به گزارش گروه دفاع و امنيت مشرق، پس از نتايج موفق بدست آمده در عمليات کربلاي5 که در آن عراق با همه گونه آمادگي اطلاعاتي، تسليحاتي و لجستيکي حضور داشته و ايران دو هفته قبل از آن عمليات ناموفق کربلاي4 را بدليل ارسال اطلاعات ماهواره اي به دشمن توسط آمريکا پشت سر گذاشته بود، کشورهاي پشتيبان عراق، وارد مرحله جديدي در حمايت هاي خود از صدام شده و به رويايي مستقيم با ايران اقدام کردند. بيشترين نقش فعال در اين مرحله را آمريکايي ها ايفا کردند بطوري که ايجاد مشکلات در مسيرهاي صادرات و واردات دريايي، حمله به کشتي هاي ايراني، ورود به آب هاي سرزميني ايران، حمله به سکوهاي نفتي، انهدام ناوهاي جوشن و سبلان و از همه بيشرمانه تر، ساقط کردن يک فروند هواپيماي مسافربري ايرباس با 290 نفر انسان بيگناه از آن جمله اقدامات است.
از سه ميليون سهميه مصوب ايران، تنها حدود 100 هزار بشکه توليد مى شد و با اينکه قيمت نفت در دنيا بالاى 20 دلار بود، نفت را با قيمت 6 دلار از ايران مي خريدند و اين از لحاظ عملى و روانى تأثيرات نامطلوبي بود.
بعد از عمليات کربلاى5 حضور آمريکايى ها بسيار متفاوت تر از قبل شد. در اوايل سال 66 ، تعداد 85 ناو و شناور آمريکايى در جنگ با ايران عمل مى کرد در حاليکه تا پيش از اين سال حدود 10 فروند بود و در اين مقطع حساس مسئوليت به سپاه واگذار شد تا در اين منطقه به اقدامات متقابل و دفاع دست بزند و شکل گيرى نيروى دريايى سپاه با حضور آمريکايى ها همزمان شد. در اين مقطع شناورهاي عراقي بسيار کم ديده مي شد اما حضور ناوهاي آمريکايي پرتعداد بوده و به حالت رويايي مستقيم به همراه پشتيباني هوايي تبديل شده بود.
با توجه به اينکه تجهيزات دريايي ايران پيش از انقلاب همگي غربي بوده و هيچ گونه ارتقاء بومي سامانه اي نداشتند، سطح توانمندي و نقاط ضعف آنها کاملاً براي دشمن شناخته شده بود. بنابراين نياز بود تا با وسائل متفاوتي و روش بومي با دشمن مقابله مي شد.
بدين ترتيب با استفاده از قايق هاي تندرو، در سال 66 اقدامات متقابل عليه آمريکايي ها آغاز شد. در آن زمان قايق هاي تندرو که شايد معروفترين آنها قايق هاي «عاشورا» باشند، تنها به مين هاي دريايي، پرتابگرهاي راکت 12 تايي 107 ميليمتري با حداکثر برد 8.5 کيلومتر و تيربارهاي 12.7 ميليمتري مجهز بودند و راکت انداز آر پي چي و يا موشک هاي دوش پرتاب سطح به هوا نيز در آنها مشاهده مي شد. البته در آن دوران براي کاهش خطاي شليک، راکت ها از فاصله نزديک به سمت کشتي هاي دشمن شليک مي شدند.
در نمونه هايي از قايق هاي تندروي آن زمان حتي توپ بدون عقب نشيني 106 نيز نصب شده بود که از کارايي ترکيب آنها با قايق ها در عمل، اطلاع چنداني در دست نيست.
به گزارش مشرق آمريکايي ها در واکنش به اين راهبرد جديد، کمي کند و با احتياط عمل نمودند که به دليل ناشناخته بودن ماهيت آن بود. با اين رويکرد، ايران توان مقابله به مثل را بدست آورده و تا انتهاي جنگ تحميلي هر زمان که دشمن ضربه اي وارد مي کرد، توان مقابله به مثل در کمتر از يک ساعت وجود داشت.
