به گزارش مشرق، بوی نای حاشیه دوباره در خانه سرخ پیچیده است. حالا همه دنبال جاسوس خائن میگردند تا پشت دستش را داغ بگذارند و کاری کنند که تا ابد هیچ کس هوای ستون پنجمی به سرش نزند!
حیرتآور است. صدای کشدار ترمز مدیرانی که با گافهای خود یک تیم بزرگ را به حاشیه هل میدهند گوشها را خراش میدهد. آنوقت نیمه تاریک اتفاقات را به خبرچینی و درز کردن حوادث به بیرون ربط میدهند! باشگاهی که رئیس هیات مدیرهاش به تنهایی یک خبرگزاری است و برای نشستن در ویترینها تا سطح اظهارنظر فنی در خصوص پیستونهای پرسپولیس پیش میرود، باشگاهی که بعد از یک ملاقات خارجی علامت سوالی به بلندای قامت متولیانش فرارویشان قرار می گیرد و باشگاهی که دل به قضا و قدر میسپارد بهتر است پاشنه آشیل را در جای دیگری جستجو کند!
مشکل سرخها در این مقطع پرالتهاب نه رضا حقیقی است، نه محمد عباسزاده و نه حتی پیام صادقیان که جان به جانش کنند از محدوده گرگ و میش خارج نمیشود و با مصاحبهای جگریرنگ شهر را بههم میریزد. کاش هم مصائب قطار قرمز در عصیان چند تفنگدار خلاصه میشد. کاش با شنود تلفنها و پیدا کردن جاسوس، پرسپولیس خسته آرام میگرفت و کلافه و پر اضطراب به آینده چشم نمیدوخت.
واضح است که مشکلات ساختاری، مسافران قطار سرخ را از ایستگاه آرامش دور میکند و بهسازی فراهم میآورد که سنگ روی سنگ بند نشود! در حالیکه سیگنال نبرد سیاسی برای خرید سهام ارتش سرخ گوشها را پر کرده و در شرایطی که خبر حذف معاونت اقتصادی باشگاه سر از ژورنالها درمیآورد مضحک است اگر تراژدی را در عکس یادگاری پیام با تتلو جستجو کنیم و این هرج و مرج بیسابقه را به گردن چند توپچی جوان بیندازیم و تصور کنیم بالاتر از سیاهی رنگی هست! پروسه جاسوسیابی فرجامی برای این تیم نخواهد داشت.
روزها بیامان میگذرند و تیمی که میلیونها نفر را به دنبال خود دارد هر روز به قدر هزار سال نوری از متن اتفاقات فاصله میگیرد. آیا چشمانداز رنجرهای قرمز فراتر از نوکبینی رئیس هیات مدیره وبازوانش خواهد بود؟ این سوال نیاز به پاسخ ندارد!
منبع: روزنامه آرمان امروز
حیرتآور است. صدای کشدار ترمز مدیرانی که با گافهای خود یک تیم بزرگ را به حاشیه هل میدهند گوشها را خراش میدهد. آنوقت نیمه تاریک اتفاقات را به خبرچینی و درز کردن حوادث به بیرون ربط میدهند! باشگاهی که رئیس هیات مدیرهاش به تنهایی یک خبرگزاری است و برای نشستن در ویترینها تا سطح اظهارنظر فنی در خصوص پیستونهای پرسپولیس پیش میرود، باشگاهی که بعد از یک ملاقات خارجی علامت سوالی به بلندای قامت متولیانش فرارویشان قرار می گیرد و باشگاهی که دل به قضا و قدر میسپارد بهتر است پاشنه آشیل را در جای دیگری جستجو کند!
مشکل سرخها در این مقطع پرالتهاب نه رضا حقیقی است، نه محمد عباسزاده و نه حتی پیام صادقیان که جان به جانش کنند از محدوده گرگ و میش خارج نمیشود و با مصاحبهای جگریرنگ شهر را بههم میریزد. کاش هم مصائب قطار قرمز در عصیان چند تفنگدار خلاصه میشد. کاش با شنود تلفنها و پیدا کردن جاسوس، پرسپولیس خسته آرام میگرفت و کلافه و پر اضطراب به آینده چشم نمیدوخت.
واضح است که مشکلات ساختاری، مسافران قطار سرخ را از ایستگاه آرامش دور میکند و بهسازی فراهم میآورد که سنگ روی سنگ بند نشود! در حالیکه سیگنال نبرد سیاسی برای خرید سهام ارتش سرخ گوشها را پر کرده و در شرایطی که خبر حذف معاونت اقتصادی باشگاه سر از ژورنالها درمیآورد مضحک است اگر تراژدی را در عکس یادگاری پیام با تتلو جستجو کنیم و این هرج و مرج بیسابقه را به گردن چند توپچی جوان بیندازیم و تصور کنیم بالاتر از سیاهی رنگی هست! پروسه جاسوسیابی فرجامی برای این تیم نخواهد داشت.
روزها بیامان میگذرند و تیمی که میلیونها نفر را به دنبال خود دارد هر روز به قدر هزار سال نوری از متن اتفاقات فاصله میگیرد. آیا چشمانداز رنجرهای قرمز فراتر از نوکبینی رئیس هیات مدیره وبازوانش خواهد بود؟ این سوال نیاز به پاسخ ندارد!
منبع: روزنامه آرمان امروز