»[1]
تجاهلالعارف (خود را به ندانستن زدن) علویتبار را باید از اینجا رصد کرد که او اشاره نکرده است مسئله تظاهرات خیابانی در هیچ حکومتی پذیرفته نیست و با آن با شدیدترین وجه ممکن برخورد میشود.
بله! ممکن است در برخی کشورها، گروههایی بتوانند در جایی با هماهنگی پلیس تجمع کنند اما اصلاحطلبان هیچگاه اشاره نمیکنند که این گروهها چه تضمینهایی را باید ارائه کنند و در صورت هرگونه تخطی از قانون مورد چه برخوردهایی قرار میگیرند.
در ماجرای کمتوانی طیفهای سیاسی برای سازماندهی تظاهرات خیابانی هم باید دانست که یک نمونه بارز این مسئله رفتار اصلاحطلبان در سازماندهی اغتشاشات سال 88 بود که علیرغم هشدار دلسوزان نظام اما این جریان خاص سیاسی هرگز نتوانست تجمعات را مدیریت کند و منجر به اغتشاشات شد! (البته با این فرض خوشبینانه که قصدی برای مدیریت تجمعات داشته است...)
به سخن دیگر اینکه علویتبار مشغول صحبت کردن از چیزی است که خود متهم ردیف اول آنست.
*از تأکید بر ایفای نقش مجدد جمهور تا اغتشاش میلیونی/ علویتبار تنها نیست...
جدای از این توضیحات اما نگاهی به سوابق علویتبار در طرح مسئله اغتشاش و حضور خیابانی مردم، معنای بیشتری به صحبتهای اخیر او میبخشد.
تأکید بر ناامید بودن مردم، پافشاری بر اینکه نظام اسلامی وقت چندانی ندارد و اصرار به حضور مردم در خیابانها از اصلیترین محورهایی بوده است که این فعال سیاسی اصلاحطلب طی ماههای گذشته بر ترویج آنها اصرار داشته و جالب آنکه برخی از این منویات نیز در نهادهای دولتی و حتی در رسانه دولتی ایرنا نشر یافته است.
آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از صحبتهای علویتبار در ماههای اخیر پیرامون اوضاع کشور است:
_ اگر تلقی ما این است که امید اجتماعی به حداقل میزان خود طی چهار دهه گذشته رسیده است، دلیلش این است که مردم نه توزیع و نه مراودهها را منصفانه نمی دانند و این تصویر از انصاف آنها را به سمت ناامیدی اجتماعی میبرد.[2]
_ بگذارید با صراحت بگویم که اعتقاد ندارم که زمان زیادی داریم. فکر میکنم نقطه عطفی در ایران در حال اتفاقافتادن است و ایران نیاز به یک تغییر بنیادین دارد. تغییری که امیدوارم برای انجامشدن آن جامعه ما وارد یک دوره از خشونت فراگیر نشود.
_ وضعیتی طوری است که من بهشدت ترسیدهام؛ نه به دلیل تظاهراتی که از سوی در حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰ هزارنفر شده است. البته آنها هم مردم هستند و حق اعتراض دارند، ولی اتفاق بزرگی نیست. یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سهمیلیونی مسالمتآمیز هم داشتهایم؛ یعنی میشود نیروی اجتماعی بزرگتری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود.
_ ما به حضور جمهور احتیاج داریم؛ جمهور باید یک بار دیگر نقش خود را در بنیانگذاری ایفا کند.[3]
_ سیاستورزی متعارف دیگر در ایران جواب نمیدهد.[4]
_ این اعتراضها(اغتشاشات دیماه 96) را لزوما نمیتوان به طبقات پایین جامعه نسبت داد؛ ویژگی غالب فعالان این اعتراضها، جوان بودن آنهاست (ظاهرا 75 درصد آنها زیر 30 سال سن داشتهاند) پیام اصلی این اعتراضها این است که «ادراک و احساس تحقیر و یاس» در بخش قابل ملاحظهای از جامعه «انباشته» شده و آماده است تا به «خشم، تهور و شورش» تبدیل شود.[5]
***
البته علویتبار تنها نیست!
