گروه گزارش ویژه مشرق - تمدنهای بزرگی چون امپراتوری ایران باستان و بیزانتین، مالک سرزمین کنونی عربستان بعنوان بخشی از امپراتوری وسیع خود بودند. این دو امپراتوری، دارای بوروکراسی پیشرفته و بالطبع نظام اطلاعاتی بسیار کارآمد و دقیق بودند. عربستان نیز به تبع برخورداری از ویژگیهای این دو امپراتوری، بعد از افول هر دو، همچنان نظام امنیتی-اطلاعاتی نهادینه شدهای را در خود میدید؛ تا اینکه در سال 1920 "ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل" معروف به "ابن سعود" موفق به فتح ریاض شد و از ۱۹۲۲ بر کل منطقه "نجد" مستولی گردید و در سال ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود، و نهایتا در سال 1932 پادشاهی عربستان را بنیان نهاد و تا زمان مرگش به تاریخ 9 فوریه 1953 حکمرانی کرد. وی و دولتمردانش در سال 1938 موفق به کشف نفت در سرزمین عربستان شده و حق بهرهبرداری از آن را بطور شراکتی با آمریکاییها تقسیم کردند که این امر موجب ثروتمند شدن عربستان و بخصوص آل سعود شد. سرانجام در سال 1955 اولین پیریزی سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی توسط "سعود بن عبدالعزیز" انجام گرفت.
پس از وی، 6 پسرش تاکنون بر تخت حکمرانی نشستهاند:
ملك سعود بن عبدالعزيز (1953-1964)
ملك فيصل بن عبدالعزيز (1964-1975)
ملك خالد بن عبدالعزيز (1975-1982)
ملك فهد بن عبدالعزيز (1982-2005)
ملك عبدالله بن عبدالعزيز (2005 تا 2015)
ملک سلمان بن عبدالعزیز (2015 تا کنون)
هفت سدیری
"هفت سُدَیری" که در فرهنگ عربستان به آن "السدیریون السبعه" یا "عشیره السدیری" گفته میشود، اصطلاحاً به هفت برادر تنی اطلاق میگردد که همه از فرزندان "ملک عبدالعزیز آل سعود"- بنیانگذار پادشاهی عربستان- و همسر او "حصه سدیری" هستند. این هفت تن به نام "آل فهد" هم شهرت دارند. علت آن هم این است که از زمان به پادشاهی رسیدن ملک فهد در سال 1982، هفت سدیری تبدیل به نیرومندترین ائتلاف در خاندان حاکم سعودیها شدهاند.
اما اسامی سُدیریها عبارتست از:
* ملک فهد بن عبدالعزیز پنجمین پادشاه عربستان.
* امیر سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد اسبق و وزیر دفاع.
* امیر نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور و ولیعهد سابق .
* امیر عبدالرحمن بن عبدالعزیز معاون وزیر دفاع.
* امیر ترکی بن عبدالعزیز.
* امیر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه کنونی.
* امیر احمد بن عبدالعزیز معاون وزیر کشور.
بر اساس اسناد افشا شده ویکی لیکس، مجموع ثروت خاندان سعود برابر با 1000 میلیارد دلار است. ویکی لیکس مدعی است که فرزندان ملک عبدالله -پادشاه اخیرا درگذشته عربستان- ماهانه مبلغ معادل 270 هزار دلار از خزانه دولتی دریافت میکنند. همچنین، طبق ادعای ویکی لیکس، آل سعود ید طولایی در تصرف و فروش زمینها و منابع دولتی و ملی عربستان بدون رعایت ضوابط و مقررات قانونی دارد.
کلیتی در مورد نظام امنیتی عربستان
با توجه به بسته بودن نظام سیاسی عربستان، اطلاعات بسیار اندکی در زمینه سرویسهای اطلاعاتی این کشور موجود است و آنچه که غالبا در دسترس است، اکثرا به نقل قول از اپوزیسیون مخالف خارج از کشور و همچنین زندانیان آزادشده، محدود میشود. فلذا، از ساختار جامعه اطلاعاتی و امنیتی عربستان اطلاعات بسیار اندکی منتشر شده است و طبیعا سیستمها، اهداف، خط مشی، اختلافات و مشکلات ساختاری آنها در هالهای از ابهام قرار دارد. مسؤولیت اطلاعات و امنیت داخلی عربستان بر عهده پلیس امنیتی و نیروهای وزارت کشور است که در خصوص نحوه برخورد با مردم عربستان، موارد متعددی از نقض حقوق بشر توسط نهادهای حقوق بشر گزارش شده است.
نظام پادشاهی عربستان و سرویسهای اطلاعاتی این کشور کاملا بعنوان یک ابزار در خدمت سیاستهای آمریکا و نظام امنیتی این کشور هستند. علاقه وافر "ابن سعود" به آمریکا که در موسس آن "عبدالعزیز" هم نمود بارزی داشت، به هیچ وجه انکارپذیر نیست.
از نکات جالب اینکه در کشور عربستان که زنان اجازه رانندگی ندارند، نظام این کشور مفتخر به استخدام زنان در سرویسهای اطلاعاتی است و عموما زنانی را بکار میگیرد که تجربه سفر به چند کشور و دانستن چند زبان زنده دنیا را دارند. از مامورین زن جهت تماس با خانوادههای مظنونین و زندانیان سیاسی و امور اجتماعی استفاده میشود. اما اگر بگوییم که همچون استفاده ابزاری جنسی از مامورین زن در موساد و سیا، عربستان نیز به تبعیت اینچنین عمل میکند، زیاده نگفتهایم.
سرویسهای اطلاعاتی عربستان بیشتر از هر سرویس دیگر در منطقه با "سازمان امنیت یمن" همکاری دارند، و با تزریق پول به آن سیستم، آن را در خدمت اهداف خود بکار میگیرند.
بلاشک، وفاداری سیاستمدارانه سرویس امنیتی عربستان به آمریکا در مراتب مختلف تاریخی اثبات شده است. فقط یکی از این موارد، مربوط به حادثه بمبگذاری بوستون امریکا در سال 2013 (Boston Marathon bombing of 2013) میباشد که پیش از آن استخبارات –سازمان امنیت خارجی عربستان- خطر بمبگذاری توسط دو برادر را به دولت وقت امریکا خبر داده بود، اما از سوی سازمان سیا جدی گرفته نشد و این حادثه رخ داد. البته باید توجه داشت که این وفاداری در ازای حمایت امریکا از عربستان در منطقه نشان داده میشود.
هم اکنون، ریاست سازمان اطلاعات عربستان بر عهده سپهبد "یوسف االادریسی" میباشد.
حادثه بمبگذاری بوستون معروف به "بوستون ماراتن”
ساختار فرماندهی و رهبری اطلاعاتی
"آنتونی اچ کوردزمن" (Anthony H. Cordesman) و "نواف عبید" (Nawaf Obaid) در کتاب مشترک خود تحت عنوان «امنیت ملی عربستان سعودی» در رابطه با بحث امنیت و اطلاعات در عربستان اینچنین مینویسند:
عربستان دارای دانشگاههای رسمی جنگ نیست و غالب شاهزادههای سعودی در دانشکدههای جنگ اروپا و آمریکا تحصیل کردهاند. لذا، تاثیر تفکر این شاهزادهها را میتوان در ستاد فرماندهی هوایی سعودیها دید. کالج نظامی گارد امنیت ملی عربستان دارای نیروهایی از خود گارد ملی، کشورهای دیگر و بخصوص کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است.
