به گزارش مشرق، تیم ملی امید ایران در اولین مسابقه خود در بازیهای آسیایی اینچئون مقابل ویتنام متحمل شکستی سنگین شد. باخت با نتیجه 4 بر یک مقابل حریفی که چندان نام آشنا نیست شاگردان نلو وینگادا را با انتقادات زیادی روبرو کرده است.
شروع ناامید کننده تیم ملی امید در این رقابتها با حواشی زیادی همراه شده که همین مسائل امیدها را نسبت به این تیم حداقل کرده است.
کار تیم ملی امید در مسابقات ادامه دارد و شاید باخت این تیم با کسب موفقیتهای احتمالی در آینده به دست فراموشی سپرده شود اما تیمی که مدعی است و میخواهد در رقابتهای مختلف قدرتمند ظاهر شود نباید اینطور اسیر بیبرنامگی و هرج و مرج باشد و با نمایشی ضعیف و اسفناک اقتدار خود را دچار خدشه کند.
باخت مقابل ویتنام اتفاقی فوتبالی است که ممکن است گریبان هر تیمی را بگیرد اما اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد و اخبار آن از کره جنوبی به تهران مخابره میشود نگرانیها را زیاد میکند.
در اواخر سال 92 و روز 26 اسفند نلو وینگادا قرارداد خود را به طور رسمی با تیم امید امضا کرد. قرار بود از فروردین کار تیم المپیک آغاز شود اما مشکلات مالیاتی وینگادا و عدم حضور او در ایران این کار را حدود 50 روز به تاخیر انداخت تا 13 اردیبهشت اولین تمرین تیم امید با حضور مربی جدید آغاز شود.
از ابتدای شروع کار تیم امید از بازیهای آسیایی، میدانی برای پرورش استعداد بازیکنان رده سنی زیر 21 سال یاد میشد و در مصاحبههای مختلف کادرفنی تیم ملی امید و مسئولان فدراسیون اعلام میشد قرار است تیم ملی امید با حضور بازیکنان زیر 21 سال به میدان برود.
اما بعد از جلسات فدراسیون با کمیته المپیک و تأکید این نکته که کسب مدال هم در این مسابقات برای مسئولان اهمیت زیادی دارد تصمیم بر این شد که تیم امید با اکثریت بازیکنان زیر 21 سال اما با کمک از بازیکنان اسم و رسم دار به میدان برود تا هم بازیکنان جوان میدان دیده شوند و هم از کیسه گل شدن حریفان جلوگیری کنیم!
در نهایت تصمیم بر این شد که 7 بازیکن زیر 23 سال به نامهای یعقوب کریمی، شهریار شیروند، کاوه رضایی، مهدی شریفی، محمدرضا خانزاده، محسن مسلمان و مرتضی پورعلیگنجی در این تیم برای بالا بردن توان تجربی تیم امید به میدان بروند.
اولین سوالی که در مورد تیم ملی امید مطرح میشود همین جا است. برای چه و با چه معیاری این 7 بازیکن برای تیم ملی امید انتخاب شدند؟ آیا بهتر نبود حالا که قرار است بازیکنانی به اردوی تیم ملی امید دعوت شوند که اجازه بازی در رقابتهای مقدماتی المپیک را ندارند به جای این 7 بازیکن که تجربه آنها چندان بیشتر از نفرات زیر 21 سال نیست مثل دوره قبل مسابقات آسیایی حداقل از این چند سهمیه خود با حضور بازیکنان با تجربه و دارای سابقه ملی بهره میبردیم که امروز اینطور اسیر حاشیه نشویم. در دوره قبل مهدی رحمتی، غلامرضا رضایی و سید جلال حسینی که از تجربه خوبی بهره میبردند به میدان رفتند که البته در آن مقطع مشکلی از لحاظ اخلاقی و انضباطی در تیم دیده نمیشد.
طبق خبری که یک سایت ویتنامی مخابره کرده در پایان بازی ایران و ویتنام محسن مسلمان و آرش رضاوند با یکدیگر درگیر شدند که پلیس مانع از بروز درگیری فیزیکی بین آنها شده است.
در جریان بازی ایران و ویتنام محمدرضا خانزاده از کوره در میرود و با دست ضربه محکمی را به بازیکن حریف وارد میکند که گفته میشود این اتفاق جریمه سنگینی را برای او در بر دارد.
