به گزارش مشرق به نقل از انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، اسامی نادمان عفو شده گروهک منافقین، تحویل نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل شده است و آنان بزودی به کشور بازخواهند گشت.
این اولین گروه از فرقه تروریستی منافقین نیستند که به ایران باز میگردند. پیش از این نیز و خصوصا در جریان اشغال عراق دهها نفر از ساکنان پادگان اشرف به ایران بازگشتند و زندگی عادی خود را از سر گرفتند.
بازگشت این افراد به ایران در حالی است که منافقین مدام تلاش میکند با عناوین مضحکی چون «اشرف نشینها» (اشاره به ساکنان کمپ لیبرتی که زمانی در پادگان اشرف مستقر بودند) از عده قلیل باقی مانده استفاده تبلیغاتی ببرد.
اما واقعیت این است که ساکنان لیبرتی نیز به خوبی دریافتهاند که تمام عمر خود را به عبث روی قمار قدرت طلبی رجویهای و مشی تروریستی آنها گذاشتهاند. ساکنان لیبرتی هم اکنون به دنبال فرار از این پادگان و بازگشت به ایران و احیانا یک کشور ثالث هستند. یک هفته قبل خبرگزاریها از فرار ۶ تن از ساکنان این کمپ به خارج از آن خبر دادند.
خفقان حاکم بر اعضاء منافقین
سرکردگان منافقین ساکنان کمپ لیبرتی را به شدت تحت کنترل دارند. تردد آنها در این کمپ به ساعات مخصوصی در طول روز محدود بوده و با نظارت کامل گشتهای موجود در این کمپ صورت میگیرد. ساکنان کمپ مجاز نیستند با هم خلوت کرده و در زمینه خاصی هم اندیشی داشته باشند. معمولا سعی میشود به حدی از این افراد کار کشیده شود که فرصت اندیشیدن و یا اختلاط و همفکری با همدیگر را نداشته باشند.
علاوه بر محدودیتهای فیزیکی، ساکنان کمپ از نظر عاطفی نیز در شرایط کاملا محدود شدهای به سر میبرند. موسسه تحقیقات دفاع ملی آمریکا (رند) در گزارشی که در سال ۲۰۰۹ میلادی در خصوص وضعیت اعضاء منافقین در پادگان اشرف منتشر کرد، در این زمینه مینویسد: بعد از شکست در عملیات (غروب جاویدان)،... جهت اعمال یک دیسیپلین جدید «نظامی»، به اعضای بدنه دستور داده شد که نه تنها در جداسازی جنسی مستقر شوند بلکه همچنین همسران خود را طلاق داده، تجرد کامل اختیار کرده، و حتی ارتباط خود با دوستان و خانواده چه در داخل مقرهای گروهک و چه در خارج از آنرا قطع نمایند. عشق به رجویها میبایست جای عشق به همسر و خانواده را میگرفت..... به عنوان بخشی از «انقلاب ایدئولوژیک»، طلاقهای اجباری و تجرد از جانب رجویها جبرا اعمال گردیده است.
طلاق اجباری زوجها را موظف ساخت تا حلقههای ازدواج خود را در یک کاسه انداخته و عواطف خود نسبت به یکدیگر را محکوم نمایند. (بهرحال این قانون شامل ازدواج رجوی نشد و سرکردگان مجبور به تجرد نشدند).
ساکنان پادگان اشرف عملا در این کمپ اسیر هستند. آنها حق خروج از کمپ را ندارند. دیدهبان حقوق بشر درسال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی به نام» خروج ممنوع «درباره پادگان اشرف منتشر کرد و در آن به ممانعت سرکردگان فرقه از خروج اعضاء پرداخته است. هراس عوامل فرقه مجاهدین خلق این است که با خروج ساکنان کمپ به بیرون و پی بردن آنها به واقعیات، عملا از سازمان خارج شده و در نتیجه ساختار فرقهای سازمان از هم بپاشد و چیزی به اسم مجاهدین خلق باقی نماند.