کوردزمن دورههای امنیت داخلی عربستان را سه بخش تقسیم میکند: دوره اول، مربوط به دهههای 50 و 70 میلادی است که در عربستان در آنها غرق در "ناصریسم" و "پان عربیسم" بود و عملا در کارزار نیروهای سکولار عرب و تندروهای مذهبی آثار تشدید دیده نمیشد و دشمنان سرویسهای اطلاعاتی این کشور را غالبا نیروهای تندرو تشکیل نمیدادند. دوره دوم، مربوط به اواسط دهه 1990 تا 11 سپتامبر 2001 است. در این دوره بود که عربستان از طرف گروههای تندرو که البته غالب آنها دستپرورده خود آن بودند تهدید شد. لذا، از آمریکا کمک خواسته و کمیته مشترک تحقیق در مورد بمبگذاری تاسیسات نفتی "برجهای الخُبَر"، حمله به مراکز گارد ملی، و حمله به USS Cole تشکیل شد. اما دوره سوم، مربوط به 11 سپتامبر به بعد میشود. در این دوره، تمرکز اصلی 2 سازمان اطلاعاتی عربستان بر ریشهکن کردن دشمنان خود که عمدتا گروههای جهادی بالاخص القاعده را شامل میشد، قرار گرفت.
وی در بخشی به آسیبشناسی نظام امنیتی عربستان پرداخته و پاشنه آشیل آن را اعتماد پادشاه عربستان به افسران رده بالا که لزوما تبعیت و فرمانبری از او دارند و از تفکر نوین برخوردار نیستند، میداند. این افراد به دلیل حسادت به افسران جوان و خوش فکر و ترس از ترفیع درجه آنها، تا حدودی جلوی مدرنیزه شدن صنعت نظامی و اطلاعاتی را گرفتهاند.
نیروهای پلیس امنیت عربستان دو دسته هستند: پلیس معمولی که امنیت عمومی و مدنی را برقرار میکند، و پلیس ویژه که در زیرمجموعه "سرویس امنیت عمومی" یا همان "مباحث العامه" (GSS) قرار دارد. دایره تحقیقات سازمان مباحث بسیار گسترده است. طبق گزارش وزارت امور خارجه آمریکا، وقتی سرویس امنیت عمومی عربستان یک مظنون را دستگیر میکند، او را به مدت چند هفته یا چند ماه بطور ناشناس در زندان مخصوص حبس میکند و مراحل بازجویی در این بازه زمانی انجام میشود. در این مدت، فقط برخی از مظنونین حق دارند که با خانواده و یا وکیل خود دیدار مختصر داشته باشند.
آرم شورای امنیت ملی عربستان
سرویس امنیت عمومی دارای 135 هزار پرسنل است. آنها مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی بوده و در "دانشکده ملک فهد" جدیدترین دورههای امنیتی و نظامی را سپری کردهاند. وظیفه کشف و انهدام شبکههای القاعده و دیگر شبکههای تروریستی در داخل خاک عربستان بر عهده مامورین ویژه این سازمان است. تعداد نیروهای ویژه به 30 هزار نفر میرسد و طبق ادعای این سازمان، به دلیل توانایی بالای جابجایی قادر به برخورد با هر گونه اتفاق غیرقابل پیشبینی هستند. فعالیت ضدتروریسم، آنها را به شکل قابل توجهی شبیه به پلیس SWAT در آمریکا کرده است. نیروی ویژه امنیت بطور مستقیم به شخص وزیر کشور عربستان گزارش میدهد اما ریاست آن با معاون وزیر امور امنیتی است. این تیم، پس از ضعف گارد ملی در مواجهه با وقایع مسجد جامع مکه در 1979 تشکیل شد.
نیروی ویژه امنیت، انواع زرهپوش سبک، و جدیدترین تسلیحات غیرشیمیایی و شیمیایی را در اختیار دارد. حکومت عربستان، تا آنجا که توانسته سعی در مدرنیزه کردن سیستم امنیتی خود کرده است. تهیه تجهیزات پیشرفته مخابراتی، نظامی، جاسوسی و ضدجاسوسی از جمله اقداماتی است که سیستم امنیتی این کشور برای عملیاتهای خرابکاری، تروریستی و ضد تروریستی در نظر گرفته است.
هم اکنون یکی از پیچیدهترین و متمرکزترین شبکههای رایانهای جهان در اختیار وزارت کشور عربستان است. این شبکه در "مرکز ملی اطلاعات" قرار داشته و یکهزار و 100 پایانه را به هم مرتبط کرده و اطلاعات شناسنامهای و گذرنامهای و سوابق تمامی شهروندان عربستانی در آن گنجانده شده است. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به ویزای حجاج، ثبت و سند خرید خوردو در کشور، و سوابق جنایی در این شبکه وجود دارد. پایگاه اطلاعات این شبکه همچنین شامل گزارشات مامورین و خبرچینهای گماشته شده از طرف حکومت است. مقامات سرویس امنیت عمومی (GSS) و ریاست اسختبارات عمومی (GIP) اجازه شنود مکالمه و نفوذ به ایمیل هر کسی را که بخواهند دارند. سالیانه برای عملیاتهای دیجیتالی اطلاعاتی وزارت کشور عربستان، 500 میلیون دلار اختصاص داده میشود.
هم اکنون شورای امنیت ملی عربستان Saudi National Security Council (SNSC) که در عربستان با نام "مجلس أمن قوم المملكة العربية" شناخته میشود و به عبارتی سازمان اطلاعات و امنیت محسوب میگردد، بر دو سرویس اطلاعاتی این کشور نظارت دارد و ریاست آن بر عهده "یوسف الادریسی" است.
1. سرویس امنیت عمومی General Security Service (GSS)
سرویس امنیت عمومی، سرویس اطلاعاتی داخلی وزارت کشور عربستان است که "مباحث العام" نیز نامیده میشود. این سرویس، مهمترین و حساسترین سرویس اطلاعاتی در عربستان است. بودجه تخصیص یافته به این سرویس، بزرگترین بودجه در خاورمیانه است. وظایف این سرویس عبارت است از:
- نظارت بر مخالفین سیاسی داخلی
- مورد هدف قرار دادن معاندین و دستگیری آنها
- بازجویی از مظنونین
از جمله فعالیتهای "مباحث" که "دیدهبان حقوق بشر سازمان ملل" را به شدت دچار نگرانی کرده بازداشتهای خودسرانه، حبس مظنونین در انفرادی بدون اجازه ملاقات، و اعمال شکنجه است. از این دست میتوان به شکایت "ویلیام سمپسون" (William Sampson)-شهروند و نویسنده انگلیسی - علیه "خالد الصالح" و "ابراهیم الدالی" که دو تن از مامورین مباحث بودند و به گفته سمپسون، به اتهام دست داشتن در حادثه بمبگذاری سال 2000 توسط مباحث دستگیر شده و توسط این دو مامور مورد شکنجه قرار میگیرد. البته دادگاه عالی انگلیس به دلیل "قانون مصونیت دولتی مصوبه 1978"، دو مامور مباحث را مجرم ندانسته و تبرئه کرد.
