گروه جهاد و مقاومت مشرق -
سخنان رهبري در دوكوهه، فرصت نفوذ امريكا را بعد از قبول قطعنامه بست
مهمترين علل پيروزي ملت ايران در انقلاب اسلامي 1357 و جنگ و دوران دفاع مقدس 10 ساله وجود نازنين حضرت آقا روحالله و گوش به فرمان بودن ملت ايران و عمل به دستورات ولي فقيه زمان بود؛ ملتي كه به امر و دستور رهبر و ولي زمانه خود 10 سال دوران پرحادثه و پرزحمتي را با گذشتن از همه چيزشان رقم زدند؛ ملتي كه به دستور او جنگيدند و به دستور او شهيد دادند و مجروح شدند و در نهايت به دستور او اسلحهها را زمين گذاشتند. تيرماه سال 67 خبري را رسانههاي جهان مخابره كردند كه باعث بهت و حيرت ملت ايران و بهخصوص رزمندگان اسلام در جبههها شد. «قطعنامه 598 پذيرفته شد.» با پخش اين خبر صحبتها و حوادث گوناگوني در جبههها رقم خورد كه براي از بين رفتن شايعات و توضيح درخصوص اينكه چرا پير جماران با وجود اينكه همواره بر تداوم ايستادگي در برابر دشمن تأكيد ميكردند به يكباره قطعنامه را ميپذيرند، امينترين شخص و يار صديق امام روحالله حضرت آيتالله خامنهاي، در نهم مردادماه عازم پادگان دوكوهه، مركز مستقل جمع و فرماندهي رزمندگان ميشوند، تا بتوانند تفسيري روشن از اتفاقات اخير را براي مسئولين و رزمندگان بازگو كنند. در سالروز اين ديدار و حضور مقام معظم رهبري، بر آن شديم تا سري به دوكوهه در نهم مرداد 67 بزنيم. متن زير حاصل گذري كوتاه بر اين واقعه در گفتوگوي «جوان» با تعدادي از رزمندگان حاضر در دوكوهه است.
حضور آيت الله خامنهاي در مناطق عملياتي پس از سالها
حضور مقام معظم رهبري به عنوان رئيسجمهور و عضو شوراي عالي دفاع و يكي از سران نظامي در نهم مردادماه در دوكوهه پيشينهاي دارد كه بد نيست به آن اشارهاي كنيم. رهبري كه در آن مقطع به دستور امام روح الله ورودش به مناطق عملياتي ممنوع شده بود بعد از قطعنامه و پذيرش 598 فرصت را مناسب ميبيند و در دوكوهه حاضر ميشود. اين حضور علل و مسائل مختلفي را پيرامون خود در گذشته اين اتفاق و حتي همزمان با اين اتفاق داشت كه ابتدا اشارهاي به آن ميكنيم.
سردار صادقي، از مسئولين ستاد لشكر 27 در آن زمان در دوكوهه در اين خصوص ميگويد:
قطعنامه 27 تير 67 پذيرفته شد و در مقابل آن دشمن در 31 تير تك كرده تا دوباره بتواند قسمتي از خاك ايران را تصرف كند. در جوامع بينالمللي نيز جورج بوش معاون رئيسجمهور ايالات متحده در آن مقطع گفته بود كه ما بايد به جستوجوي افراد ميانهرويي در ايران بپردازيم تا بتوانيم با آنها مذاكره كنيم و در حال انجام اين كار هستيم. اين صحبتها بر اساس محوريت چه موضوعي و چه هدفي دنبال ميشد؟ بر محوريت اينكه جنگ نظامي به پايان رسيده و ايالات متحده به دنبال جنگ رواني در منطقه و جهان است. نظر آنها طبق گفتهها و اسناد موجود اينگونه بود كه اكنون (بعد از پذيرش 598) انقلاب اسلامي ايران از فاز نظامي به فاز سياسي درآمده است و ما در اين تغيير فاز ميتوانيم به خواستههايمان برسيم. بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه دشمن هميشگي انقلاب اسلامي به دنبال افول آرمانها و در كل آرمانگرايي انقلاب اسلامي ايران بود. اين را ميتوان در اعلام طرح ضرورت عاديسازي روابط بين ايران و امريكا از سوي امريكاييها مشاهده كرد. اين مسئله كه نوعي ابهامآفريني براي ملت و جهانيان بود در آن مقطع ميبينيم كه بارها رسانهاي ميشود و هم از سوي داخليها و خارجيها مورد بحث قرار ميگيرد. در حقيقت يك سال قبل از پذيرش قطعنامه 598 شاهد حركتي بسيار هوشمندانه از سوي حضرت آقا روح الله هستيم كه با توجه به اختلافات و شبهاتي كه مطرح ميشود، ايشان بحث اسلام ناب محمدي و اسلام امريكايي را مطرح ميكند، تا در زمان اتفاق اينگونه حوادث حداقل اذهان خوديها و داخليها دچار شبهه و اينگونه مسائل نشود.
