فریناز ربیعی، نماینده انتشارات روایت فتح، در آغاز این مراسم در سخنانی گفت: ما در انتشارات روایت فتح در مجموعههای مختلفی تلاش کردیم به نشر فرهنگ دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بپردازیم. روایت فتح در این زمینه حدود 10 مجموعه را منتشر کرده و در این کتابها همه تلاش بر این بوده که کتابهایی با نوشتار و سبک متفاوت منتشر شوند، تا برای جوانان پس از جنگ که جنگ و دفاع مقدس را درک نکردند نیز کاربرد داشته باشد.
وی ادامه داد: از این جمله این کتابها میتوان به مجموعه «یادگاران» که شامل 100 خاطره کوتاه درباره شهداست، چشمها، اسارت، یادیادگاران و ...اشاره کرد که آخرین این مجموعهها درباره جانبازان بود و در نمایشگاه کتاب تهران نخستین کتاب آن را رونمایی کردیم. امیدواریم قدم محکمی در ادامه راه شهید در این عرصه برداریم و فرهنگ دفاع مقدس در سطح جامعه ما نشر پیدا کند، این نوید را میدهم که در زمینه تفحص نیز برنامههایی خواهیم داشت و کتابهایی در این زمینه منتشر میشود. کتاب شهید غلامعلی رجبی(جندقی) بیست و چهارمین کتاب این مجموعه است که 100 خاطره از دوران مختلف زندگی این شهید بزرگوار را جمعآوری و تدوین کرده است.
شهید رجبی به دنبال نام و نشان نبود
محسن طاهری رئیس خانه مداحان نیز در این مراسم در سخنانی گفت: شهید رجبی از چهرههای اخلاقمدار جنگ بود که این روحیه نه تنها در ایام دفاع مقدس که کم و بیش در همه صحنهها و عرصههایی در خدمت او بودیم، مشخص بود، ایشان در همه عرصهها حضوری کارساز و بی ریا داشت. دنبال نام و نشان نبود و خداوند نیز اینگونه آدمها را گلچین میکند.
وی افزود: این شهید شاگردان بسیار خوبی را در مکتب خود پروراند، پدر وی نیز حاج آقا رجبی از چهرههای شاخص فرهنگی بود و در مدرسه علوی فعالیت میکرد، برادران این شهید نیز همگی در عرصه فرهنگی مشغول بودند. مهمترین شاخصه کار فرهنگی اخلاق است که سیره انبیاء(ع) و اهل بیت(ع) نیز بوده است، آنها با این سیره به دنبال جذب انسانهای مختلف بودند، شهید رجبی در زمینههای مختلف اخلاق خوب را رعایت میکرد، در کارهای اجتماعی و فرهنگی موفق بود، روابط عمومی خوبی داشت و همیشه در کارهای جمعی شرکت میکرد و حضوری فعال داشت. اگر قرار بود جلسهای برگزار شود خود نیز پا به پای برگزار کنندگان جلسه فعالیت میکرد.
طاهری تصریح کرد: همین برخوردها بود که از او چهرهای پرجاذبه ساخته بود و موجب شد، عده کثیری به سمت او جذب شوند. رفتار و گفتار او به گونهای بود اگر یک هفته او را نمیدیدیم دلتنگ میشدیم. من باورم این است که قبل از هر خصیصهای برای مداحان اخلاقمداری مهم است. که در شهید این مهم دیده میشد، امری که امروز کمرنگ میشود و دیده میشود، برخی به جای جاذبه، دافعه دارند.