گفتنی است که سازمان مباحث به دلیل بازداشتهای غیرقانونی و خودسرانه و وضعیت زندانیان محبوس در زندان معروف خود موسوم به "زندان علیشه"، مورد نقد بسیاری از مراکز و فعالان حقوق بشر است. "کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل" در ژوئن 2011 متوجه بازداشت غیرقانونی 5 تن از اعضای یک حزب سیاسی موسوم به "حزب اسلامی امت" در علیشه شد.
2. ریاست استخبارات عمومی General Intelligence Presidency (GIP)
ریاست استخبارات عمومی که در عربستان سعودی «ریاسه الاستخبارات العامه» خوانده میشود، سرویس امنیت و اطلاعات خارجی این کشور است. مسئولیت این سازمان، شامل پیشبرد سیاستهای پادشاهی سعودی در منطقه خاورمیانه میشود.
تاسیس این سازمان به زمان ملک "سعود بن عبدالعزیز" در سال 1957 میلادی برمیگردد. ملک سعود در سال 1955 "مباحث" را بنیانگذاری نمود و در سال ۱۹۵۷ میلادی دستور به جداسازی وظایف اطلاعات خارجی از امنیت داخلی داد و سازمان "مصلحت الاستخبارات العامه" تاسیس شد. بدین ترتیب، "مباحث" مسئول امنیت و چالشهای داخلی شد و "سازمان مصلحت الاستخبارات العامه" که چند سالی است به "ریاست استخبارات" تغییر نام داده، به عنوان سرویس اطلاعات خارجی شروع به فعالیت کرد.
اما همکاری مستمر و تنگاتنگ سرویس استخبارات (GIP) با سازمان سیا از مهمترین فعالیتهای این سازمان است. استخبارات، چشم آمریکا در منطقه است. هر نقطه از منطقه که آمریکا به هر دلیلی یارای نفوذ در آن را ندارد، به این سازمان سپرده میشود. سعودیها منطقه را خوب میشناسند و راههای نفوذ را به خوبی میدانند.
یکی از خصوصیات بارز استخبارات و اساسا نظام اطلاعاتی-امنیتی عربستان، صبر زیاد است. استخبارات، صبر میکند و درست برعکس سازمان سیا که سعی در حذف سریع جاسوس یا مظنون دارد، به مظنون فرصت زندگی میدهد و از خلال این فرصت تا جایی که میتواند اطلاعات از وی بدست میآورد. حتی در مواردی، مظنون را به جاسوس خود تبدیل میکند.
در همین حوادث سه سال اخیر سوریه، یکی از پر رنگترین نقشها بر گردن شاهزاده "بندر بن سلطان" –سفیر اسبق عربستان در امریکا و رییس اسبق استخبارات- بود. وی هماهنگکننده همه امور مربوط به اعزام گروهکهای تروریستی به سوریه بود.
درباره یوسف الادریسی
برخلاف "بندر بن سلطان" رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی، یوسف الادریسی-رئیس جدید این سرویس- شخصیت مبهمی برای رسانهها به شمار میرود و خبر در مورد او بسیار کم است. رئیس جدید، به شکل رسمی تنها در نهم آگوست سال 2013 پس از اینکه پادشاه این کشور او را به عنوان معاون رئیس اطلاعات عمومی منصوب کرد، در رسانهها ظاهر شد. او پس از این پست به معاونت رئیس اطلاعاتی عمومی در امور اداری و مالی هم دست یافت.
سپهبد یوسف الادریسی نخستین فردی است که از خارج از خاندان حاکم در عربستان سعودی پس از گذشت 38 سال به پست ریاست سازمان اطلاعات و امنیت این کشور دست یافته است. پیش از او "محمد بن عبدالله العیبان" ، "سعید بن عبدالله کردی" و "عمر بن محمود شمس" از خارج از خاندن حاکم به این پست منصوب شده بودند. پس از این افراد "ترکی الفیصل بن عبدالعزیز ال سعود" ، "نواف بن عبدالعزیز آل سعود" ، "مقرن بن عبدالعزیز آل سعود" و "بندر بن سلطان بن عبدالعزیز" همگی از خاندان حاکم در عربستان سعودی به عنوان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت این کشور منصوب شده بودند. (گزارش مشرق درباره شخصیت الادریسی را از اینجا مشاهده کنید).
نهادهای ذیربط سازمان اطلاعات و امنیت
اداره تحقیقات
اداره تحقیقات، نهادی است که در ارتباط لحظه به لحظه با سرویسهای اطلاعاتی عربستان قرار دارد. وظایف این اداره شامل نظارت و کنترل هر گونه فعالیت مشکوک با اعزام نیروهای ویژه خود به سطح جامعه جهت ورود به عملیاتهای ضد تروریستی و اعمال خرابکارانه جاسوسی میشود.
کمیتههای امر به معروف و نهی از منکر (پلیس مذهبی)
وظیفه این نهاد، کنترل رسانهها، پوشش مردم، و اعمال دکترین مذهبی در سطح جامعه عربستان است و در ارتباط مستمر با سازمانهای اطلاعاتی عربستان قرار دارد.
پلیس امنیت عمومی
وظیفه این نهاد، تضمین امنیت ملی و عمومی است و در این راستا در ارتباط تنگاتنگ با سازمان "مباحث "قرار دارد.
واحد اطلاعاتی G-2
این نهاد، بازوی اطلاعاتی ارتش عربستان است که تحت نظارت وزارت دفاع، عملیاتهای ویژه و محرمانه را طبق اطلاعات بدست آمده انجام میدهد. بعبارتی، ارتش عربستان از طریق این نهاد، اطلاعات انسانی، تکنولوژیکی، الکترونیکی، نظامی و ارتباطی منطقه را بدست میآورد.
الگوهای آسیبپذیری
در کتاب «امنیت ملی عربستان سعودی» با اشاره به دو نمونه از حملات علیه تاسیسات نفتی عربستان، به آسیب پذیری امنیتی حکومت سعود پرداخته شده است:
در یکم می 2004، 4 تروریست به شرکت تکنولوژیک "ای بی بی لاموس" در شهر ساحلی "ینبع" حمله کردند. در طی این حمله، 6 کارگر خارجی و یک کارگر عرب کشته شده و یکی هم ربوده و سرش از تن جدا شد. القاعده بلافاصله مسئولیت این حمله را پذیرفت. از اینجا بود که سرویسهای امنیتی عربستان با شدت و حدت بیشتری به مبارزه با القاعده پرداخت.
اما از طرف دیگر وجود شیعیان و اتحاد آنها عربستان را به شدت میترساند. استان شرقی شیعه نشین "الاحصاء" که یکی از مراکز نفتی عربستان است، در کانون توجه سرویسهای امنیتی این کشور قرار دارد. جمعیت شیعه عربستان فقط 7 درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل میدهد و از تبعیضات اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی رنج میبرد. در سال 1996، بمبگذاری "برجهای خُبَر" در شهر "الظهران" منجر به مرگ 19 پرسنل نیروی هوایی آمریکا شد. سرویسهای امنیتی عربستان بلافاصله این عمل را به شیعیان نسبت دادند. در سال 2004، تاسیسات نفتی "برجهای الخُبَر" و "ینبع" دوباره مورد حمله قرار گرفت. این بار، حیثیت نفتی عربستان در حریق خطر قرار گرفت. جراید و رسانههای غربی زیرساختها و تاسیسات نفتی عربستان را مستعد حملات تروریستی و هر گونه سرمایهگذاری در و اعتماد به این تاسیسات را حماقت خواندند. این اتفاقات، تاثیر بسیاری در قیمت نفت عربستان گذاشت و حداقل چندین سال صنعت تولید نفت عربستان را دچار تزلزل و بیثباتی کرد. گرچه عوامل حمله به دو مرکز نفتی پس از فرار از محل تاسیسات در تعقیب و گریز کشته شدند، اما سرویسهای امنیتی عربستان بشدت به زیر سوال رفتند.