از اسفند ماه 65 تا پايان جنگ حدود 100 عمليات مقابله به مثل اجرا شد. در ابتدا به ازاي هر 6 کشتي مورد تهاجم ايراني، يک کشتي دشمن مورد تهاجم قرار مي گرفت، در سال 66 اين نسبت يک به يک شد و در سال 67 به ازاي هر دو کشتي ايراني به سه کشتي دشمن حمله مي شد. در تمام اين مدت آمريکايي ها با بيش از 80 کشتي و حدود 500 هواپيماي نظامي در منطقه، موفق به توقف اين عمليات هاي قايق هاي تندرو نشدند. بدين ترتيب استفاده از قايق هاي تندرو به عنوان دکترين عملياتي بسيار کارآمد، مؤثر و کمهزينه در نبردهاي دريايي مطرح و تثبيت گرديد. در واقع قايقهاي تندرو به قدري موفق بودند که شکل گيري نيروي دريايي سپاه بر اساس آنها صورت گرفت و اين موفقيت همچنين باعث تحول در دکترين حوزههاي مختلف شد.
ضربه زدن به ناو يک ميليارد دلاري و بالگردهاي پيشرفته و انهدام چندين شناور آمريکا از نتايج اين گونه عمليات هاي دريايي بود.
ايده قايقهاي تندرو به همراه ايمان، اراده و پشتکار رزمندگان براي مقابله با ناوهاي غولپيکر آمريکا مطرح شد و وجود خود را به آنها تحميل کرد و باعث شد که خود آمريکاييها اعتراف کنند در مقابل مقاومت رزمندگان ايراني در دريا شکست خوردند و قايقهاي تندرو فصل جديدي را در محاسبات دشمن ايجاد کرد.
با توجه به لزوم وجود يک نگاه جامع به حوزه هايي که مجموعه نظامي کشور به آن وارد مي شود رويکرد علمي و مهندسي به قايق هاي تندرو نيز در دستور کار قرار گرفت.
هرچند قايق هاي تندرو در ساير نقاط دنيا مورد استفاده قرار مي گيرد ولي آنچه در ايران اتفاق افتاده و توليد علم محسوب ميشود، شناورهاي تندرويي است که در شرايط مختلف دريا پايداري داشته و توانايي حمل و بکارگيري انواع سلاح را دارند.
امروز نيز دکترين دريايي اکثر کشورهاي مطرح، برگرفته از تئوري هاي دريايي آمريکا بوده و با توجه به سرمايه گذاري اين کشور در راستاي راهبردهاي تعريف شده خود و پيشرفت هاي فناوري دريايي اين کشور، با اين راهبردها و تعاريف، عملاً احتمال پيروزي در رويايي دريايي با اين کشور چندان بالا نخواهد بود.
کشورهاي فرامنطقه اي با نگاه راهبردي عميق خود به دريا، حتي پيش از کشف مقادير عظيم انرژي در منطقه خاورميانه، تسلط بر دريا و تنگه هاي مهم را تسلط بر کل دنيا مي دانستند و پس از پايان جنگ جهاني دوم، منطقه خليج فارس هرگز از حضور کشورهاي بيگانه و گسترش فيزکي آنها در پهنه دريا خالي نبوده است. بدين ترتيب دريا، يک منطقه تقابل راهبردي بين قدرت ها بوده و گرانترين و پيشرفته ترين تسليحات در اين عرصه براي کنترل ميدان هاي مورد نظر بکارگرفته مي شود.
با توجه به شرايط جغرافياي کشور با وجود مناطق دريايي در شمال و جنوب ايران، عرصه دريا يکي از محورهاي استراتژيک دفاعي ما است و از اينرو لازم است در دريا قدرتمند باشيم و توانايي نبرد پيروزمندانه را در دريا به دست آوريم.
با توجه به اينکه در عرصه نبردهاي دريايي، پديده ها حالت ايستا نداشته و نبرد ديناميک و پويا مي باشد، به اندازه ارزش سامانه ها، نيروها نيز ارزش دارند به همين دليل شناورهاي تندرو به همراه نيروهاي آموزش ديده بومي که با دريا بزرگ شده اند، يکي از مهمترين بخش هاي سياست دفاعي-رزمي کشورمان است.
