به گزارش مشرق، «بعضیا» با تهیهکنندگی و اجرای سیدعلی ضیاء
شب گذشته یکشنبه ۲۰ مهر میزبان مسعود دهنمکی کارگردان سینما و تلویزیون
بود.
کارگردان سریال «معراجیها» در ابتدای سخنانش گرچه به مردم سلام گفت اما معتقد بود اکثرا در آن ساعت مشغول تماشای سریالش از شبکه یک هستند و شبکه سه را تماشا نمیکنند. ضمن اینکه سریال خیابانها را هم خلوت کرده است.
دهنمکی در این گفتگو در پاسخ به سوال ضیاء در این باره که چطور برخی با پول نفت فیلم میسازند اما بازگشت سرمایه ندارند اما شما اینطور نیستید، اظهار کرد: نفت و گاز خیلی فرق نمیکند. خیلیها از امکانات دولتی استفاده میکنند، از بانک یا جاهایی که به نوعی به سیاستمدارها وصل است پول میگیرند و فیلم میسازند. جریان دولتی هم از برخی فیلمسازان حمایت میکند.
وی افزود: گرچه کار فرهنگی هزینه بر است اما باید خودگردان باشد. تا یک فیلمساز خودش اثرش را تعریف کند نه اینکه آن را متناسب با خواسته کسانی که از آنها سرمایه گرفته فیلم بسازد. یا اینکه درباره من که فیلمهایی با نگاه سیاسی میسازم، سرمایه گذارها مذاکره کنند و بعد از توافقات دست به سرمایه گذاری بزنند.
وی ادامه داد: سینما کار پرهزینهای است و نیاز به پروداکشن دارد. بنابراین بخش خصوصی نمیتواند برای آن سرمایه گذاری کند به ویژه برای کارهای تاریخی بخش خصوصی نمیتواند ریسک کند.
برخی کاری که ما چهار ماهه ساختیم ۷ ماهه میسازند
این کارگردان تأکید کرد: «معراجیها» برای تلویزیون ساخته شد و با همراهی محمود رضوی تهیه کننده و دیگر عوامل ۳۰ قسمت سریال کمتر از ۴ ماه با این حجم پروداکشن ساخته شد، در حالی که برخی دوستان همین کار را در ۶، ۷ ماه میسازند. وقتی نسخه سینمایی کار اکران شد، در حالی که تم طنز در آن کمتر بود و بار جنگی و معنوی بیشتری داشت و من در آن برگشتی به دوران دفاع مقدس داشتم، فیلم ۵، ۶ میلیارد فروخت. در حالی که مردم میدانستند قرار است نسخه سریالی آن را به زودی ببینند.
حرف هایی را میزنم که دیگران نمی زنند
دهنمکی درباره مضمون آثارش گفت: من سعی میکنم حرفی بزنم که دیگران نمیزنند. من به حرفی که دیگران نمیزنند اعتقاد دارم. اگر کسی اعتقاد نداشته باشد اثرش در نمیآید. چرا که کارهای اعتقادی سفارشی نیست. بنابراین محصولی که میخواهند از آن در نمیآید حتی اگر پول خرج کنند کار ضد جنگ میشود جون طرف اعتقاد نداشته است.
وی درباره تغییر فعالیتش از حوزه روزنامه نگاری به سمت فیلمسازی توضیح داد: احساس کردم فیلمهایی که باید را کسی نمیسازد. به خودم گفتم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
وی در پاسخ به اینکه چقدر تغییر کرده گفت: هرکس تغییر نکند منجمد است. امام (ره) تعبیری داشت درباره شور و شعور انقلابی. اعتقادات آدمی وجود دارد اما به فراخور مخاطب و زمانه، زبان و ابزار ارائه آن تغییر میکند. من هم بر اساس این باورها کار میکنم.
ده نمکی در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا به شهرت علاقه داشته که تیتر نشریهاش را از سرمقالهای که به عنوان سردبیر نوشته، قرار میداده؟ تصریح کرد: خیر. اتفاقا خیلی وقتها به اسم دیگران مطلب مینوشتم. من همیشه اول دکمه میگیرم بعد لباس میدوزم؛ اول ایده اولیه را خلق میکنم و بعد بر اساس آن قصه را طراحی میکنم. مثل این ایده یک خطی که یک روحانی عارف داریم که به فردی کمک میکند منحرف نشود. من این را دارم بعد برایش داستان مینویسم. سرمقاله هم همینطور است، یک سرمقاله نوشته میشد و دیگر مطالب مثل گزارش، گفتگو، کاریکاتور و... حول محور آن جلو میرفت.
