به نظر می آید بازار گرمی های آمریکا برای بزرگ جلوه دادن خطر " داعش " برای منطقه و جهان بیشتر با هدف سرپوش نهادن به وظیفه و هدف واقعی برای حمله به محور مقاومت است.
واقعا ً آیا از نظر بین المللی و منطقه ای اجماعی که در خصوص خطر " داعش " و دیگر گروه های تروریستی تکفیری در منطقه و در جهان بوجود آمده با حجم خطر واقعی این گروهها تناسب دارد ؟ حتی اگر " داعش " در برخی از شهرهای اروپایی و غربی دست به بمبگذاریهایی هم بزند آیا جز این است که این اقدامات را این گروه تروریستی تنها به خواست سردمدارانشان انجام میدهند حال این که حتی چنین انفجارهایی هم صورت نگرفته و چنین تهدیدی هم تابحال نبوده، اما با این وجود اگر سیاستهای محور صهیو ــ آمریکایی بطلبد، داعش این انفجارها را در غرب انجام خواهد داد تا پروژه هیمنه و سلطه غرب بر کشورهای منطقه عملی شود.
داعش ابزاری برای محور صهیو-آمریکایی است
همه خوب می دانیم که نبرد واقعی در منطقه نبرد بین محور مقاومت و محور صهیو ــ آمریکایی است و " داعش " در این بین ابزاری در دست محور اخیر است .
از نظر منطقه بی شک مساله تروریسم " داعش " از مرحله خطر فراتر رفته است و به مرحله " امارت اسلامی " و واقعیت ملموس در آمده است و با وحشیگری تمام این گروه بر بخش هایی از خاک عراق و سوریه سلطه یافته و دست به جنایاتی میزنند، و پیش قراولان " داعش " هم اکنون در بیش از یک جای لبنان به اشکال مختلف ظاهر شدهاند.
هم اکنون توجهی را که " داعش " به این سه کشور مبذول داشته جای سوال دارد البته حمایتهایی را هم در این باره از کشورهای محور صهیو ــ آمریکایی دریافت میکند و این کمک ها در قالب کمک به آن چه که این محور آن را " انقلاب در سوریه " معرفی میکند انجام میگیرد، از این رو این اقدامات می تواند برای ما دیدگاهی را در خصوص اساس پروژه واقعی و هدف حقیقی این محور از ایجاد این خطر را در ذهنمان تداعی کند.
حال با این سوال رو به رو می شویم : واقعا ً " داعش " خطر است یا در واقع اقدامی گمراه کننده است ؟
در اینباره باید گفت سخنانی که اکنون از اینجا و آنجا شنیده میشود که از نزدیک شدن خطر نفوذ " داعش " به خاک عربستان سعودی و اردن به میان میآید، به نحوی در حکم پاشیدن خاکستر به چشمان است! این مساله را ما میگوییم و دیگران اگر میتوانند عکس آن را ثابت کنند، بیایید دقیق تر و واضح تر در این باره سخن بگوییم، از امروز و تا آن زمانی که محور صهیو ــ آمریکایی صلاح بداند سعی می شود این گونه وانمود شود که عربستان سعودی و اردن به نوعی در معرض تهدید قرار دارند، تا این که محور مقاومت هدف قرار گیرد و کل منطقه به صورت کامل نابود گردد، در این بین این محور سعی خواهد کرد بین تندروهای واقعی و کسانی که خود هم پیمان راهبردی آمریکا به شمار میآیند به ظاهر تفاوتی قائل نشود.
داعش تهدیدی برای اسرائیل نیست
بسیار طبیعی است که هرگز در این بین " داعش " تهدیدی برای رژیم صهیونیستی به شمار نخواهد آمد، چرا که بیان چنین مسالهای با وجود همکاریهای گستردهای که بین این گروههای تروریستی و تل آویو وجود دارد و برکسی هم پوشیده نیست به مثابه یک رسوایی بسیار بزرگ است، هم اکنون تلآویو با گروههایی که نظیر این گروه تروریستی هستند همکاری تنگاتنگی دارد، و این همکاریها در جبهه جولان نمودی بسیار واضحی دارد، همین مساله هم به نوبه خود کافی است که نشان دهد چه محوری قرار است از سوی " داعش " و محور صهیو ــ آمریکایی هدف قرار گیرد.
تابحال بیان خطر "داعش" بر منطقه بوده است اما در خصوص خطرش بر کل جهان باید چنین گفت که تا پیش از فتح کشورهایی نظیر هندوستان و آندلس ویوگسلاوی و دیگر کشورها که بخشی از امپراطوری اسلامی به شمار میآمدند اکنون می توانند از دستآویزی برای پیوستن به ائتلاف ضد " داعش " استفاده کنند، دستآویزی که با انفجار در شهرهایی در اروپا و آمریکا صورت میگیرد.
البته تا حدودی این وضع به آن چه که بعد از حوادث 11 سپتامبر روی داد شبیه خواهد بود، حوادثی که دولت جورج بوش پسر آنها را بوجود آورد تا دستآویزی برای آغاز جنگ سوم جهانی باشد و جنگ را با حمله به افغانستان و عراق آغاز کرد.