به همین دلیل تمام تلاششان را به کار بستهاند که ساکنان کمپ را به صورت گروهی و یا حداقل در دستههای چند صد نفری و حتی الامکان بدون دخالت نهادهای حقوق بشری از عراق خارج کنند. اما حوادث برخلاف آن چیزی که عوامل منافقین میخواهند پیش میرود.
تشکیلات فرقه در حال فروپاشی کامل است. اعضاء این فرقه در کمپ لیبرتی یا در حال فرار از آن و یا به دنبال بازگشت به ایران هستند. در این میان پذیرش این افراد به عنوان کسانی که خود قربانی ترور بودهاند بیانگر روش و مشی اصولی ایران در مبارزه با گروههای تروریستی است.
ایران قربانی تروریسم
این در حالی است که ایران از بزرگترین قربانیان تروریسم در جهان است. آمار قربانیان ترور در کشور به بیش از ۱۷هزار نفر میرسد. این رقم از بالاترین میزان ترورهای صورت گرفته در جهان است. آمار بالای ترورها در ایران وقتی قابل ملاحظه است که با دیگر کشورها مقایسه شود.
آمار ۱۷ هزار قربانی ترور ایران در حالی است که قربانیان گروه تروریستی جدایی طلبان باسک (اتا) در اسپانیا که از مهمترین گروههای تروریستی شناخته شده اروپا و جهان است در طی بیش از ۴۰ سال فعالیت تروریستی به زحمت به هشتصد نفر میرسد.
ایران نه تنها از نظر تعداد بالای قربانیان ترور که از لحاظ تعدد گروههای تروریستی نیز قربانی بزرگ تروریسم محسوب میشود. با این حال همواره به حمایت از تروریسم متهم میشود. در طول سه دهه اخیر، بیش از ده گروه تروریستی در ایران فعالیت داشتهاند. این گروهها عبارتند از فرقان، چریکهای فدایی خلق (چریکهایی خلق ترکمن)، اتحادیة کمونیستهای ایران (سربداران)، کومله کردستان، حزب دموکرات کردستان، انجمن پادشاهی ایران، جندالله، پژاک، سازمان خلق عرب خوزستان و گروهک مجاهدین خلق(منافقین).
برخی از این گروهها کاملا از بین رفتهاند. فرقان از جمله این گروه هاست اما برخی دیگر همچنان فعال هستند. بارزترین گروههای فعال در شرایط کنونی، پژاک، جیش العدل و گروهک منافقین میباشند که تحت حمایت کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه فعالیت میکنند.
از بین سه گروهک اخیر، منافقین دارای بیشترین سابقه ترور است به نحوی که حدود ۱۲ هزار نفر از این قرباینان ترور به وسیله فرقه تروریستی مجاهدین خلق ترور شدهاند.
آنچه بحث گروههای تروریستی در ایران را به یک موضوع مهم تبدیل میکند استفاده عوامل بیرونی از آنها در راستای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. استفاده از تروریسم خصوصا در بعد از جنگ سرد و با رشد روز افزون این پدیده در سالهای اخیر، به استراتژی مهم سیاست خارجی آمریکا و در کل غرب تبدیل شده است. اگر زمانی کمونیسم و خطر نفوذ آن بهانه سیاستهای توسعه طالبانه و مداخله در امور دیگر کشورها بود امروز این تروریسم است که همان نقش را ایفا میکند و ابزاری برای دخالت در نظامهای سیاسی منطقهای مثل ایران است که قدرت هژمون را به چالش میکشند.
در سالهای اخیر با پررنگ شدن نقش تروریسم در سیاست خارجی آمریکا و متحدان غربیاش، همواره از گروههای تروریستی به عنوان ابزار و اهرم فشار بر جمهوری اسلامی استفاده شده است. شاید بتوان گفت بارزترین مصداق در این زمینه حمایت از فرقه تروریستی مجاهدین خلق(منافقین) است.
وزارت خارجه آمریکا از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی این گروهک را در فهرست گروههای تروریستی و هم ردیف با القاعده و طالبان قرار داد. اما این اقدام آمریکا هیچگاه جدی گرفته نشده و قانون مربوط به آن اجرا نشد. زیرا منافقین با نامهای پوششی متعدد و با عِلم مقامات آمریکایی به این موضوع در طول سالهای گذشته فعالیتهای متعددی در این کشور داشته و حتی توانسته بودند که در کنگره آمریکا صاحب دفتر شوند. این گروه نهایتا سال گذشته از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شد.