چالش آتی سازمانهای امنیتی عربستان
یکی از معضلات بزرگی که خاندان آل سعود در طی دهه های اخیر با آن روبرو بوده است، این است که مطابق قانون اساسی کشور عربستان، تنها پسران ملک عبدالعزیز حق دارند پادشاهی عربستان را به دست گیرند، و بعد از مرگ یکی از پسران او، پسر دیگر عبدالعزیز باید پادشاهی عربستان را در دست گیرد. با توجه به اینکه پسران عبدالعزیز همگی مسن هستند، احتمال اینکه در طی مدت کوتاهی یکی پس از دیگری فوت نمایند و تمام پسران عبدالعزیز از بین بروند، زیاد میباشد. این مسئله، حتی در مورد انتخاب ملک عبدالله نیز مشکلاتی ایجاد کرده بود که گر چه در نهایت حل شد، اما این نگرانی را در بین مسئولان عربستان ایجاد کرد که پادشاه آینده نیز ممکن است به مشکل ملک عبدالله گرفتار شود.
برای مثال، "ملک عبدالله" که بعد از برادرش "فهد" به حکومت عربستان رسید، تنها چند ماه از فهد کوچکتر بود و فاصله سنی عبدالله با برادر کوچکترش شاهزاده "سلطان بن عبدالعزیز" نیز بسیار کم بود. بنابراین این اختلافات سنی کم، خود از یک سو موجب اختلافات شدید بین ملک عبدالله و شاهزاده سلطان بر سر جانشینی ملک فهد شده بود، اما به هر حال به دلیل اینکه ملک عبدالله پس از سکته فهد عملاً قدرت را از سال 1996 در دست گرفت، مشکل چندانی در بحث جانشینی فهد پیش نیامد . بقیه پسران عبدالعزیز نیز همگی مسن هستند و به احتمال زیاد تعداد زیادی از آنان در عرض چند سال آینده فوت خواهند کرد. بنابراین به زودی باید شاهد انتقال قدرت از پسران ملک عبدالعزیز به نوادگان عبدالعزیز باشیم که این مسئله نیز خود به زودی بحران واقعی و منازعات و اختلافات داخلی شدیدی را در خاندان آل سعود پدید خواهد آورد.
تاریخ عربستان در چند دهه گذشته نشان داده که همواره بر سر مناصب و پستهای لشکری و کشوری ما بین شاهزادهها و نوادگان آنها رقابت شدیدی بوده است. اگر بخواهیم خاندان 20 هزار نفری آل سعود را در چند خانواده اصلی جمع کنیم، چهار خانواده در عربستان قابل شناسایی هستند. در حقیقت، این چهار خانواده چندان هم که تصور میرود زندگی مسالمت آمیزی با یکدیگر ندارند و با وجود تلاشهایی که ملک فهد برای ایجاد اتحاد میان آنها صورت میداد، رقابت آنها گاه به کشمکشهای سیاسی منجر میشود. این مسئله بزرگ را به جرات میتوان بزرگترین چالش کنونی و آتی سازمانهای امنیتی عربستان دانست.
مسئله مذکور، حتی از چشم خبرنگار روزنامه مشهور "فیگارو" نیز به دور نمانده و این روزنامه در روز چهارشنبه ٣ آگوست ٢٠٠۵ در مقالهای با عنوان «عربستان: آبستن اختلافات داخلی آل سعود» به آن اشاره کرده است.
قضیه ترور عماد مغنیه و رفیق حریری
یکی از مهمترین اتفاقاتی که اخیرا در زمینه افشا شیطنتهای اطلاعاتی-امنیتی عربستان رخ داد، موضوع دستگیری شاهزاده "بندر بن سلطان" در فرودگاه سوریه و اعترافات وی در مورد همکاری عربستان با سیا و موساد در ترور "عماد مغنیه"-فرمانده سازمان حزب الله لبنان و "رفیق حریری"-نخست وزیر اسبق لبنان- است. عربستان، مغنیه را مسئول حمله 25 ژوئن 1996 به تاسیسات نفتی "برجهای الخُبر" میدانست و با ترور وی قصد انتقامگیری را داشت. (گزارش کامل قضیه ترور آنها را از اینجا مشاهده کنید).
گروگانگیری سیاسی از خودیها
یکی از فعالیتهای سرویس اطلاعاتی "استخبارات" (مخابرات العامه) گروگانگیری سیاسی نسبت به خانواده کسانی است که در این سازمان فعالیت میکنند. بعنوان یک نمونه میتوان به زنی غیر سعودی که در وبلاگاش خود را "ام سمیر" معرفی کرده اشاره کرد. این زن با یک شوهر عربستانی ازدواج میکند و چندین سال پس از ازدواج، پی میبرد که او از مامورین امنیتی عربستان است و به دستور وزارت کشور، سازمان امنیت ملی عربستان شوهر و 4 فرزند او را در لیست سیاه افراد ممنوع الخروج قرار داده است. ام سمیر، تمام زندگیاش را فرزندانش می داند و میگوید بدون آنها نمیتواند به هیچ جا برود. وی در وضعیت روحی اسفبار خود را قربانی 9 سال گروگانگیری سیاسی سرویس اطلاعاتی عربستان خوانده و از تمام نهادهای حقوق بشری جهان خواسته است که معنای سه چیز را برای او تعبیر کنند: عدالت، آزادی، و انصاف.
بن لادن: از آغاز تا 11 سپتامبر
سال 1980، سال شروع کار "اسامه بن لادن"-رهبر معدوم سازمان القاعده- در خدمت استخبارات بود. اسامه، به افغانستان جهت کمک مالی، سازمانی، و مهندسی به مجاهدین افغانی که در حال مبارز با شوروی بودند، اعزام شد. افرادی چون "ریچارد کلارک" (Richard Clarke) –هماهنگ کننده اسبق امنیت ملی آمریکا- قویا بر این باورند که اسامه بن لادن برای اولین بار توسط شاهزاده "ترکی الفیصل" –رییس وقت شورای امنیت ملی عربستان- در افغانستان به کار گرفته شد.
شاهزاده ترکی الفیصل
ریچارد کلارک
طبق ادعای ریچارد کلارک، در اوایل سال 1980، سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان (ISI) نیاز به یک شاهزاده معتمد سعودی بعنوان پل رابط بین این نهاد و نهاد امنیتی عربستان داشت. اما بهترین گزینه برای این امر کسی نبود بغیر از اسامه بن لادن. خانواده او از قدیمالایام رابطه بسیار نزدیکی با سران پاکستان و عربستان داشتند. از طرفی، عربستان برای رها شدن از شر مشکلسازان، نیاز به ایجاد جنگ در افغانستان داشت. در نتیجه، بن لادن خلق شد و طی چند سال با حمایت سرویسهای اطلاعاتی دو کشور، تبدیل به موسس قویترین گروه تروریستی جهان در زمان خود گشت.