در دیدار اول ایران محسن مسلمان بازوبند کاپیتانی را بر دست بست. مسلمان از لحاظ فنی بازیکن بسیار خوبی است اما آیا این بازیکن تجربه کافی برای بستن بازوبند کاپیتانی ایران جهت حضور در این تورنمنت با اهمیت را دارد. اگر بازیکنی با تجربه در دیدار ایران مقابل ویتنام حضور داشت آیا نمیتوانست در آن شرایط روحی روانی تیم را آرام کند و مانع از بروز این اتفاقات ناشایست شود؟
این تمام ماجرا نیست. نه تنها در بخش فنی تیم بله که در بخش سازماندهی هم این مشکلات دیده میشود. نداشتن سرپرست و کسی که توانایی هماهنگی کارها را داشته باشد مشکلات فراوانی را به وجود آورده است. آیا اگر سرپرست یا مدیری با توان و تجربه بالا حضور داشت امکان بروز این حواشی فراهم میشد تا خبر درگیری 2 بازیکن در راهرو ورزشگاه و اتفاق غیراخلاقی که از سوی یکی از همراهان تیم رقم خورده، این چنین تیم را اسیر حواشی کند. متاسفانه در تیم امید تمامی تصمیمات بدون پشتوانه فنی است و این تیم کاملا بی برنامه است. از طراحی اردوها بگیرید تا انتخاب بازیکن و نحوه شرکت در مسابقات همه تصمیمات نشان دهنده این است که هیچ هدفی تعریف نشده است. این نا به سامانی فوتبال ملی ایران و تیم امید را تهدید میکند.
زنگ خطر برای تداوم آرزوی المپیکی شدن از همین حالا شنیده میشود با این شرایط به تیم امید هیچ امیدی نیست. به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیدا است. تیم ملی امید تازه در ابتدای کار و در شرایطی که انتظار زیادی وجود ندارد در منجلاب حاشیه و اختلاف دست و پا میزند. امیدواریم مسئولان فدراسیون به خودشان بیایند و با یک برنامهریزی خوب شرایط را برای موفقیت تیم امید فراهم کنند. در حال حاضر تنها چیزی که از تیم ملی امید به گوش میرسد حاشیه و اخبار نه چندان خوب و تاسف انگیز است. بدون شک هر فرد عاقلی به راحتی درک میکند که حرکت در این جاده به موفقیت ختم نمیشود.
شروع ناامید کننده تیم ملی امید در این رقابتها با حواشی زیادی همراه شده که همین مسائل امیدها را نسبت به این تیم حداقل کرده است.
کار تیم ملی امید در مسابقات ادامه دارد و شاید باخت این تیم با کسب موفقیتهای احتمالی در آینده به دست فراموشی سپرده شود اما تیمی که مدعی است و میخواهد در رقابتهای مختلف قدرتمند ظاهر شود نباید اینطور اسیر بیبرنامگی و هرج و مرج باشد و با نمایشی ضعیف و اسفناک اقتدار خود را دچار خدشه کند.
باخت مقابل ویتنام اتفاقی فوتبالی است که ممکن است گریبان هر تیمی را بگیرد اما اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد و اخبار آن از کره جنوبی به تهران مخابره میشود نگرانیها را زیاد میکند.
در اواخر سال 92 و روز 26 اسفند نلو وینگادا قرارداد خود را به طور رسمی با تیم امید امضا کرد. قرار بود از فروردین کار تیم المپیک آغاز شود اما مشکلات مالیاتی وینگادا و عدم حضور او در ایران این کار را حدود 50 روز به تاخیر انداخت تا 13 اردیبهشت اولین تمرین تیم امید با حضور مربی جدید آغاز شود.
از ابتدای شروع کار تیم امید از بازیهای آسیایی، میدانی برای پرورش استعداد بازیکنان رده سنی زیر 21 سال یاد میشد و در مصاحبههای مختلف کادرفنی تیم ملی امید و مسئولان فدراسیون اعلام میشد قرار است تیم ملی امید با حضور بازیکنان زیر 21 سال به میدان برود.
اما بعد از جلسات فدراسیون با کمیته المپیک و تأکید این نکته که کسب مدال هم در این مسابقات برای مسئولان اهمیت زیادی دارد تصمیم بر این شد که تیم امید با اکثریت بازیکنان زیر 21 سال اما با کمک از بازیکنان اسم و رسم دار به میدان برود تا هم بازیکنان جوان میدان دیده شوند و هم از کیسه گل شدن حریفان جلوگیری کنیم!
