مشرق-
پرسپوليس با مديريت حميدرضا سياسي هر روز حاشيهاي تازه را تجربه ميكند. رئيس هيئت مديره سرخها اين روزها همه كاره آنهاست. او كه تصور ميكرد با از ميدان خارج كردن عليرضا رحيمي و علي دايي از ميدان ميتواند خود را به عنوان همهكاره پرسپوليس در ذهن و ياد علاقهمندان به اين تيم جا دهد، حالا خوب درك ميكند كه اين مقوله و وارد شدن به فوتبال آنطور كه تصور ميكرده راحت نيست.
بعد از اقتضاحي كه سياسي و هيئت همراهش در اسپانيا به باور آوردند و چشم بسته در دام يك صهيونيست معاند نظام و انقلاب افتادند، حاشيههاي زشت ديگري هم گريبان پرسپوليس را گرفت كه همين جناب سياسي به عنوان نفر اول اين روزهاي پرسپوليس بايد پاسخگوي آنها باشد.
از اردوي كيش سرخها خبرهاي جالبي به گوش نميرسد؛ اينطور كه شنيده ميشود تيمي كه قرار بوده براي آمادهسازي تمرين كند گرفتار شب بيداريها و اموري شده كه به تنها چيزي كه شبيه نبوده اردوي آمادهسازي بوده است.
هنوز اين دو مسئله به طور كامل حل و فصل نشده بود كه عصر سهشنبه يك اتفاق نادر در تمرين پرسپوليس رخ داد. تا جايي كه به ياد ميآوريم و قديميها حتماً ميدانند حضور در تمرين تيمهاي بزرگ چون استقلال و پرسپوليس حتي براي بازيكنان فوتبال نيز چندان آسان و راحت نبود و كسي كه ميخواست در تمرين اين دو تيم حاضر شود بايد با هماهنگيهاي زياد و داشتن آشنايان و واسطهها ابتدا رضايت بزرگان اين دو تيم را جلب و بعد به صورت كاملاً گذرا به تمرين راه پيدا ميكرد. اما سهشنبه عصر تمرين پرسپوليس تحت تأثير حضور يك چهره غيرموجه و يك خواننده زيرزميني بود. كار حتي به جايي رسيد كه با مسئولان ورزشگاه درفشيفر تماس حاصل شد تا از حضور اين شخص در زمين تمرين جلوگيري به عمل آيد اما كار از كار گذشته بود.
صبح ديروز صفحه اول و تيتر يك روزنامههاي ورزشي تنها با عكس اين خواننده و برخي پرسپوليسيهاي خاطي و محروم پر شده بود. بله جناب خواننده زيرزميني با پوششي زننده لبخند به لب حسابي در سطح شهر معروف شد؛ كاري كه با اتكا به شغل غيرقانوني و شرمآورش سالهاي سال بايد براي آن تلاش ميكرد اما پرسپوليس به رايگان برايش انجام داد. سؤال اين است كه آيا پرسپوليس با سياسي اينقدر حقير شده كه هر كس و ناكسي حتي سر از تمرين اين تيم در ميآورد.
البته امروز سياسي و مسئولان پرسپوليس ميتوانند درست مثل توجيهي كه در مسئله جهانشاهي آوردند بگويند كه در جريان حضور اين خواننده معلومالحال نبودهاند و او را نميشناختهاند كه اين هم مثل اولي عذري بدتر از گناه است. اما تمام اين حرفها و بهانهها سبب نميشود كه به اين باور نرسيم سياسي در حال نابود كردن پرسپوليس و زدن ريشه اين تيم مردمي و پرهوادار است.
بيترديد هيچ كدام از بزرگان پرسپوليس كه با خون دل و تمرينهاي شبانهروزي و بدون دريافتهاي ميلياردي به پيراهن اين تيم رسيده بودند تصور چنين روزهايي را نميكردند كه هر معلومالحالي با پوشيدن پيراهن پرسپوليس و نشان دادن انواع و اقسام عددها با دست به راحتي سر از تمرين پرسپوليس در بياورد و اين محقق نميشد مگر با مديريت ضعيف و پولكي شخصي به نام حميدرضا سياسي!
سخن آخر اما با مسئولان وزارت ورزش است كه اين آش را براي پرسپوليس پختند و اين افراد را در دامن اين تيم گذاشتند، سياسي انتخاب وزارت ورزش بود، هماني كه ميخواست به پرسپوليس كمك كند چون خودش ميگفت چيزي از فوتبال سر در نميآورد كه اگر تنها يك حرف راست در عمرش زده باشد دقيقاً همين است ولي خودش پاي حرفش نايستاد تا پرسپوليس اينگونه تحقير شود و در سراشيبي سقوط قرار گيرد.
سياسي دستپخت وزارت ورزش است، دستپخت شوري كه حالا به نظر ميرسد گودرزي و معاونش خادم بايد فكري اساسي به حال آن كنند، چرا كه باوجود امثال سياسي پرسپوليس راه به جايي نميبرد و روز به روز حقيرتر شده و به سقوط نزديكتر ميشود.
فریدون حسن (دبیر سرویس ورزشی روزنامه جوان)
سياسي دستپخت وزارت ورزش است؛ دستپخت شوري كه حالا به نظر ميرسد گودرزي و معاونش خادم بايد فكري اساسي به حال آن كنند چرا كه باوجود امثال سياسي پرسپوليس راه به جايي نميبرد و روز به روز حقيرتر شده و به سقوط نزديكتر ميشود.