به گزارش مشرق، پس از جنگ تحميلي، تلاش براي به خدمت گرفتن بهترين شناورهاي تندروي دنيا در کنار توسعه بومي آنها و فناوري هاي کاربردي نظير سلاح، ادوات ناوبري و مسيريابي و سامانه هاي مخابراتي امن آغاز شد و با روندي بي توقف و رو به رشد، ادامه يافت. استفاده از آخرين سامانه هاي الکترونيکي ساخت داخل مانند سامانه هاي کشف و رديابي سيگنالي و بيسيم هاي ديجيتال در شناورهاي تندرو و اتصال به سامانه هاي جامع نظارت و رديابي اهداف از جمله اين فعاليت ها مي باشد که به خوبي ارزش خود را در فضاي مدرن رويايي دريايي اثبات نموده است، بطوريکه در سال جاري، پس از کشف يک زيردريايي ناشناس در حوالي تنگه هرمز، قايق هاي تندرو به سمت محل حرکت کرده و با قرار گيري بر بالاي اين زيردريايي، در فرکانس کانال ارتباطي خاص آن، پيام هاي اعلام هويت را منتقل نمودند که با درخواست زيردريايي مبني بر فاصله گرفتن قايق ها از محل براي به روي آب آمدن زيردريايي و برافراشتن پرچم(به جاي اعلام هويت از طريق پيام) روبرو شدند و با رؤيت پرچم آمريکا و ممانعت شناروهاي ايراني، زيردريايي مجبور به فاصله گرفتن از منطقه شد.
در زمينه هاي تسليحاتي، بکارگيري پايدار کننده هاي هيدروليکي و سامانه کنترل آتش، شليک مؤثرتر راکت 107 ميليمتري را از فاصله دورتر و چند کيلومتري(بيشتر از برد سامانه هايي مانند فالانکس) ممکن نموده و نصب توپ هاي 23 ميليمتري تک لول نيز آتش سنگين تري در مقايسه با تيربارهاي 12.7 ميليمتري ايجاد مي نمايد.
اما در عصري که در تمام رده ها سلاح موشکي يافت مي شود، موشک هاي کروز کوتاه برد و ميانبرد دريايي با عملکرد خودکار، نصب شده بر شناورهاي تندروي ايراني، مؤثرترين سلاح آنها باشند که اين قايق ها را حتي از برد توپ هاي کاليبر بالاي ناوهاي دشمن دور نگه مي دارند، بعلاوه، سطح مقطع کم اين قايق ها و سرعت بالاي آنها ترک سريع محل شليک و عدم فرصت کافي براي پاسخ دشمن را ممکن مي سازد.
در طرح هاي جديدتر، ساخت بدنه هاي پيشرفته اي در دستور کار قرار گرفته که با درنظر گرفتن نقاط مرزي پايداري طراحي شده و با بهره گيري از سطوح تخت به صورت مايل و استفاده از کامپوزيت هاي پليمري، سطح مقطع راداري کمتري را فراهم کرده اند.
البته براي ساخت شناورها با مواد پليمري تلاش هاي زيادي از گذشته صورت گرفته است و حتي در دوران جنگ تحميلي، 15 هزار قايق با بدنه از جنس فايبرگلاس در کشور ساخته شد.
شناورهاي تندروي جديد با طول بين 9 تا 20 متر، بر مبناي رسيدن به سرعت بالا، مانورپذيري بالا، تعادل و پايداري، اختفاء و استتار، استفاده از کامپوزيت در بدنه، موتور و پروانه شناورها و قدرت حمل تسليحات مناسب طراحي مي شوند.
موتورهاي شناورهاي تندرو عموماً بنزيني و ديزلي هستند که در زمينه پيشرانه هاي ديزلي، با پروژه هاي اجرا شده، بزودي اين نوع موتور براي کاربري در شناورها، به توليد انبوه خواهد رسيد.
استفاده از فناوري هاي نوين از جمله پوشش هاي نانو براي کاهش ميزان اصطکاک بدنه با هوا و آب، از جمله اقدامات ارزشمند و راه هاي ميانبر انجام شده براي ارتقاء کارايي شناورهاي تندرو در کشور است.
در حال حاضر شناورهاي تندروي نيروي دريايي سپاه، متوسط سرعت حدود 55 گره دريايي(نات) دارند و شناورهايي با سرعت 60 تا 70 نات هم اکنون موجود مي باشند. همچنين طبق برنامه ها دستيابي به سرعت 80 تا 85 نات در آينده نزديک در برنامه اين نيرو است که قدرت دفاعي، سرعت عمل و چابکي قواي دريايي کشورمان را به طور چشمگيري افزايش خواهد داد.
ادامه دارد...