حمایت غرب و در راس ان آمریکا از تروریسم در ایران در اشکال مختلف صورت میگیرد. اقدامات خرابکارنه و تروریستی به همراه تلاش برای بیثبات ساختن نظم سیاسی موجود مهمترین شیوههای بهره گیری از گروههای تروریستی فعال در ایران است. سادهترین اشکال اقدامات خرابکارانه و تروریستی انجام حملات و انفجارهای تروریستی است. در طول سالهای گذشته خصوصا چند سال اخیر شاهد انفجارها و حملات متعدد تروریستی از سوی گروههایی چون پژاک، جیش العدل، انجمن پادشاهی ایران و گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بودهایم.
انفجار حسینیه شیراز، حادثه تروریستی تاسوکی، انفجار بمب در مراسم رژه نیروهای مسلح در مهاباد و دهها انفجار دیگر در همین چند سال اخیر به وقوه پیوستهاند. غرب همچنان به دنبال این است تا از گروههای فعال تروریستی علیه منافع ایران بهره بگیرد. این حمایتها در قالب تروریسم خوب توجیه میشود.
علاوه بر این غرب همواره تلاش کرده است تا از گروههای تروریستی برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران بهره بگیرد. ترور دانشمندان هستهای و جاسوسی در زمینه تاسیسات هستهای کشور از دیگر اقداماتی است که غرب با استفاده از گروههای تروریستی در ایران پیش میبرد.
حمایت آمریکا و دیگر کشورهای غربی از گروههای تروریستی ضد ایرانی از دید رسانهها و روزنامه نگاران این کشورها نیز پنهان نمانده است. در موارد زیادی رسانههای غربی به افشاگری در خصوص حمایت غرب و اسرائیل از گروههای تروریستی بر ضد ایران خصوصا گروهک منافقین پرداختهاند.
این فرقه تروریستی تلاش زیادی میکند از تحولات منطقهای و جهانی برای برای اثبات توان خود در ضربه زدن به منافع ایران و جلب توجه دولتمردان غربی نهایت استفاده را ببرد. این فرقه برای پیشبرد اهداف خود هزینههای هنگفت مالی و تبلیغاتی متقبل میشود. سیمور هرش روزنامه نگار وابسته به هفته نامه نیویوکر چندی پیش در گزارشی از آموزش نظامی آمریکاییها به اعضای منافقین در صحرای نوادا خبر داد.
سیمور هرش که زمانی از ابعاد هولناک اقدامات ضد حقوق بشری آمریکاییها در زندان گوانتانامو و ابوغریب پرده برداشت در گزارش اخیر خود فاش کرد که دولت آمریکا برای انجام عملیاتهای خرابکارانه در ایران در تاسیسات هستهای واقع در صحرای نودای این کشور به اعضای مجاهدین خلق(منافقین) آموزش میداده است. این آموزشها در خصوص جاسوسی هستهای و در یک مرکز کاملا محرمانه هستهای آمریکا صورت گرفته است.
پیشتر و در ژوئن ۲۰۰۸مصادف با تیرماه ۱۳۸۷ نیز این روزنامه نگار از طرح ۴۰۰ میلیون دلاری دولت وقت آمریکا به رهبری جورج دبلیو بوش به گروههای مخالف ایرانی از جمله مجاهدین خلق خبر داده بود. این گزارش سیمور هرش هیچگاه از سوی مقامات آمریکایی تکذیب نشد.
تازهترین مورد استفاده از فرقه تروریستی مجاهدین خلق بر ضد اهداف ایرانی، ترور دانشمندانی هستهای و از جمله ترور شهید احمدی روشن قائم مقام معاونت بازرگانی سایت نطنز است. شبکه تلوزیونی ان بیسی آمریکا چند ماه بعد از این حادثه تروریستی، در گزارشی به نقل از دو تن از مقامات عالی رتیه آمریکایی فاش ساخت که ترور احمدی روشن با همکاری موصاد و نیروهای گروهک مجاهدین خلق صورت گرفته است.
