حسینیه مشرق- اولین شب از مراسم هیئت محبین اهل بیت(ع) دانشگاه هنر برگزار شد. این مراسم ابتدا با دمامزنی دانشجویان در مقابل در دانشگاه آغاز شد و در ادامه، یکی از دانشجویان دانشگاه صداوسیما به نقالیِ شهادت حضرت علی اکبر(ع) پرداخت. یکیاز دانشجویان دانشگاه هنر نیز به نوحهخوانی در همین زمینه پرداخت. سپس دستۀ دمامزنی بهسمت خیمۀ عزا حرکت کرد و پس از ورود به خیمه و دقایقی نواختن دمام، به کار خود خاتمه داد.
مسیر حرکت دستۀ عزاداری از میان آثار هنری دانشجویان رشتههای مختلف هنری بود. فضاسازیِ انجامشده در محیط بیرونی خیمۀ عزا، توجه بسیاری از عزاداران را جلب میکرد؛ بهطوریکه بسیاری از افراد به گرفتن عکس از طرحهای مختلف اقدام میکردند.
ادامۀ مراسم، با قرآنخوانی بههمراه ترجمۀ ادبی آیات آن بود. سپس مراسم قرائت دعا و روضهخوانی و سینهزنی برگزار شد. در این بین، کلیپهایی از سالهای گذشتۀ هیئت و مراسم عزاداری پخش شد. سپس علی داودی، شاعر، به خواندن شعر پرداخت. در نهایت نوبت به سخنرانی رسید. سخنران، حجتالاسلام پناهیان بود. او در ادامۀ سلسلهمباحثی که در دانشگاه هنر طی 9 سال طرح کرده بود، اینبار موضوع «فرهنگ حماسی و حماسۀ فرهنگی» را مطرح کرد. در ادامه، خلاصهای از این سخنرانی آمده است:
***
با دین به جنگ حماسه آمدهاند
هر روز که میگذرد نیاز ما به «حماسه» بیشتر میشود و دشمنان حماسه، ضدیت با حماسه را بهصورت پیچیدهتری تئوریزه میکنند. ما بااینکه با حماسۀ دفاع مقدس و حماسۀ اباعبدالله(ع) در عاشورا نوعاً خوب آشنا هستیم، در مقام تبیین حماسه بسیار فقیریم.
حماسه بیشتر بحثی آخرالزمانی است. در تاریخ گاهی حماسه دیده شده: در کربلا، حماسه در اوج چشیده شده است، اما عمومیت حماسه مربوطبه آخرالزمان است. در صدر اسلام وقتیکه میخواستند از صلابت که بهمعنای حماسه است، سخن بگویند، یاران امام زمان(عج) را در آخرالزمان، چه یارانی که قبلاز ظهورِ حضرت مقدمهساز ظهور هستند و چه یاران آن حضرت بعداز ظهور، برای نمونه و مثال مطرح میکردند. [بنابراین] طبیعی است که روی حماسه کار نشده باشد. شیعۀ غریب و مظلوم و مسلمانِ ستمدیده که در طول تاریخ به گوشهای از انزوا رانده شده و فرصت حماسهسازی نداشته، طبیعتاً بعضی اوقات مجبور بوده کوتاه بیاید و صبوری پیشه کند تا حداقل بقا را تضمین کند. برای چنین مسلمان و مؤمنی شاید از حماسه سخنگفتن زیاد لازم نبوده است، اما امروز همۀ جهان بهدنبال این هستند که حماسۀ ما را لااقل کنترل کنند.
حماسه؛ ملاکی برای اسلام ناب و اسلام آمریکایی
حماسه، اکنون میتواند ملاک اسلام ناب و اسلام
آمریکایی باشد. حماسه دشمنان بسیار فراوانی دارد: حماسههای قلابی که ساخته میشود،
شهادتطلبیها و جهادهای قلابی و جعلی. میبینید که در منطقه [خاورمیانه] کارهایی
میکنند که هیچ انسانی در تاریخ بشریت، در جریان تحریف هیچ دینی، به این خزعبلات
نیفتاده است. اسم آن را هم میگذارند حماسه؛ برایآنکه حماسه را به لجن بکشند.
دشمنان فراوانی با درسها و تئوریهای متفکران وابسته به جریان استکبار در دانشگاهها
رسوخ کردهاند و مشغول نابودکردن حماسه هستند.