تصویر کمتر دیده شده از بن لادن در سال 1980 با لباس نظامی در یکی از عملیاتهای پشتیبانی مجاهدین افغانی
در سالهای اولیه دهه 1980، اسامه بن لادن تبدیل به رابط میان استخبارات و جبهه مقاومت مجاهدین افغان شد. "احمد بادیب" –معاون وقت ترکی الفیصل- معلم اسامه در دوران دبیرستان بود. به گفته "استیو کول" (Steve Coll) –روزنامه نگار آمریکایی- در حالی که سرویس اطلاعاتی عربستان ادعای فعالیت بن لادن بعنوان مامور این سازمان را رد میکرد، وی در حال انتقال انواع تسلیحات نظامی به مجاهدین افغانستان بود. استخبارات، "عبدالرسول صیاف" (Abdul Rasul Sayyaf) را به عنوان گزینه مطلوب رهبری جنگ میدید و این در حالی بود که سازمان امنیت پاکستان "گلبدین حکمتیار" (Gulbuddin Hekmatyar) را میپسندید. بن لادن، با اینکه این دو ائتلاف و اتحادی با یکدیگر نداشتند، به هر دو نزدیک شد. بعدها، برخی از مقامات سازمان سیا که خواسته بودند نامشان فاش نشود، اذعان کردند که وی در حکم رابط بین استخبارات و عبدالرسول صیاف عمل میکرده و بطور مستمر با ترکی الفیصل و شاهزاده نایف-وزیر کشور- دیدار داشته است. همچنین، بعدها "بادیب" از میزان وفاداری و حرفشنوی بن لادن و نقش حیاتی وی در سفارت عربستان در پاکستان و افغانستان سخن گفت. اما همین بن لادن وفادار، از اوایل دهه 90، شمشیر را از رو برای عربستان بست.
عبدالرسول صیاف
گلبدین حکمتیار
اما در نوامبر 1995، استخبارات خواستار ترور بن لادن شد. اسامه، به شدت در این سازمان احساس وحشت را مستولی کرده بود. موش دست پرور، دیگر دست نیافتنی مینمود. استخبارات 4 عامل یمنی را برای ترور وی استخدام کرد. این 4 نفر، در مقابل درب خانه وی در "خارطوم" سودان از پشت وانت پریده و به سمت وی شلیک کردند. دو تن از محافظان کشته شدند اما بن لادن زنده ماند. تجربه محافظان وی، مانع از مرگش شد؛ چرا که پیش از این یک بار در فوریه 1994 یک ترور نافرجام و نه چندان جدی از سوی استخبارات علیه وی صورت میگیرد و بعد از آن جاسوس دو جانبهای به نام "علی محمد" محافظان بن لادن را تحت آموزش کامل قرار میدهد. علی محمد هم با سازمان اطلاعات سودان همکاری میکرد و هم با همتای سعودی آن. هنوز درست مشخص نیست که حادثه بمبگذاری ماه نوامبر در ریاض، قبل از ترور نافرجام بن لادن صورت گرفت یا قبل از آن.
در سال 1997، واحد موسوم به Alec سازمان سیا که مختص فعالیتهای بن لادن بود، طی گزارش کوتاهی از خطر سرویس امنیتی عربستان به "جرج تنت" (George Tenet) -رییس وقت- خبر داد. این واحد، سازمان اطلاعات و امنیت عربستان را گرگی در پوست بره خواند که دوستی و همکاری با آن در زمینه مبارزه با القاعده، عاقبت خوشی را برای آمریکا در بر نخواهد داشت. در طی چند سالی که تا حادثه یازده سپتامبر مانده بود، سازمان سیا به رابطه پنهانی چند تن از مامورین استخبارات با القاعده پی برد.
به ادعای یکی از مقامات ارشد اردنی، وقتی سازمان اطلاعاتی این کشور به درخواست عربستان تصمیم به همکاری و ارائه راهکارهایی برای عملکرد بهتر استخبارات در مورد القاعده میگیرد، در کمال تعجب متوجه میشود که تصویر اسامه بن لادن بعنوان اسکرین سیور رایانههای برخی از کارکنان استخبارات انتخاب شده است و این افراد در ارتباط تنگاتنگ با القاعده هستند و هر از چند گاهی روشهای ارتباطی خود را جهت رد گم کنی، تغییر میدهند.
ترکی الفیصل –رییس اسبق سازمان امنیت ملی عربستان- یکبار اذعان کرد که القاعده پیش از حادثه یازده سپتامبر تلاش کرده بود که از طریق "خالد المحضار" (Khalid al-Mihdhar) و "نواف الحازمی" (Nawaf al-Hazmi)، سلاح وارد عربستان کرده و به ایستگاههای پلیس حمله کند. این دو نفر، دو طراح اصلی حمله یازده سپتامبر بودند.
در آوریل 1999، خالد و نواف ویزای آمریکا میگیرند. سازمان سیا، در اواخر سال 1999 متوجه ارتباط میان این دو و القاعده میشود. ترکی الفیصل یکبار گفت که استخبارات قبل از یازده سپتامبر، سیا را از قرار گرفتن خالد و نواف در لیست مظنونین این سازمان با خبر کرده بود. "سعید بادیب" و "نواف عبید"-مشاوران ترکی الفیصل- از این ادعای وی دفاع کردند اما بعدها که این شاهزاده سعودی به پست سفیر عربستان در آمریکا گمارده شد، همه چیز را منکر گردید.
یکی از مامورین ارشد سیا که خواسته بود نامش فاش نشود، در گفتگو با "سوزان ترنتو" و "جو ترنتو" (Joe and Susan Trento) –دو خبرنگار آمریکایی- گفته بود که دلیل عدم دستگیری این دو تروریست در خاک امریکا قبل از حادثه یازده سپتامبر این بوده که آنها از سوی سازمان استخبارات عربستان بعنوان مامور این سازمان معرفی شده بودند؛ این دو، در نشست نزدیکان بن لادن در تاریخ 5 تا 8 ژانویه 2000 در کوآلالامپور مالزی شرکت کرده و برنامههای آینده وی را در اختیار استخبارات قرار دادند. اما با وقوع حادثه یازده سپتامبر مشخص گردید که جاسوس دو جانبه بودهاند.
نقش عربستان در سوریه
"زهران علوش" فرمانده گروه تروریستی "لواء الاسلام" که از وی بعنوان "بازوی تروریستی بندر بن سلطان در سوریه" یاد میشود، یکی از تروریستهایی است که در جریان اتفاقات سوریه، ارتباط بسیار نزدیکی با سرویسهای اطلاعاتی عربستان و بخصوص استخبارات داشته است. با توجه به تبحر علوش در انجام حملات موشکي، اين تروريست خطرناک با هماهنگي يکي از افسران سازمان اطلاعاتی کشور ترکیه به نام "آيهان" توانست 500 کيلو "گاز سارين" و "سيانور" را از يکی از کشورهای حوزه قفقاز و يک کشور اروپاي شرقی خريداري کرده و از طريق خاک ترکيه آن را به داخل سوريه منتقل کند. از آنجايی که پيش از اين مقامات مرتبط عربستانی با تروريستها به علوش قول پرداخت هزينه خريد گازهاي سمی را داده بودند، هزینه اين خريد از حساب يکی از کارمندان محلي سفارت عربستان در يک کشور اروپايی به حساب شرکتهای فروشنده گازهای سمی واريز شد.
