1 ــ احمد باطبی
احمد باطبی بهقول رسانههای غربی همان دانشجویی است که به نماد جنبش
دانشجویی و حادثه کوی دانشگاه معروف شد. او همان کسی بود که با در دست
گرفتن لباسی خونین در حادثه کوی دانشگاه و در معرض دوربین خبرنگاران خارجی
قرار گرفتن توانست از چهرهای ناشناخته به چهرهای جهانی تبدیل شود.
او که در آن زمان اصلاً دانشجو نبود، مدتی به زندان افتاد و همسلولیهای وی بعدها در خاطراتی که در فضای اینترنت منتشر شد فاش کردند که باطبی از ابتدا دنبال پناهندگی بوده و صراحتاً اعلام کرده که مطلقاً اهل مبارزه نیست و آن نمایش را نیز صرفاً برای تدارک مقدمات دریافت پناهندگی آمریکا اجرا کرده است. او از مرخصی استعلاجی خود استفاده و نوروز 1387 ایران را ترک کرد. وی توسط یکی از رابطان حزب دموکرات کردستان و با کمک اعضای آن توانست از ایران خارج شود. دفتر سازمان ملل در اربیل امکان خروج و سفر وی را به سوئد ایجاد کرد اما وکیل او لیلی مظاهری توانست امکان سفر او به آمریکا را فراهم کند.
او بعد از ورود به آمریکا بهعنوان فعال حقوق بشر! توانست کمکهای مالی زیادی را از دولت جورج بوش دریافت کند و بعدها عکس او در دیدار با جورج بوش به عکس معروف رسانههای ایرانی تبدیل شد. وی پیش از خروج از ایران در سال 2008 میلادی، بههمراه برخی از زندانیان سیاسی همچون کیوان رفیعی، سازمانی را بهنام مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تأسیس کرد. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در 2009 میلادی در ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک سازمان حقوق بشری غیرانتفاعی به ثبت رسید. او همچنین از سال 2008 با بخش پارسی صدای آمریکا همکاری داشت ولی در اکتبر 2011 و در پی اعمال برخی سیاستها از سوی رامین عسگرد، رئیس بخش فارسی صدای آمریکا به همکاری او بههمراه سه نفر دیگر از برنامه سازان مطرح این رسانه خاتمه داده شد.
این عنصر ضدانقلاب در تازهترین فعالیتش به حمایت از همجنسبازی روی آورده است و در فیسبوک عکس حمایت از همجنسگرایان را قرار داده و نوشته است: «دوستان میپرسند این علامت یعنی چی، یعنی من از حق انسانهای همجنسخواه برای ازدواج و تشکیل خانواده و بهرهمندی از حقوق اجتماعی دفاع میکنم، یعنی من همچین آدمی هستم».
او در فتنه 88 نیز در خارج از مرزهای ایران و بهواسطه سایتهای اینترنتی که راهاندازی کرده بود، بهشدت فعال شده در حمایت از مجید توکلی، یکی از فتنهگرانی که با لباس زنانه قصد فرار از دانشگاه را داشت، روسری بر سر کرد و در مقابل دوربین قرار گرفت.
او در تازهترین اقدام خود از شاهین نجفی خواننده مرتد نیز حمایت کرده در آستانه برپایی هرکدام از جلسات مذاکرات هستهای با برپایی کنفرانسهای مطبوعاتی خواهان گنجانده شدن مباحث حقوق بشری در متن مذاکرات ایران و 1+5 میشود و هربار نیز حاشیههای خبری مربوط به زندگی خانوادگیاش بر سایر فعالیتهایش سایه میاندازد!
باطبی همچنان در آمریکا زندگی میکند و دیگر نه بهعنوان فعال دانشجویی و فعال حقوق بشری معرفی میشود، بلکه داستان ازدواجهای مکرر وی او را به نمادی از 8 همسری و در عین حال مدافع حقوق همجنسبازان تبدیل کرده است!
باطبی دیگر از عملکرد خود در غائله 18 تیر دفاع نمیکند، او در تازهترین اظهار نظر راجع به حوادث 15 سال پیش در صفحه فیسبوک خود نوشته که دیگر دوست ندارد راجع به این حوادث اظهار نظری داشته باشد: «من دیگه تصمیم به گفتوگو درباره 18 تیر ندارم. این یک داستان قدیمی است ... حرف زدن درباره آن روزها تکرار حرفهایی است که در این چند سال زده شده ... خودم هم بهلحاظ شخصی علاقهای به مرور گذشته ندارم».
