گروه فرهنگی مشرق - ماجرای حمایت مسولان سینمایی از اکران فیلمی که علیه اعتقادات و عقاید و موارد محترم برای مردم یک کشور است هم از آن ماجراهای عجیب و نادر است.کارگردانی جوان با یک داستان دمدستی فیلمی میسازد.برای تحریک عواطف مردم و همراه کردن روشنفکرها با خود هم کلی آسمان ریسمان بههم میبافد و سعی میکند نشان دهد که فتنهگران محق و مظلوم بودهاند و او حامی فتنه است. حاصل کار او هم فیلمی میشود که حتی بهقول فیلمسازان روشنفکر هم نسل او « فیلمی متقلبانه و غیرصادقانه» است. فیلمی که با تحریک مردم و چسباندنش به فتنه فقط و فقط دنبال گیشه است و قصد دارد شکست فیلم قبلیش را با روشهایی نه چندان اخلاقی جبران کند.
از آن طرف سه گروه در مقابل این فیلم تشکیل میشود.گروه اول که رسانهایهای متعهد و ارزشی هستند و طبیعتا آنقدر از کتک خوردن یک بسیجی و خفیف کردن او روی پرده سینما یا اهانتهای مستقیم و غیر مستقیم به شخصیتهای بالای نظام و موارد فراوان دیگر خشمگینند که در همان ایام جشنواره شروع میکنند به نقد جدی آن.
گروه دوم میدانند که فیلم ارزش هنری ندارد اما چون در خفا یا علن ته دلشان هنوز با فتنهگران است برای اکران و موفقیت این فیلم هرکاری میکنند.
گروه سوم هم مردمی هستند که با این بحثها کنجکاو و بهشدت تحریک شدهاند تا بدانند ماجرای این همه بحث و حرف و حدیث چیست و این فیلمی که اینهمه بحث سرآن است و ارشاد هم از هیچ تلاشی برای اکرانش کوتاهی نمیکند کدام است؟
حالا این وسط کارگردانی که یک فیلم بی ارزش ساخته با کمی جسارت و هتاکی از پیش گیشهاش را عالی مییبیند و بهخواستهاش رسیدهاست.
با این احوال فیلمی که شاید برای اولین بار چنین بیمحابا به حمایت از فتنه پرداختهاست هم جلودار فیلمهای حامی فتنه میشود و هم عاقبت بهخیر . عاقبت بهخیریش هم جماعت زیادی را وسوسه میکند تا از این بهبعد با حرکت در مسیری مشابه هم شهرت و هم گیشه خوب و پروپیمان را با هم تجربه کنند . در این میان حمایت تمام قد وزیر ارشاد از فیلم و جواب عجیب او به اعتراضهای کمیسیون اصل نود مجلس و کمیسیون فرهنگی و بقیه منتقدان باعث میشود تا با حاشیهای امن تر از گذشته مسیر ساخت فیلمهای پرفروش حامی فتنه را طی کنند.
اما حالا این وسط بعد از کشوقوسهای زیاد فعلا عدهای و ازجمله حجهالله ایوبی اصرار دارند که فیلم با اصلاح راهی اکران شود. اگرچه توجیه و دلیل آنها معقول نیست و اصلاح فیلمی که اساسا حول محور فتنه ساختهشدهاست ممکن نیست اما در چند روز اخیر، برای آنها که مسائل پیش آمده را رصد میکنند یک علامت سوال بزرگ بهوجود آمده است: چرا بعد از این اصرارهای غیرمنطقی ایوبی و جنتی بر اصلاح و اکران فیلم، یکباره موج انتقادات فرو نشست و حتی بعضی مخالفان فیلم از بهتر بودن این روش میگویند؟ آیا ممکن است این مخالفان بهاین سادگی تسلیم شدهباشند یا برای آقای وزیر و معاون سینمایی او خوابی دیدهاند؟
2-میگویند در سالهای ملی شدن صنعت نفت وقتی مصدق در اوج اقتدار بود و میان بهبه و چهچه های اطرافیانش سرمست بود آیهالله کاشانی به او یک پیام کوتاه داد: آقای مصدق! مراقب پوست خربزه ای که جلوی پایتان گذاشتهاند باشید.