زهران علوش
اما ماجرای انتقال گازهاي سمی خريداري شده به داخل خاک سوريه پس از کشف دو کيلو گاز از تروريستها جالب است. تروریستها پس از خرید گازهای شیمیایی از دو کشور اروپایی و انتقال بخشی از آن به ترکیه و بخش دیگر به لبنان کل مواد شیمیایی خریداری شده را در قالب 4 محموله و تحت پوشش مواد پتروشیمی به داخل سوریه منتقل کردند که یک محموله از ترکیه و سه محموله دیگر از مسیر شمال لبنان و با حمایت یک شخصیت سیاسی مرتبط با عربستان سعودی به "القطیفه" منتقل شد.
چندي پس از حضور گردان شيميايی لواءالاسلام در روستاي جوبر بود که نيروهاي ارتش سوريه با حمله به اين منطقه یک کارگاه تولید و انبار مواد شیمیایی سمی و دهها پوکه خمپاره برای پر کردن مواد شیمیایی و مقادیر زیادی مواد شیمیایی ارسال شده از عربستان را در اين محله کشف کردند. بعد از اينکه کارگاههاي ساخت مواد شيميايی در خاک سوريه کشف و منهدم شد، سازمان استخبارات نیز از اوایل سال 2013 میلادی کارگاه کوچکی را در منطقهای دورافتاده واقع در نزدیکی مرز عربستان و عراق دایر کرد که در آن کارگاه نیز عوامل وابسته به تروریستها گازهای شیمیایی را پس از تولید، آماده استفاده در صحنه نبرد میکردند.
براساس اطلاعات به دست آمده، ماموران امنیتی عربستان سعودی محدوده کارخانه مذکور را به شدت تحت نظارت داشتند و تولیدات این کارگاه کوچک را در بستههای یک تا سه کیلویی و تحت پوششهای مختلف به صورت غیرقانونی و بدون اطلاع دولت اردن به این کشور انتقال داده و پس از دپو در ویلایی در منطقه "ارمثا" به ناحیه "درعا" و پس از آن به مکانهای امن در "ریف دمشق" منتقل میکردند.
تحقیقات میدانی دو خبرنگار خبرگزاري "مينت پرس" آمريکا در سوريه نشان میدهد که سازمان اطلاعات عربستان به ریاست بندر بن سلطان مقادیر زیادی تسلیحات شیمیایی را در سوریه به خصوص در منطقه "غوطه شرقی" توزیع کرده بود.
ویدئویی در بلندیهای جولان در اثبات استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی علیه ارتش سوریه
جنگجویان محلی مخالف نظام بشار اسد که به جبهه النصره وابسته هستند، پیش از این اذعان کرده بودند که این تسلیحات را جنگجویی عربستانی که از فرماندهان میدانی است از عربستان وارد میکند و به آنها گفته است که بندر بن سلطان- رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان- این تسلیحات شیمیایی را تهیه کرده است.
دکتر "حسام شعیب" -کارشناس جنبشهای اسلامی در منطقه- در گفتگوی تلفنی با خبرگزاری المنار سوریه افشا کرد که استخبارات علوش را در جمع آوری حدود 50 یگان و تیپ تحت عنوان "جیش الاسلام" یاری کرده است. راهبرد سعودیها در حال حاضر ارائه کمک های مالی برای جلب حمایت تروریستها از ریاض و دور کردن این کشور از القاعده است. این همان انگیزهایی است که به نظر کارشناسان برای تشکیل جیش الاسلام از آن استفاده شده است.
ویدئوی دیگری در اثبات استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی
نقش سازمان اطلاعاتی عربستان در پیشروی داعش در عراق
روزنامه ایندپندنت انگلیس در مقالهی خود به قلم "پاتریک کاکبرن" (Patrick Cockburn) به تاریخ 13 جولای 2014 به نقش استخبارات در پیشروی داعش در عراق و بخصوص شمال این کشور اشاره میکند. نویسنده در این رابطه مینویسد:
اندکی پیش از واقعه 11 سپتامبر، شاهزاده بندر بن سلطان در دیدار محرمانه خود با سر "ریچارد دییرلاو" –رییس سازمان MI6 از سال 1999 تا 2004- که دوستی بسیار نزدیکی با هم داشته و دارند، اینچنین میگوید: "ریچارد! در آینده شاهد قلع و قمع کردن شیعه در خاورمیانه خواهی بود. آنوقت است که بگویی خدا به داد شیعه برسد. ما نیم میلیارد سنی در منطقه داریم".
پاتریک کاکبرن
نویسنده مطلب در ادامه میافزاید: البته نیت بندر بن سلطان امروز تعبیر شده است و اکنون شاهد قلع و قمع شیعیان در سوریه و عراق با حمایت کامل عربستان توسط گروه داعش هستیم. پس از اشغال موصل در روز 10 ژوئن، زنان و کودکان شیعه در کرکوک و تکریت کشته و در گورهای دستهجمعی دفن شدند. فقط در شعر شیعه نشین تلعفر 4 هزار دستگاه منزل مسکونی ویران شد. غالب زیارتگاهها و اماکن مقدسه شیعه در عرق توسط بلدوزرهای داعش ویران شده است. و امروزه شیعه برای سرویسهای امنیتی عربستان به اندازه یهودیان اروپا در سال 1940 در زمان جنگ جهانی دوم ترسناک است.
کاکبرن در ادامه اینچنین میآورد: در صحت سخنان بندر هیچ شبههای نیست. چرا که اظهارات اخیر "دییرلاو" در "موسسه خدمات ملی پادشاهی انگلیس" با بیان این جمله او که "اقدامات داعش مرا به یاد سخنان یکی از نزدیکترین دوستانم میاندازد"، اثبات کننده این حقیقت بود.
دییرلاو بخوبی از سرمایهگذاریهای کلان شیوخ عرب در عربستان و قطر و تزریق این پول هنگفت به داعش از طریق سازمان استخبارات خبر دارد. این موضوع وقتی مصداق بیشتری مییابد که روسای قبایل سنی در عراق، بدون اذن عربستان با داعش بیعت نمیکنند.
ریچادر دییر لاو رییس اسبق MI6
کاکبرن در مقاله خود، رییس اسبق MI6 را به چالش کشیده و دیدگاه او مبنی بر اینکه داعش گروهی است برای نابود کردن مسلمانها به دست خود و هیچ خطری برای غرب ندارد را رد کرده و به کشتار و آواره شدن مسیحیان عراق اشاره کرده و عربستان را بانی تولد گروهی بسیار مخرب و خطرناک میداند که اگر نابود نشود، به زودی اروپا را هم به سرنوشت عراق دچار میکند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است که پیشبینی شاهزاده بندر که وی دست کم 3 دهه در دل سیستم اطلاعاتی و امنیتی عربستان بوده، و طبق آن قرار است یکصد میلیون شیعه منطقه خاورمیانه توسط اکثریت سنی قلع و قمع شوند، بلاشک شیعیان منطقه را به این فکر وامیدارد که آنها عاقبت قربانی کمپین شیعهکشی عربستان خواهند شد. وی، هم اکنون شیعیان منطقه را نه تنها نگران اقدام نظامی آتی سنیها، بلکه نگران از تبلیغات عظیم وهابیسم در رسانههای منطقه میداند. وهابیمسی که دیگر متوجه ظرفیت و پتانسیل محدود خود در تاثیرگذاری فرهنگی در منطقه شده و حالا از راه اقدام نظامی به دنبال ریشهکن کردن شیعه است.
