محمود ژولیده که این روزها در مراسم حج به سر میبرد، در قطعاتی ارادت خود را به خاندان نبوت و امامت بیان کرده که به شرح ذیل است:
روزی که دلها را مَعادی آفریدند
اندیشهها را اعتقادی آفریدند
وقتی که نور فطرت انسان رقم خورد
در نفس نیکان اعتمادی آفریدند
ما بندگان یکخدا وز یکنژادیم
کی رنگ تبعیض نژادی آفریدند
وقتی ز انوار ولایت آب و گل ریخت
ما را ز گِلهای زیادی آفریدند
چون نور عترت پرتوافشان شد به عالم
ما را ز نور بامدادی آفریدند
تا بیتفاوت نفس دینداری نباشد
دل را به بغض وحب منادی آفریدند
آن روز بنیاد تشیع را نهادند
کز مکتب شیعه نهادی آفریدند
تا هیچجا خالی نماند از تشیع
از جنس ما در هر بلادی آفریدند
در سینههای مملو از عشق ولایت
جایی برای حزن و شادی آفریدند
جام شهادت را به جان شیعه دادند
یعنی گِل مارا جهادی آفریدند
اصلاً از اول با محبتهای زهرا
ما را گدای خانهزادی آفریدند
منذر پیمبر بود و هادی مرتضی بود
ما را مقیم باب هادی آفریدند
باب امیرالمومنین بابُالغدیر است
ای شیعیان مژده علی ما را امیر است
عید غدیر آمد دل و جان یا علی گفت
رقص جنون باد و طوفان یا علی گفت
چون پای جانان بر سرِ آن برکه وا شد
صحرای خم از پرده جان یا علی گفت
در خطبه ناب غدیریه پیمبر
با هر فراز خود غزلخوان یا علی گفت
زهرا برای یاریِ ختم نبوت
از کعبه تا صحرای سوزان یا علی گفت
آن دم که پیغمبر علی را برد بر دست
من کنتُ مولا گفت و با آن یاعلی گفت
آن آیه مشکل به احمد کی شد آسان
وقتی که علی بالای دستش یاعلی گفت
امت برای بیعتِ یکباره با او
شد یکصدا و از دل و جان یا علی گفت
ذکرِ کلونِ دربِ جنت هر که کوبید
در خیر مقدم بر محبان یاعلی گفت
وقتِ نجات از قعرِ دریاهای ظلمت
یونس به بطنِ هوت هر آن یاعلی گفت
چون علمَ الاَسماء بر آدم عطا شد
با خواندنِ هر اسم و عنوان یا علی گفت
احمد که طعمِ صعبِ مُستَصعَب چشیده
وقتِ نزولِ کُل قرآن یاعلی گفت
ذکرِ قدیمِ حضرتِ حق را که داند؟
سبحان به وقتِ خَلقِ انسان یاعلی گفت
هر کس ولای حضرتِ مولا ندارد
تاصبحِ محشر دوستی با ما ندارد
***
در بینِ هر ظلمتکده ما روشناییم
ما با ید و بَیضای موسی آشناییم
در اختیارِ ما بُود تختِ سلیمان
سلطانِ دلهاییم تا با مرتضاییم
با خضر همراهیم و با نوحیم دمساز
اهلِ نجاتِ کشتیِ قالوا بلاییم
از تاجِ ذوالقرنین بر سر سایه داریم
تا همنوای قومهای بینواییم
داود عمری همنوای ناله ماست
یعنی که از روزِ ازل در کربلاییم
یکتاپرستان را سراسر میشناسیم
مثل خلیل بتشکن مَرد خداییم
زهرائیان روزگار خویش هستیم
اهل قیام و پیرو راه ولاییم
فرقی میان ما و سلمان نیست هرگز
چون با ولایت یکدل و یکرنگ ماییم
حیدر امام و ما همه مأموم هستیم
با ذکر مولا گمرهان را رهنماییم
حق را ز باطل خوب اینک میشناسیم
تا بر سر خوان مناجات و دعاییم
ما با شهیدان خدایی عهد بستیم
آغوش خود را بر شهادت میگشاییم
هم سُفره راز و نیاز حیدر اَستیم
تا پای جان همعهد با پیغمبر اَستیم
ما پرتو ذات علی در سینه داریم
در سینه از مهر علی گنجینه داریم
دیروز و امروز عشق را پیدا نکردیم
حب علی در سینه از دیرینه داریم
ما نطفههای پاک صحرای اَلَستیم
قالوا بلی را بر لب از آدینه داریم
ایمان ما سرچشمه از کوثر گرفته
ما مستی از آن باده زرینه داریم
لبًیک گویان صف خم غدیریم
از دشمنِ مولا به دلها کینه داریم
ما را به عطرِ یاس اُنسی ماوراییست
احساسی فرزندیِ او در سینه داریم
ما از اضافیِ گِلِ سرخ حسینیم
از خاک پاک بوتُراب آیینه داریم
ما سنگِ کینهخوردگان کاروانیم
اینگونه بر پیشانیِ خود پینه داریم
تا با مصیبتهای زینب همنواییم
دوریم از شش گوشه اما کربلاییم
هر صبح که با نام تو آغاز شود
در سینه نزول رحمت احراز شود
ای دل تو گواهی که به یک بسم الله
صد ره به ولایت علی باز شود
***
رباعیات:
هرکس به دل از علی محبت دارد
توحید و نبوت و امامت دارد
بر دست محمد است مولا، یعنی
بر جمله انبیا ولایت دارد
***
هر صبح که با نام تو آغاز شود
در سینه نزول رحمت احراز شود
ای دل تو گواهی که به یک بسم الله
صد ره به ولایت علی باز شود