از شهرت فرار کردم
کارگردان مستند «فقر و فحشا» یادآور شد: تجربه ثابت کرده است اگر از دنیا فرار کنی دنیا به سمتت میآید. اگر از شهرت فرار کنی شهرت به سمتت میآید. خیلیها دنبال این هستند که من چه میکنم که آثارم جنجالی میشود؟! به خدا من کاری نمیکنم. حتی معمولا از آمدن به برنامهها هم عذرخواهی میکنم و در رودربایستی مجبور میشوم بیایم.
وی در پاسخ به اینکه آیا نسخه سینمایی «معراجیها» داستان زندگی خودش است گفت: استعارهای به آن بحث هم داشته. آن زمان در خانوادهها اینطور بود که در برخی از آنها گرفتن رضایتنامه از پدر دشوار بود. پدرهایی که مخالف بودند. برای نوجوانان آن دوران سختتر از رفتن به قتلگاه، رد شدن از سد پدر و مادر بود. حتی پیش میآمد مجبور میشدند امضا جعل کنند و به جبهه فرار کنند.
آدمهای جنگ زیر دست خارج رفته ها شدند
دهنمکی ادامه داد: احراجیها آدمهای حاشیه جنگ هستند. اما معراجیها آدمهای خود جنگند. من اعتقاد دارم قهرمان کسی است که از رتبه تک رقمی کنکورش میگذرد و به جبهه میرود. اما بچههای جنگ از جبهه برگشتند و به آدمهای عادی تبدیل شدند و زیر دست جوانانی قرار گرفتند که به جبهه نرفته بودند و پدرانشان آنها را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور فرستاده بود. به آنها گفتند شما تخصص ندارید. بنابراین شما که رفتید خون دادید حالا باید حرف گوش کنید و زیردست باشید.
وی در پاسخ به اینکه آیا این موضوع ادامه داشت، تصریح کرد: بله ادامه پیدا کرد. به آن افراد اعتماد نشد، کسانی که حاضر بودند از جانشان بگذرند کنار گذاشته شدند و دیگران به اسم خصوصیسازی جیب هایشان را پر کردند. اگر امثال شهید باکری فعالیتهای اجرایی کشور را برعهده میگرفتند اکنون فاصله طبقاتی این گونه نمیشد و اشرافی گری پا نمیگرفت.
از ۵ روز غیبتم چیزی نمی گویم تا دل و جرئت انتقاد را از بچه ها نگیرم
در ادامه برنامه گفتگو با پدر مسعود دهنمکی پخش شد و این کارگردان اعلا کرد هر جمعه همه خانه پدر جمع میشوند. در آن گفتگو ابراهیم دهنمکی به غیبت ۵ روزه فرزندش که معلوم نبود کجا است اشاره کرده بود و دهنمکی در پاسخ به ضیاء این موضوع را اینطور شرح داد: نسل امروز که به راحتی انتقاد میکنند و در نشریات و تریبونهای رسمی حرفشان را میزنند بدانند زمانی برخی حرفها تندروی به حساب میآمد. سالهای ۶۹ و ۷۰ بود که من در نماز جمعه به وضعیت فرهنگی کشور اعتراض کردم و گفتم وصیت امام (ره) درباره صداوسیما باید اجرا شود. اما این اعتراضها هزینه داشت... ترجیح میدهم درباره آن دوران حرف نزنم تا دل و جرئت انتقاد را از بچهها نگیرم.
دهنمکی در پاسخ به اینکه چرا خودش از همه انتقاد میکند ام از انتقاد دیگران ناراحت میشود؟ گفت: اینهایی که میشنوم نقد نیست. اینکه در پشت صحنه جشنواره فجر تقلب میشود یا کار ما را نمیبینند عصبانیام میکند. شاید جایی عصبانی شدنم اشتباه باشد اما واکنشی است در برابر ناجوان مردیها. آدم که جگرش میسوزد، نمود بیرونی پیدا میکند و فریاد میشود. وقتی حق کسی را میخورند باید آن را مطالبه کند نه اینکه توسری خور بار بیاید.
وی تأکید کرد: نقدها ناجوانمردانه است. برخی از این انتقادها بازخورد دوران مطبوعاتی و نقادی خودم است و حالا در موضعی هستم که گرچه همچنان دیگران را نقد میکنم اما در معرض نقد هم قرار دارم.
