وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی میبرد و از این راه، او را با مکتب اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و تعالیم انسان ساز اسلام ناب محمدی(ص) آشنا کرد.
با اوجگیری انقلاب او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل درس مساجد جواد الائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز مشهد بود از هدایتها و تعالیم ارزشمند مقام معظم رهبری بهرههای فراوانی برد.
محمود آموختههای خود را در اختیار دیگران قرار میداد و بهعنوان شخصیت محوری مبارزات شناخته شد و حتی با علاقهای وافر، اقدام به پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) کرد و فعالانه در راهپیماییها و درگیریهای زمان انقلاب حاضر بود.
صحبت از شهید محمود کاوه است، کسی که در دوران جنگ تحمیلی فرماندهی عملیاتهای کردستان و خوزستان را بهعهده داشت، او که شجاعانه به مبارزه پرداخت و مظلومانه به شهادت رسید و حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی در وصفش فرمودند: «محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود، اما حالا استاد ما شد».
به همین مناسبت گفتوگویی را با فاطمه عماد الاسلامی و زهرا کاوه همسر و فرزند این شهید والامقام صورت دادهایم که در ادامه میخوانید:
*افتخار ما این بود که خطبه عقدمان توسط حضرت امام خمینی(ره) قرائت شد
فاطمه عماد الاسلامی در رابطه با بیوگرافی خود اظهار کرد: من در خانوادهای روحانی زندگی کردم، لیسانس پرستاری دارم و بازنشسته بهداری سپاه هستم، تحصیلات خود را در 3 دوره زمانی گذراندم و در ابتدا بهخاطر شرایط زمان رژیم و عدم پوشش و حجاب اسلامی تا پایان ابتدایی خواندم.
وی افزود: پس از پیروزی انقلاب هم تا پایان مقطع راهنمایی خواندم و بهعنوان نیروی مددکاری جنگ تحمیلی جذب سپاه شدم و پس از پایان جنگ هم مرحله سوم تحصیلات را آغاز کردم تا اینکه موفق به اخذ مدرک کارشناسی پرستاری شدم.
عماد الاسلامی در رابطه با ازدواج خود با شهید کاوه تصریح کرد: در سال 1361 وارد سپاه شدم و در آنجا با خواهر محمود همکاری داشتم که همین امر زمینههای ازدواج ما را هم فراهم کرد، حتی برادرم که در سپاه و مناطق جنگی حاضر بود از محمود شناخت کامل داشت و موافق این وصلت بود.
وی تأکید کرد: محمود در جلسه خواستگاری به من گفت: من مرد جنگ هستم نه مرد زندگی، اگر با این شرایط موافقید با من ازدواج کنید؛ نهایتاً من هم با وجود صحبتهای زیاد اطرافیان و دوستان و مخالفت آنها به درخواست او بله گفتم و در تاریخ 10 دی ماه سال 1362 و همزمان با روز عید سعید مبعث رسول اکرم(ص)، خطبه عقدمان توسط حضرت امام خمینی(ره) در حسینیه جماران قرائت شد و ایشان پس از آنکه همسرم را شناختند برای سلامتی و موفقیتش دعا کردند.
همسر شهید کاوه درباره یادگار همسر شهیدش هم خاطرنشان کرد: زندگی ما کوتاه بود و کمتر از 3 سال به طول انجامید که ثمره آن تولد دختری بهنام زهرا در سال 1363 بود، که تنها یادگار شهید است.
عماد الاسلامی درباره عملیاتهایی که همسرش در آنها حاضر بود و مسئولیتهایی که بهعهده داشت، هم گفت: همسرم در عملیاتهای بدر، خیبر، تک حاجعمران و کربلای1 و 2 حاضر بود و در تمامی آنها سمت فرماندهی را بهعهده داشت، او هم در کردستان و هم در خوزستان حضور داشت و فعالیتهایش در این مناطق حدود 3 سال به طول انجامید.
وی در رابطه با همرزمان همسرش هم اظهار کرد: شهیدان قمی، چراغچی، برونسی و صیاد شیرازی و همچنین آقایان صلاحی، صدوقی، بزرگی و میرشکار از شاخصترین همرزمان همسرم بودند.
* پشتیبان ولایت فقیه باشید
زهرا کاوه تنها یادگار شهید کاوه هم در سخنانی اظهار کرد: من متولد سال 1363 هستم و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد حسابداری بوده و بهعنوان نیروی حسابدار در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح مشغول به خدمت هستم.
وی افزود: در سال 1384 هم با ازدواج خود سنت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) را اجرا کردم، که ثمره آن هم 2 فرزند پسر بهنامهای محمودرضا 8ساله و محمدمحراب 4ساله هستند و هدفم این است که آنها را آنگونه که پدرم میخواست تربیت کنم تا در آینده بتوانند خدمات شایستهای را به مردم ارائه کنند.
