به گزارش مشرق، عرصه سیاسی منطقه ظرف یک سال شاهد تحولات و دگرگونیهای عمیقی بود، از
گشایش در روابط ایران و آمریکا که جرقه آن در سپتامبر سال گذشته با دیدار
هیأتهای دو کشور پشت دربهای بسته مجمع و گفتوگوی تلفنی باراک اوباما،
رئیس جمهوری آمریکا با همتای ایرانیش و خشم و غضب شیوخ عرب از هم پیمان
آمریکایی به خاطر دور نگهداشته شدن از این فضا و بیم و نگرانی این کشورها
از نزدیکی تهران – واشنگتن و توافق دو طرف آمریکایی و ایرانی که دست ایران
را در منطقه باز میگذارد تا تشکیل ائتلاف بین المللی برای مقابله با گروه
تروریستی تکفیری «داعش» در آستانه برگزاری نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان
در نیویورک.
این تحولات و دگرگونیهای منطقهای و به تبع آن فضای حاکم بر منطقه از دو جهت قابل تامل و بررسی و دارای اهمیت بسیار زیادی است. اول آنکه باراک اوباما برای پایان دادن به اختلافات خود با ایران و به خصوص پرونده هستهای این کشور طی زمان باقی مانده از دومین دور ریاست جمهوریش و از بین بردن بیم و نگرانیهایش در این عرصه روی به ائتلاف با جریان شیعی در منطقه میآورد و از سوی دیگر، برای حفظ منافع و مصالح خود در منطقه از خطری که هم اکنون در گروه تروریستی تکفیری «داعش» نمود پیدا میکند، ائتلافی با کشورهای سنی تشکیل میدهد تا در جنگی که علیه این گروه تروریستی قصد به راه انداختن آن را دارد، هم پیمانان عرب سنی خویش را داشته باشد.
این تحولات و دگرگونیهای منطقهای و به تبع آن فضای حاکم بر منطقه از دو جهت قابل تامل و بررسی و دارای اهمیت بسیار زیادی است. اول آنکه باراک اوباما برای پایان دادن به اختلافات خود با ایران و به خصوص پرونده هستهای این کشور طی زمان باقی مانده از دومین دور ریاست جمهوریش و از بین بردن بیم و نگرانیهایش در این عرصه روی به ائتلاف با جریان شیعی در منطقه میآورد و از سوی دیگر، برای حفظ منافع و مصالح خود در منطقه از خطری که هم اکنون در گروه تروریستی تکفیری «داعش» نمود پیدا میکند، ائتلافی با کشورهای سنی تشکیل میدهد تا در جنگی که علیه این گروه تروریستی قصد به راه انداختن آن را دارد، هم پیمانان عرب سنی خویش را داشته باشد.
در این حوزه همکاری با ایران برای آمریکا به هیچ وجه خوشایند نخواهد بود، چون جنگ شیعی – سنی که در منطقه میان طرفهای منطقهای (و البته برافروزنده این آتش آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند) به وجود دارد، امکان عدم همکاری کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با ایران را مطرح میکند، علاوه بر اینکه استراتژی ایران در رویارویی با داعش در سوریه با استراتژی آمریکا و هم پیمانان عربش از جمله شیوخ خلیج فارس در تعارض کامل قرار دارد، در حالیکه آمریکا و هم پیمانانش گروههای مسلح به اصطلاح میانهرو را به عنوان جایگزینی برای داعش و ابزار مقابله با این گروه تروریستی مطرح میکنند، در حالیکه ایران بر حمایت از نظام سوریه و بیرون راندن کامل گروههای مسلح تروریستی از این کشور تاکید دارد.
آنچه
در تحولات اخیر منطقه نگاهها را به خود جلب میکرد، آغاز دوری جدید از
مذاکرات ایران و غرب در خصوص پرونده هستهای بود که بخشی از آن هفته گذشته و
بخش دیگر آن در هفته جاری در حال انجام است و انتظار میرود که تا پیش از
اکتبر آینده به نتایج قابل توجهی منتهی شود.