امريكا در طول ساليان دفاع مقدس همواره به دنبال خلأيي ميگشت كه بتواند نفوذي به داخل ايران داشته باشد. اما امام همواره با تيزهوشي جلوي اين نفوذ و رخنه را ميگيرد. امام همگام با مردم لحظه به لحظه و روز به روز پيش ميرود و پيام ميدهد. آرمان امام و هدفي كه در جنگ دنبال ميكرد بيداري ملت جهان بهخصوص جهان اسلام بود. طي پيامي مسئله پردهبرداري از چهره جهانخواران را مطرح ميكند و يا در جايي ديگر مسئله فتح فلسطين در استمرار جنگ ما را مطرح ميسازد. حال كه دشمن به دنبال بازگشت اسلام امريكايي به ايران است و در قبال آن امام در 29 تير 67 ميگويد باشم يا نباشم نگذاريد انقلاب به دست نا اهلان بيفتد و... چه كساني بايد جلوي اين نفوذ را بگيرند. همانهايي كه 10 سال با خون خود پاي آرمانهاي امام و انقلاب ايستادند و نگذاشتند كه تجاوز به خاك ايران و انقلاب ادامه پيدا كند.
حساستر و تيزبينترين شخص به صحبتهاي حضرت آقا روحالله مقام معظم رهبري بود كه در آن مقطع رئيس جمهور و امام جمعه تهران و از سران نظامي است. با اين پيشينهاي كه گفته شد تا حدودي علت و چرايي حضور رهبري را در دو كوهه ميتوان فهميد. با وضعيت موجود ايشان سفرهاي خود را براي روشنگري آغاز ميكند و به خوزستان و به دوكوهه، بعد از سالها دوري از مناطق عملياتي ميرود.
حضور رهبري در دوكوهه، آبي روي آتش
ديدار رهبري در 9 مرداد 67 از دوكوهه و گفتوگو با رزمندگان. در قسمت قبلي به علل و چرايي اين حضور پرداختيم و در اين قسمت ميخواهيم به علل و چرايي انتخاب دوكوهه براي بازديد، آن هم بعد از چند سال دوري رهبري از مناطق عملياتي و علل مقبوليت شخصيت و سخنان رهبري در ميان رزمندگان بپردازيم.
چرا دو كوهه؟
در آن مقطع دو كوهه مركز جمعآوري و سازماندهي نيروهاي دو لشكر مهم سپاه پاسداران يعني لشكر 27 حضرت رسول تهران و لشكر 10 سيدالشهدا(ع) تهران بود. لشكر 27 كه پادگانش بود و لشكر 10 با وجود اينكه پادگان كلهر را داشت اما هنوز عقبه لجستيكياش در دوكوهه بود. دكتر حسيني از رزمندگان لشكر 10 سيدالشهدا اينگونه توضيح ميدهد: توجيه اين دو لشكر اهدافي را دنبال ميكرد كه با بيان آنها ميتوان تا حدودي علت حضور مقام معظم رهبري را در آن مقطع در دوكوهه متوجه شد. چون سوالي پيش ميآيد كه چرا دوكوهه؟ چرا جاي ديگري يا قرارگاه و پادگان ديگري نرفتند. زيرا از لحاظ جمعيت يكي از پرجمعيتترين پادگانها محسوب ميشد. چون دو لشكر را در خود جاي داده بود. از طرفي بچههاي اين دو لشكر چون اهل تهران بودند و به قولي پايتختنشين محسوب ميشدند، تقريباً كمي بيشتر از نيروهاي ساير استانها سياسي بوده و در معرض مسائل و شبهات و... سياسي مطرح شده بودند. از سوي ديگر اگر اينها را توجيه ميكردند، پتانسيل بزرگي به عنوان نيروي توجيه شده در اختيار داشتند كه ميتوانستند از طرفي با فرستادن و آگاه كردن آنها به ديگر يگانها، در مناطق عملياتي تقريباً همه را توجيه كنند و از طرف ديگر فكر و ذهن ملت انقلابي پايتخت را از هرگونه شبهه و ترفند و مسائل ديگر ايزوله كنند. اگر پايتخت كشور دچار مشكل ميشد ديگر شهرها به مراتب اذيتكنندهتر بود و در نهايت با اين كار هم جبهه اسلام و هم پايتخت ايران و هم ساير استانها را ميتوانستيم از اينگونه خطرات بيمه كنيم.