وی در ادامه در پاسخ به پرسشی مبنی بر چگونگی انتخاب شعر در هیئات توسط مداحان اهل بیت(ع) گفت: انتخاب شعر نیکو برای مداحی از رسالتهای امروز مداحان اهل بیت(ع) است. امروزه دسترسی به شعر با گذشته متفاوت شده است. الآن با یک کلیک در دینای مجازی می توان سرودههای مختلفی را در موضوعات گوناگون جست. چرا در زمانی که شعر قوی برای هیئت داریم، به سراغ شعرهای دونپایه برویم؟
وی ادامه داد: شهید غلامعلی پیوسته شعرهای قوی در هیئت انتخاب میکرد. هرچند سرودههای او فولکلور و عامیانه است، اما دارای آرایه ها و ساختاری ادبی است و ضابطه شعری در آن رعایت شده است. مداحان امروز هم باید به این مقوله توجه داشته باشند و به سراغ شعرهای سنجیده و نیکو بروند. به قول قائلش شاعر کسی است که به دنبال قلم است، نه اینکه قلم به دست باشد و به دنبال شعر بگردد؛ شعر امری وحیگونه است که به شاعر الهام میشود. باید از این دست از اشعار استفاده کرد.
دنیا قشنگ است، اما بماند برای اهلش
حسن جلیلزاده از دوستان قدیمی شهید رجبی و داماد خانواده که لحظه شهادت نیز همراه با شهید بوده در سخنانی با اشاره به اینکه پیش از این آنچه درباره شهید گفته شده کلی بوده و البته قابل استفاده اما من میخواهم مصداقی صحبت کنم، به ذکر خاطراتی از شهید پرداخت و گفت: در آن دوران در سپاه مشغول به کار بودم، عصرها که از محیط کار منفک میشدم، با موتورم به روستای ورده محل زندگی شهید میرفتم، «ورده» روستایی پس از کرج و نزدیک به کردان است که شهید رجبی به دلیل بیماری همسرش به توصیه پزشکان در آنجا سکنی داشت. شهید رجبی همواره به من میگفت، یک بار که به جبهه میروی هماهنگ کن با هم برویم، اما چون من او را بسیار دوست داشتم و احتمال میدادم شهید بشود به او نمیگفتم تا اینکه عملیات مرصاد شد و او برایم جا انداخت که دیگر در تهران کاری ندارد. از من خواست برایش اعزامی انفرادی تهیه کنم. زمانی که برگه اعزامی انفرادی آماده شد، با هم به ورده رفتیم تا اسبابش را جمع کند. در برگشت ناخودآگاه به او گفتم این طبیعت چقدر قشنگ و باصفاست، گفت، آری بسیار قشنگ است، اما بماند برای اهلش و این شعر حافظ را زمزمه کرد: «خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است»
جلیلزاده افزود: شهید رجبی شخصیت خاصی در هیئتها داشت، متفاوت از آنچیزی که در هیئتها گاهی دیده میشود، هیئت دیوانگان حسین مظلوم(ع) هیئتی با سابقه 70 ساله در تهران است که بسیاری از هیئتهای تهران از آن منفک شدهاند، یکی از هیئت های منشعب از این هیئت، هیئت قائم است. یک شب پس از اتمام برنامه هیئت دیوانگان فردی از هیئت قائم به نزد شهید غلامعلی رجبی آمد و گفت، این سوئیچ ماشین و کلید خانه است. فردا صبح به نامت سند خواهیم زد، شما تنها جمعه به جمعه یک ساعت بیا و برای ما مداحی کن. شهید رجبی نگاهی کرد و گفت، من فروشی نیستم این در زمانی بود که حقوق او دو هزار و 100 تومان بود و حتی نمیتوانست اتاقی در تهران اجاره کند. اما امروز در دستگاه مداحی چند نفر را مثل ایشان میتوان سراغ گرفت؟
همیشه از دوربین فرار میکرد
رجبی، خواهر این شهید بزرگوار، در ابتدای سخنان خود با اشاره به ویژگیهای اخلاقی شهید غلامعلی رجبی گفت: طبق تأکیدات دین اسلام و ائمه معصومین(ع) سه رکن ادب، علم و دین سه مقوله مهم در تربیت فرزند است. مادران و پدران شهدا فرزندان خود را اینگونه تربیت کردند که اطاعت خالصانه داشته باشند. این درسی است که همه شهدا به ما میدهند. آنها تأکید میکنند به همه ما که دنیا فانی است و ما باید به این امر توجه داشته باشیم.