برخی منابع سیاسی بر این باورند، شرایط کنونی حاکم بر منطقه و تشکیل ائتلاف ضد داعش توسط آمریکا با حضور کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس موجب شده تا این کشورها بر واشنگتن فشار بیاورند که روابط خویش با تهران را به وضعیت سابق خود عودت دهد، چون از دید این کشورها توافق هستهای با ایران به معنای باز گذاشتن دست تهران در منطقه، صرف نظر از عادی سازی روابط میان دو کشور است.
برخی منابع سیاسی بر این باورند، شرایط کنونی حاکم بر منطقه و تشکیل ائتلاف ضد داعش توسط آمریکا با حضور کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس موجب شده تا این کشورها بر واشنگتن فشار بیاورند که روابط خویش با تهران را به وضعیت سابق خود عودت دهد، چون از دید این کشورها توافق هستهای با ایران به معنای باز گذاشتن دست تهران در منطقه، صرف نظر از عادی سازی روابط میان دو کشور است.
از
دید این کشورها، آمریکا در عرصه منطقهای با ناکامیهای بزرگی مواجه شده،
از جمله اینکه موفق نشد، اهل سنت عراق را در این کشور به قدرت برساند و بار
دیگر این شیعیان بودند که قدرت را در این کشور در دست گرفتند. از سوی دیگر
در سوریه، جنگ و بحران نه تنها موجب براندازی نظام در این کشور نشد، بلکه
براساس انتخابات صورت گرفته، «بشار اسد» برای ۴ سال دیگر در قدرت باقی ماند
تا آمریکا و هم پیمانانش از جمله عربستان سعودی درگیر آموزش گروههای مسلح
تروریستی در سوریه باشد.
حیدرالعبادی
این
فضای حاکم منطقهای بنابر تاکید منابع سیاسی از چندین بُعد حائز اهمیت
است، به ویژه آنکه نتایج حاصل از تغییر و تحولات جاری در منطقه منتهی به
توسعه نفود و قدرت گروه تروریستی داعش شده و همین کافی است تا برخی طرفها
از این گروه به عنوان دستاویزی برای تحقق برخی منافع و اهداف خود در منطقه
استفاده کنند.
اما چالشی که داعش در منطقه بوجود آورده، این خطر را درپی دارد که منطقه را وارد نوعی نزاع و درگیری حاد مذهبی کند که علاوه بر کشورهایی که شاهد این درگیریها هستند، کشورهای دیگری نیز درگیر چنین جنگی شوند.
همچنین
رهاورد این شرایط بازگشت مجدد آمریکا به عراق در پوشش درخواست عربی و بین
المللی برای نجات دادن عراق و منطقه از گروهی است که خطر بسیاری نه تنها
برای عراق که برای تمام منطقه دارد.
این شرایط موجب میشود، آمریکا با بازیگری اساسی در عرصه منطقهای تبدیل شود، به گونهای که نادیده گرفتن نقشش، منجر به تغییر معادلهها و موازنههای منطقهای خواهد شد، به ویژه اگر این نقش برای سالها تدارک دیده شده باشد و این موضوعی است که رئیس جمهوری آمریکا هنگام سخن گفتن از مبارزهاش با داعش به طور ضمنی از آن سخن گفت و تاکید کرد که جنگ با داعش طولانی مدت خواهد بود.
این سخنان رئیس جمهوری آمریکا نشان از این دارد که وی قصد دارد، راه رئیس جمهوری سابق این کشور را با توسل به مبارزه با داعش در منطقه دنبال کند و حضوری چندین ساله در این پوشش داشته باشد.
محافل سیاسی از این فضای حاکم بر منطقه برداشت میکنند که لبنان دایره بعدی منازعات و برقراری موازنههای منطقهای خواهد بود و دلیل این مدعا اقدام آمریکا در حمایت از ارتش لبنان و تلاش برای حضور در عرصه این کشور است، عرصهای که بر هیچ کس پوشیده نیست، ایران و سوریه در آن حضور فعال و تاثیرگذاری بسیار دارند، در حالیکه در این عرصه هیچگاه نمیتوان حضور و تاثیر گذاری عربستان سعودی را نادیده گرفت.
منبع: عرش نیوز