این اولین گروه از فرقه تروریستی منافقین نیستند که به ایران باز میگردند. پیش از این نیز و خصوصا در جریان اشغال عراق دهها نفر از ساکنان پادگان اشرف به ایران بازگشتند و زندگی عادی خود را از سر گرفتند.
بازگشت این افراد به ایران در حالی است که منافقین مدام تلاش میکند با عناوین مضحکی چون «اشرف نشینها» (اشاره به ساکنان کمپ لیبرتی که زمانی در پادگان اشرف مستقر بودند) از عده قلیل باقی مانده استفاده تبلیغاتی ببرد.
اما واقعیت این است که ساکنان لیبرتی نیز به خوبی دریافتهاند که تمام عمر خود را به عبث روی قمار قدرت طلبی رجویهای و مشی تروریستی آنها گذاشتهاند. ساکنان لیبرتی هم اکنون به دنبال فرار از این پادگان و بازگشت به ایران و احیانا یک کشور ثالث هستند. یک هفته قبل خبرگزاریها از فرار ۶ تن از ساکنان این کمپ به خارج از آن خبر دادند.
خفقان حاکم بر اعضاء منافقین
سرکردگان منافقین ساکنان کمپ لیبرتی را به شدت تحت کنترل دارند. تردد آنها در این کمپ به ساعات مخصوصی در طول روز محدود بوده و با نظارت کامل گشتهای موجود در این کمپ صورت میگیرد. ساکنان کمپ مجاز نیستند با هم خلوت کرده و در زمینه خاصی هم اندیشی داشته باشند. معمولا سعی میشود به حدی از این افراد کار کشیده شود که فرصت اندیشیدن و یا اختلاط و همفکری با همدیگر را نداشته باشند.
علاوه بر محدودیتهای فیزیکی، ساکنان کمپ از نظر عاطفی نیز در شرایط کاملا محدود شدهای به سر میبرند. موسسه تحقیقات دفاع ملی آمریکا (رند) در گزارشی که در سال ۲۰۰۹ میلادی در خصوص وضعیت اعضاء منافقین در پادگان اشرف منتشر کرد، در این زمینه مینویسد: بعد از شکست در عملیات (غروب جاویدان)،... جهت اعمال یک دیسیپلین جدید «نظامی»، به اعضای بدنه دستور داده شد که نه تنها در جداسازی جنسی مستقر شوند بلکه همچنین همسران خود را طلاق داده، تجرد کامل اختیار کرده، و حتی ارتباط خود با دوستان و خانواده چه در داخل مقرهای گروهک و چه در خارج از آنرا قطع نمایند. عشق به رجویها میبایست جای عشق به همسر و خانواده را میگرفت..... به عنوان بخشی از «انقلاب ایدئولوژیک»، طلاقهای اجباری و تجرد از جانب رجویها جبرا اعمال گردیده است.
طلاق اجباری زوجها را موظف ساخت تا حلقههای ازدواج خود را در یک کاسه انداخته و عواطف خود نسبت به یکدیگر را محکوم نمایند. (بهرحال این قانون شامل ازدواج رجوی نشد و سرکردگان مجبور به تجرد نشدند).
ساکنان پادگان اشرف عملا در این کمپ اسیر هستند. آنها حق خروج از کمپ را ندارند. دیدهبان حقوق بشر درسال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی به نام» خروج ممنوع «درباره پادگان اشرف منتشر کرد و در آن به ممانعت سرکردگان فرقه از خروج اعضاء پرداخته است. هراس عوامل فرقه مجاهدین خلق این است که با خروج ساکنان کمپ به بیرون و پی بردن آنها به واقعیات، عملا از سازمان خارج شده و در نتیجه ساختار فرقهای سازمان از هم بپاشد و چیزی به اسم مجاهدین خلق باقی نماند.
به همین دلیل تمام تلاششان را به کار بستهاند که ساکنان کمپ را به صورت گروهی و یا حداقل در دستههای چند صد نفری و حتی الامکان بدون دخالت نهادهای حقوق بشری از عراق خارج کنند. اما حوادث برخلاف آن چیزی که عوامل منافقین میخواهند پیش میرود.