علل مقبوليت آيتالله خامنهاي در نزد رزمندگان
اينكه چرا رهبري از مقبوليت و محبوبيت بالايي نزد رزمندگان به خصوص رزمندگان تهران برخوردار بود علل گوناگوني دارد كه مهمترينهاي آن سيادت و صداقت ايشان بود. از آنجايي كه ايشان از سلاله پاك رسولالله هستند، جايگاه ويژهاي در بين رزمندگان پيدا ميكنند. در كنار آن صداقت ايشان بود. به گفته رزمندگان حاضر، وقتي كه ايشان در دوكوهه صحبت ميكردند، هيچگاه قطعنامه را به گردن كس ديگري نينداختند، بلكه در صحبتها فرمودند كه ما ضعفها و كمكاريهايي داشتيم كه وقتي ميگويند ما، يعني خودشان هم جزو همين مسئولان امر بودند كه ضعف داشتند و رزمندگان اين صداقت را دوست داشتند. همچنين ايشان پيشتر نماينده مردم تهران در مجلس بود و مورد محبوبيت و لطف و محبت بچههاي تهران بودند. هنگامي كه فرزند ايشان به جبهه آمدند، وارد گردان حبيب شد. در آن مقطع گردان حبيب تقريباً از طلبهها تشكيل و سازماندهي شده بود . ايشان به حاج محمد كوثري كه فرماندهي لشكر را به عهده داشتند گفته بود كه پسر من نبايد اسير شود. اگر شهيد يا مجروح شد ايرادي ندارد، اما اسير نشود. اين حرف معنيهاي زيادي دارد، شايد بتوان با نگاهي اينگونه برداشت كرد كه اگر قرار شد اسير شود خودتان بزنيدش و يا...
به هر حال وقتي اين حرف در لشكر پيچيد، وقتي بچهها ديدند ايشان براي اينكه عاطفه پدري كار دستش ندهد و اسارت فرزندش باعث نشود خداي نكرده ايشان كاري بر خلاف ميلشان در روند انقلاب انجام دهند و وقتي ديدند كه ايشان براي اينكه در روند انقلاب خللي وارد نشود حاضر است بچه خود را اينگونه فدا كند در نهايت احساس ديگري به ايشان به حرفشان و... داشتند. در كنار اين مسائل رهبري از اولين روزهاي جنگ خودشان در كنار شهيد چمران آر.پي.جي به دست گرفته و در بستان، خرمشهر و آبادان جنگيده بود. همه اينها براي رزمندگان ارزش بود و به همين خاطر وقتي ايشان به منطقه آمدند گويي آبي روي آتش ريخته شد. اين متن برگرفته از صحبتها و خاطرات و نظرات جمعي از رزمندگان تهراني دوران دفاع مقدس بود كه قسمتي از عمر خويش را در پادگان آسماني دوكوهه سپري كرده بودند و امروز نيز دلتنگ آن روزها هستند. كساني كه با سخنان و روشنگريهاي آيتالله خامنهاي در دوكوهه همچنان در خط انقلاب و ولايت ماندند و ايستادگي كردند.
پويان شريعت / روزنامه جوان
کد خبر 332902
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴
- ۱ نظر
- چاپ
اينكه چرا رهبري از مقبوليت و محبوبيت بالايي نزد رزمندگان به خصوص رزمندگان تهران برخوردار بود علل گوناگوني دارد كه مهمترينهاي آن سيادت و صداقت ايشان بود. از آنجايي كه ايشان از سلاله پاك رسولالله هستند، جايگاه ويژهاي در بين رزمندگان پيدا ميكنند.