به گزارش مشرق، باشگاه پرسپولیس این روزها با حواشی زیادی مواجه است؛ حواشی که مسئولان وزارت ورزش پس از انتخاب هیئت مدیره جدید، به رخ ندادن آنها خوشبین بودند و وعده روزهای آرام را برای این باشگاه میدادند.
امیر رضا خادم آن روزهایی که تازه از کشتی به فوتبال آمده بود، فاتحانه گفت که برای اولین بار هیئت مدیره پرسپولیس از افراد «سیاسی» تشکیل نشده اما نگفت که یک «سیاسی» نامی کاری میکند که «افراد سیاسی» تا به حال انجام ندادهاند.
آن روزها که پرسپولیس اوضاع آرامی داشت همه مسئولان وزارت ورزش به این موضوع تاکید میکردند و آن را به رخ میکشیدند. میگفتند کاری کردهایم که پرسپولیس در آرامش به کارش ادامه میدهد. میگفتند هیئت مدیرهای انتخاب شده که همگون است و دور از حواشی کارش را انجام میدهد.
دیری نپایید که اختلافها شروع شد. «سیاسی» که سیاسی نبود اما «سیاسی کاری» را خوب بلد بود با رحیمی که خودش را پشت دایی پنهان کرده بود، دچار اختلاف شد. نتیجه این اختلاف اخراج دایی به آن شکل معروف بود. اختلافها البته از چند وقت پیشتر از آن کلید خورده بود اما در آن زمان خودش را به شکل رسمی نشان داد.
آتش این ماجراها که فروکش کرد، اختلافات دیگری خودش را نشان داد از جمله شدت گرفتن اختلاف اسپانسر باشگاه پرسپولیس با سیاسی و اینکه رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس از ورود نماینده اسپانسر به باشگاه جلوگیری کرده است. حتی در این بین خبرهایی مبنی بر لغو یک طرفه قرارداد از سوی باشگاه هم مطرح شد. اختلافها هر روز بیشتر میشد آن هم در شرایطی که هم اسپانسر و هم سیاسی از سوی وزارت ورزش به این باشگاه آمده بودند.
اوج ماجرا اما به جایی برمیگردد که منتقمی و سیاسی در قامت سرپرست باشگاه و رئیس هیئت مدیره عازم اسپانیا شدند تا مسئولان باشگاه رئال مادرید برای برگزاری دیدار دوستانه صحبت کنند آن هم با واسطهگری فردی به نام امیرحسین جهانشاهی که پیشتر گفته بود «ما برای سرنگون کردن نظام ایران از هر شیوهای استفاده میکنیم.»
جهانشاهی که سوابق ضد انقلابی دارد و از او به عنوان جاسوس موساد هم نام برده میشود کنار مدیران پرسپولیس ایستاد و عکس انداخت و گفت و خندید؛ لابد به رئیس هیئت مدیره پرسپولیس که گفت ما نمیدانستیم جهانشاهی کیست و اصلا نمیدانستیم او در آنجا حضور دارد و برای اولین بار او را در دفتر پرس دیدهایم.(متن کامل خبر را اینجا بخوانید)
سیاسی در حالی این جمله را بر زبان آورد که فردی حتی اگر بخواهد به خانه دوستش هم برود میپرسد آنجا چه کسی حضور دارد و فراتر از این در عرف دپیلماتیک مرسوم است که طرفین مذاکره از قبل مشخص هستند اما مشخص نیست که سیاسی مخاطبان خود را در چه حدی تصور کرده که چنین جملاتی را بر زبان آورده است.
تاسف بارتر از این موضوع سکوت محض مسئولان وزارت ورزش و جوانان است که این روزها ترجیح میدهند حرفی نزنند؛ همانهایی که به هر بهانهای نشست خبری برگزار میکردند تا درباره مسائل مختلف صحبت کنند؛ همانهایی که در روزهای آرامش سهم خودشان را از این موضوع به رخ میکشیدند و در بوق و کرنا میکردند که این آرامش تاکنون بیسابقه بوده است. امروز نه از امیر رضا خادم خبری است و نه از وزیر ورزش که پای حکم انتخاب اعضای جدید هیئت مدیره پرسپولیس را با خواستههای هفتگانهاش امضا کرد.
امیررضا خادم تماسها را بیپاسخ میگذارد و کلا چند روزی است که پاسخگو نیست و وزیر ورزش هم از صحبت درباره حواشی اخیر امتناع میکند.
امروز هیچکس در این باره در وزارت ورزش پاسخگو نیست گویی که اصلا آنها در جریان این موضوع نیستند و گویی که اصلا انتخاب آنها چنین شرایط بدی را رقم نزده است. شاید مسئولان وزارت ورزش تنها یار روزهای خوش پرسپولیس هستند. شاید در «رسانهایترین دوران وزارت ورزش و جوانان» باید یک نفر به وزیر و معاونانش یادآوری کند که پاسخگویی زمان و مکان ندارد و باید در روزهای بحرانی هم پاسخگو بود؛ پاسخگوی فصاحت به بار آمده.