در نهایت تصمیم بر این شد که 7 بازیکن زیر 23 سال به نامهای یعقوب کریمی، شهریار شیروند، کاوه رضایی، مهدی شریفی، محمدرضا خانزاده، محسن مسلمان و مرتضی پورعلیگنجی در این تیم برای بالا بردن توان تجربی تیم امید به میدان بروند.
اولین سوالی که در مورد تیم ملی امید مطرح میشود همین جا است. برای چه و با چه معیاری این 7 بازیکن برای تیم ملی امید انتخاب شدند؟ آیا بهتر نبود حالا که قرار است بازیکنانی به اردوی تیم ملی امید دعوت شوند که اجازه بازی در رقابتهای مقدماتی المپیک را ندارند به جای این 7 بازیکن که تجربه آنها چندان بیشتر از نفرات زیر 21 سال نیست مثل دوره قبل مسابقات آسیایی حداقل از این چند سهمیه خود با حضور بازیکنان با تجربه و دارای سابقه ملی بهره میبردیم که امروز اینطور اسیر حاشیه نشویم. در دوره قبل مهدی رحمتی، غلامرضا رضایی و سید جلال حسینی که از تجربه خوبی بهره میبردند به میدان رفتند که البته در آن مقطع مشکلی از لحاظ اخلاقی و انضباطی در تیم دیده نمیشد.
طبق خبری که یک سایت ویتنامی مخابره کرده در پایان بازی ایران و ویتنام محسن مسلمان و آرش رضاوند با یکدیگر درگیر شدند که پلیس مانع از بروز درگیری فیزیکی بین آنها شده است.
در جریان بازی ایران و ویتنام محمدرضا خانزاده از کوره در میرود و با دست ضربه محکمی را به بازیکن حریف وارد میکند که گفته میشود این اتفاق جریمه سنگینی را برای او در بر دارد.
در دیدار اول ایران محسن مسلمان بازوبند کاپیتانی را بر دست بست. مسلمان از لحاظ فنی بازیکن بسیار خوبی است اما آیا این بازیکن تجربه کافی برای بستن بازوبند کاپیتانی ایران جهت حضور در این تورنمنت با اهمیت را دارد. اگر بازیکنی با تجربه در دیدار ایران مقابل ویتنام حضور داشت آیا نمیتوانست در آن شرایط روحی روانی تیم را آرام کند و مانع از بروز این اتفاقات ناشایست شود؟
این تمام ماجرا نیست. نه تنها در بخش فنی تیم بله که در بخش سازماندهی هم این مشکلات دیده میشود. نداشتن سرپرست و کسی که توانایی هماهنگی کارها را داشته باشد مشکلات فراوانی را به وجود آورده است. آیا اگر سرپرست یا مدیری با توان و تجربه بالا حضور داشت امکان بروز این حواشی فراهم میشد تا خبر درگیری 2 بازیکن در راهرو ورزشگاه و اتفاق غیراخلاقی که از سوی یکی از همراهان تیم رقم خورده، این چنین تیم را اسیر حواشی کند. متاسفانه در تیم امید تمامی تصمیمات بدون پشتوانه فنی است و این تیم کاملا بی برنامه است. از طراحی اردوها بگیرید تا انتخاب بازیکن و نحوه شرکت در مسابقات همه تصمیمات نشان دهنده این است که هیچ هدفی تعریف نشده است. این نا به سامانی فوتبال ملی ایران و تیم امید را تهدید میکند.
زنگ خطر برای تداوم آرزوی المپیکی شدن از همین حالا شنیده میشود با این شرایط به تیم امید هیچ امیدی نیست. به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیدا است. تیم ملی امید تازه در ابتدای کار و در شرایطی که انتظار زیادی وجود ندارد در منجلاب حاشیه و اختلاف دست و پا میزند. امیدواریم مسئولان فدراسیون به خودشان بیایند و با یک برنامهریزی خوب شرایط را برای موفقیت تیم امید فراهم کنند. در حال حاضر تنها چیزی که از تیم ملی امید به گوش میرسد حاشیه و اخبار نه چندان خوب و تاسف انگیز است. بدون شک هر فرد عاقلی به راحتی درک میکند که حرکت در این جاده به موفقیت ختم نمیشود.