شاهزاده بندر بن سلطان
به گفته وی، غرب به خوبی از رابطه وهابیسم عربستان با گروهکهای تروریستی مثل القاعده با خبر است. به عنوان نمونه، 15 تن از 19 هواپیماربای حادثه یازده سپتامبر، هویت سعودی داشته و طراحان این برنامه نیز اکثرا سعودی بودند.
حکومت عربستان درست برعکس شاهزاده بندر، گروههای تکفیری را خطری برای خود عربستان میداند. دییرلاو در کنفرانس مذکور به سفر فوری خود به همراه "تونی بلر" –نخست وزیر اسبق انگلیس- بلافاصله پس از حادثه یازده سپتامبر اشاره کرده و سخن از فریاد رییس وقت سازمان امنیت ملی عربستان بر سر او به میان میآورد که میگوید: "بله، یازده سپتامبر برای شما چندان اهمیت ندارد، اما برای ما خیلی مهم است. القاعده دیر یا زود حکومت عربستان را نابود کرده و نقشه خاورمیانه جدید را شکل خواهد داد".
گزارش خبرنگار راشاتودی از نقش عربستان در حمایت از داعش در عراق
نظام امنیتی عربستان، از طرفی خود خالق گروههای تکفیری و تروریستهای جهادی بوده است و از طرف دیگر به شدت نگران سرنگونی خود توسط فرزند ناخلف است؛ و اگر امروز هنوز از آنها پشتیبانی میکند، علت فقط این است که تنها راه ریشهکن کردن شیعه را در وجود چنین گروههایی میداند.
میزان علاقه نظام اطلاعاتی و امنیتی عربستان به استفاده از گروههای جهادی برای شیعهکشی را میتوان در سند افشا شده دسامبر 2010 ویکی لیکس که خبر از اظهار نظر "هیلاری کلینتون" –وزیر خارجه اسبق آمریکا- میدهد، دید. در این سند، کلینتون به استمرار حمایت همهجانبه سرویسهای امنیتی عربستان از گروههایی چون القاعده، طالبان، و لشکر طیبه پاکستان اشاره کرده است. وی در این سند، سیاست فعلی عربستان را بر حمایت از جهادیها در بیرون از مرزها و مقابله با آنها در داخل این کشور دانسته و دلیل برکناری شاهزاده بندر -که گروههای جهادی را تهدید نمیدانسته و آنها را دوست همیشگی میخوانده- را به همین موضوع مربوط میداند.
انفجار و نابودسازی حسینیه القبه موصل متعلق به شیعیان
تلاشهای اخیر سازمان امنیتی عربستان، پس از برکناری بندر، تشکیل یک کمپین عظیم سنی بوده که از یک طرف ضد اسد و مالکی باشد و از طرف دیگر ضد القاعده و داعش؛ و اما در این زمینه هیچ توفیقی حاصل نشده است. عربستان، در پی تضعیف و نابودی اسد و مالکی، سعی در ایجاد یک جبهه معتدل سنی در راس دو نظام سوریه و عراق داشت که در این مسیر به ناچار اختیار در کف عنان داعش داده و افسار از دست داد. حالا دیگر داعش بر مسند قدرت نشسته و بر خلاف برآورد سعودیها ضمن تصرف شهرها و استانهای سنینشین، مردم آنجا را یا وادار به بیعت با خود کرده و یا به قتل میرساند.
پاتریک کاکبرن، در ادامه غرب را متضرر از دوستی با شیخنشینان خلیج فارس میداند. او معتقد است که این کشورها همیشه استفاده از گروههای جهادی و خشونت را بر استفاده از ظرفیتهای اثرگذار دموکراسی مقدم دانستهاند. او در این باب به قضیه بحرین در مارس 2011 که طی آن شیعیان این کشور در راهپیمایی مسالمت آمیز خواستار رسیدگی به اعتراض خود بودند و سپس طی اعزام یک هزار و 500 نیروی امنیتی نظامی عربستان به بحرین به شدت سرکوب شدند، اشاره میکند.
دولتهای غربی، "نوری المالکی" را مسبب اصلی اتفاقات اخیر عراق میدانند. درست است که مالکی در برخورد عادلانه با اهل سنت عراق دچار اهمال و قصور شده و حتی اخیرا قصد داشت که از قضیه شورش سنیها در جهت ترساندن شیعیان و حمایت آنها از خود در آستانه انتخابات 30 آوریل بهره ببرد، اما بخش اصلی و اعظم بحران این کشور، به شیطنت نظام امنیتی عربستان و متحدانش برمیگردد. کاکبرن، سعودیها را خالق "فرانکنشتاین" عظیمی میداند که حالا دیگر افسار بریده و غیر قابل کنترل شده است. این کارشناس، داعش را دست پرورده گربهصفتی میداند که علیرغم دریافت کمکهای بسیار از سرویسهای اطلاعاتی عربستان و ترکیه، دیر یا زود ضربهای عظیم بر پیکره آنها وارد خواهد آورد.
اعتراف نیروی داعشی به حمایت خاندان حکومتی عربستان از داعش
این تحلیلگر مشهور به این نکته اشاره میکند که حالا که رسانه اصلی داعش تهدید به حمله به عربستان کرده، سعودیها به خلوتگاه ندامت از خلق و حمایت چنین ماری در آستین خود نشسته و افسوس میخورند؛ و چه خوب بود اگر هم ریچادر دییرلاو و هم شاهزاده بندر فریادهای بیامان آن رییس گمنام سازمان امنیت عربستان که مورد اشاره دییرلاو است را جدی میگرفتند تا امروز در جستجوی پستوی امن و آسایش، در دو راهی تردید قرار نگیرند.
کاکبرن در پایان نوشتار خود مینویسد: بی شک داعش برای شیعیان وحشتناک و پر ضرر خواهد بود، اما برای جهان اهل سنت به مراتب دهشتناکتر و پر ضررتر است. چرا که جهان اهل سنت به رهبری عربستان جنگ ناتمام و پر زیانی را شروع کرد که دست آخر دست و پا گیر خودش شده و در آینده شاهد «حوزه آبستن حوادث» کشورهای سنینشین خواهیم بود.
اکنون شاهد تسخیر و کشتار خود اهل سنت در سوریه و عراق هستیم. خلیفه «دولت اسلامی!» اکنون در حال جلوس بر مسند قدرت است. یقینا داعش در درازمدت دوام نخواهد آورد اما نابود کردن این گروه نیز کاری بسیار دشوار است.
وی با این جمله مقاله خود را به اتمام میرساند: شاهزاده بندر یکبار به دییرلاو گفت "خدا به داد شیعه برسد!" ... باید به او گفت که گمانم با این حال و اوضاع باید بگوییم که "خدا به داد اهل سنت برسد!".
پیشبینی ملک عبدالله از پیش روی داعش تا اروپا و آمریکا
پادشاه درگذشته سعودی که کشورش یکی از اصلیترین متهمان در تجهیز و ایجاد گروه ترویستی داعش است، اخیرا پیش از مرگش پیشبینی کرد که این گروه به زودی به اروپا و آمریکا خواهد رسید. ملك عبدالله به اروپا و آمريكا هشدار داده بود كه اگر از موضع قدرت و با سرعت اقدام نكنند، تروريستها تا يك ماه ديگر به آن سرزمينها خواهند رسيد.