حماسه خیلی ظرفیت دارد. حماسه مانند مفاهیمِ تحریفشدنی، مثل عقل، ایمان، معنویت و اخلاق نیست؛ حماسه کمتر تحریف میشود. حماسه خودش میگوید که چیست و کدام حماسه است و کدام نیست. گویی انسان حماسه را شهود میکند. اسم هر چیزی را نمیشود حماسه گذاشت و کسی نمیتواند به این سادگی حماسه را تحریف کند. ایمان را میتوانند تحریف کنند: قرآن میفرماید بعضیها فکر میکنند که ایمان دارند. اخلاق را تحریف میکنند و به ضداخلاق تبدیلش میکنند. معنای عدالت را میشود تحریف کرد: به بهانۀ عدالت، در طول تاریخ، علی(ع) و پیامبر اکرم(ص) را محکوم میکنند. آنقدر تعاریف مزخرفی برای عقل شده که بعضیوقتها، عرفا عقل را به لجن میکشند. اما حماسه به این سادگی تحریفبردار نیست. خیلیها میتوانند مدعی ایمان، عدالت، اخلاق، معنویت، عقلانیت بشوند، اما کمتر کسی میتواند مدعی حماسه و حماسهگری بشود. حماسه باید بهگونهای باشد که دل ما را ببرد، اندیشۀ ما را روشن کند، به ما قوت قلب بدهد و راه ما را روشن کند. باید بتوانیم به آن افتخار کنیم و مظلومیتهایش را تحمل کنیم و سختیهایش را به دوش بکشیم. از کنار کلمۀ «حماسۀ عاشورا»؛ «حماسۀ کربلا»؛ «حماسۀ دفاع مقدس» [بهراحتی] عبور نکنید. حماسه، کلمهای واقعاً فوقالعاده است. حماسه به این سادگی تحریفشدنی نیست. حماسه دشمنان فراوانی دارد؛ حماسههای تقلبی به بازار آوردهاند تا این حماسه را کنترل کنند.
حماسه آدمِ خود را میخواهد. نماز را هرکسی ممکن است
بخواند و ممکن است آن نماز قبول باشد یا نباشد، اما هرکسی حماسهساز و حماسهگر نمیشود.
حماسه یعنی جهاد؛ جهادی جانانه. انسانهایی فرزانه باید بیایند این حماسه را تولید
بکنند و بعد هرکس که بخواهد، عضو کانون حماسه بشود و مشارکت بکند و این [عَلم] حماسه
را بردارد و به دوش بکشد و بویی از حماسه بگیرد. با لباس سیاهی که پوشیدهاید، میخواهید
بویی از حماسۀ امام حسین بدهید؛ اینها لباس ماتم نیست.
دینهای قلابی، غیر حماسیاند
ما ضمن گریههایمان، قلباً به حماسۀ اباعبداللهالحسین افتخار میکنیم. میتوان به آنان افتخار کرد. زینب کبری(س) هم خودشان همین را فرمودند: «ما رأیت إلا جمیلا». اگر این حماسه زیبا نباشد و فقط مظلومیت و معصومیت [مطرح] باشد، هیچکس برایش گریه نمیکند. ما از حماسه لذت میبریم؛ با حماسه سرگرم میشویم؛ به شور میآییم. بسیاری از صفات و رذایل اخلاقی ما باید رنگوبوی حماسی بگیرد: از نماز ما تا نماز شب، تا محراب (محل حرب) عبادت، تا خیلی چیزهای دیگر؛ اینها همه باید بوی حماسه بدهد. دینداریای که بوی حماسه ندهد، دینداریای قلابی است. اصلاً یکیاز ویژگیهای دین قلابی ایناستکه حماسی نباشد. دینهای قلابی غیرحماسیاند؛ حتی عزاداری امام حسین بهصورت غیرحماسی دارد به بازار میآید. عزاداریِ غیرحماسی برای امام حسین، یعنی عزادار امام حسین هیچ دشمنی در دنیا نداشته باشد. این [فرد،] منافق است؛ کسی که همه از او راضی باشند، منافق است. اکنون دور جدیدی از ادبیات حماسهسوز و غیرحماسی به بازار آمده است. دور قبلی زمانی بود که با فکر و فلسفۀ غربی علیه حماسه سخن میگفتند، الآن زمانی است که با فکر و فلسفۀ دینی علیه حماسه سخن میگویند و با ادبیات دینی به جنگ حماسه میآیند. فرمود کسی که در دین بدعت بگذارد، خشوع نمازش بیشتر میشود. زمانی با فکر و فرهنگ غربی علیه فرهنگ حماسه صحبت میکردند؛ الآن با فکر و تفکر دینی، بلکه شیعی، علیه حماسه صحبت میکنند. ایادی استکبار ازیکطرف حماسه را از ما میگیرند و ازطرفدیگر، حماسهسازان قلابی درست میکنند و به جان ما میاندازند.
چگونه میشود حماسه را تعریف کرد. تعریف حماسه خیلی
سخت است. حماسه ازنظر لغوی، یعنی صلابت، شجاعت، غیرت. معنای اصطلاحی آن یعنی جنگ و
دلاوریکردن، فداکاریکردن، صلابت و شجاعت بهخرجدادن. حماسه از دل انسان قهرمان
و بزرگ بهدست میآید؛ از دل انسانی که کوچک و حقیر نیست. انشاءالله در زندگیمان حماسهساز
باشیم و مردانه گریه کنیم. تصور بنده از گریهکُن امام حسین اینگونه است. همۀ
آسمانها و زمین و ملائکه با آن گریهکن اشک میریزند. گریۀ او را خدا قبول و تأیید
میکند.