وی با اشاره به خاطراتی از شهید غلامعلی رجبی ادامه داد: برادرم علاقه خاصی به خانواده داشت و بسیار مهربان بود. به یاد دارم در یکی از روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب، در خیابان منتهی به مدرسه دوشیزگان در خیابان شاپور سابق که من در آن زمان در آنجا تحصیل میکردم، درگیری با نیروهای ساواک ایجاد شده بود. نیروهای ساواک این خیابان را بسته بودند و تردد به راحتی صورت نمیگرفت. تمام فضای آن منطقه تغییر کرده بود، تعدادی از خانهها را آتش زده بودند و دود غلیظی در هوا جاری بود. وقتی به بردارم اطلاع داده بودند که فضای این خیابان به این صورت شده، از روی نگرانی برای سلامتی من، حاضر شده بود به حالت سینهخیز خود را به مدرسه برساند تا از صحت و سلامت من اطمینان حاصل کند.
رجبی در بخش دیگر صحبتهایش به نقل خاطرهای دیگر از بردار شهیدش پرداخت و با اشاره به دستنوشتهای که از این شهید بزرگوار به یادگار مانده است، گفت: از او دستنوشتهای به یادگار مانده که وی در آن تأکید دارد که پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات خیبر در جزیره مجنون به واسطه توسلی بود که به مقام حضرت زهرا(س) داشتند. ایشان در این دستنوشته تأکید داشتند که این توسل موجب شده بود تا باد به همراه خاک رملی از پشت رزمندگان وزیده شود تا در نهایت نیروهای دشمن نتوانند سربازان ایرانی را شناسایی کنند.
غلامعلی همه را غلامِ علی کرد
سیداحمد معصومینژاد، نویسنده این اثر، از دیگر سخنرانان حاضر در مراسم بود. وی با اشاره به چگونگی جمعآوری و تدوین این اثر گفت: کار اصلی من در حوزه مستندسازی است. در ابتدا قصد داشتم تا زندگی ایشان را در قالب مستند تهیه کنم، اما زمانی که کار کمکم به جلو میرفت احساسم این بود که میتوان از زندگی ایشان کتابی با محوریت خاطرات خانواده و دستانشان تهیه و منتشر کرد. نگارش اثر به دلیل وسواس در پژوهش و عدم دسترسی آسان به برخی از دوستان شهید، حدود سه سال به طول انجامید.
وی ادامه داد: هرچه زمان میگذشت احساس میکردم به شخصیت ایشان نزدیکتر شدهام. البته هنوز باب پژوهش در این زمینه را نبستهام چرا که احساس میکنم خودم نیازمندم که نسبت به اخلاق ایشان بیشتر بدانم. شهید غلامعلی خیلیها را غلام علی کرد.
نویسنده این اثر در ادامه در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه چرا ساختار و حجم اثر نسبت به دیگر آثار نوشته شده در حوزه خاطرات متفاوت است، گفت: در برخی از موارد احساس میکردم که میتوان خاطرات را ادامه داد، اما ساختار اثر بر مبنای تعریفی بود که انتشارات روایت فتح از این نوع کتابها ارائه کرده بود. خودم به عنوان نویسنده اثر دوست داشتم که در کنار هر خاطره از عکسی از این شهید هم استفاده کنم که امکانش وجود نداشت.
در ادامه ربیعی، نماینده انتشارات روایت فتح، به توضیحی در همین زمینه پرداخت و یادآور شد: انتشارات روایت فتح سبک کاری متفاوتی دارد که در آن روی خلاصهنویسی تأکید شده است. از این رو تعداد خاطرات این مجموعه بر 100 خاطره تعیین شده است. ما د راین انتشارات تمام تلاشمان این است که طیفهای مختلفی از جامعه را مخاطب آثار حوزه دفاع مقدس کنیم و تا حدودی در این زمینه هم موفق بودیم.