اکنون سوالی که در این خصوص مطرح می شود این است که : " آیا " داعشی" که دست پرورده و ساخته محور صهیو ــ آمریکایی است برای فراهم کردن چنین دست آویزی به انجام انفجارهایی در این شهرها مبادرت خواهد کرد ؟ " .
پاسخ به این پرسش جوابی جز آری ندارد و این مهم به خواست محور صهیو ــ آمریکایی انجام خواهد گرفت، البته درصورتی انجام می گیرد که این انفجارها به پروژه هیمنه و سلطه غرب بر منطقه بیشتر خدمت کند ؛ چرا که تاریخ سلطه شر در جهان مملو از چنین اقداماتی است یعنی از یک سو خود بحرانهایی را برای خود میآفرینند و از سوی دیگر پروژه هایی را برای بسط سلطه خود بر کشورها تدارک می بینند و این پروژه را در قالب سیاست دفاع از خود و یا حق طبیعی در پاسخ به تجاوزها اجرایی میکند.
آیا دیک چنی معاون رئیس جمهوری اسبق آمریکا طرحی در سر نداشت که براساس آن جنگندههایی آمریکایی با به پرواز در آمدن بر فراز آبهای خلیج فارس ناوگان دریایی آمریکا را مورد تعرض قرار دهد و هزاران نظامی خود را بکشد تا بعدها جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در این اقدام متهم کند !؟ از این طریق میکوشید برای حمله به ایران دست آویزی را خلق کند.
هدف واقعی آمریکا و هم پیمانانش چیست ؟
حمله به ایران یا ضربه زدن به این کشور جزو آرزوهای سابق و کنونی آمریکا بوده است و این سیاست با تغییر دولتهای آمریکا تفاوتی نکرده است، البته این رویایی هم پیمانان آمریکا و دست نشانده های آنها است از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این رویا وجود داشته است.
آمریکا و هم پیمانانش و دست نشاندههای آنها با استفاده از شیوهها و وسایل مختلفی سعی در تحقق این رویا داشتهاند، اما همیشه در تحقق این مهم با شکست روبه رو بودهاند.
با این وجود و اگر اضطرار آنها را ناگزیر به نشستن بر سر میز مذاکرات با ایران نمیکرد، آنها هم اکنون هم و در هر لحظه در فکر تحقق این رویا هستند و این موضوع بر فکر آمریکا و هم پیمانان و دست نشاندههای آنها کماکان حاکم است.
برای سالیانی متمادی آن چه که در عرصه بین المللی بسیار بارز و برجسته بود، هدف قرار گرفتن ایران از سوی آمریکا بوده است و حتی رژیم صهیونیستی هم در آرزوی آن را در سر می پروراند و در این بین کشورهای عربی هم هماهنگی لازم را در این امر حاضر بودهاند انجام دهند.
اما ترس از ورود در جنگ مستقیم با ایران خود باعث شده است تا آمریکا راهبرد موسوم به هرج و مرج سازنده را برای منطقه در پیش بگیرد به این امید که ایران یا دیگران که از کشورهای محور مقاومت هستند به این هرج و مرج کشیده شوند.
به عقیده نویسنده، شاید همین بهار عربی که می نامند و تحت عنوان آزادی و دمکراسی از سوی آمریکا خوانده می شد چهره واقعی " داعش " باشد، چرا که " داعش " زاده همین تروریسم هرج و مرج سازنده یا همان بهار عربی است.
از این رو " داعش " و دیگر گروههای تروریستی در منطقه تنها با این هدف ایجاد شده اند تا خطری را پدید آورند و از این طریق بهانه ای برای حمله به کشورهای محور مقاومت پدید آورند، از این رو " داعش " هر کجا که حاضر شد سعی کرد علاوه بر بسط نفوذ حضورش برای تحقق این مهم هم اقدام کند، از این رو این گروه تروریستی تنها ابزار و آلت دستی در اختیار محور صهیو آمریکایی بوده تا آن چه را که آمریکا و هم پیمانانش در میدان جنگ از پسش بر نیامدند با ایجاد جنگ های جدید در لبنان ، غزه و سوریه و دیگر مناطق شکست های خود را جبران کند.
اما تشکیل ائتلاف گسترده بین المللی برای مبارزه با " داعش" براساس طرح و چارچوبی که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا تعیین و تبیین کرده و با تشویق و پایکوبی شرکت کنندگان در نشست سران کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی " ناتو " همراه بوده تنها تشویقی برای اجرای این طرح بوده است طرحی که به گفته دست اندرکاران آن نیازی به حضور نیروی نظامی زمینی نیست اما سوال این است که آیا برای طرحی که تنها مستلزم مشارکت پهپادهای نظامی بدون خلبان است و هیچ نظامی پیاده نظام در آن شرکت نخواهد داشت و تنها یک متصدی رایانه این جنگ را می تواند هدایت کند، آیا واقعا ً نیازمند تشکیل چنین ائتلاف جهانی بوده ؟ طرحی که در آن نیروی پیاده نظام مشارکت ندارد و قرار است " داعش " به اصطلاح نه نابود بلکه پخش شود، آیا کاری جز تبلیغات پر هیاهوی رسانه ای خواهد بود ؟ ! .