کارگردان سریال «معراجیها» در ابتدای سخنانش گرچه به مردم سلام گفت اما معتقد بود اکثرا در آن ساعت مشغول تماشای سریالش از شبکه یک هستند و شبکه سه را تماشا نمیکنند. ضمن اینکه سریال خیابانها را هم خلوت کرده است.
دهنمکی در این گفتگو در پاسخ به سوال ضیاء در این باره که چطور برخی با پول نفت فیلم میسازند اما بازگشت سرمایه ندارند اما شما اینطور نیستید، اظهار کرد: نفت و گاز خیلی فرق نمیکند. خیلیها از امکانات دولتی استفاده میکنند، از بانک یا جاهایی که به نوعی به سیاستمدارها وصل است پول میگیرند و فیلم میسازند. جریان دولتی هم از برخی فیلمسازان حمایت میکند.
وی افزود: گرچه کار فرهنگی هزینه بر است اما باید خودگردان باشد. تا یک فیلمساز خودش اثرش را تعریف کند نه اینکه آن را متناسب با خواسته کسانی که از آنها سرمایه گرفته فیلم بسازد. یا اینکه درباره من که فیلمهایی با نگاه سیاسی میسازم، سرمایه گذارها مذاکره کنند و بعد از توافقات دست به سرمایه گذاری بزنند.
وی ادامه داد: سینما کار پرهزینهای است و نیاز به پروداکشن دارد. بنابراین بخش خصوصی نمیتواند برای آن سرمایه گذاری کند به ویژه برای کارهای تاریخی بخش خصوصی نمیتواند ریسک کند.
برخی کاری که ما چهار ماهه ساختیم ۷ ماهه میسازند
این کارگردان تأکید کرد: «معراجیها» برای تلویزیون ساخته شد و با همراهی محمود رضوی تهیه کننده و دیگر عوامل ۳۰ قسمت سریال کمتر از ۴ ماه با این حجم پروداکشن ساخته شد، در حالی که برخی دوستان همین کار را در ۶، ۷ ماه میسازند. وقتی نسخه سینمایی کار اکران شد، در حالی که تم طنز در آن کمتر بود و بار جنگی و معنوی بیشتری داشت و من در آن برگشتی به دوران دفاع مقدس داشتم، فیلم ۵، ۶ میلیارد فروخت. در حالی که مردم میدانستند قرار است نسخه سریالی آن را به زودی ببینند.
حرف هایی را میزنم که دیگران نمی زنند
دهنمکی درباره مضمون آثارش گفت: من سعی میکنم حرفی بزنم که دیگران نمیزنند. من به حرفی که دیگران نمیزنند اعتقاد دارم. اگر کسی اعتقاد نداشته باشد اثرش در نمیآید. چرا که کارهای اعتقادی سفارشی نیست. بنابراین محصولی که میخواهند از آن در نمیآید حتی اگر پول خرج کنند کار ضد جنگ میشود جون طرف اعتقاد نداشته است.
وی درباره تغییر فعالیتش از حوزه روزنامه نگاری به سمت فیلمسازی توضیح داد: احساس کردم فیلمهایی که باید را کسی نمیسازد. به خودم گفتم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
وی در پاسخ به اینکه چقدر تغییر کرده گفت: هرکس تغییر نکند منجمد است. امام (ره) تعبیری داشت درباره شور و شعور انقلابی. اعتقادات آدمی وجود دارد اما به فراخور مخاطب و زمانه، زبان و ابزار ارائه آن تغییر میکند. من هم بر اساس این باورها کار میکنم.
ده نمکی در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا به شهرت علاقه داشته که تیتر نشریهاش را از سرمقالهای که به عنوان سردبیر نوشته، قرار میداده؟ تصریح کرد: خیر. اتفاقا خیلی وقتها به اسم دیگران مطلب مینوشتم. من همیشه اول دکمه میگیرم بعد لباس میدوزم؛ اول ایده اولیه را خلق میکنم و بعد بر اساس آن قصه را طراحی میکنم. مثل این ایده یک خطی که یک روحانی عارف داریم که به فردی کمک میکند منحرف نشود. من این را دارم بعد برایش داستان مینویسم. سرمقاله هم همینطور است، یک سرمقاله نوشته میشد و دیگر مطالب مثل گزارش، گفتگو، کاریکاتور و... حول محور آن جلو میرفت.