تشکیلات فرقه در حال فروپاشی کامل است. اعضاء این فرقه در کمپ لیبرتی یا در حال فرار از آن و یا به دنبال بازگشت به ایران هستند. در این میان پذیرش این افراد به عنوان کسانی که خود قربانی ترور بودهاند بیانگر روش و مشی اصولی ایران در مبارزه با گروههای تروریستی است.
ایران قربانی تروریسم
این در حالی است که ایران از بزرگترین قربانیان تروریسم در جهان است. آمار قربانیان ترور در کشور به بیش از ۱۷هزار نفر میرسد. این رقم از بالاترین میزان ترورهای صورت گرفته در جهان است. آمار بالای ترورها در ایران وقتی قابل ملاحظه است که با دیگر کشورها مقایسه شود.
آمار ۱۷ هزار قربانی ترور ایران در حالی است که قربانیان گروه تروریستی جدایی طلبان باسک (اتا) در اسپانیا که از مهمترین گروههای تروریستی شناخته شده اروپا و جهان است در طی بیش از ۴۰ سال فعالیت تروریستی به زحمت به هشتصد نفر میرسد.
ایران نه تنها از نظر تعداد بالای قربانیان ترور که از لحاظ تعدد گروههای تروریستی نیز قربانی بزرگ تروریسم محسوب میشود. با این حال همواره به حمایت از تروریسم متهم میشود. در طول سه دهه اخیر، بیش از ده گروه تروریستی در ایران فعالیت داشتهاند. این گروهها عبارتند از فرقان، چریکهای فدایی خلق (چریکهایی خلق ترکمن)، اتحادیة کمونیستهای ایران (سربداران)، کومله کردستان، حزب دموکرات کردستان، انجمن پادشاهی ایران، جندالله، پژاک، سازمان خلق عرب خوزستان و گروهک مجاهدین خلق(منافقین).
برخی از این گروهها کاملا از بین رفتهاند. فرقان از جمله این گروه هاست اما برخی دیگر همچنان فعال هستند. بارزترین گروههای فعال در شرایط کنونی، پژاک، جیش العدل و گروهک منافقین میباشند که تحت حمایت کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه فعالیت میکنند.
از بین سه گروهک اخیر، منافقین دارای بیشترین سابقه ترور است به نحوی که حدود ۱۲ هزار نفر از این قرباینان ترور به وسیله فرقه تروریستی مجاهدین خلق ترور شدهاند.
آنچه بحث گروههای تروریستی در ایران را به یک موضوع مهم تبدیل میکند استفاده عوامل بیرونی از آنها در راستای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. استفاده از تروریسم خصوصا در بعد از جنگ سرد و با رشد روز افزون این پدیده در سالهای اخیر، به استراتژی مهم سیاست خارجی آمریکا و در کل غرب تبدیل شده است. اگر زمانی کمونیسم و خطر نفوذ آن بهانه سیاستهای توسعه طالبانه و مداخله در امور دیگر کشورها بود امروز این تروریسم است که همان نقش را ایفا میکند و ابزاری برای دخالت در نظامهای سیاسی منطقهای مثل ایران است که قدرت هژمون را به چالش میکشند.
در سالهای اخیر با پررنگ شدن نقش تروریسم در سیاست خارجی آمریکا و متحدان غربیاش، همواره از گروههای تروریستی به عنوان ابزار و اهرم فشار بر جمهوری اسلامی استفاده شده است. شاید بتوان گفت بارزترین مصداق در این زمینه حمایت از فرقه تروریستی مجاهدین خلق(منافقین) است.
وزارت خارجه آمریکا از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی این گروهک را در فهرست گروههای تروریستی و هم ردیف با القاعده و طالبان قرار داد. اما این اقدام آمریکا هیچگاه جدی گرفته نشده و قانون مربوط به آن اجرا نشد. زیرا منافقین با نامهای پوششی متعدد و با عِلم مقامات آمریکایی به این موضوع در طول سالهای گذشته فعالیتهای متعددی در این کشور داشته و حتی توانسته بودند که در کنگره آمریکا صاحب دفتر شوند. این گروه نهایتا سال گذشته از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شد.
