سابقه حضور شما در جبهه به چه زماني بازميگردد؟
من از آبان سال 61 در اطلاعات- عمليات لشكر 17 عليبن ابيطالب (ع) بودم تا 16 آذر سال 63 كه مجروح شدم. يك پايم قطع شد و بعد از آن ديگر نتوانستم در جبههها حضور پيدا كنم. طي اين مدت در اتفاقاتي كه در لشكر17 و در رابطه با عملياتها و پدافندها افتاد حضور داشتم. مدتي هم مسئول اطلاعات- عمليات يكي از تيپهاي لشكر عليبن ابيطالب بودم.
چگونه در عمليات والفجر3 شركت كرديد؟
عمليات والفجر3 در مرداد سال 62 اتفاق افتاد. همان زماني بود كه من به عنوان اطلاعات- عمليات تيپ با شهيد رحيم آقانجفي كه فرمانده تيپ بود كار ميكردم. لشكر 17 عليبن ابيطالب دو تيپ داشت كه هر كدام مسئول يك محور بودند؛ مثلاً ميگفتند رحيم آقانجفي مسئول محور يك و شهيد محمد بنيادي مسئول محور دو. زماني كه آقانجفي مسئول محور يك بود من اطلاعات- عمليات آن محور بودم كه آن زمان مراحل شناساييمان در روستايي به نام «فرخآباد» بود.
لشكر عليبن ابيطالب (ع) در منطقه امامزاده حسن، حدود 20 كيلومتري مهران در مقابله با پاتك لشكر 10 زرهي دشمن وارد عمل شد و در اين كار موفق هم بود. چنانچه لشكر 10 زرهي را به عقب راند. 10، 12 تانك از آنها زده شد و بچهها آنجا چند شهيد از جمله شهيد نجفعليجان، قاسم داوري و جماللو هم دادند.
قصد دشمن قطع كردن جاده دهلران- مهران و دسترسي به قله كلهقندي بود. لشكر ما به عنوان پشتيبان لشكر ثارالله و كربلا عمل ميكرد. تقريباً در مدت
يك هفته عمليات به پايان رسيد. اما بچهها مدت 20 روز در قلاويزان و روستاي فرخآباد پدافند بودند. بعد از پايان عمليات، لشكر هم موقعيت خودش را تغيير داد.
در اين عمليات رزمندگان سعي ميكردند به چه اهدافي دست پيدا كنند؟
هدف اصلي والفجر3 تصرف قله كلهقندي، يكي از قلههاي سلسله ارتفاع زالوآب بود. ارتفاع كلهقندي قله اختلافي بين ايران و عراق از سالهاي پيش و از قبل از انقلاب است. اين قله چون به دشت و جاده مواصلاتي جنوب به شمال، غرب و جادههاي مياني اشراف دارد از اهميت خاصي برخوردار بود.
رزمندگان و فرماندهان با مشورتهايي كه انجام داده بودند تصميم گرفتند اين قله را از دست دشمن آزاد كنند. قله كلهقندي به دليل اهميت استراتژيكياش جزو مواردي بود كه دشمن بعد از عقبنشيني از مرزهاي ايران بعد از فتح خرمشهر، همچنان آن را نگهداشته بود. كلهقندي از آن طرف به دو شهر عراق و از اين طرف به شهر مهران و جاده اصلي اين منطقه اشراف دارد. اين جاده تا قله شايد 200 متر هم فاصله نداشته باشد و حتي با سلاحهاي سبك هم ميشود جاده را بست. تا زماني كه دشمن قله را در اختيار داشت عملاً محور جنوب به شمال از دسترسمان خارج شده بود و نميتوانستيم از آن استفاده كنيم. بچهها براي دسترسي شمال به جنوب بايد از پلدختر به اسلامآباد ميآمدند كه وضعيت سختي را ايجاد كرده بود.
كمي از روند عمليات والفجر3 بگوييد.
لشكر كربلا در اين عمليات در يك حركت ضربتي قله را در اختيار خودش قرار داد. تا اينجا روند عمليات در حد يك تك محدود بود. بعد از آن رزمندگان يك خاكريز جلوي قله زدند و در فاصله 10 كيلومتري قله را محاصره كردند. تعداد بسيار زيادي از نيروهاي دشمن از جمله يكي از فرماندهان بزرگشان به نام ژنرال «سعدون» در بالاي قله گير كردند و به اسارت نيروهاي ايراني در آمدند. دشمن در تداوم عمليات پاتكهاي بسيار سنگيني براي باز پسگيري قله زد؛ مبادرت به محاصره مهران و حركت از قلاويزان به جاده مواصلاتي مهران- دهلران به منظور قطع جاده و رسيدن به كلهقندي و خارج كردن قله از محاصره كرد كه به نتيجه نرسيد. اينجا لشكر عليبن ابيطالب وارد عمل شد. ما در محورمان روبهروي كلهقندي در فرخآباد بوديم.