کاوه در رابطه با رمز موفقیت پدرش هم خاطرنشان کرد: رمز موفقیت پدرم در خلوص نیت، اهمیت به بیت المال و پشتیبانیاش از ولایت فقیه بود و این را هم از ما خواست تا سرلوحه کار خود قرار دهیم، حتی در دستنوشتهاش هم آورده بود که رمز پیروزی انقلاب جنگ و جهاد است؛ پدر من وصیتنامه نداشت، زیرا بهدلیل مجروحیت دست راستش قادر به نوشتن آن نبود.
وی درباره ویژگیهای اخلاقی پدرش هم تصریح کرد: صداقت و دوری از غیبت، مهمترین خصوصیت اخلاقی شهید کاوه بود و هرگاه که صحبتهای اطرافیانش بوی غیبت داشت پدرم با نگاهش آنها را متوجه اشتباهشان میکرد و هرگز بهصورت لسانی به این افراد تذکر نمیداد؛ حتی در طول مدت جنگ هم فقط 1 ماه در مشهد بود که برای مداوا آمده بود، اما بهجای پرداختن به امورات درمانی خود اقدام به جمعآوری نیرو میکرد و مدام در حال مطالعه و برگزاری جلسات بود تا با همفکری یاران خویش بتواند دشمن را شکست دهد.
یادگار شهید کاوه اظهار کرد: پدرم در زمان مجروحیت قبل از شهادت قرار بود که برای درمان به خارج از کشور برود، اما این کار را نکرد و به محضر حضرت آیتالله خامنهای رییس جمهور وقت رفت و از ایشان تعدادی نیرو گرفت و مجدد به منطقه اعزام شد و تا لحظه شهادت هم در آنجا باقی ماند.
کاوه خطاب به مردم و مسئولان و بهویژه اعضای هیئت دولت گفت: آنطوری نسبت به ملت خدمت داشته باشید که خدا میخواهد تا اینکه شرمنده خون شهدا نشوید و از شما درخواست دارم تا در جهت اصلاح جو نامناسب کنونی تلاش کنید و اینکه پشتیبان ولایت فقیه باشید و با مقاومتی که از خود نشان میدهید بتوانید دشمنان نظام را که سرمایه گذاری زیادی هم در جهت افکار پلید و نقشههای شوم خود کشیدند با اقتدار شکست دهید.
محمود اجرش را از خداوند یکتا گرفت
عماد الاسلامی در بخشی دیگر از سخنان خود به سختیهایی که قبل و پس از شهادت شهید کاوه داشت اشاره کرد و گفت: مشکلات زیادی داشتم اما آنها را با همسرم مطرح نمیکردم تا به برنامههای کاریاش لطمه وارد نشود، پس از شهادت هم تا سال 1367 که مادرم در قید حیات بود مشکلی احساس نکردم، اما پس از آن سختیهایی را داشتم که با کمک برادرانم آنها را برطرف کردم و این حمایتها کاری کرد تا من و زهرا جای خالی محمود را احساس نکنیم و از همه آنها بابت این زحمات و فداکاریهایشان سپاسگزارم.
وی درباره خانواده پدری همسرش هم خاطرنشان کرد: همسرم 4 خواهر داشت و محمود تنها پسر خانواده بود و هرگاه که به مشهد میآمد به منزل پدرش میرفتیم تا والدین و خواهرانش از دیدن او محروم نشوند و در این مدت هم نهایت همکاری را با شهید داشتند تا مزاحم کارش نشوند و پدر محمود نیز بهعنوان یکی از کسانی بود که همیشه یار و پشتیبانش بود و همیشه از محمود بهنیکی یاد میکرد و نهایتاً در اوایل سال جاری به رحمت خدا رفت.
همسر شهید کاوه در رابطه با شهادت همسرش هم گفت: محمود در تاریخ 8 شهریور ماه سال 1365 در عملیات کربلای2 و در ارتفاع 2519 کردستان بر اثر ترکش خمپارهای که به ناحیه سرش وارد شد به شهادت رسید و من در آن زمان در مقطع متوسطه درس میخواندم و خبر شهادت همسرم را از مادرم شنیدم، در ابتدا ناراحتیهایی را داشتم اما بعد از آن پشیمان شدم و گفتم محمود اجرش را از خداوند یکتا گرفت.
عماد الاسلامی تصریح کرد: در روز 9 شهریور ماه پیکر پاکش را به مشهد آوردند و در روز یازدهم همان ماه هم که مصادف با اولین روز از ماه محرم الحرام بود مراسم تشییع جنازه باشکوهی را با حضور پرشور مردم و مسئولان وقت برگزار کردیم و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت رضا(ع) و کنار سایر همرزمانش به خاک سپرده شد.
وی تأکید کرد: حتی استاندار وقت آن روز را عزای عمومی و تعطیل رسمی اعلام کرد و من هم در آمبولانس حامل شهید آخرین دیدارم را با همسرم داشتم و تا بهشت رضا(ع) با او درددل کردم و قول دادم تا از زهرا که در آن ایام تنها 1 سال و 9 ماه سن داشت، بهخوبی مراقبت کنم و او را خوشبخت نمایم و خدا را شاکرم که توانستم دین خود را نسبت به همسرم ادا کنم.
گفتوگو از محمد امامپور