2 ــ امیرعباس فخرآور
به گزارش تــسنیم، امیرعباس فخرآور (زاده 15 تیر 1354 ــ تهران) از
پایهگذاران جنبش مستقل! دانشجویی ایران بود. یکی از گروههایی که در لوای
فعالیتهای دانشجویی عملاً به ترویج مبانی سکولاریستی در عرصه سیاست کشور و
همچنین مبارزه با نظام جمهوری اسلامی میپرداخت. اولین فعالیتهای سیاسی
وی در داخل کشور سخنرانی او در دانشگاه ارومیه و زیر سؤال بردن اصل ولایت
فقیه و نظام جمهوری اسلامی بود. او در سال 1375 به سه سال زندان توسط شعبه
چهار دادگاه انقلاب ارومیه محکوم شد. فخرآور در فاصله سالهای 1377 تا 1381
در روزنامههای خرداد و مشارکت و هفتهنامه آذر خبرنگار بود و در روزنامه
مشارکت با کمک عباس عبدی ستون ثابتی بهنام «کی بدونه از مردم بهتر» داشت.
در تیرماه سال 78 از او بهعنوان یکی از طراحان اصلی پروژه اعتراضات دانشجویی یاد شد اما بعد در سال 79 بود که بهدلیل اقدام علیه امنیت ملی به 8 سال زندان محکوم شد. او در زندان با اشخاصی چون اکبرمحمدی، ارژنگ داوودی، سیامک پورزند، ابراهیم نبوی، عمادالدین باقی، عباس عبدی و اکبر گنجی همبند بود. او بههمراه منوچهر محمدی دیگر فتنهگر سال 78 در طول مدتی که در زندان بودند، در رشته حقوق دانشگاه پیام نور تحصیل کردند و بعد در سال 85 بهبهانه شرکت در امتحانات دانشگاه مرخصی گرفت و از ایران فرار کرد.
عقاید فخرآور بسیار تندتر از باقی همبندهایش بوده و البته از حمایت بیشتری هم میان سیاستمداران آمریکایی بهرهمند بود. به همین دلیل او در 20 ژوئیه 2006 نخستین دانشجوی ایرانی لقب گرفت که پس از انقلاب اسلامی در صحن سنای آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی صحبت کرد! او البته در سال 88 هم دوباره در رسانههای مختلف ضدانقلاب ظاهر شد و به حمایت از فتنه سبز پرداخت. فخرآور پا را از این هم فراتر گذاشت و در اوج درگیریها در تهران و مبارزه با فتنهگران به دیدار تزیپی لیونی وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی رفت و هر دو با دستبند سبز در مقابل دوربین عکاسان قرار گرفتند.
وی همچنین از دیدار و صرف شام با سران رژیم اشغالگر قدس با افتخار یاد کرده و گفته بود: "من یک صهیونیستم".
فخرآور با این حال چندان هم میان اپوزیسیون محبوب نیست. تیمرمن رییس بنیاد دفاع از دموکراسی در ایران فاش میکند: "ریچارد پرل"، کارمند سابق پنتاگون در زمان ریگان، که کمک کرد تا عباس فخرآور در سال 2006 به این کشور بیاید، به من گفت که وی از همه آنها (اپوزیسیون ایران) بیزار است و بهنظر ریچارد پرل، ایرانیانی که تبعید میشوند کارهایی میکنند که روی رومانیاییها، مجارها و دیگر پناهندگان جنگ سرد را سفید میکنند. پرل اخیراً از همراهی هیئت مشورتی "ایرانین اینترپرایز اینستیتوت" که توسط فخرآور بنیان گذاری شده بود استعفا داد".
او رابطههای زیادی با نومحافظهکاران آمریکایی داشت. وی با برخی سناتورهای جمهوریخواه آمریکا که از عوامل خطدهنده به ضدانقلاب هستند از جمله سناتور تام کوبرن، سناتور جو لیبرمن، سناتور سنتروم و جیمز وولسی روابط دوستانه داشت. اما بهیکباره پشت سر جان کری در سنای آمریکا مشاهده شد آنهم در حالی که خواستار افزایش تحریمها علیه ایران شده بود. به گزارش تـــسنیم، او بعد از این ادعا کرد که مشاور میت رامنی نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 آمریکا شده بود. میت رامنی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا بود که علناً خواستار حمله نظامی به ایران شده بود.
