به گزارش گروه اجتماعی مشرق، پرسهزنی در حیاتوحش پر از خاطره و مخاطره است که تلخ و شیرینهای زیادی را به کام محیطبانان مینشاند.حفاظت از حیاتوحش، محیط طبیعی و نجات جان حیوانات و جانداران در اقلیمهای متفاوت ایران از وظایف نخست و طاقتفرسایی است که محیطبانان آن را با به دوش میکشند.
شواهد زیادی در دست است که مشکلاتی نظیر؛ خطرات شغلی، دوری از خانواده، حقوق کم و... لحظهای از تلاش محیطبانان ایران برای ایفای نقش تأثیرگذارشان نکاسته است و اغلب آنان همچنان برای نجات و حفاظت از محیطزیست و محیط طبیعی تقلا می کنند.
محیطبان «محمدرضا گیلان صباغ» خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارد.
چند سال است که محیطبان هستید؟
بیش از 5 سال است که به عنوان محیطبان در پناهگاه حیاتوحش خوش ییلاق شاهرود کار میکنم.
چطور شد این شغل را انتخاب کردید؟
به خاطر عشق و علاقهای که به محیطزیست داشتم این شغل را انتخاب کردم تا بتوانم با حفاظت از محیط طبیعی و بویژه حیوانات خدمت کوچکی به مردم و نسلهای آینده کنم.
نحوه فعالیت تان چگونه است؟
ما برای گشتزنی یا سرشماری برخی حیوانات، برخورد با شکارچیان غیرمجاز یا افرادی که قصد آسیب وارد کردن به محیطزیست را دارند فعالیت میکنیم. به عنوان مثال من 9 شبانهروز در پناهگاه حیاتوحش مشغول انجام وظیفهام و 6 روز نیز برای استراحت به خانه بر میگردم ولی در طول 9 روزی که در پناهگاه هستیم مدام در حال گشتزنی هستیم و فعالیتهایمان شبانهروزی است.
تشکیل خانواده دادهاید؟
بله، چند سال است که ازدواج کردهام و یک پسر 18 ماهه هم دارم.
همسرت از شغلی که داری رضایت دارد؟
بله، وی هم مثل من علاقه زیادی به محیطزیست دارد ولی برخی مشکلات وجود دارد که مقداری آزاردهنده شده است. من اهل دامغان هستم ولی به خاطر کارم به شاهرود آمدهایم و در طول 9 روزی که نیستم همسرم و پسرم تنها هستند و این موضوع گاهی مرا بسیار نگران و دلواپس میکند. به طور مثال همسرم اگر نیاز به چیزی داشته باشد باید پسرم را در آغوش بگیرد در شهر غریب به راه بیفتد و وسایلی را که نیاز دارد تهیه کند و از سویی حقوقی که دریافت میکنیم آن قدر نیست که کفاف زندگی و گرانی را بدهد.
محیطبانی چه خطراتی دارد؟
گذشته از خطرات طبیعی، خطراتی همچون درگیری با شکارچیان غیرمجاز بیشتر از همه چیز برایمان خطرناک است. گاهی آنان وقتی با ما روبهرو میشوند به سویمان تیراندازی میکنند. تا حالا چندین بار در درگیریها تا مرز خطر پیش رفتهام. شکارچیان که سلاح غیرمجاز دارند یا اینکه در صورت دستگیری نمیتوانند جریمهها را پرداخت کنند برای اینکه گرفتار نشوند درگیر میشوند و اگر خدای ناکرده در این تیراندازی زخمی یا کشته شوند محیطبانان مقصر شناخته میشوند و به زندان میروند. گاهی میشنویم برخی از متخلفان میگویند محیطبانان سلاح دارند ولی نمیتوانند از آن استفاده کنند و با طعنه زدن، انجام وظیفه ما را زیر سؤال میبرند و باید گفت قانون از ما حمایت نمیکند.
عجیبترین خاطرهای که با آن روبهرو شدهاید؟
اردیبهشت ماه سال 90 بود که با 2 تن از همکارانم در حال گشتزنی در پناهگاه حیاتوحش بودیم که رفتارهای عجیب یک میش نظرمان را به خود جلب کرد. این حیوان به بالا و پایین میپرید و صداهای عجیبی از خود در میآورد. میخواستم به سویش بروم که همکارم گفت میش میخواهد حواسمان را به جای دیگری پــــرت کند و این رفتار از ماده میشها که بچه دارند طبیعی است. هنوز چند قدمی جلوتر نرفته بودیم که یک مار افعی را دیدیم که در چند متری میش بود. وقتی مار را از آنجا دور کردیم میش را دیدیم که به زیر درختی که همان اطراف بود و بچههایش آنجا پنهان شده بودند رفت و آنجا بود که دریافتم این حیوان از ما کمک خواسته بود و برای اینکه مار افعی به برههایش آسیبی نرساند این حرکات عجیب را انجام میداد.
دنیای شما پرخاطره است؟
بله نجات حیوانات زخمی، برخورد با شکارچیان، مشاهده صحنههای دیدنی و حتی باور نکردنی همه آنها خاطراتمان هستند. چند روز پیش با موتور در حال گشتزنی بودیم 2 عقاب را دیدیم که روی آبشخور نشسته بودند. وقتی نزدیکتر رفتیم آنها از ترسشان پرواز کردند ولی یکی از عقابها که انگار بالش زخمی بود به داخل آب افتاد و در حال غرق شدن بود که بیدرنگ پتویی که روی زین موتور بود را برداشتیم و به داخل آب انداختیم و عقاب زخمی را نجات دادیم و پس از درمان روز گذشته آن را رها کردیم.