نشريه ايتاليايی "فورميكه" اخیرا در گزارشي عربستان سعودی، قطر، و كويت را حاميان اصلی گروه تروريستي داعش در سوريه و عراق معرفی كرد. اين نشريه خبر داده كه گروه داعش منابع مالی خود را با دريافت كمكهای داوطلبانه از كشورهای حوزه خليج فارس، فروش نفت، و كنترل ساختارهای كليدی به دست میآورد.
خبرگزاري آسوشيتدپرس نیز به این مورد اشاره کرد که ملك عبدالله بی آنكه از گروهي خاص نام ببرد، جمله خود را اینگونه بیان کرد: "مسلم است كه آنها تا يك ماه ديگر به اروپا و تا يك ماه بعد از آن به آمريكا خواهند رسيد".
بر اساس اين گزارشات، به نظر میرسد که سخنان شاه سعودی که ناشی از وحشت وی از حضور داعش در عربستان است، برای جلب نظر ناتو و ايالات متحده به منظور حضور جدیتر در منطقه بيان شده باشد.
جمعبندی
1- با عنایت به متن گزارش، به جرات میتوان سازمان امنیت عربستان که شامل دو سرویس اطلاعاتی-جاسوسی میشود را ریاکارترین سازمان امنیتی منطقه دانست. نفس دورویی و نفاق بعنوان یکی از دو اصل اول این سازمان در کنار تروریستپروری، موجب دوام و قوام آن تا به امروز شده است. کما اینکه میتوان بازتاب این ویژگی ابزاری را در معادلات و اتفاقات کنونی منطقه دید، که از آن دست، حوادث عراق و سوریه بسیار مورد اشاره است.
2- نوکرمآبی نسبت به آمریکا و اسراییل، ظاهرا امری نه ذاتی که اکتسابی برای سازمان اطلاعات و امنیت عربستان محسوب میشود. بدین جهت به اکتسابی بودن آن تاکید میشود که پیشتر از این، سازمان عربستانی در برهههای مختلف و به مثابه نفس ریاکار خود، شیطنتهایی برای قلقلک دادن غربیها و بخصوص آمریکا از خود نشان داده است که از ان دست میتوان به عملیاتهای بمبگذاری اشاره کرد. عربستان، برای حضور مستمر و بلامنازع در منطقه، نیازمند حمایت آمریکا است. لذا، سازمان امنیت این کشور بر مدار آشنایی با و تسلط بر چم و خم اطلاعاتی منطقه، اطلاعات مورد نیاز آمریکا را در اختیار آن قرار میدهد و در ازای آن حمایت نظامی، سیاسی و اطلاعاتی از آمریکا میگیرد که بدینوسیله در آینده مورد انتظار تبدیل به قدرت اول منطقه شود.
3- پروژه شیعهکشی را باید یکی از مقدمترین اهداف این سازمان دانست. ایران، بعنوان راس هرم شیعه در جهان و بخصوص منطقه، خطری بسیار عظیم برای تفکر وهابی و تکفیری به شمار میآید. بدون شک، تفوق ایران بر منطقه به عنوان قدرت اول مساوی است با افول شمایل حکومتی که خود را "پیر جهان اهل سنت" میداند؛ و این یعنی از دست دادن اشراف بر حوزههای سیاسی، تجاری، اجتماعی، و اقتصادی منطقه.
4- آنتونی کوردزمن و نواف عبید در آسیب شناسی نظام امنیتی عربستان، پاشنه آشیل آن را اعتماد پادشاه عربستان به افسران رده بالا که لزوما تبعیت و فرمانبری از او دارند و از تفکر نوین برخوردار نیستند، میدانند و تاکید دارند که این افراد به دلیل حسادت به افسران جوان و خوش فکر و ترس از ترفیع درجه آنها، تا حدودی جلوی مدرنیزه شدن صنعت نظامی و اطلاعاتی را گرفتهاند. این تحلیل درستی است. هم اکنون علیرغم تلاشهای چند ساله این کشور برای مدرنیزه شدن اطلاعاتی-نظامی، ترکشها و برادههای ضعف نظامی-اطلاعاتی را میتواند در کالبد نظام حکومتی عربستان دید و از آن دست میتوان به برآورد اشتباه در پرورش داعش اشاره کرد.
5- سازمان تروریستپرور عربستان، بر خلاف موساد که علاقه بسیار زیادی به ترور سریع مخالفان دارد، بیشتر ترجیح میدهد که اول آنها را تخلیه اطلاعاتی کند و سپس به سراغ خرید آنها برود (وجود موارد مستند از جمله گزارش 7 نوامبر 2010 پایگاه اینترنتی "آمریکن بدو") و در صورت عدم توفیق به پاکسازی روی میآورد. نمود بارز آن را میتوان در قصه اسامه بن لادن، خالد المحضار، و نواف الحازمی دید.
6- وحشت نظام اطلاعاتی-امنیتی عربستان از تروریستهای خود پرورانده، کاملا نمود بیرونی یافته است. نمونه آن را میتوان در مقاله "ماتیو اید" Matthew Aid به تاریخ 9 می 2012 دید که در آن به سرمایهگذاری میلیارد دلاری عربستان در "سازمان امنیت ملی یمن" برای مبارزه با القاعده و دیگر تروریستها اشاره میکند. پیشبینی اخیر ملک عبداله از نفوذ داعش تا خاک اروپا و آمریکا، ترس بسیار وی از ظهور داعش در خاک عربستان را نشان میدهد. حال، او دست به دامان اربابان خود شده و با بیان اینگونه جملات، خواستار یاری آنها شده است. ظاهرا نسلکشی شیعیان که شاهزاده بندر –یکی از اصلیترین تصمیم سازان امنیتی اطلاعاتی تاریخ عربستان- پیشتر پیشبینی کرده بود، برنامهای پر اشتباه بود که یقه خرافت و سخافت خود عربستان را گرفت و منجر به پیشبینیهای ملک سعودی شد.
منابع و مآخذ:
http://books.google.com/books?id=i9agpgfZARwC&pg=PA155&lpg=PA155&dq=Saudi+Arabia+intelligence+services&source=bl&ots=p2uwOwPXfO&sig=22sDcr-mLouisB9JEn-sRaMFnYs&hl=en&sa=X&ei=_Xr4U-uaI4XMsQTK44DYCg&ved=0CFUQ6AEwCDgK#v=onepage&q=Saudi%20Arabia%20intelligence%20services&f=false
http://www.elithecomputerguy.com/2013/11/18/saudi-arabias-general-intelligence-agency-overview/
http://endtimeworld.blogsky.com/1
http://www1.adnkronos.com/AKI/English/Security/?id=1.0.2051107264
http://saudireallife.blogspot.com/
http://www.independent.co.uk/voices/comment/iraq-crisis-how-saudi-arabia-helped-isis-take-over-the-north-of-the-country-9602312.html
http://www.yjc.ir/fa/news/4548414
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1923405
http://www.historycommons.org/entity.jsp?entity=saudi_general_intelligence_presidency_1
http://www.khabaronline.ir/detail/372802/World/middle-east
http://www.911truth.org/tag/alec-station/
http://www.matthewaid.com/post/22712221539/saudi-intelligence-in-yemen
http://intelnews.org/tag/gip-saudi-arabia/
http://americanbedu.com/2010/11/07/saudi-arabia-how-does-the-intelligence-service-really-work/