فخرآور افتخارات زیادی در طول مدتی که در خارج از ایران بوده برای خود دست و پا کرده است، یکی از این افتخارات داشتن رابطه فامیلی با رضا شاه پهلوی است! امیرعباس فخرآور در فیسبوک به رابطه فامیلی خود با رضا پهلوی اشاره کرده و نوشته بود: «رضا پهلوی دایی پدربزرگم است ... امروز همهمان با افتخار و سربلندی از رضا شاه که سمبل آبادسازی، آزادخواهی و میهن پرستی است یاد میکنیم».
3 ــ فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر عضو سیاستگذاری سازمانی بهنام تحکیم وحدت علامه بود.
او در سال 1380 پس از آشنایی با علی افشاری رئیس دانشجویی ستاد سید محمد
خاتمی بهطور جدی وارد برخی از جریانهای سیاسی میشود.
علی افشاری پس از آنکه جلوی دوربینهای تلویزیونی به خیانتها و گناهانش به ملت اعتراف کرد با دختر فریبا داوودی مهاجر ازدواج کرد و از ایران خارج شد. از جمله خیانتهای علی افشاری در زمان حضور در ایران آنچنان که خود اعتراف میکند تقلیل بعد اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در واقع هدف, تبدیل شدن به یک حکومت غیردینی است.
در دوران اصلاحات حکمهای فراوانی برای فریبا داوودی مهاجر بهعنوان مشاور اعطا شد و مشاورههای زیادی را به مدیران اصلاحطلب ارائه میکرد, وی هدف از گرفتن پستهای مشاورهای در دوران اصلاحات را اینچنین بیان میکند: تغییر قانون اساسی یکی از اهداف من بوده و به همین دلیل وقتی که فعالیت میکردم به این تغییر قانون اساسی اهتمام داشتم.
وی در آن دوران بهعنوان مشاور رئیس جمهور در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری, مشاور وزیر علوم و مشاور وزیر ارشاد اسلامی مشغول به کار بوده است.
فریبا داوودی مهاجر پس از سالها بازیکردن نقش و تغییر چهره در گفتوگو با صدای آمریکا پرده از سکانسی از سناریوی غربپسند خود برمیدارد. فریبا داوودی مهاجر در یک خانواده غیرمحجبه به دنیا آمد و رشد کرد. او چادر را شخصاً بهعنوان پوشش انتخاب کرد ولی پس از سالها، در برنامه شبکه ماهوارهای VOA برای نخستین بار مقابل دوربین کشف حجاب کرد. او دلیل این تصمیم را اعتراض به فرهنگ مردسالار عنوان کرد.
فریبا داوودی مهاجر، بعد از آن در مصاحبه با شبکه صدای آمریکا نقابی دیگر از چهره خود برداشت و صراحتاً اعلام کرد مذهب را کنار گذاشته است.
وی در پاسخ به مجری برنامه مبنی بر کنار گذاشتن مذهب خود گفت: بله، من مذهب را بهطور عملی کنار گذاشتهام، یعنی حجاب و آداب مذهبی را کنار گذاشتم.
فریبا داوودی مهاجر نیز مانند دیگر اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی سیاستهایی را در پیش میگیرد که در برخی موارد صدای اپوزیسیون را هم در میآورد، یکی از این مواضع حمایت از همجنسبازان بود. مشاور مرکز استراتژیک دولت اصلاحات، در راستای اجرای پروژههای ضدفرهنگی خود، بخشی را به حمایت از همجنسبازی اختصاص داده و در صفحه اجتماعی خود به تبلیغ این اقدام ضداخلاقی و ضددینی میپردازد.
فریبا داوودی مهاجر در بسیاری از سایتهای ضدانقلاب مانند روز، گویانیوز و گذار وابسته به سازمان سیا مطلب مینویسد و بهگفته خودش برای نوشتن مقالات ضدایرانی در این سایتها مبالغی دریافت میکند.
علی افشاری داماد داوودی مهاجر میگوید زندگی مادرزنش در آمریکا از دستمزد زحمات و کار بدون استراحت در بنیادهای غیردولتی آمریکا تأمین میشود، برای مثال یکی از بنیادهای آمریکایی که داوودی مهاجر در آن فعالیت دارد، سازمان اعاده ملی دموکراسی NED است که عمده فعالیت آن در ایجاد انقلابهای مخملی در کشورهای مختلف است.
وی با بنیاد NED همکاری گستردهای داشته است، بنیادی که کنار بنیادهای سوروس، کارنگی و ویلسون با پوشش دموکراسی به براندازی نظامهای هدف میپردازد.