حرف آخر؟
از مسئولان حفاظت از محیطزیست میخواهم هنگام درگیری مسلحانهای که بین شکارچیان و محیطبانان صورت میگیرد حمایت بیشتری از ما داشته باشند.
شواهد زیادی در دست است که مشکلاتی نظیر؛ خطرات شغلی، دوری از خانواده، حقوق کم و... لحظهای از تلاش محیطبانان ایران برای ایفای نقش تأثیرگذارشان نکاسته است و اغلب آنان همچنان برای نجات و حفاظت از محیطزیست و محیط طبیعی تقلا می کنند.
محیطبان «محمدرضا گیلان صباغ» خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارد.
چند سال است که محیطبان هستید؟
بیش از 5 سال است که به عنوان محیطبان در پناهگاه حیاتوحش خوش ییلاق شاهرود کار میکنم.
چطور شد این شغل را انتخاب کردید؟
به خاطر عشق و علاقهای که به محیطزیست داشتم این شغل را انتخاب کردم تا بتوانم با حفاظت از محیط طبیعی و بویژه حیوانات خدمت کوچکی به مردم و نسلهای آینده کنم.
نحوه فعالیت تان چگونه است؟
ما برای گشتزنی یا سرشماری برخی حیوانات، برخورد با شکارچیان غیرمجاز یا افرادی که قصد آسیب وارد کردن به محیطزیست را دارند فعالیت میکنیم. به عنوان مثال من 9 شبانهروز در پناهگاه حیاتوحش مشغول انجام وظیفهام و 6 روز نیز برای استراحت به خانه بر میگردم ولی در طول 9 روزی که در پناهگاه هستیم مدام در حال گشتزنی هستیم و فعالیتهایمان شبانهروزی است.
تشکیل خانواده دادهاید؟
بله، چند سال است که ازدواج کردهام و یک پسر 18 ماهه هم دارم.
همسرت از شغلی که داری رضایت دارد؟
بله، وی هم مثل من علاقه زیادی به محیطزیست دارد ولی برخی مشکلات وجود دارد که مقداری آزاردهنده شده است. من اهل دامغان هستم ولی به خاطر کارم به شاهرود آمدهایم و در طول 9 روزی که نیستم همسرم و پسرم تنها هستند و این موضوع گاهی مرا بسیار نگران و دلواپس میکند. به طور مثال همسرم اگر نیاز به چیزی داشته باشد باید پسرم را در آغوش بگیرد در شهر غریب به راه بیفتد و وسایلی را که نیاز دارد تهیه کند و از سویی حقوقی که دریافت میکنیم آن قدر نیست که کفاف زندگی و گرانی را بدهد.
محیطبانی چه خطراتی دارد؟
گذشته از خطرات طبیعی، خطراتی همچون درگیری با شکارچیان غیرمجاز بیشتر از همه چیز برایمان خطرناک است. گاهی آنان وقتی با ما روبهرو میشوند به سویمان تیراندازی میکنند. تا حالا چندین بار در درگیریها تا مرز خطر پیش رفتهام. شکارچیان که سلاح غیرمجاز دارند یا اینکه در صورت دستگیری نمیتوانند جریمهها را پرداخت کنند برای اینکه گرفتار نشوند درگیر میشوند و اگر خدای ناکرده در این تیراندازی زخمی یا کشته شوند محیطبانان مقصر شناخته میشوند و به زندان میروند. گاهی میشنویم برخی از متخلفان میگویند محیطبانان سلاح دارند ولی نمیتوانند از آن استفاده کنند و با طعنه زدن، انجام وظیفه ما را زیر سؤال میبرند و باید گفت قانون از ما حمایت نمیکند.
عجیبترین خاطرهای که با آن روبهرو شدهاید؟
اردیبهشت ماه سال 90 بود که با 2 تن از همکارانم در حال گشتزنی در پناهگاه حیاتوحش بودیم که رفتارهای عجیب یک میش نظرمان را به خود جلب کرد. این حیوان به بالا و پایین میپرید و صداهای عجیبی از خود در میآورد. میخواستم به سویش بروم که همکارم گفت میش میخواهد حواسمان را به جای دیگری پــــرت کند و این رفتار از ماده میشها که بچه دارند طبیعی است. هنوز چند قدمی جلوتر نرفته بودیم که یک مار افعی را دیدیم که در چند متری میش بود. وقتی مار را از آنجا دور کردیم میش را دیدیم که به زیر درختی که همان اطراف بود و بچههایش آنجا پنهان شده بودند رفت و آنجا بود که دریافتم این حیوان از ما کمک خواسته بود و برای اینکه مار افعی به برههایش آسیبی نرساند این حرکات عجیب را انجام میداد.
دنیای شما پرخاطره است؟
بله نجات حیوانات زخمی، برخورد با شکارچیان، مشاهده صحنههای دیدنی و حتی باور نکردنی همه آنها خاطراتمان هستند. چند روز پیش با موتور در حال گشتزنی بودیم 2 عقاب را دیدیم که روی آبشخور نشسته بودند. وقتی نزدیکتر رفتیم آنها از ترسشان پرواز کردند ولی یکی از عقابها که انگار بالش زخمی بود به داخل آب افتاد و در حال غرق شدن بود که بیدرنگ پتویی که روی زین موتور بود را برداشتیم و به داخل آب انداختیم و عقاب زخمی را نجات دادیم و پس از درمان روز گذشته آن را رها کردیم.
حرف آخر؟
از مسئولان حفاظت از محیطزیست میخواهم هنگام درگیری مسلحانهای که بین شکارچیان و محیطبانان صورت میگیرد حمایت بیشتری از ما داشته باشند.