حمایت غرب و در راس ان آمریکا از تروریسم در ایران در اشکال مختلف صورت میگیرد. اقدامات خرابکارنه و تروریستی به همراه تلاش برای بیثبات ساختن نظم سیاسی موجود مهمترین شیوههای بهره گیری از گروههای تروریستی فعال در ایران است. سادهترین اشکال اقدامات خرابکارانه و تروریستی انجام حملات و انفجارهای تروریستی است. در طول سالهای گذشته خصوصا چند سال اخیر شاهد انفجارها و حملات متعدد تروریستی از سوی گروههایی چون پژاک، جیش العدل، انجمن پادشاهی ایران و گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بودهایم.
انفجار حسینیه شیراز، حادثه تروریستی تاسوکی، انفجار بمب در مراسم رژه نیروهای مسلح در مهاباد و دهها انفجار دیگر در همین چند سال اخیر به وقوه پیوستهاند. غرب همچنان به دنبال این است تا از گروههای فعال تروریستی علیه منافع ایران بهره بگیرد. این حمایتها در قالب تروریسم خوب توجیه میشود.
علاوه بر این غرب همواره تلاش کرده است تا از گروههای تروریستی برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران بهره بگیرد. ترور دانشمندان هستهای و جاسوسی در زمینه تاسیسات هستهای کشور از دیگر اقداماتی است که غرب با استفاده از گروههای تروریستی در ایران پیش میبرد.
حمایت آمریکا و دیگر کشورهای غربی از گروههای تروریستی ضد ایرانی از دید رسانهها و روزنامه نگاران این کشورها نیز پنهان نمانده است. در موارد زیادی رسانههای غربی به افشاگری در خصوص حمایت غرب و اسرائیل از گروههای تروریستی بر ضد ایران خصوصا گروهک منافقین پرداختهاند.
این فرقه تروریستی تلاش زیادی میکند از تحولات منطقهای و جهانی برای برای اثبات توان خود در ضربه زدن به منافع ایران و جلب توجه دولتمردان غربی نهایت استفاده را ببرد. این فرقه برای پیشبرد اهداف خود هزینههای هنگفت مالی و تبلیغاتی متقبل میشود. سیمور هرش روزنامه نگار وابسته به هفته نامه نیویوکر چندی پیش در گزارشی از آموزش نظامی آمریکاییها به اعضای منافقین در صحرای نوادا خبر داد.
سیمور هرش که زمانی از ابعاد هولناک اقدامات ضد حقوق بشری آمریکاییها در زندان گوانتانامو و ابوغریب پرده برداشت در گزارش اخیر خود فاش کرد که دولت آمریکا برای انجام عملیاتهای خرابکارانه در ایران در تاسیسات هستهای واقع در صحرای نودای این کشور به اعضای مجاهدین خلق(منافقین) آموزش میداده است. این آموزشها در خصوص جاسوسی هستهای و در یک مرکز کاملا محرمانه هستهای آمریکا صورت گرفته است.
پیشتر و در ژوئن ۲۰۰۸مصادف با تیرماه ۱۳۸۷ نیز این روزنامه نگار از طرح ۴۰۰ میلیون دلاری دولت وقت آمریکا به رهبری جورج دبلیو بوش به گروههای مخالف ایرانی از جمله مجاهدین خلق خبر داده بود. این گزارش سیمور هرش هیچگاه از سوی مقامات آمریکایی تکذیب نشد.
تازهترین مورد استفاده از فرقه تروریستی مجاهدین خلق بر ضد اهداف ایرانی، ترور دانشمندانی هستهای و از جمله ترور شهید احمدی روشن قائم مقام معاونت بازرگانی سایت نطنز است. شبکه تلوزیونی ان بیسی آمریکا چند ماه بعد از این حادثه تروریستی، در گزارشی به نقل از دو تن از مقامات عالی رتیه آمریکایی فاش ساخت که ترور احمدی روشن با همکاری موصاد و نیروهای گروهک مجاهدین خلق صورت گرفته است.