آن وقتها گویا مصدق به آیهالله میخندد و میگوید من مراقبم و بهتر است شما مراقب اوضاع خودتان باشید.اما بعدها وقتی تصویر رنجور مصدق در دادگاه و میان ماموران را همه دیدند یا وقتی عکس غمگین و تلخ او منتشر شد که در تبعید به عصایش تکیه داده بود، همه فهمیدند که حرف آیهالله درست بود و کاش مصدق لحظهای از سرمستی بعد از فتح رها میشد و درچشم آیهالله مینشست و پوست خربزه را میدید. این هشدار البته برای آیندگان هم درسی داشت: اگر کسی را به هر دلیل و در هر مقطعی دوست دارید حتما در زمان خطر به او تذکر دهید و موقعیت و منصب او را لحاظ نکنید.
حالا هم گمانم اگر کسی علی جنتی را به هر دلیلی-خواه نسبت او با آیهالله جنتی و خواه اقداماتش یا سوابقش یا هر دلیل دیگری – دوست داشتهباشد وظیفه دارد او را هشدار دهد و بگوید : آقای جنتی! مراقب پوست خربزهای که جلوی پایتان گذاشتهاند باشید ؟
جنتی از همان آغاز با آوردن معاون هنریاش – علی مرادخانی – خیلی ها را با خودش دشمن کرد. مرادخانی که از همان ابتدا شمشیر از رو بستهبود و آمدهبود تا خواستههای جماعت منورالفکر را عملی کند، صدای جماعت مذهبی و هنرمندان متعهد را به اندازه کافی درآورد. بحث تکخوانی زنان، ماجرای گروه سگهای زرد، میدان دادن به تئاتریهای نه چندان موافق انقلاب و اعتقادات مردم و ... مشت نمونه خروار فعالیتهای عجیب و بیسابقه علی مرادخانی هستند.
سیاستهای یکی به نعل و یکی به میخ ایوبی و صالحی هم اگرچه بسیار معتدلتر از کارهای مرادخانی بود اما آنها هم در این آتش دمیدند و کاری کردند که مجموع این فعالیتها باعث شود تا مردم بارها ابراز نگرانی مسولان و بالاترین مقامهای نظام را درمورد مسائل فرهنگی کشور بشنوند. اما حالا و در بزنگاهی مهم که قرار است یکی از مشکلات جدی سینما درمورد اکران فیلم جلودار فیلمهای حامی فتنه رفع و رجوع شود، چه اتفاقی افتادهاست که حتی خیلی از مخالفان وزیرارشاد و ایوبی و مخالفان آنها خودرا به ندیدن و نشنیدن زدهاند و بعضی اذعان دارند که بهتر است این فیلم اکران شود؟ آیا آقای وزیر ارشاد مراقب ادامه مسیر حرکت فرهنگی کشور هستند؟ آیا آقای ایوبی و جنتی این پوست خربزه را میبینند؟
*کیوان امجدیان
از آن طرف سه گروه در مقابل این فیلم تشکیل میشود.گروه اول که رسانهایهای متعهد و ارزشی هستند و طبیعتا آنقدر از کتک خوردن یک بسیجی و خفیف کردن او روی پرده سینما یا اهانتهای مستقیم و غیر مستقیم به شخصیتهای بالای نظام و موارد فراوان دیگر خشمگینند که در همان ایام جشنواره شروع میکنند به نقد جدی آن.
گروه دوم میدانند که فیلم ارزش هنری ندارد اما چون در خفا یا علن ته دلشان هنوز با فتنهگران است برای اکران و موفقیت این فیلم هرکاری میکنند.
گروه سوم هم مردمی هستند که با این بحثها کنجکاو و بهشدت تحریک شدهاند تا بدانند ماجرای این همه بحث و حرف و حدیث چیست و این فیلمی که اینهمه بحث سرآن است و ارشاد هم از هیچ تلاشی برای اکرانش کوتاهی نمیکند کدام است؟
حالا این وسط کارگردانی که یک فیلم بی ارزش ساخته با کمی جسارت و هتاکی از پیش گیشهاش را عالی مییبیند و بهخواستهاش رسیدهاست.
با این احوال فیلمی که شاید برای اولین بار چنین بیمحابا به حمایت از فتنه پرداختهاست هم جلودار فیلمهای حامی فتنه میشود و هم عاقبت بهخیر . عاقبت بهخیریش هم جماعت زیادی را وسوسه میکند تا از این بهبعد با حرکت در مسیری مشابه هم شهرت و هم گیشه خوب و پروپیمان را با هم تجربه کنند . در این میان حمایت تمام قد وزیر ارشاد از فیلم و جواب عجیب او به اعتراضهای کمیسیون اصل نود مجلس و کمیسیون فرهنگی و بقیه منتقدان باعث میشود تا با حاشیهای امن تر از گذشته مسیر ساخت فیلمهای پرفروش حامی فتنه را طی کنند.