مطالبي كه ميگويم مربوط به دو سه روز اوليه عمليات است. دشمن در همان اول عمليات نااميد شده بود و حدود 700 نفر نيرو از جمله همان فرمانده معروفشان اسير شد. بالاخره كلهقندي را رزمندگان گرفتند، جاده آزاد شد و به راحتي از جنوب به شمال تردد ميكرديم.
وقتي اين اتفاق افتاد انگيزه دشمن براي ادامه پاتكهايش كم شد. ميتوان گفت والفجر 3 اينجا ديگر خاتمه پيدا كرده بود. بقيه عمليات را ما شناسايي ميكرديم تا مواضع را تثبيت كنيم. ميخواستيم قلاويزاني كه مشرف به شهر مهران و پايگاهي كه چند كيلومتر از گمرك فاصله دارد را متصرف شويم كه مقدور نشد. بعد از 20 روز شناساييهاي مفصل تقريباً عمليات والفجر 3 به پايان رسيد. سپس چند گردان لشكر17 وارد عمل و در محدوده امامزاده حسن و ملكشاهي با دشمن درگير شدند. تلفات سنگيني را به دشمن وارد و آنها را مجبور به عقبنشيني و برگشت به مواضع خودش كردند. نهايتاً حاصل عمليات والفجر3 آزادسازي قله فوقالعاده استراتژيك كلهقندي شد. فرماندهان و بزرگان جنگ اذعان دارند كه اگر نقطهاي را بخواهيم تصور كنيم كه از همه جا در مرز استراتژيكتر باشد آن قله كلهقندي است.
عراق سال 56 زمان حسنالبكر به اين قله حمله كرد و 13 نفر از نظاميان ايراني را بالاي قله سر بريد و همان زمان منجر به جنگ محدودي شد كه با ميانجگري كشورهاي ديگر منازعه به پايان رسيد و در آخر قطعنامه الجزاير صادر شد. قطعنامهاي كه خودشان گفتند در موضع ضعف آن را امضا كرديم.
بعد از تصرف كلهقندي دشمن ديگر نتوانست دوباره آن را تصرف كند؟
بله، ديگر دشمن هيچگاه نتوانست اين ارتفاع حساس را بگيرد. ارتفاعات تا پايان جنگ در اختيار نيروهاي ايراني ماند. اتفاقاً دو، سه ماه پيش براي تجديد خاطره به ارتفاع كلهقندي رفتيم و از منطقه بازديد كرديم.
در كل عمليات چه مدت به طول انجاميد؟ چه نكته بارزي از والفجر3 وجود دارد كه دوست داريد بيان كنيد.
72 ساعت شدت اوليه عمليات بود. بعضي عملياتهايمان چند مرحله داشتند و گاهي در عملياتي مثل والفجر 4 شروع و پايان عمليات تا دو ماه به طول انجاميد. يكي از ويژگيهاي والفجر 3 اين بود كه عمليات خيلي زود تمام شد. از ابتداي عمليات كه لشكر كربلا به منطقه ميرود تا كاسته شدن آتش بيشتر از يك هفته، 10 روز نميكشد. اول كه كلهقندي را گرفتيم دشمن نفهميد چه اتفاقي افتاده است. اينجا ميخواهم به نكتهاي اشاره كنم كه كمتر گفته ميشود. اين عمليات ابتكار سردار «مرتضي قرباني» بود. با اينكه او سواد زيادي ندارد ولي از لحاظ دانش نظامي و طراحي يك ژنرال تمام عيار است. چنين كاري كه براي گرفتن قله انجام داد بعيد به نظر ميرسيد. چنين عملياتي به طراحي بزرگ و نيروي زرهي نياز داشت. مرتضي قرباني در مهران حرف براي گفتن زياد دارد چراكه مبتكر دو عمليات كربلاي يك و والفجر3 است. او با يك گردان نيرو توانست پشت يك تيپ را ببندد. اول عمليات هيچ خبري نبود و وقتي دشمن فهميد چه رودستي خورده و يكي از اهداف مهمش را از دست داده تمام نيروهايش را بسيج كرد كه مانع پيروزي ما بشود. براي ارتش بعث هم كلهقندي و هم ژنرالي كه اسير شده بود اهميت داشت. وقتي آنجا فتح شد دشمن فهميد با اين وضعيت قادر به بازپسگيري كلهقندي نيست و خودش آتش جنگ را جمع كرد و والفجر3 با موفقيت به پايان رسيد.
آرمان شريف / روزنامه جوان