از شهرت فرار کردم
کارگردان مستند «فقر و فحشا» یادآور شد: تجربه ثابت کرده است اگر از دنیا فرار کنی دنیا به سمتت میآید. اگر از شهرت فرار کنی شهرت به سمتت میآید. خیلیها دنبال این هستند که من چه میکنم که آثارم جنجالی میشود؟! به خدا من کاری نمیکنم. حتی معمولا از آمدن به برنامهها هم عذرخواهی میکنم و در رودربایستی مجبور میشوم بیایم.
وی در پاسخ به اینکه آیا نسخه سینمایی «معراجیها» داستان زندگی خودش است گفت: استعارهای به آن بحث هم داشته. آن زمان در خانوادهها اینطور بود که در برخی از آنها گرفتن رضایتنامه از پدر دشوار بود. پدرهایی که مخالف بودند. برای نوجوانان آن دوران سختتر از رفتن به قتلگاه، رد شدن از سد پدر و مادر بود. حتی پیش میآمد مجبور میشدند امضا جعل کنند و به جبهه فرار کنند.
آدمهای جنگ زیر دست خارج رفته ها شدند
دهنمکی ادامه داد: احراجیها آدمهای حاشیه جنگ هستند. اما معراجیها آدمهای خود جنگند. من اعتقاد دارم قهرمان کسی است که از رتبه تک رقمی کنکورش میگذرد و به جبهه میرود. اما بچههای جنگ از جبهه برگشتند و به آدمهای عادی تبدیل شدند و زیر دست جوانانی قرار گرفتند که به جبهه نرفته بودند و پدرانشان آنها را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور فرستاده بود. به آنها گفتند شما تخصص ندارید. بنابراین شما که رفتید خون دادید حالا باید حرف گوش کنید و زیردست باشید.
وی در پاسخ به اینکه آیا این موضوع ادامه داشت، تصریح کرد: بله ادامه پیدا کرد. به آن افراد اعتماد نشد، کسانی که حاضر بودند از جانشان بگذرند کنار گذاشته شدند و دیگران به اسم خصوصیسازی جیب هایشان را پر کردند. اگر امثال شهید باکری فعالیتهای اجرایی کشور را برعهده میگرفتند اکنون فاصله طبقاتی این گونه نمیشد و اشرافی گری پا نمیگرفت.
از ۵ روز غیبتم چیزی نمی گویم تا دل و جرئت انتقاد را از بچه ها نگیرم
در ادامه برنامه گفتگو با پدر مسعود دهنمکی پخش شد و این کارگردان اعلا کرد هر جمعه همه خانه پدر جمع میشوند. در آن گفتگو ابراهیم دهنمکی به غیبت ۵ روزه فرزندش که معلوم نبود کجا است اشاره کرده بود و دهنمکی در پاسخ به ضیاء این موضوع را اینطور شرح داد: نسل امروز که به راحتی انتقاد میکنند و در نشریات و تریبونهای رسمی حرفشان را میزنند بدانند زمانی برخی حرفها تندروی به حساب میآمد. سالهای ۶۹ و ۷۰ بود که من در نماز جمعه به وضعیت فرهنگی کشور اعتراض کردم و گفتم وصیت امام (ره) درباره صداوسیما باید اجرا شود. اما این اعتراضها هزینه داشت... ترجیح میدهم درباره آن دوران حرف نزنم تا دل و جرئت انتقاد را از بچهها نگیرم.
دهنمکی در پاسخ به اینکه چرا خودش از همه انتقاد میکند ام از انتقاد دیگران ناراحت میشود؟ گفت: اینهایی که میشنوم نقد نیست. اینکه در پشت صحنه جشنواره فجر تقلب میشود یا کار ما را نمیبینند عصبانیام میکند. شاید جایی عصبانی شدنم اشتباه باشد اما واکنشی است در برابر ناجوان مردیها. آدم که جگرش میسوزد، نمود بیرونی پیدا میکند و فریاد میشود. وقتی حق کسی را میخورند باید آن را مطالبه کند نه اینکه توسری خور بار بیاید.
وی تأکید کرد: نقدها ناجوانمردانه است. برخی از این انتقادها بازخورد دوران مطبوعاتی و نقادی خودم است و حالا در موضعی هستم که گرچه همچنان دیگران را نقد میکنم اما در معرض نقد هم قرار دارم.