اما حالا این وسط بعد از کشوقوسهای زیاد فعلا عدهای و ازجمله حجهالله ایوبی اصرار دارند که فیلم با اصلاح راهی اکران شود. اگرچه توجیه و دلیل آنها معقول نیست و اصلاح فیلمی که اساسا حول محور فتنه ساختهشدهاست ممکن نیست اما در چند روز اخیر، برای آنها که مسائل پیش آمده را رصد میکنند یک علامت سوال بزرگ بهوجود آمده است: چرا بعد از این اصرارهای غیرمنطقی ایوبی و جنتی بر اصلاح و اکران فیلم، یکباره موج انتقادات فرو نشست و حتی بعضی مخالفان فیلم از بهتر بودن این روش میگویند؟ آیا ممکن است این مخالفان بهاین سادگی تسلیم شدهباشند یا برای آقای وزیر و معاون سینمایی او خوابی دیدهاند؟
2-میگویند در سالهای ملی شدن صنعت نفت وقتی مصدق در اوج اقتدار بود و میان بهبه و چهچه های اطرافیانش سرمست بود آیهالله کاشانی به او یک پیام کوتاه داد: آقای مصدق! مراقب پوست خربزه ای که جلوی پایتان گذاشتهاند باشید.
آن وقتها گویا مصدق به آیهالله میخندد و میگوید من مراقبم و بهتر است شما مراقب اوضاع خودتان باشید.اما بعدها وقتی تصویر رنجور مصدق در دادگاه و میان ماموران را همه دیدند یا وقتی عکس غمگین و تلخ او منتشر شد که در تبعید به عصایش تکیه داده بود، همه فهمیدند که حرف آیهالله درست بود و کاش مصدق لحظهای از سرمستی بعد از فتح رها میشد و درچشم آیهالله مینشست و پوست خربزه را میدید. این هشدار البته برای آیندگان هم درسی داشت: اگر کسی را به هر دلیل و در هر مقطعی دوست دارید حتما در زمان خطر به او تذکر دهید و موقعیت و منصب او را لحاظ نکنید.
حالا هم گمانم اگر کسی علی جنتی را به هر دلیلی-خواه نسبت او با آیهالله جنتی و خواه اقداماتش یا سوابقش یا هر دلیل دیگری – دوست داشتهباشد وظیفه دارد او را هشدار دهد و بگوید : آقای جنتی! مراقب پوست خربزهای که جلوی پایتان گذاشتهاند باشید ؟
جنتی از همان آغاز با آوردن معاون هنریاش – علی مرادخانی – خیلی ها را با خودش دشمن کرد. مرادخانی که از همان ابتدا شمشیر از رو بستهبود و آمدهبود تا خواستههای جماعت منورالفکر را عملی کند، صدای جماعت مذهبی و هنرمندان متعهد را به اندازه کافی درآورد. بحث تکخوانی زنان، ماجرای گروه سگهای زرد، میدان دادن به تئاتریهای نه چندان موافق انقلاب و اعتقادات مردم و ... مشت نمونه خروار فعالیتهای عجیب و بیسابقه علی مرادخانی هستند.
سیاستهای یکی به نعل و یکی به میخ ایوبی و صالحی هم اگرچه بسیار معتدلتر از کارهای مرادخانی بود اما آنها هم در این آتش دمیدند و کاری کردند که مجموع این فعالیتها باعث شود تا مردم بارها ابراز نگرانی مسولان و بالاترین مقامهای نظام را درمورد مسائل فرهنگی کشور بشنوند. اما حالا و در بزنگاهی مهم که قرار است یکی از مشکلات جدی سینما درمورد اکران فیلم جلودار فیلمهای حامی فتنه رفع و رجوع شود، چه اتفاقی افتادهاست که حتی خیلی از مخالفان وزیرارشاد و ایوبی و مخالفان آنها خودرا به ندیدن و نشنیدن زدهاند و بعضی اذعان دارند که بهتر است این فیلم اکران شود؟ آیا آقای وزیر ارشاد مراقب ادامه مسیر حرکت فرهنگی کشور هستند؟ آیا آقای ایوبی و جنتی این پوست خربزه را میبینند؟
*کیوان امجدیان