پس از اغتشاشات دیماه 96 که برخی محافل تحلیلی میگویند همانها نیز دسپتخت ستاد جریان سیاسی خاص بوده است (چه اینکه آمارها نشان میدهد که حاضران در این اغتشاشات به تنگآمدگان اقتصادی نیستند و 70 درصد شعارهای آنها سیاسی بوده است)؛ کسان زیادی از اصلاحطلبان به صحنه آمدند و از این گفتند که نظام اسلامی با بحران مشروعیت مواجه شده، حکومت ایران درگیر چالش «نان است»، این اغتشاشات پیش لرزه بود و غیره...
در این زمینه حتی عباس عبدی، دیگر فعال اصلاحطلب به صحنه آمد و اینطور گفت که حکومت ایران با وضعیت فعلی قادر به ادامه مسیر خود نخواهد بود!
این رخدادها و این تأکیدات و فضاسازیها هرگز نمیتواند اتفاقی باشد و به نظر میرسد علویتبار بر چیزی اصرار دارد که اگرچه عدهای آنرا غیر ممکن یا دیر میپندارند اما چپهای ستادی بعنوان یک موقعیت قریبالوقوع به آن مینگرند.
این انگاره زمانی جالبتر میشود که بدانیم کسانی مثل محمدرضا خاتمی و سعید حجاریان، حتی درباره «فردای براندازی» نیز صحبت کرده و از این گفتهاند که اصلاحات در حکومت بعدی قطعا مانا خواهد بود!
*کنایه علویتبار به مراسم اربعین/ تجاهلالعارف اصلاحطلبان در انتقادی که به خود دارند!
علویتبار در مصاحبه خود با شرق از کنایههای همیشگی جریان چپ به مراسم مذهبی و از جمله بحث عاشورا و اربعین نیز غافل نمانده و طی اظهاراتی گفته است:
«چرا اصلاح طلبان در مقابل دادن دلار ارزان به برخی سفرها (منظور، سفر زیارتی اربعین است) سکوت می کنند؟ ما طرف را با دلار دولتی واجب الحج می کنیم. چه لزومی دارد که این را بکنیم. این در بین مردم احساس تبعیض به وجود میآورد. شما به آن کسی که به آنتالیا میرود، دلار دولتی نمیدهید، چرا؟ چه کسی گفته این شخص حق گرفتن دلار دولتی ندارد، اما کس دیگری دارد. اگر آن مستحب است، این هم مستحب است. تفریحی که می تواند آرامش روانی ایجاد کند، قطعا مستحب است»!
جدای از اینکه بایستی قضاوت در زمینه این حرف علویتبار را به عهده مردم گذاشت اما اشاره به این نکته هم ضروریست که اعاظم اصلاحطلب طی سالیان گذشته دائما از مسائلی مثل بیگانه بودن اصلاحطلبان با هیئات و مجامع مذهبی و نیز فاصله گرفتن آنها از توده مردم لب به شکایت گشودهاند...
بدیهیست که ریشه این شکایت و شکایتکشی را باید در اظهاراتی مثل همین حرفهای علویتبار جست که چگونه زیارت و راهپیمایی اربعین را در مقابل رفتاری بورژوازی مثل سفر به آنتالیا! قرار میدهد.
درک اینکه پژواک این قبیل حرفها در گوش جامعه متدین ایرانی چه تأثیری دارد و به چه فرجامی منتهی میشود اصلا کار سختی نیست...
جالب آنکه زمانی در یک مصاحبه از علویتبار پرسیده شده بود که چرا اصلاحطلبان از سال 80 به این سو در هیچ انتخاباتی نتوانستهاند رأی اکثریت مردم را به دست بیاورند و او پاسخ داده بود که اساساً بر روی مسئله انتخابات (و اعلام نتایج آن) بحث دارد!
***