مگر وزارت ورزش نبود که پای این افراد را بدون آزمون و خطا در جاهای دیگر و فقط به صِرف پولدار بودن به پرسپولیس باز کرد؟ آیا در ماجرای اخیر باشگاه پرسپولیس سهم خادم و البته مسئولان بالادستی او کمتر از سیاسی است؟
امیر رضا خادم آن روزهایی که تازه از کشتی به فوتبال آمده بود، فاتحانه گفت که برای اولین بار هیئت مدیره پرسپولیس از افراد «سیاسی» تشکیل نشده اما نگفت که یک «سیاسی» نامی کاری میکند که «افراد سیاسی» تا به حال انجام ندادهاند.
آن روزها که پرسپولیس اوضاع آرامی داشت همه مسئولان وزارت ورزش به این موضوع تاکید میکردند و آن را به رخ میکشیدند. میگفتند کاری کردهایم که پرسپولیس در آرامش به کارش ادامه میدهد. میگفتند هیئت مدیرهای انتخاب شده که همگون است و دور از حواشی کارش را انجام میدهد.
دیری نپایید که اختلافها شروع شد. «سیاسی» که سیاسی نبود اما «سیاسی کاری» را خوب بلد بود با رحیمی که خودش را پشت دایی پنهان کرده بود، دچار اختلاف شد. نتیجه این اختلاف اخراج دایی به آن شکل معروف بود. اختلافها البته از چند وقت پیشتر از آن کلید خورده بود اما در آن زمان خودش را به شکل رسمی نشان داد.
آتش این ماجراها که فروکش کرد، اختلافات دیگری خودش را نشان داد از جمله شدت گرفتن اختلاف اسپانسر باشگاه پرسپولیس با سیاسی و اینکه رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس از ورود نماینده اسپانسر به باشگاه جلوگیری کرده است. حتی در این بین خبرهایی مبنی بر لغو یک طرفه قرارداد از سوی باشگاه هم مطرح شد. اختلافها هر روز بیشتر میشد آن هم در شرایطی که هم اسپانسر و هم سیاسی از سوی وزارت ورزش به این باشگاه آمده بودند.
اوج ماجرا اما به جایی برمیگردد که منتقمی و سیاسی در قامت سرپرست باشگاه و رئیس هیئت مدیره عازم اسپانیا شدند تا مسئولان باشگاه رئال مادرید برای برگزاری دیدار دوستانه صحبت کنند آن هم با واسطهگری فردی به نام امیرحسین جهانشاهی که پیشتر گفته بود «ما برای سرنگون کردن نظام ایران از هر شیوهای استفاده میکنیم.»
سیاسی در حالی این جمله را بر زبان آورد که فردی حتی اگر بخواهد به خانه دوستش هم برود میپرسد آنجا چه کسی حضور دارد و فراتر از این در عرف دپیلماتیک مرسوم است که طرفین مذاکره از قبل مشخص هستند اما مشخص نیست که سیاسی مخاطبان خود را در چه حدی تصور کرده که چنین جملاتی را بر زبان آورده است.
تاسف بارتر از این موضوع سکوت محض مسئولان وزارت ورزش و جوانان است که این روزها ترجیح میدهند حرفی نزنند؛ همانهایی که به هر بهانهای نشست خبری برگزار میکردند تا درباره مسائل مختلف صحبت کنند؛ همانهایی که در روزهای آرامش سهم خودشان را از این موضوع به رخ میکشیدند و در بوق و کرنا میکردند که این آرامش تاکنون بیسابقه بوده است. امروز نه از امیر رضا خادم خبری است و نه از وزیر ورزش که پای حکم انتخاب اعضای جدید هیئت مدیره پرسپولیس را با خواستههای هفتگانهاش امضا کرد.
امروز هیچکس در این باره در وزارت ورزش پاسخگو نیست گویی که اصلا آنها در جریان این موضوع نیستند و گویی که اصلا انتخاب آنها چنین شرایط بدی را رقم نزده است. شاید مسئولان وزارت ورزش تنها یار روزهای خوش پرسپولیس هستند. شاید در «رسانهایترین دوران وزارت ورزش و جوانان» باید یک نفر به وزیر و معاونانش یادآوری کند که پاسخگویی زمان و مکان ندارد و باید در روزهای بحرانی هم پاسخگو بود؛ پاسخگوی فصاحت به بار آمده.
مگر وزارت ورزش نبود که پای این افراد را بدون آزمون و خطا در جاهای دیگر و فقط به صِرف پولدار بودن به پرسپولیس باز کرد؟ آیا در ماجرای اخیر باشگاه پرسپولیس سهم خادم و البته مسئولان بالادستی او کمتر از سیاسی است؟